واضح آرشیو وب فارسی:ذاکرنیوز: تهران-ذاکرنیوز- مدتی است که جایگاه بازیگران بین المللی تاثیرگذار در آسیا و خاورمیانه در حال دگرگونی است. آمریکا با نگاه به شرق آسیا در صدد خارج شدن از باتلاق خاورمیانه است و روسیه به دنبال نقشی فعال در خاورمیانه؛ رویکردهایی که آینده این مناطق را زیر تاثیر خود قرار خواهد داد.ناکامی روسیه در جبهه اوکراین، فشار تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا بر این کشور و همچنین نفوذ بیش از پیش غرب در همجواری مسکو باعث شده است تا کرملین نقش فعالتری در منطقه خاورمیانه ایفا کند؛ نقشی که از سال نخست هزاره سوم تاکنون بر عهده آمریکا است. امروز مسکو در بحران های منطقه همچون جنگ سوریه و یمن شریک راهبردی ایران به شمار می رود. باوجود اینکه هنوز 2 ماه از تحرکات نظامی روسیه در سوریه نمی گذرد اما جنگنده های روسی توانسته اند نزدیک به 6 هزار هدف مورد نظر را بمباران کنند؛ اقدامی که برای بانیان و حامیان گروه دهشتگر داعش خشنود کننده نیست. این نخستین باری است که پس از جنگ سرد جنگنده های روسیه در کشوری با هدف از نابودی تروریسم دست به عملیاتی گسترده زده اند. بدون شک دست برتر روسیه در معادله های منطقه ای، عرصه را بر رقیب دوران جنگ سرد تنگ خواهد کرد. در طرف دیگر آمریکا قرار دارد؛ کشوری که پس از حادثه 11 سپتامبر و در نتیجه حمله به افغانستان و عراق به ترتیب در سال های 2001 و 2003 در باتلاق بحران های خاورمیانه فرو رفته است. اکنون پس از گذشت بیش 14 سال نه تنها وعده های واشنگتن مبنی بر نابودی تروریسم و گسترش دموکراسی در این منطقه تحقق نیافته بلکه عکس آن اتفاق افتاده است. پهنه فعالیت های گروه های تروریستی در سوریه، عراق، یمن، لیبی، تونس، مصر و افزایش بی ثباتی در این کشورها تنها بخشی از ارمغان حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه است. پس از کشته شدن نزدیک به 7 هزار تن از نیروهای آمریکایی و صرف هزینه ای چند تریلیون دلاری اینک دولت آمریکا خروج از بحران های منطقه ای را ضروری می داند. نشانه آن را می توان پس از رخدادهای پاریس در رفتار «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا مشاهده کرد. وی حتی زیر فشار بین المللی و رایزنی های «فرانسوا اولاند» رئیس جمهوری فرانسه حاضر نشد تا در حمله زمینی علیه داعش مشارکت کند. پس از نبردهای پرهزینه و بی حاصل که نتیجه تصمیم دولت جمهوری خواه وقت آمریکا بود و اوباما به ناچار آن را ادامه داد امروز تغییری محسوس در سیاست خارجی این کشور در حال اتفاق است. حتی به فرض ادامه حضور آمریکا در خاورمیانه، واشنگتن دیگر حاضر نیست بودجه بیشتری را به بحران های این منطقه اختصاص دهد. اکنون نگاه سران واشنگتن متوجه آسیای شرقی و چین است؛ رویکردی که بی تردید نگرانی روسیه و چین را به عنوان 2 کشور قدرتمند و بانفوذ در این منطقه به دنبال خواهد داشت. حدود 2 ماه پیش بود که پیمان تجارت آزاد در 2 سوی اقیانوس آرام زیر عنوان «ترانس پاسیفیک» (TPP) میان آمریکا و 11 کشور دیگر پس از پنج سال نهایی شد. در این لیست اسامی کشورهایی چون ژاپن، مالزی، ویتنام، برونئی، استرالیا، سنگاپور، نیوزیلند، کانادا، آمریکا، پرو، مکزیک و شیلی دیده می شود اما از روسیه و چین خبری نیست. بر پایه این توافق، بزرگترین منطقه آزاد در جهان شکل خواهد گرفت. برخی تحلیلگران آن را معاهده ای راهبردی می دانند که به تقویت روابط واشنگتن با کشورهای منطقه آسیا-پاسیفیک منجر خواهد شد. از طرفی آمریکا و چین در کنار مسایل همگرایانه در برخی زمینه ها، در مسایل مهم دیگر منافعی واگرایانه دارند. رشد اقتصادی سریع و قدرت روزافزون نظامی چین از مهمترین مسایلی است که به نگرانی آمریکا دامن زده است. چین به عنوان کشوری هسته ای و یکی از اعضای گروه 1+5 در شورای امنیت سازمان ملل متحد از جایگاه سیاسی و موقعیت بین المللی ویژه ای برخوردار است که این امر رقابت با آمریکا را تسهیل می کند. مهمترین موضوع اختلافی پکن و واشنگتن در آب های دریای جنوبی چین ریشه دارد. چین بر اساس قوانین داخلی این بخش را جزو قلمرو دریایی خود می داند و به ساخت و ساز پاره ای از جزایر در آن مشغول است حال آنکه ایالات متحده بر اساس قوانین بین المللی آن را جزیی از دریاهای آزاد می داند و بارها ناوهای خود را به آن ناحیه گسیل داشته است؛ موضوعی که تاکنون باعث تیرگی روابط آن 2 کشور شده است. امروز اما زمزمه هایی مبنی بر رزمایش مشترک آمریکا و چین در این پهنه دریایی به گوش می رسد به آن امید که از این راه، اختلاف های گذشته جای خود را به همکاری در آینده دهد. این موضوع نمی تواند بی ارتباط با با توافقنامه ترانس پاسیفیک باشد چرا که آمریکا از چین و روسیه درخواست کرده است در صورت رعایت مقررات تعیین شده در توافقنامه می توانند به آن بپیوندند. زمینه های مشترک دیگری نیز وجود دارد که می تواند مبنای تقویت مناسبات قرار گیرد. مبارزه با تهدیدهای تروریستی، جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای، مقابله با دزدی دریایی، همکاری در بخش امنیت انرژی و منافع متقابل تجاری از جمله این بسترها است. از طرفی، در نگاه چینی ها روابط با آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است به ویژه آنکه به افزایش توانمندی پکن در مقابل رقیبی منطقه ای همچون ژاپن کمک خواهد کرد. همین نیازهای اقتصادی متقابل باعث شده است که هر ساله نمودار حجم مبادله های آمریکا و چین روندی افزایشی را نشان دهد. حجم مبادله های میان این 2 کشور که در سال 1979 تنها به یکصد میلیون دلار می رسید در سال 2011 و 2015 به ترتیب به 503 و 555 میلیارد دلار افزایش یافته است. بنابراین، چین طی دهه های گذشته سریع ترین رشد اقتصادی جهان را تجربه کرده است. این کشور در سال های گذشته به بزرگترین صادرکننده کالا و دومین اقتصاد جهان تبدیل شده است. گستره نفوذ این کشور در آسیای پاسیفیک و احتمال تاثیرگذاری بیشتر بر نهادهای منطقه ای باعث شده است تا مقام های واشنگتن توجه دقیق تری به این موضوع داشته باشند. اثربخشی سیاست های پکن بر نهادهای تاثیرگذار در این منطقه بزرگ تجاری می تواند منافع آمریکا را به خطر اندازد. ضمن آنکه شکست سیاست های خاورمیانه ای ایالات متحده نیز در ایجاد این تغییر بی تاثیر نیست. *از:حسن شکوهی نسب (گروه پژوهش و تحلیل خبری) پژوهشم**1969**2054 .
شنبه ، ۲۱آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ذاکرنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]