واضح آرشیو وب فارسی: ایران راوی: سیدصادق روحانی : شاید از این نظر مجلس اول را که هنوز دولتی بر سر کار نبود بتوان مظهر نگاه های مختلف و متفاوت دانست. آن روزها خط کش، ایدئولوژی بود و گروه های سیاسی در دسته هایی چون لیبرالی، مارکسیستی، چپ و مسلمان، تقسیم بندی می شدند. در انتخابات بعدی، تحت تاثیر دولت زمان جنگ، خط کش انتخابات، نگاه اقتصادی شد: خط امامی یا خط بازار. پس از آن هم تحت تاثیر دولت سازندگی، اساسا خط کشی به آن صورت قبلی مفهوم خود را از دست داد. مجلس چهارم نخستین مجلسی بود که نظارت استصوابی در آن اجرایی شد و عملا مجمع روحانیون از انتخابات کنار گذاشته شد. در دولت اصلاحات گفتمان غالت توسعه سیاسی شد و به تبع آن خط کشی اصلی در فضای انتخابات مجلس ششم به اصلاح طلب و اصولگرا تغییر کرد. در مجالس هفتم و هشتم با غیبت اصلاح طلب ها که یا صلاحیتشان برای حضور در انتخابات تایید نشد و یا خودشان از شرکت در انتخابات رویگردان شدند، خط کشی های سیاسی در درون طیف اصولگرا بیشتر حول همان گفتمان اصولگرایی شکل می گرفت و کم کم دسته بندی ها به اصولگرای ناب و اصیل یا اصولگرای تندرو تقسیم بندی شد. در انتخابات مجلس نهم باز هم در غیبت اصلاح طلبان و در شرایط پس از انتخابات سال ۸۸، خط کشی ها به انحرافی و اصیل تقلیل پیدا کرد. آیا دوگانه اصولگرا-اصلاح طلب تکرار می شود؟ اما حالا و پس از دوسال از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، اوضاع از همیشه پیچیده تر شده است. اصلاح طلبان که خود را اصلی ترین حامی روحانی در به قدرت رسیدن می دانند، عزم جدی برای حضور در انتخابات دارند. از سوی دیگر اصولگرایان هم مانند گذشته سعی دارند مجلس را در دست خود حفظ کنند. اما آیا خط کشی این انتخابات، یک بار دیگر به دوران دوگانه اصلاح طلب-اصولگرا شیفت خواهد کرد؟ برای پاسخ به این پرسش اول باید به ملزومات چنین دوگانه ای پرداخت و اینکه چه چیزی باعث حذف اصلاح طلبان از دوره مجلس هفتم تا دوره حاضر شد. جواب در نگاه اول ساده است. همان چیزی که احتمالا همه اصلاح طلبان به آن اشاره خواهند کرد. شورای نگهبان با نگاهی جناحی آن ها را حذف کرده است. اما این همه آنچیزی نیست که باعث حذف اصلاح طلبان شد. از آن مهمتر اینکه، حضور اصلاح طلبان به تنهایی باعث پدید آمدن دوگانه اصلاح طلب-اصولگرا نخواهد شد. نکته دیگر اینکه اگر تبعیت انتخابات مجلس از دولت مستقر را مفروض بگیریم، دولت روحانی را نمی توان یک دولت اصلاح طلب دانست. بنابر این باید دوگانه اصولگرا- اصلاح طلب را فراموش کرد و به دنبال دوگانه ای دیگر در انتخابات مجلس گشت. وفاق نسبی اصلاح طلبان حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم تفاوت هایی با حضور آن ها در ادوار گذشته دارد. آخرین باری که اصلاح طلبان توانستند اکثریت کرسی های پارلمان را از آن خود کنند به مجلس ششم باز می گردد. جایی که آن ها توانستند اتحادی نسبی میان نیروهای مختلف خود برقرار کنند و در پی آن توانستند پیروز انتخابات مجلس شوند. اما از آن دوره به بعد نه در انتخابات های ریاست جمهوری و نه در مجلس نتوانستند این اتحاد را شکل دهند. اگرچه در انتخابات های مجلس اکثر اصلاح طلبان، نا امید از تایید صلاحیتشان، استراتژی عدم حضور را برگزیدند؛ اما اختلافات اصلاح طلبان خود را بیشتر در انتخابات های ریاست جمهوری نشان داده است. این دوره اما خیلی ها به این باور رسیده اند که اصلاح طلبان به یک وفاق نسبی در انتخابات مجلس خواهند رسید. همچنین به نظر می رسد اگر اختلافی در ارائه لیست های انتخاباتی باقی بماند با اعلام نظر نهایی شورای نگهبان، کار برای وحدت اصلاح طلبان راحت تر خواهد کرد. آیا وحدت اصلاح طلبان نقطه پایان پیروزی است؟ شاید اگر یک سال پیش کسی درباره وحدت اصلاح طلبان در انتخابات حرف می زد، پاسخ هایی می شنید که به تلاش های عارف و تشکیلاتش از یکسو و حزب ندا و صادق خرازی از سوی دیگر اشاره داشت. اما به نظر می رسد با برخی تحرکات، رسیدن به وحدت در اصلاح طلبان بیش از همیشه در دسترس باشد. اما آیا این نقطه پایان است؟ به بیان دیگر، آیا اصلاح طلبان هیچ مشکلی در زمینه وحدت نخواهند داشت؟ حتی اگر اصلاح طلبان به وحدت ۱۰۰درصدی هم برسند، یک علامت سوال بزرگ روبروی آن هاست. برنامه روحانی برای مجلس آینده چیست؟ آیا مجلس مورد نظر روحانی یک مجلس اصلاح طلب است؟ اگر پاسخ به این سوال منفی باشد، تکلیف اصلاح طلبانی که چاره ای جز حمایت از دولت ندارند، چه می شود؟ دوگانه دولت روحانی چیست؟ جواب این سوال ها باز می گردد به آنچه که در ابتدای این نوشتار آمد. دولت چه دوگانه ای را ایجاد خواهد کرد؟ روحانی هیچگاه نگفته است که اصلاح طلب است. بر عکس گفته است که فراجناحی است و عملا در کابینه اش هم چهره اصلاح طلب دارد و هم چهره اصولگرا. او سعی کرده است جمع عقلای معتدل را در کنار خود داشته باشد. در مقابل، مهمترین جریان مخالف دولت هم رادیکال ها و افراطیون هستند. پس دوگانه ای که دولت به وجود آورده است، دوگانه افراط و اعتدال است. اما در این دوگانه جایگاه معتدلین و عقلای جناح راست و اصولگرا کجاست؟ آیا این موضوع می تواند باعث شکاف جدی میان حامیان دولت شود؟ از یک سو، چهره هایی چون علی لاریجانی و ناطق نوری اصولگرایان شناسنامه دار هستند و طیف های اصلاح طلب که به تازگی توانسته اند به وحدتی نسبی دست پیدا کنند، امکان ندارد به وحدت با چهره ای اصولگرا بیاندیشند. از سوی دیگر علی لاریجانی با سیاست اعتدالی خود در مجلس و با کمک شایانی که به دولت در حل پرونده هسته ای کرده است، شاید به نوعی دولت را وامدار خود کرده است. با این وجود اگر سیاست دولت حمایت از حضور مجدد لاریجانی در راس قوه مقننه باشد، تکلیف اصلاح طلبانی که چاره ای جز حمایت از دولت ندارند چه می شود؟ راز حمایت اصلاح طلبان از حضور ناطق اینجاست که راز نهان در پس پرده حمایت های اصلاح طلبان از حضور حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری در انتخابات عیان می شود. اصلاح طلبان این روزها، حل کردن مشکلی به نام «لاریجانی» که وحدت آن ها را به خطر می اندازد، در حضور ناطق نوری به عنوان بازیگردان انتخابات می دانند. ناطق نوری بارها تاکید کرده است که در انتخابات حاضر نخواهد شد، اما اگر به عنوان بازیگردان اصولگرایان حاضر شود، می تواند جایگاه لاریجانی را در وحدت اصولگرایان ارتقا بخشد. به این ترتیب نو اصولگرایان تندرویی که عدم حضور لاریجانی و نمایندگانش در جمع های وحدت گرایانه را، شرط حضورشان در این جمع می دانند؛ بازنده خواهند بود. این همان خواست اصلاح طلبانی است که به وحدت خود امیدها بسته اند و انتظار کسب اکثریت کرسی های مجلس را می کشند. علی لاریجانی بازنده نیست این مشکل اصلاح طلبان همان نقطه ای است که می تواند نقطه قوت اصولگرایان باشد. اصولگرایان برای حضور پررنگ در مجلس آینده نیازمند پشتیبانی از چهره هایی منطقی و معتدل مانند علی لاریجانی هستند. آن ها باید به این درک از فضای انتخاباتی برسند که در صورت تن ندادن به رهبری شخصی مانند لاریجانی و ادامه دادن اختلافات کنونی، صحنه را به حریف واگذار خواهند کرد و بازنده حضور کمرنگ لاریجانی در انتخابات خود، آن ها خواهند بود نه علی لاریجانی. ۲۷۲۷
چهارشنبه ، ۱۸آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایران راوی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]