واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ahmad.taj27th April 2010, 02:19 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند خوآن آنتونیو سامارانش (2010-1920) از زمان احیای دوباره بازیهای المپیک به دست پیر دو کوبرتن فرانسوی در 1896، هیچکس بیش از خوآن آنتونیو سامارانش بر این بزرگترین رویداد ورزشی تاریخ چنین تاثیرگذاری عمیقی نداشته است؛ مردی که با سیاست مدرنیزهسازیاش، اقتصاد و اعتبار رقابتها را متحول ساخت. این دیپلمات خبره به مدت 21 سال در پست ریاست کمیته جهانی المپیک (IOC) بیرقیب ماند. در هنگام انتخابش در 1980 تشکیلات المپیک شکستنی و در مسیری نامطمئن به نظر میرسید اما تا 2001 به واسطه تدبیر و اراده سامارانش با رخت بر بستن آماتوریسم بلاتوجیه از آن به سودآوری عظیمی رسید. اگرچه وقتی او نهایتا از ریاست بازنشسته شد، انبوهی از اختلاس پشت سر خویش برجا گذاشت. 3سال آخر سامارانش در راس قدرت زیر سایه بحران رسوایی «پول در مقابل رای» در جریان انتخاب سالت لیک سیتی ایالات متحده به عنوان میزبان المپیک زمستانی 2002 قرار گرفت، طوری که بیقراری و نگرانی بینالمللی نسبت به صلاحیت حامیان مالی المپیک نزدیک بود سقف این تشکیلات را فرو بریزد. 10 عضو کمیته جهانی المپیک برکنار شدند، چرا که بیم رشوه گرفتنشان میرفت و این سامارانش را واداشت تا تغییرات گستردهای را در سازوکار انتخاب شهرهای میزبان اعمال کند. اگرچه این رسوایی، انتقاد خود سامارانش را هم برانگیخت ولی برخی از انتقادات بیرونی واقعا غیرمنصفانه بود. در حقیقت بزرگترین ناکامی دیپلمات اسپانیولی نه رهبری بدنه IOC بلکه سهلانگاری او در اقدامات پیشگیرانه زودهنگام در مقابل معضل دوپینگ بود. با وجود نکوهش مکرر این سوءاستفادهها توسط خود او، عملگرایی کافی در حاشیه رقابتهای المپیک به چشم نمیخورد، در حالی که از دستگاهی که خودش را نگهبان ارزشهای ورزشی میدانست انتظارات بیشتری میرفت. سامارانش که بود؟ خوآن آنتونیو سامارانش در 1920 در بارسلونا متولد شد. او پسر یک کارخانهدار خودساخته نساجی بود که به همین دلیل بخت بلندی داشت و توانست تحصیلات ابتداییاش را در مدرسه آلمانیها در بارسلونا بگذراند و بعدتر در موسسه عالی اقتصاد در قلب کاتالونیا ادامه تحصیل دهد. در 17 سالگی به بخش پزشکی ارتش ملیگرای کاتالونیا پیوست اما کمی بعد به فرانسه گریخت و در بازگشت مواضع سیاسیاش را 180 درجه تغییر داد و به آغوش فاشیستهای اسپانیا رفت و در جریان جنگ داخلی برای ژنرال فرانکو جنگید. او اگرچه باورهای دستراستیاش را حفظ کرد اما در همان ابتدای راه مجبور شد شغل روزنامهنگاری ورزشی را به خاطر انتقاد به تبعیض حکومت مرکزی میان تیم ---- فرانکو یعنی رئال مادرید و تیم استقلالطلبان، بارسلونا کنار بگذارد و مدتی را با شغل خانوادگی در کارخانه نساجی و سپس کارمندی بانک بگذراند. اما به هر حال او با بهرهگیری از پایگاه سیاسی دستراستیاش در هر 2 بعد ملی و جهانی جهشهای بزرگی داشت. علاقه اصلی او به ورزش دوران نوجوانیاش رولر هاکی بود که در آن دوران ورزش ثروتمندان محسوب میشد. طبیعتا این ورزشی نبود که بتوان با آن در فعالیتهای المپیکی شرکت کرد اما یک دوست او را تشویق کرد در سیاست ورزش دخیل شود. در 1956 سامارانش به عضویت کمیته المپیک اسپانیا درآمد و ریاست هیات اعزامی اسپانیاییها به المپیک زمستانی آن سال و بعد المپیکهای تابستانی 1960 و 1964 را برعهده گرفت. مهارتهای دیوانی و سیاسی او از نگاه «آوری برونداژ» پنهان نماند یعنی کسی که بزودی رئیس کمیته جهانی شد و عاملی برای عضویت سامارانش در IOC. او حتی به مرد اسپانیایی وعده جانشینی خودش را داد. ارباب حلقهها از نظر سیاسی او همواره آدم مدبری بود و در شریکسازی استادانه عمل میکرد تا حمایتها را برای خود و در راستای دیدگاههایش سازماندهی کند و هرقدر که میتوانست برای هر پیشنهادی پشتوانه حمایتی ایجاد میکرد. مثل اغلب اعضای IOC او هم در مهارتهای زبانی چیرهدست بود و سرانجام در 1970 در هیات مدیره IOC و در واقع کابینه دستگاه المپیک انتخاب شد. این موفقیت به او این اجازه را میداد تا به محض کنارهگیری لرد کیلانین انگلیسی از ریاست IOC راه او را ادامه دهد. در اوضاع و احوال سیاسی جنگ سرد، سامارانش زیرک که از چپگراترین بخش اسپانیا، کاتالونیا برخاسته و خود در جوانی چرخش از چپ به راست را تجربه کرده بود، صلاح دید یک بار دیگر پس از مرگ ژنرال فرانکو و البته این بار در ظاهر، گردشی موقتی از راست به چپ داشته باشد تا در انتخابات 1980، آرای جماهیر شوروی و بلوک شرق را هم به دست آورد.با سمتی که در سال 1977 به عنوان نخستین سفیر پادشاهی اسپانیا در مسکو از زمان انقلاب اکتبر 1917 برای خود دست و پا کرد، سامارانش زیرکانه برای این مهم بسترسازی کرده بود. البته با وجود چنین مزیتی او باز هم نتوانست پس از انتخاب به ریاست کمیته جهانی المپیک، شوروی و متحدانش را از تحریم المپیک 1984 لسآنجلس (در پاسخ به تحریم المپیک 1980 مسکو) منصرف سازد و در نهایت «پولیتبورو»ی بلوک شرق لسآنجلس 84 را بایکوت کرد. اما در پشت پرده این شکست سیاسی، سامارانش به یک پیروزی بزرگ در سیاستگذاری جدید IOC دست یافت که تازه 4 سال بعد آثارش هویدا شد. روابط حسنه او با شورویها به عنوان سلاطین ورزش آماتوری المپیک موجب شد روسيه و متحدانش سختگیری سرسختانهای در مقابل تغییر گرایش جنبش المپیک توسط دیپلمات اسپانیایی اعمال نکنند؛ تغییر گرایشی که ذاتا منافی آماتوریسم حاکم بر المپیک بود. سامارانش برای رسیدن به این مهم با دوراندیشی خود تصمیم گرفت برخلاف پیشینیانش، ریاست خود بر المپینها را اجرایی کند و به این منظور با کودتایی سرخ در لوزان سوییس خود را به ریاست مقر IOC منصوب ساخت تا با این کار عملا «مونیک برلیو» مدیرکل تشکیلات را که یکی از پردرآمدترین مدیران زن جهان محسوب میشد در 1985 مجبور به کنارهگیری کند. با این کودتای سرخ دست او کاملا باز شده بود حتی برای کودتای بیسروصدای دیگری علیه ورزش آماتوری بلوک شرق. «برلیو» به خاطر سرریز کردن منافع تجاری روزافزون المپیک عملا سررشته کار را از دست داده بود. رشد سود IOC یکی از دستاوردهای عظیم سارامانش بود که به واسطه سپردن مسؤولیت به تلویزیون و حامیان مالی و با وعده ارتقای اشخاص حاصل شده بود. وقتی او در 1980 روی کار آمد، حق پخش تلویزیونی بازیهای تابستانی 60 میلیون پوند و بازیهای زمستانی 13 میلیون پوند میارزید اما وقتی در سال 2001 کنار میرفت، ارزش حق پخش بازیهای تابستانی به یک میلیارد پوند بالغ میشد و رقم مربوط به بازیهای زمستانی به 480 میلیون پوند رسیده بود. برنامه شاخص اسپانسرها، اعطای امتیازات انحصاری به کمپانیهای بزرگ در زمینههای مختلف بود که از سال 1985 پایهریزی شد و با شروع قرن 21، در هر دوره 4 ساله دستکم 480 میلیون پوند تنها از این محل به خزانه IOC واریز میشود.سارامانش میخواست برجستهترین رقبا را در المپیک داشته باشد؛ خواه آماتور و خواه حرفهای. بنابراین بررسی صلاحیت ورزشکاران شرکتکننده را به فدراسیونهای هر رشتهای سپرد. آنها هم از این مسؤولیت جدید خرسند بودند و در نتیجه سارامانش موفق شد IOC را بر همه دستگاههای جهانی حاکم تقدم بخشد و برای این هدف به چند مانور سیاسی مبادرت ورزید. در یک تصمیم پرطمطراق دیگر او سنت تحریم سیاسی را از سازوکار المپیک حذف کرد و نهتنها چین و تایوان که کرهجنوبی و شمالی را هم مجبور کرد با كاروانهايشان در مراسم افتتاحيه سئول 88 رژهاي مشترك داشته باشند. سپس نخستین اعضای مونث و شرکتکنندگان اسبق المپیک را وارد IOC و چرخه تصمیمسازیها کرد که این به رونق تجاری حلقههای پنجگانه افزود. با این ساز و کار جدید او نهتنها بلوک شرق و غرب را در یکی از ملتهبترین زمینهای سیاسی (کرهجنوبی) وادار به رقابت ورزشی در المپیک سئول کرد که با تسلط کامل بر اعضای IOC میزبانی المپیک 1992 را هم به زادگاهش بارسلونا اعطا کرد تا رسما ارباب حلقهها نام بگیرد.در زمینه سوءاستفاده از داروهای نیروزا او مکررا صحبت میکرد اما کمتر عملی از او سر میزد، هرچند پذیرفته بود که کمیته جهانی المپیک مسؤولیتهایی در قبال ورزش سراسر جهان برعهده دارد نه اینکه فقط ادوار المپیک را برگزار کند اما باز هم خست به خرج میداد که بخش قابل توجهی از سود روزافزون IOC صرف تحقیقات روی داروهای جدید یا گسترش بیشتر شبکه آزمایش دوپینگ از شرکتکنندگان شود. حتی در شرایطی که برخی مکملهای غیرمجاز نظیر استروئیدآنابوليكها به طور گسترده مورد استفاده قرار میگرفتند، نیاز به گسترش شبکه آزمایشهای خارج از مسابقات بود. تازه در فوریه 1999 بود که آژانس جهانی ضددوپینگ (WADA) برپا شد، اگرچه این اقدام مثبت زیر سایه رسوایی سالت لیکسیتی قرار گرفت که 2 ماه پیش از آن بسیاری از اعضای IOC را زیر سوال برده بود. اما سارامانش باز هم تدبیر به خرج داد و بلافاصله استعفا نکرد اگرچه پذیرفت که به خاطر تشخیص ندادن خطرات مقصر است و اینکه مسؤول است تا اطمینان یابد سازوکار شرافتمندانهتری برای انتخاب شهرهای میزبان المپیک ایجاد شود؛ سازوکاری که المپیک تابستانی را پس از چندین دهه به قلمروی غیرمتعهدها (چین و برزیل) برد. برای سالها رسم بود که شهرهای خواهان میزبانی به اعضای IOC هدایای چرب و نرم و دیگر جذابیتها را در جریان بازدیدهایشان برای برآورد شایستگی میزبانی نامزدها پیشکش میکردند. این رویه در بعضی موارد حتی به شکل پرداختهای نقدی برای جلب رضایت آنها درآمده بود. سارامانش توسط اعضایی حمایت میشد که اغلبشان در دوران خود او به عضویت IOC درآمده بودند اما به لطف برخی تصمیمات سختگیرانه نظیر منع حضور مستقیم اعضای IOC در بازدید از شهرها خود از این مهلکه گریخت. پس از بازیهای المپیک پرشکوه 2000 سیدنی، سارامانش احساس میکرد ماموریتش به پایان رسیده است. در سال 2001 اعضای کمیته جهانی که جایگاهشان را مدیون او بودند با انتخاب او به ریاست افتخاری مادامالعمر تشکیلات و انتخاب پسرش در دایره اعضا به نحوی شایسته از ارباب حلقهها قدردانی کردند. راه او پس از مرگش توسط پسر و دخترش ادامه مییابد و همسرش پیشتر از دنیا رفته است. * * * منبع: Timesonline «وطن امروز» سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]