واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: اگر بپذیریم در عصر جهانی شدن و دنیای جهانی شده زندگی می کنیم باید این را هم بپذیریم که امروز همه چیز جهانی شده است؛ حتی دیپلماسی، به این معنا که صرفا روابط دو جانبه الزاما تاثیر گذار بر دو طرف نیست بلکه می تواند تاثیر گذار بر همه حوزه های جغرافیایی باشد. شاید بهترین نشانه ای که برای اثبات این دیدگاه می توان در نظر گرفت، پرونده هسته ای ایران باشد؛ پروندای که از نظر حقوقی می توانست در آژانس بین ایران و 1+5 ارایه و بررسی شود اما نهایتا ابعاد جهانی پیدا می کند. این پرونده محدود به حوزه جغرافیایی خاص توانست تلاش های رسانه ای خود را جهانی کند. با این دو مقدمه می توان این اصل را به عنوان اصل قاطع مطرح کرد که رسانه ها در فرآیند سیاستگذاری کشورها، «قدرت اول» یا به عبارت دیگر «عامل مسلط» هستند. رسانه ها به خوبی می توانند به دور از نظام «دیپلماسی بروکراتیک» جامعه را از حوزه تاثیر پذیری فکری جدا کنند. به این معناکه نظام اداری و دیوان سالاری سنتی سیاست خارجی می تواند افکار عمومی جامعه را با خود همسو کند یا برآن تاثیر بگذارد. این همان تغییر کارکرد دیپلماسی رسانه هاست. شاید در این راستا یکی از بهترین نشانه ها حمله امریکا به عراق به بهانه بهره مندی عراق از سلاح هسته ای باشد که امریکایی ها توانستند در مدت زمان کوتاه به خوبی تمام دنیای غرب را با تصمیم نظامی خود همراه کنند. هرچند در پایان مشخص شد که این یک تصویر سازی واهی و ناحقی بوده است. حوزه جغرافیایی جنوب خلیج فارس که در بردارنده کشور کوچکی به نام قطر است هم می تواند مثالی دیگر باشد. کشوری که هر چند سرانه درآمد نفتی آن بسیار بالاست اما نقش جهانی و منطقه ای آن، به کمک شبکه الجزیره معنا پیدا کرده است. یعنی حضور جهانی کشوری کوچک که به مراتب منابع اقتصادی و نفتی آن از بخشی از کشورهای همسایه کمتر است، اما به مدد یک رسانه توانسته در دنیای امروز چنان نقشی پیدا کند که در بسیاری از کشورهای جهان در حوزه تاثیرات خاورمیانه یا از او کمک بگیرند یا او را همراه خود کنند. روشن تر از همه این مثال ها، روند شکل گیری افکار جهانی در ارتباط با پرونده هسته ای ایران بود. غربی ها طی چند سال در کنار ابزارهای سخت مثل سلاح تحریم توانستند به ناحق تصویری اتمی یا شبه اتمی از ایران در بخش اعظمی از جامعه جهانی برجای بگذارند. این تصویر ناحق به نظر نگارنده آنچنان روشن و تاثیر گذار بود که حاکمیت ایرانی را به مذاکره وادار کرد و طبیعی است طرف مذاکر ه کننده ایرانی درکنار بهره مندی از هوش دیپلماتیک اما با حضور پررنگ رسانه ای در عرصه روابط بین الملل توانست در حدود دو سال به این غائله جهانی پایان دهد. در مجموع می توان گفت تاثیر پذیری از رسانه امروز بیش از هر پدیده دیگری نه تنها ذهن انسان را در رفتار ملی و جهانی بلکه نفس رفتار در عرصه ملی و جهانی را تثبیت می کند به این معنا که در فضای پر«هجم» و پر«هجمه» رسانه علاوه بر آنکه از آن تاثیر می پذیرند، در حداقل زمان رفتارها هم در عرصه ملی و بین المللی می تواند تغییر کند. شاید یکی از بزرگ ترین کارکرد های رسانه ای ترویج اندیشه «من» و «دیگری» است. این «غیریت» سازی که یک پدیده غربی است به مدد تلاش رسانه ای توانسته است در دنیای امروز اصطلاحاتی مانند اسلام هراسی، شیعه هراسی، سنی هراسی و ایران هراسی را بزرگ جلوه داده و از این سو در کشورهای اسلامی به مدد رسانه می توان غرب هراسی را القا کرد. همه اینها ریشه در یک پدیده تاریخی دارد که انسان ها در سایه زیست بین المللی فهم روشنی از واژه «دیگری» ندارند. یعنی فهم دیگری که طبیعتا مقدمه آن یا ابزار اصلی آن گفت وگو است می تواند شرایط زیست جهانی را تغییر دهد.
چهارشنبه ، ۱۸آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]