واضح آرشیو وب فارسی:تین نیوز: وبلاگ تین نیوز، یوسف عمادی | ساختار صنعت هواپیمایی در طی چند دهه گذشته تغییرات ساختاری بسیاری کرده است که این تحول همچنان نیز ادامه دارد. عدم حمایت یا دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی این نوع سازمان ها میتواند به رشد واقعی (و نه مصنوعی و نمایشی) اقتصاد خطوط هوایی تجاری و همچنین کم شدن هزینه ها کمک بسزایی داشته باشد. سالهاست که صنعت هوانوردی جهان با عبارت« Deregulation » آشناست. در سال ۱۹۷۸ مصوبه دولت امریکا در مورد Deregulation یا مقررات زدایی از خطوط هوایی سبب تغییرات ماهیتی و عملیاتی شرکت های هواپیمایی شد. تغییراتی که به تدریج به تمام دنیا تسری پیدا کرد و دگرگونی صنعت هواپیمایی را از تصویر دهه نود میلادی به شکل فعلی، سبب گردید. برداشتن اجبارهای سیاسی و منطقه ای از سوی دولت و نمایندگان هر ناحیه و نیز حذف مقررات ناکارآمد اقتصادی، برای خطوط هواپیمایی امریکایی- که تماما خصوصی بودند- فرصت نرخ گذاری آزاد و ایجاد یا حذف مسیرهای پروازی به دلخواه را فراهم کرد. چنین رویکردی با وجود اینکه در ابتدا افزایش نسبی نرخها را در پی داشت، رفته رفته سبب 3 تغییر مهم گردید: 1- کاهش نرخ ها بر اثر رقابت 2- تناسب نرخ و سرویس دهی به مسافر و بهبود روز به روز آن 3- افزایش کارآیی پرسنل در دوران مقررات زدایی بود که خطوط هوایی توانستند به حذف یا اضافه کردن مسیر های داخلی به دلخواه بپردازند و همچنین نرخ ها را آنطور که صلاح دانسته تعیین کنند، بطوریکه این کارها را درست در زمان تصمیم گیری، اجرا و عملیاتی نمایند و هیچ نیازی به دریافت مجوز از دولت نداشته باشند. این عمل در بلند مدت( و نه کوتاه مدت)، باعث توسعه خدمات، رشد چشمگیر در کاربری، افزایش رقابت و کاهش بهای بلیت ها به مقدار قابل توجهی گردید. این مثال بعد از آن در سایر خطوط هوایی بین المللی اجرا شد به خصوص در استرالیا، کانادا، اتحادیه اروپا، ژاپن و هندوستان. ایالات متحده امریکا تا آنجا پیش رفت که حتی در ایجاد استقلال سیاسی در خطوط هوایی قدم تازه تری برداشت و این کار را با توافق های آسمان آزاد (Open-sky) با سایر کشورها توسعه داد. مقررات زدایی سبب شد دو پدیده جدید صنعت هواپیمایی مورد توجه خاصی قرار گیرند و هر کدام از آن دو الگویی شوند برای مدیریت خلاق و پیشروی عصر حاضر: خطوط هوایی مسافربری ارزان قیمت (Low Cost Carrier) خطوط هوایی یکپارچه حمل بار. (Integrated Air Cargo Carrier) عملکرد خلاقانه این دو پدیده متناظر با تغییر طراحی و عملیات فرودگاه ها نیز بوده است. در کشور ما هم اکنون تعدد مسیرهای دستوری از یک طرف و گذاشتن سقف بهای بلیت از طرف دیگر قدرت مانور مارکتینگ را از شرکت های هواپیمایی گرفته است. در سایه همین مورد دوم بود که غول چارتر توانست آنچنان رشد کند که حتی تعیین کننده امنیت شغلی مدیران بازرگانی ایرلاین باشد. گرچه مدیریت نه چندان به روز و ناکارآمد شرکت های هواپیمایی هزینه های تمام شده یک ساعت صندلی پرواز را چنان بالا می برد که حیات ایرلاین های ضررده کشورمان را بدون کمک یارانه های دولتی، چشم پوشی های ریز و درشت مالی و دعوت به صبر طلبکاران آنان( که عمده ی آن را شرکت فرودگاهها و بعد از آن شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی شامل میشود ) نمی توان تصور کرد. به جای رقابتی که باید در بازاریابی و فروش وجود داشته باشد تا به نفع مسافر تمام شود، مسابقه ای در جریان است برای کسب کمک های دولتی. یکی از شرکتهای هواپیمایی مهم کشورمان با در اختیار داشتن ۸۸۰۰ نفر پرسنل که از ۵۰ هواپیما نگهداری می کنند، فقط به ۶۰ مقصد پرواز دارد. اما شرکتی مانند ایزی جت با تعداد پرسنلی کمی از این بیشتر ۲۱۹ هواپیما را در ۳۱۴ مقصد مدیریت می کند و سود خالص سالانه نیم میلیارد دلاری پاداش این راندمان است. به شخصه امیدوارم که این آزادسازی آغاز راهی باشد برای تحول صنعت در کشورمان و باز امیدوارم که به نرخ بسنده نگردد و ایرلاین ها به تدریج بتوانند در مسیرهای دلخواه خود نیز اقدام به برقراری پرواز نمایند که در این حالت چنانچه اقتضای شرایط، دولت را به سمت برقراری پرواز در مسیری سوق داد، این بار از دوش شرکت های هواپیمایی برداشته شود. از طرف دیگر در شرکت های هواپیمایی شاهد آزاد سازی از کمک های دست و دلبازانه از بیت المال، آزاد سازی از زمان خریدن برای بدهی های معوق و آزاد سازی از مدیریت های پرهزینه و کم بازده فعلی نیز باشیم.
سه شنبه ، ۱۷آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]