تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846261014




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قالیباف در گفت و گو با اعتماد : نصف درخواست های قبل را می خواهم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

توسعه در سرزمين ما، و نزد بسياري از متوليان امور، به معناي سازندگي بوده است و شئون ديگر توسعه را شامل نمي شده است. آيا عملکرد 5/2 ساله شما در شهرداري را مي شود معيار ديدگاه هاي شما درباره اعتقاد به بقيه وجوه توسعه مانند توسعه فرهنگي و اجتماعي و... لحاظ کرد؟   ما هميشه تاکيد داشته ايم که توسعه بايد در ابعاد مختلف مورد نظر قرار بگيرد. شايد در کشور ما به دلايلي و به خاطر نداشتن سند بالادستي يا به خاطر نوع سلايقي که مديران از بعد از جنگ داشتند، فراز و نشيب هايي را طي کرديم که توسعه را تک بعدي در کشور دنبال کرديم، يعني يک وقتي توسعه را فقط در حوزه سازندگي و عمران ديديم و يک وقت ديگر احساس کرديم توسعه سياسي اساس کار است. ولي من هميشه تاکيدم بر اين بوده که توسعه حتماً بايد يک توسعه پايدار باشد و در ابعاد مختلف خودش صورت بگيرد. بر همين اساس هم در شهرداري تهران اين را اساس کار قرار داديم. البته شهرداري تهران خيلي نمي تواند در ابعاد مختلف توسعه نقش جدي و حياتي حتي براي شهروندان خودش ايجاد کند؛ چون همه امکانات و ظرفيت ها در اختيارش نيست. مثلاً در حوزه اقتصادي وقتي در سال 61 - 60 قانون شهرداري ها تصويب شد و شهرداري ها به عنوان يک نهاد عمومي از نظارت وزارت کشور رها و مستقل شدند همان موقع قرار شد ظرف شش ماه لايحه درآمدهاي پايدار شهرداري ها را به مجلس ببرند و درآمدهاي اقتصادي شهرداري ها را تصويب کنند. الان که مثلاً 26 سال مي گذرد هنوز اين لايحه نرفته که تصويب شود. نمي خواهم بگويم شهرداري نمي تواند، بلکه شهرداري هم به عنوان يک زير سيستم از مجموعه سيستم هاي کشور حتماً مي تواند در حوزه خود اين نگاه را داشته باشد. فکر مي کنم اين نگاه را در دوره مديريتي خودمان داشته ايم يعني اگر شما نگاه کنيد احساس مي کنيد تغييراتي که در شهرداري اتفاق مي افتد در همه حوزه ها و به صورت توأمان است يعني هم درآمد شهرداري افزايش پيدا کرده و هم اتفاقات فرهنگي و اجتماعي افتاده. امروز درآمد شهرداري نسبت به روزي که من شهرداري را تحويل گرفتم بيش از چهار برابر افزايش پيدا کرده، يعني شهرداري را با زير هزار ميليارد تومان درآمد تحويل گرفتيم در حوزه نقدي و الان نزديک چهار هزار ميليارد تومان براي سال آينده تصويب شده است. پس اين رشد بوده است. فعاليت عمراني در سطح شهر به نظر من مشهود است. در کارهاي خدماتي مشهود است، در همين بخش در حوزه مسائل فرهنگي و اجتماعي هم اين رويکرد را داريم. من احساسم اين بود که در گذشته شهرداري در حوزه هاي فرهنگي بيشتر جنبه هاي تبليغاتي کار را دنبال مي کرد نه فعاليت فرهنگي و اجتماعي و هنري را. الان رويکردي در حوزه هاي فرهنگي و اجتماعي هنري وجود دارد، که مثلاً توسعه فضاهاي کالبدي در 10 ، 15 سال گذشته و دوره يي که فرهنگسراها ساخته شدند و به عنوان يک حرکت جدي فرهنگي مطرح شد با اتفاقي که در اين سال ها افتاده قابل مقايسه نيست. حجم ساخت وسازها به جهت مترمربع هم بيشتر شده است، به جهت ريالي هم طبيعتاً افزايش پيدا کرده. ما واقعاً تلاشمان بر اين بود که شهرداري را از يک سازمان خدماتي به سمت يک نهاد اجتماعي ببريم که اگر اين اتفاق بيفتد توسعه شهر يک معناي مستحکم فرهنگي و اجتماعي پيدا مي کند.   ببينيد، توسعه کالبدي فرهنگي، تنها بخشي از توسعه فرهنگي است. مي خواهم بدانم اينکه مثلاً سينما آزادي خيلي خوب ساخته شده و سر وقت به بهره برداري رسيده، ولي کارهاي محتوايي که انتظار مي رفت شهرداري مي توانسته انجام دهد و در يک دوره يي هم انجام داده است فراز و فرود داشته، به نگاه شما به توسعه فرهنگي برمي گردد؟ يعني معتقديد متولي مسائل محتوايي وزارت ارشاد است و اين کار به اشتباه در دوره هاي قبل در شهرداري دنبال شده يا اينکه نه، اتفاق مذکور، بخشي از يک مشکل است؟   من معتقدم که الان در شهرداري هر دو بعد را پيگيري مي کنيم. يعني هم بخش کالبدي را پيگيري مي کنيم و هم بخش ماهيتي کار را. مثلاً من بعضي نمونه ها را مثال بزنم. در حوزه مربوط به آسيب هاي اجتماعي، که به هر حال يک فعاليت جدي در حوزه مسائل امور اجتماعي است، کاري که طي دو سال گذشته در شهرداري تهران براي کودکان کار، کودکان فراري، زنان سرپرست خانوار، معتادان، افراد بي سرپناه و بي سرپرست انجام شد، اصلاً قابل قياس با گذشته نيست. سال قبل اين مشکل وجود داشت که در زمستان بعضي افراد کنار خيابان ماندند ولي امسال آيا شما يک مورد هم از اين دست ديديد؟ امروز به NGOهاي محيط زيست مراجعه کنيد و ببينيد حجمي که الان شهرداري از آنها حمايت مي کند جايي سراغ داشته اند؟ در مسائل مربوط به سلامت به معني عام با رويکرد محله محوري که ما داشتيم، در حوزه آموزش شهروندي با گرايش سلامت، هم جسمي و هم روحي، شما اگر نگاه کنيد اين امر در حوزه آموزش عمومي بي سابقه است. در بخش مشارکت، به هر حال شوراياري ها مهم ترين حرکتي بود که در دوره ما در شهرداري اتفاق افتاد؛ مشارکت معني داري که هميشه مورد تاکيد ما بوده است. امروز چهار هزار نفر از مردم در 380 شوراياري تقسيم شده اند و بر کار شهرداري نظارت و دخالت مي کنند و جالب است با همه مخالفت هايي که وزارت کشور انجام داد ما توسط مردم انتخابات انجام داديم و شوراياري ها انتخاب شدند. وقتي مي گوييم حرکت فرهنگي، اينگونه است. اداره کل آموزش جزوات آموزشي در بخش هاي مختلف و در حوزه شهرنشيني توليد کرده است. در سال 86 در حوزه آموزش فيلم و عکاسي در جشنواره فيلم محلات بيش از 500 فيلم عرضه شد که داورانش از جشنواره فيلم فجر قوي تر بودند و بعضاً حضور در جشنواره فجر را نپذيرفته بودند. توجهي که ما به مساجد کرديم، توجهي که به تشکل هاي غيردولتي در بخش هاي مختلف داشتيم را ببينيد. شما اگر به سينما و تئاتر نگاه کنيد، به بخش هاي مربوط به آموزش و پرورش نگاه کنيد حتي به شما خواهند گفت در هيچ دوره يي شهرداري اينقدر به ما توجه نداشته. اين آثارش يک مقدار زمان بر است، اگر بخواهيم يک بنري در خيابان بگذاريم خيلي کار راحتي است يا شعاري در خيابان بدهيم که در واقع کار تبليغاتي است کار راحتي است ولي فعاليت فرهنگي و توليدات سازمان فرهنگي هنري قابل قياس با گذشته نيست. به نظر من در سال آينده اين موضوع چند برابر خواهد شد. در کنار اين، ما فضاهاي کالبدي شهر را هم توسعه داديم. از مساجد و سينماها و مراکز ورزش بگيريد تا... مگر سلامت جسمي دغدغه اول ما نيست؟ واقعاً احداث 500 زمين چمن در شهر تهران کاري بود که نمي خواهم بگويم کم سابقه بلکه کار بي سابقه يي بوده است. قبلاً در شهر تهران اگر زمين هاي چمن را مي شمرديد 50 زمين چمن را هم نمي توانستيد نام ببريد. حتي اگر تاثيرگذاري مردم را به عنوان يک کار فرهنگي در نظر بگيريد واقعاً سيستم 1888 و 137 دسترسي مردم را به کار خيلي آسان کرده است. درست است که همه توقع دارند هر کسي با 137 تماس بگيرد الزاماً بايد کارش حل شود. الزاماً اين طور نيست و ما هرگز چنين چيزي را نگفتيم. ولي الان رضايتمندي جامعه در همين 137 ، 68 تا 70 درصد است. نسبت به سهم خودمان ما توانستيم ابعاد مختلف توسعه با هم را پيش ببريم.   بارها اعلام کرده ايد يکي از بزرگ ترين مشکلاتي که در حوزه شهرداري از آن رنج مي بريد عدم مديريت واحد و متمرکز است. فقدان مديريت واحد فرهنگي در شهر ما، بسيار مشهودتر از موارد مشابه در حوزه هاي عمراني و سخت افزاري است. اما نديدم شما به مساله فقدان مديريت واحد در عرضه فرهنگ اشاره کنيد. آيا اين فقدان را در زمينه هاي فرهنگي مشاهده نکرده ايد؟   اول اجازه بدهيد من يک کلمه شما را تصحيح کنم. ما به دنبال تمرکز نيستيم. به دنبال يک مديريت واحد هستيم. مديريت واحد از قضا تمرکز نيست. چون اگر اختيارات امروز در شهرداري تهران هم متمرکز شود همين ضايعاتي را خواهد داشت که امروز در دولت ملي متمرکز شده است. يعني ما به دنبال يک نظام نيمه متمرکز در همه ابعاد خودش هستيم. تمرکززدايي يعني اينکه ممکن است ما در برنامه ريزي نيازمند يک تمرکزگرايي باشيم ولي قطعاً در حوزه اجرا مطلق به اين موضوع نياز نيست. تمرکز به اين معنا که کار ستادي درستي انجام شود مثلاً سند چشم انداز را يک مرکزي توليد کند ولي اجرا الزاماً نبايد متمرکز صورت بگيرد و هر کسي بايد وظيفه خودش را انجام دهد. وقتي مديريت واحد شهري وجود ندارد اين برمي گردد به نظام اداري و سياسي کشور که در اين نظام آن وظايف و نگاه لازم و رويکرد لازم براي شهرداري ها که به تعبيري دولت هاي محلي هستند به طور کامل ديده نشده است و ابزار لازم را هم در اختيار شهرداري ها نگذاشته ايم. اين در حوزه فرهنگ هم استثنا ندارد. يعني همانطور که در بخش هاي اجرايي دچار مشکل هستيم در حوزه فرهنگي هم دچار مشکل هستيم.   ولي من فکر مي کنم مشکل شما در اين حوزه بيشتر است. وزارت ارشاد، سازمان تبليغات، امور مساجد و چندين نهاد ديگر، هر کدام متولي بخشي از فرهنگند.   بله، ولي شايد چون بخش هاي فرهنگي از قدرت لازم براي تاثيرگذاري و کنترل برخوردار نيستند کمتر توانسته اند مشکل ايجاد کنند. مثلاً اداره ارشاد استان تهران شايد آن ظرفيت لازم را نداشته باشد که با شهرداري تهران برابري کند، خودش هم احساس مي کند نمي تواند براي شهرداري تهران تعيين تکليف کند. بحث ديگر اين است که چون من خودم در حوزه مديريت به دنبال تنش و دعوا نيستم سعي مي کنم اگر موضوعي هم هست با تعامل حل کنيم. چون معتقدم اگر کند کار کنيم ولي هماهنگ عمل کنيم بهتر از اين است که پر سرعت برويم و بعد دعوا کنيم و همه سيستم و مردم را دچار آسيب کنيم. از اين کار پرهيز کرديم. ما در شهرداري تهران خيلي کم تنش کار را پيش برديم در شرايطي که بستر براي هرگونه تنشي کاملاً فراهم بود. يعني اصل بر تنش بوده است ولي ما تنش را دنبال نکرده ايم.   يعني چه که اصل بر تنش بوده است؟ مي شود مصداقي حرف بزنيد؟   به خاطر ناهماهنگي هايي که در بخش هاي مختلف وجود دارد. در هر شرايطي شهرداري تهران از حمايت همه جانبه دولت در همه مقاطع برخوردار بوده، حتي در دوره اصلاحات، اما ما امروز بيش از همه در بخش حمايت هاي دولت محروميت داريم.   به نظر مي رسد از روزي که متحدان شما در شوراي دوم تبديل به رقباي شما در شوراي سوم شدند فشارهاي دولت بر شهرداري هم افزايش پيدا کرد. شاهد آن هم نامه يي بود که شما به وزير کشور و رهبر انقلاب نوشتيد و خواستار حکميت ايشان بين خودتان و دولت شديد. فکر مي کنيد اين فشاري که از دولت به شهرداري وارد مي شود از کجا ناشي مي شود و علت آن چيست؟   من نامه يي به مقام معظم رهبري ننوشتم که حکميت کنند. من هنوز هم پيگير هستم و از دوستان و همکارانم سوال کردم که ببينم اين نامه يي که ما به وزارت کشور نوشتيم و به مسائل آنها پاسخ داديم چگونه روي سايت ها رفت. چون ما به عنوان شهرداري اين کار را نکرديم و مخالف اين کار هستيم. ما دوست نداريم چنين موضوعاتي تنش ايجاد کند. وزارت کشور نامه يي به ما نوشت و من احساس کردم چون نامه مکتوب و مفصل است براي اينکه در اسناد بماند ناگزير به پاسخ دادنم. هيچ توقعي هم نداشتم که آنها روي اين نامه اقدامي کنند چون مطمئن بودم هيچ اقدامي انجام نمي شود. ولي خواستم براي يک بار هم که شده با عدد و رقم و استدلال، اين نامه را خطاب به وزير محترم کشور بنويسم و رونوشت آن را براي مراجع قانوني منجمله دفتر مقام معظم رهبري ارسال کنم که اين کار را کردم. براي رياست محترم جمهور، رياست محترم مجلس، ديوان محاسبات اداري و سازمان بازرسي کل کشور هم ارسال کردم که اگر حرف ما غيرمنطقي است، بگويند که خودمان را تصحيح کنيم اگر هم ديگران حرف غيرمنطقي مي زنند حداقل اگر کمکي نمي کنند مشکلي ايجاد نکنند. چرا اين موضوع و مشکلات ايجاد شده است؟ من هيچ موقع نخواستم به اين موضوع بپردازم که چرا، ولي توقع من اين بود و الان هم هست که جناب آقاي دکتر احمدي نژاد رياست محترم جمهوري با توجه به اينکه قبلاً خودشان شهردار تهران بودند و بر همه مشکلات شهر مسلط و آشنا هستند راحت تر و روان تر با ما همکاري کنند. اين نه تنها توقع من که توقع تمام کلانشهرها است و حتي توقع شوراي شهر بود. همين حالا شوراي شهر توقع دارد که دولت درک بيشتري از شهرداري ها داشته باشد و بهتر کمک کند. يکي وقتي از من سوال کردند شما از دولت چه مي خواهيد؟ گفتم من از دولت هيچ چيزي نمي خواهم، همان درخواست هاي مکتوبي که قبلاً جناب آقاي احمدي نژاد از دولت آن زمان مي خواسته را در نظر بياوريد، من نصف آنها را مي خواهم. فکر مي کنم توقع زيادي نيست. ما هيچ چيز ويژه يي نمي خواهيم. همان درخواست هاي خود ايشان از دولت را مي خواهيم. شهر تهران تاثيرات ملي و بين المللي دارد و يک قطب مهم اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي کشور است. منهاي اينکه مردم هم البته توقع دارند. البته اين را هم قبول دارم که ما نبايد بقيه کشور را از امکانات محروم کنيم و به تهران بدهيم. ولي اين به اين معنا نيست که حق تهران را هم ندهيم و بدهيم به جاهاي ديگر. بايد اعتدال داشته باشيم و ما هم بيش از اين انتظار نداريم.   شايد اين اختلافات از آنجا ناشي مي شود که ايشان شما را رقيب بالقوه خودشان در انتخابات آينده مي دانند.   حالا ديگر اين نگاه شما سياسيون و مطبوعاتي هاست. من هيچ وقت به موضوعات اين طور نگاه نکردم.   سند چشم انداز به عنوان يک سند و برنامه متمرکز در دستور کار کشور قرار گرفته است و بايد به صورت نيمه متمرکز براي تبديل شدن ايران به قدرت اول منطقه اجرا شود. با بسترهاي موجود به ويژه در حوزه سياست خارجي و عبور از قطعنامه سوم شورا و اتفاقاتي که در مورد انتخابات افتاد و گروه هاي عمده يي از جناح هاي داخل نظام با توجه به ردصلاحيت ها و محدوديت هايي که براي حضورشان ايجاد شد از حالت طبيعي و رقابتي و صيانت از آزادي هاي مشروع مدنظر سند چشم انداز است محروم شدند، آيا فضا و بستر امروزي ما آماده تحقق سند چشم انداز و اهداف اقتصادي آن است؟   سند چشم انداز يک تحول همه جانبه را دنبال مي کند ولي در خيلي از حوزه ها که کمي سازي نشده مي توان ادعاهايي داشت ولي حوزه اقتصادي که کمي است و مشخص است که براي رسيدن به سند ما مثلاً بايد چقدر رشد اقتصادي داشته باشيم، بر اساس همان مولفه ها سوال اين است که آيا ما در حوزه اقتصادي واقعاً مي توانيم بر اساس سند چشم انداز قطب اول اقتصادي منطقه بشويم؟به هر حال دو سال و اندي از اين سند گذشته. همه نخبگان و دست اندرکاران و کارشناسان بر اين اعتقادند که اگر اين روند همين طور ادامه داشته باشد به اهداف سند در حوزه اقتصادي نمي رسيم. البته بگذريم که بعضي ها ادعا مي کنند سند 20 ساله را در هشت سال اجرا مي کنيم و بايد برويم يک سند 50 ساله آماده کنيم چون از اين موضوع سريعاً رد خواهيم شد. ولي به نظر مي رسد واقعاً خواهيم رسيد. رسيدن به اهداف سند کمي احتياج به نگاه و تحليل سياسي دارد و هم نيازمند يک نگاه اقتصادي است. سعي مي کنم هر دو بخش را به صورت مختصر بيان کنم. اول اينکه متاسفانه سياست زدگي بر اقتصاد ما از ديرباز سايه افکنده است. اين موضوع به رفتارهاي فردي و بخشي هم برمي گردد و به نوع نگاه ما به سيستم مديريت هم ارتباط دارد. بخش هايي کاملاً ريشه يي است و بخش هايي هم به رفتار افرادي ربط دارد که در مديريت قرار مي گيرند پس امروز هاله يي از سياست زدگي بر سر اقتصاد ما وجود دارد. رشد اقتصادي واقعاً نيازمند يک آرامش سياسي در داخل است. يعني وقتي سند چشم انداز مي آيد و مي گويد مي خواهيم به يک رشد اقتصادي برسيم يعني بايد همه احزاب و گروه ها و سلايق آن را به عنوان يک آرمان و هدف ملي ببينند و هيچ کس نبايد متعرض شود. در واقع آن خط قرمزي که وجود دارد اينجاست. بايد همه به سمت آن حرکت کنيم. اعم از دولت که قدرت در اختيارش است و احزابي که ممکن است با دولت رقيب باشند و آنهايي که با دولت همراه هستند. منظور هم آرامش سياسي داخلي است و هم آرامش بين المللي. وقتي ما رشد اقتصادي مي خواهيم يعني جذب سرمايه گذاري خارجي مي خواهيم. ولي اگر يک نگاه کلي داشته باشيم و بخواهيم يک مقدار فني تر در حوزه اقتصاد صحبت کنيم نگاه مي کنيم و مي بينيم رشد اقتصادي ما که در واقع همان توليد ناخالص ملي است آنچناني که بايد و شايد رشد مناسبي نداشته است.   در صورتي که درآمدها در سال هاي اخير خيلي افزايش پيدا کرده و اين است که صورت مساله را پيچيده تر مي کند.   ببينيد ما بايد بين درآمد، ميزان واردات و ميزان رشد اقتصادي مان نسبت هايي برقرار کنيم و اين نسبت ها نشان مي دهد که سيستم و کارکرد اقتصادي ما چقدر کارآمدي دارد.من در اين رابطه مي خواهم رابطه يي که بين ميزان واردات و ميزان رشد اقتصادي بوده را يک تحليل و بررسي بکنم. چون ميزان واردات ما و همچنين ميزاني که واردات موجب رشد اقتصادي مي شود از لحاظ سمت گيري هاي سياسي موضوع معناداري است.ما در دولت آقاي هاشمي به طور متوسط به ازاي هر سه ميليارد دلار واردات حدود يک درصد رشد اقتصادي داشته ايم، اين آمار تقريبي و گرد شده است، در دولت آقاي خاتمي به طور متوسط به ازاي حدود 5 ميليارد دلار واردات يک درصد رشد اقتصادي پديد آمده است، اما وضعيت دولت نهم در اين حوزه بسيار ضعيف است.ما در سال 84 ، 43 ميليارد دلار واردات داريم و رشد اقتصادي در حد 4/5 درصد، در سال 85 واردات با رقم 49 ميليارد دلار و رشد اقتصاد به مرز 2/6 درصد مي رسد و در سال 86 که واردات 58 ميليارد دلاري پيش بيني مي شود که رقم بسيار شگفت انگيزي است و رکورد واردات را شکسته است. ميزان رشد اقتصادي 9/5 درصد است که نشان مي دهد ما در دولت نهم به ازاي هر هشت ميليارد دلار واردات يک درصد رشد اقتصادي داشته ايم که بيش از دو برابر ميانگين دولت هاي سازندگي و اصلاحات است. يعني واردات در دولت نهم رونق اقتصادي ايجاد نکرده بلکه بيشتر واردات ما کالاهاي مصرفي بوده که همين مساله چه اثرات مخربي روي توليد داخلي و اشتغال مي گذارد، به علاوه از لحاظ فرهنگي هم يک جامعه مصرفي ايجاد مي کند.يعني ما در واردات در پي اين نبوده ايم که مواد اوليه يا ماشين آلات و دانش فني وارد کنيم که منجر به افزايش توليد و بالا رفتن رشد و توسعه مي شود. بلکه در يک فضاي سياست زده و با يک رويکرد توده گرا صرفاً به فکر گذراندن امروز بوده ايم.کالاهاي مصرفي وارد کرده ايم تا جلوي تورم را بگيريم بدون توجه به اينکه دليل شکل گيري اين تورم خودمان هستيم. وقتي براي ايجاد هيجان و پيگيري يک رويکرد شعاري اين ميزان نقدينگي به اقتصاد کشور تزريق مي کنيم ثمره اش اين مي شود و در يک دور باطل گرفتار مي آييم که به جاي بهبود اوضاع، وضعيت را هر روز وخيم تر مي کنيم. تورم را افزايش مي دهيم، واردات را افزايش مي دهيم تا تورم را کنترل کنيم. با اين کار به توليد و اشتغال ضربه مي زنيم که خود موجب فقر مي شود و با اين وضعيت به صورت طبيعي شکاف طبقاتي هم افزايش پيدا مي کند، ثروتمندان ثروتمندتر مي شوند و فقرا فقيرتر. ثروت ثروتمندان هم نه با توليد بلکه با رانتي که تورم بالا در اختيارشان مي گذارد يعني دولتي که شعارش ايجاد عدالت و فقرزدايي است چون به روش هاي درست اداره کشور توجه ندارد و چون بديهيات و اوليات علم اقتصاد را که بارها متخصصان ما گوشزد کرده اند ناديده مي گيرد به نتايجي مي رسد که کاملاً با اهداف و شعارهايش در تضاد است.   شما خودتان در شهرداري به نسبت درآمدهاي جاري و عمراني، يعني خرج کردن درآمدهاي ناپايدار توجه کرده ايد؟   يکي از نکاتي که در شهرداري در لايحه بودجه گفتم اين است که ما هزينه هاي جاري شهرداري را کاهش داديم.   مي شود به صورت مصداقي توضيح دهيد؟   بله، زماني که شهرداري تهران حدود هزار ميليارد تومان درآمد داشته هزينه هاي جاري مجموعه حدود 240 ميليارد تومان بوده است. امروز که شهرداري درآمد مستقيم و غيرمستقيم اش بالغ بر 6200 ميليارد تومان است که 4 هزار ميليارد تومان آن نقدي است، حدود 310 ميليارد تومان هزينه جاري شهرداري است. رابطه بودجه هاي جاري و عمراني کاملاً رابطه معکوسي شده است يعني حدود 63 درصد در حوزه عمراني و ساخت و ساز است و 37 درصد به حوزه نگهداري مي رود. منظور از نگهداري حتي نظافت شهر است.   درآمد شهرداري همچنان براساس روند ساخت و ساز و فروش تراکم به دست مي آيد؟   من با صراحت به شما بگويم که ما در تهران فروش تراکم نداريم. من اين را در بودجه هم توضيح دادم. فروش تراکمي کي اتفاق افتاد؟ در دوره آقاي کرباسچي. فروش تراکمي که در دوره ايشان اتفاق افتاد، اصلاً در اين شهرداري اتفاق نمي افتد. ما مي گوييم يک قطعه 250 متري زمين مي تواند 60 درصد سطح اشغال بگيرد. شهر هم براساس طرح جامع، تقسيم شده است. حداقل ضريب پايه ، 120درصد است.   اين مي تواند در بعضي جاها 180 درصد هم باشد ولي براساس طرح جامعي که الان وجود دارد، بالاتر از 360 درصد نداريم. بين 340 تا 360 درصد تنها 5 درصد شهر است. يعني بيش از 70 درصد شهر، تراکم 180 تا 240 درصد است. يعني شما به ندرت ساختمان هاي بالاي پنج طبقه مي بينيد. ساختمان ها مابين سه تا پنج طبقه است. اين فروش تراکم نيست. اين حق شهرداري است. فروش تراکم از آنجايي است که ما به پنج طبقه بگوييم تو مي تواني 15 طبقه، 30 طبقه بسازي. اگر ما اينگونه بفروشيم درآمد شهرداري سرسام آور مي شود.   خب حالا که شما خودتان را از اين درآمد محروم کرده ايد درآمدهايتان را چگونه تامين کرديد چون داعيه شما اين است که درآمدتان بالا رفته.   از جاي ديگر تامين شده. يکي از درآمدهاي ما اين است که ما سيستم مميزي شهرداري را درست کرده ايم. بخشي از شهر عوارض خود را به شهر پرداخت نمي کرده و الان سفت و سخت داريم آن عوارض را مي گيريم. يعني بخش هاي زيادي از شهر هستند که از کاربري تجاري استفاده مي کنند ولي عوارض تجاري به شهرداري پرداخت نمي کنند. قبلاً ارکان سيستم پاي اين کار نبودند که اين کار را انجام دهند. ما پاي اين کار هستيم، مي ايستيم و اين کار را انجام مي دهيم.مثلاً در شهر، قبلاً کسي که روزانه يک تن زباله توليد مي کرد با کسي که روزانه ده کيلو زباله توليد مي کرد با کسي که روزانه يک کيلو زباله توليد مي کرد به يکسان عوارض پرداخت مي کرد. اين منطقي نيست. مجموعه کارگاهي که کنار خيابان است و روزانه يک تن زباله به وجود مي آورد بايد هزينه حمل و نگهداري هر کيلو پسماند خودش را بدهد. ما بر اين موضوع پافشاري مي کنيم. بخش ديگر، جذب سرمايه است. ما در اين بخش تلاش خوبي کرده ايم. مثلاً ببينيد در ايستگاه هاي مترو، که يکي از مراکز خدماتي، اداري و تجاري است که باعث کاهش جذب سفر هم مي شود، شما اگر احساس کنيد فلان ايستگاه مترو يک مرکز تئاتر و سينما است مي دانيد که اگر در فلان ايستگاه پياده شويد، 6 سالن سينما هست و اين فيلم ها را هم دارد و بعد از سالن سينما مي توانيد دوباره سوار مترو شويد و برگرديد. يا اينکه بدانيد مثلاً همه ايستگاه هاي مترو مي توانند يک فروشگاه شهروند داشته باشند که خريد عمومي همه را جواب دهد. يا فلان ايستگاه مترو مي تواند ساختمان پزشکان باشد. مي تواند مرکز اداري و خدماتي باشد. خب همه اينها هم براي شهرداري درآمد مي شود، هم کاهش سفر مي دهد، هم از ترافيک هاي بي مورد و آلودگي هوا جلوگيري مي کند. اينها را داريم در شهرداري به جد پيگيري مي کنيم و کلي هم در اين زمينه درآمد شهرداري را افزايش داده ايم.   آقاي دکتر توسعه شهروند و ميادين ميوه و تره بار، منطقش با فروش تراکم تفاوتي ندارد. بالاخره شهرداري آمده يک سري فضاهاي عمومي را تبديل به رقيب هايي براي اصناف کرده.   نه. ما که در آنجا مجري نيستيم. همه بخش خصوصي اند. يک مورد از اينها مال شهرداري نيست. ما شهروند را داريم مي دهيم به بخش خصوصي. اصلاً قائل نيستيم که شهردار بيايد و فروشگاه بدهد و تره بار بدهد. همين الان در ميدان تره بار، بخش خصوصي دارد کار مي کند. ما بايد نظارت انجام دهيم. ما دنبال اين نيستيم که مغازه دار شويم. وظيفه ما مديريت شهر است و بايد شهر را مديريت کنيم. ولي اين کار را بايد به درستي انجام داد. شما مي دانيد الان سرانه خدماتي ما، فضاي سبز، بهداشت، سرانه فرهنگي، به شدت در شهر کم است. يعني جاهايي را داريم که تراکم در هکتار، 800 نفر است ولي سرانه فضاي سبز شما، يک متري است. سرانه ورزش شما، سانتي متري است. بايد اينها را افزايش دهيم. بنابراين يکي از بخش هاي افزايش درآمدها جذب سرمايه هاي داخلي و خارجي است. فاز دو ميلاد را به طور کامل با بخش خصوصي قرارداد بستيم، دارند کارش را انجام مي دهند. نمايشگاه بين المللي را در کنار حرم امام به طور کامل با بخش خصوصي قرارداد بسته ايم. من وظيفه اصلي شهرداري را رفتن به اين سمت مي دانم. امسال 3هزار ميليارد تومان فقط دارد در حوزه بافت فرسوده هزينه مي شود. اين از کجا مي آيد؟ غير از بودجه شهرداري است. مال بخش خصوصي است.   به نظرتان رقم داووس هم محقق مي شود؟   بله. مي شود چهار هزار ميليارد تومان. من مي گويم ما فقط در حوزه بافت فرسوده امسال 3 هزار ميليارد هزينه کرده ايم. ما الان در بخش سرمايه داخلي، رقم بسيار زيادي داريم. مردم سرمايه هايشان رها شده و راکد است. طبيعي هم هست. وقتي بانک مي گويد سود پول 15 تا 17 درصد است، تورم بالاي 20 درصد است، هيچ سرمايه گذاري پولش را در بانک نمي گذارد چون احساس مي کند براساس ارزش افزوده دارد ضرر مي کند. طبيعتاً بايد يک جايي برود که بتواند هم پاي تورم حرکت کند يا پولش را از کشور خارج کند. ما داريم تلاش مي کنيم سود مناسب را به اندازه تورم برايشان فراهم کنيم و اين کار را انجام داده ايم. مثلاً اخيراً دو سرمايه گذار داخلي و خارجي با هم جمع شده اند. ما با اينها توافق کرده ايم که سه شهربازي در تهران بسازند در حالي که ما الان در تهران يک شهربازي هم نداريم. سرمايه گذاري اينها در اين بخش بالاي 1200 ميليارد تومان است.   نگاه سياست زده در بخش جذب سرمايه گذاري هاي خارجي، براي شما مشکلي ايجاد نمي کند؟ مساله بنتون هنوز از خاطر ها پاک نشده؟   به هر حال وقتي محدوديت ايجاد مي شود و اين قطعنامه ها صادر مي شود، طبيعتاً محدوديت هايي ايجاد مي شود.   بحث من نگاه داخلي است. من فکر مي کنم در ايران اين محدوديت ها دوطرفه است. بخش مربوط به سياست هاي خارجي يک چيز است و اينکه نگاه ما متوليان امور به بخش سرمايه گذاري خارجي مشمول برخي تابوها، يک چيز ديگر...   من معتقدم نبايد جزء کساني باشيم که آرمانگراي واقعيت گريزند. ما بايد آرمانگراي واقعيت گرا باشيم. نمي توانيم از واقعيت ها فرار کنيم. بايد بايستيم و حلش کنيم.   آقاي قاليباف، با اينکه اصلاح طلب ها راي اصلي شما را در شوراي شهر تامين کردند مجال دادن به اصلاح طلب ها در برنامه شهرداري ديده نمي شود.   من اصلاً اين حرف را قبول ندارم. اصلاً به شوراي شهر هم اين گونه نگاه نمي کنم. خدا را شکر اعضاي شوراي سوم هم هيچ گاه چنين نگاهي نداشته اند. من جزء آنهايي هستم که با هر گونه سهم خواهي و اين گونه بده بستان ها مخالفم. برايم هم فرقي نمي کند که اصلاح طلبند يا اصولگرا. من در سابقه مديريتي ام، همه جا اين را اجرا کرده ام. اين نيست که اصلاح طلب ها به من راي داده اند، حالا سهمي هم در شهرداري دارند. سهم شان از شهرداري اين است که من مدير خوبي باشم و شهر را برايشان خوب اداره کنم. آنها بگويند ببينيد شهرداري که من به او راي داده ام، خوب عمل کرده. اين بزرگ ترين بهره براي آنهاست. اينکه بيايند و بگويند من شما را گذاشته ام شهردار پس بيا شهردار منطقه ات را کسي بگذار که من مي گويم، من نه با اصولگراها چنين چيزي دارم نه با اصلاح طلب ها. همان زمان راي گيري هم عده يي آمدند و گفتند دو تا شرط است از ما بپذير. گفتم من عطاي اين مقام را به لقايش مي بخشم ولي شرط نمي پذيرم.   بعد از اينکه شوراي دوم تمام شد، آن تغيير و تحولات گسترده يي که در شهرداري ايجاد شد و بدنه شهرداري تغيير کرد اين شائبه را به وجود آورد که شما زير بار چنين موضوعي رفته ايد؟   نه، اصلاً. من در طول عمرم ياد ندارم که زير بار فشار رفته باشم. در هيچ کجا. در جايي که بخش اجرايي و به تبع آن سياسي هم هست، اصلاً. اينکه من با افراد مشورت بکنم، نظرشان را بگيرم، اگر پيشنهاد قابلي داشته باشند، حتماً اين کار را انجام مي دهم. ولي يقين کنيد در عزل و نصب ها خودم تصميم مي گيرم و پاي همه خوب و بدش هم هستم. خيلي وقت ها ديده ايد من مسوولاني را گذاشته ام که ناگزير شده ام عوض شان کنم چون احساس کردم اشتباه کرده ام. اعلام هم کرده ام که اشتباه کرده ام. جايي هم افرادي بوده اند که کارآمد بوده اند. فشار از درون و بيرون شهرداري بر من بوده که اين اصلاح طلب است و آن يکي اصولگراست. گفتم اين آدم درستي است. براي من مهم نيست که سليقه اش چيست. نظام ديني را قبول دارد، در چارچوب نظام دارد کار مي کند، کارآمد هم هست، حالا شايد سليقه سياسي اش به من نخورد ولي خوب دارد کارش را انجام مي دهد. من اعتقاد ندارم که شهرداري بايد وارد سياست شود. در همين انتخابات مجلس چقدر تلاش مي کردند ما را هل بدهند که بيفتيم در گردونه بحث هاي سياسي؟ اصلاً اعتقاد ندارم که شهرداري وارد گردونه سياسي شود. من حتماً امروز در کشور يک چهره سياسي هستم. نمي توانم بگويم نيستم. ولي اينکه از کار و ظرفيت شهرداري و وقت شهرداري، پاي کار سياسي بگذارم، هر کس جايي را سراغ دارد، حتماً بگويد. من حتماً نسبت به مسائل سياسي نظر دارم، حرف دارم و نظراتم را هم هميشه بيان کرده ام. خيلي هم شفاف گفته ام. بابت اين شفافيت هم هميشه از برکات و فشارهاي هر دو جناح سياسي بهره برده ام.   آقاي دکتر، شما در يک ميدان ملي يعني انتخابات رياست جمهوري هم ظاهر شده ايد. با توجه به عملکردتان در ناجا و شهرداري و شعارهايتان، در ميان مردم چهره يي مدرن و نوگرا، طرفدار عمران و آباداني و رفاه پيدا کرده ايد. اما به نظر مي رسد شما در موارد سياسي، کمتر اظهارنظر صريح کرده باشيد. مي خواهيد موضع تان را در مورد آزادي هاي سياسي و مدني، ضرورت تکثر در حوزه سياست و مسائلي از اين دست روشن کنيد يا ترجيح مي دهيد سکوت کنيد؟   البته حرف شما را قبول ندارم. من هيچ موقع نشده که پاسخ صريح ندهم. پاسخ صريح داده ام. ممکن است جاهايي براي حفظ برخي حرمت ها که بيشتر حرمت هاي شخصي بوده، ملاحظه شخصي کرده ام تا ملاحظات سياسي. چون به خودم و به مردم قول داده ام که در عرصه سياسي بداخلاقي نکنم. اگر بناست جايي ناگزير باشم نسبت به کسي اظهارنظر کنم سعي مي کنم کمتر اين کار را بکنم. در صحبت، هم نقاط قوت شان را مي گويم هم نقاط ضعف شان را و هم از آن فرد عذرخواهي مي کنم و اين فضا را برايش باز مي گذارم که حتماً اگر غير از اين است بگويد؛ چون من در رسانه عمومي صحبت کرده ام. من خيلي صريح صحبت مي کنم کما اينکه همين الان چند تا جوابم خيلي صريح است. من انتقادي به مطبوعات دارم. شما با نگاه هاي ديگري مسائل را دنبال مي کنيد که من اساساً همان نگاه ها را قبول ندارم و فکر مي کنم اگر مطبوعات يک مقدار عميق تر و ريشه يي تر به موضوعات نگاه کنند، اثرات بيشتري هم در جامعه مي توانند بگذارند. ببينيد ما از اين صحبت کرديم که توسعه تک بعدي راهگشا نيست. تئوري هاي توسعه اين را مي گويند تجربه هم نشان داده است که شما اگر ابعاد مختلف توسعه را با هم پيش نبريد دچار مشکل مي شويد. وقتي ما رشد و توسعه اقتصاد داشته باشيم ولي اگر همپاي آن به آزادي هاي سياسي و تکثر و شکل گيري نهادهاي مدني و احزاب توجه نداشته باشيم در مرحله بعدي اين وضعيت فشاري به سيستم سياسي وارد مي کند که مشکلات پيچيده يي به وجود مي آ ورد.به علاوه مگر ما ادعا نمي کنيم که به مردمسالاري ديني معتقد هستيم. مگر از مشارکت موثر و معني دار مردم صحبت نمي کنيم. اينها که بدون تکثر و بدون تحزب معنا ندارد، مگر اينکه شما به يک مشارکت توده يي معتقد باشيد که خوب مشکلات آن در همه حوزه ها معلوم است. من فکر مي کنم حتماً بايد احزاب تقويت شوند، حزب هم اين نيست که شش نفر رفيق کنار هم قرار بگيرند بعد هم بروند و يک تابلو بگيرند و يک روزهايي هم تابلويشان را خريد و فروش کنند و اسم اش را هم بگذاريم تحزب و توسعه سياسي.روال کار هم هميشه اين بوده که افراد و گروه ها اول به قدرت مي رسند، بعد حزب درست مي کنند، از قدرت هم که کنار مي روند حزبشان را مي گذارند در طاقچه خانه شان. در دوره سازندگي اين طور بوده، در دوران اصلاحات همين بوده، الان هم همين است.   حتي احزاب حامي شما در انتخابات هم اين گونه بودند؟   همه. چه فرقي مي کند. من هم جزء جامعه ام. من که خودم را استثنا نمي کنم. مي گويم اين روند اتفاق افتاده. ما واقعاً اگر حزبي داشته باشيم که به طور روشن بيايد و به مردم بگويد من دولت را با اين شاخصه ها تحويل مي گيرم، من اگر آمدم در دولت يا مجلس، شما را از اين نقطه به اين نقطه مي رسانم که خيلي اتفاق خوبي است. چهار سال مي خواهم برنامه يي را اجرا کنم. سال اول مي خواهم 25 درصد آن را تحويل شما بدهم، سال دوم 50 درصد، سال سوم 75 درصد و در پايان دوره ام هم مي خواهم از اين نقطه به اين نقطه برسم. شفاف و روشن بگويد در خدمات اجتماعي مي خواهم اين کار را بکنم، در درمان اين کار را مي کنم، براي بيکاري اين کار را مي کنم، نه اينکه ما برويم شعارهايي بدهيم و بعد هم بياييم بدتر از بدتر نتوانيم کاري کنيم. من به تکثر و احزاب معتقد هستم ولي فکر نکنيد که اگر کشوري 100 تا حزب داشت در آنجا خيلي دموکراسي و مردم سالاري حاکم است.يا اگر پنج تا حزب درست و حسابي داشت آنجا خيلي محيط بسته يي دارد. حزب به معناي واقعي اش اين است که برنامه و پلن داشته باشد و بتواند واقعاً آن را اجرايي کند و به مردم جواب دهد. مثلاً بگويد رشد اقتصادي را از 6 درصد مي رسانم به 12 درصد و اين هم برنامه ام. بعد هم بيايد و هر 6 ماه يک بار به مردم گزارش بدهد و بگويد مي خواهم تورم را از اينجا به آنجا برسانم. حتي من وقتي مي خواهم بيايم، با اين افراد قرار است کار کنم. چه اشکالي دارد. ولي چنين چيزي وجود ندارد.   حالا اگر يک بار ديگر به صحنه بياييد، سعي مي کنيد با اين مختصات بياييد؟   آن روز اگر بحث شد مي گويم. من در شهرداري الان هم دارم شفاف کار مي کنم. يعني من همين الان در شهرداري روزي که آمدم در سال اول، گفتم ما بودجه شهرداري را مي رسانيم به 7500 ميليارد. من يک سال ديگر وقت دارم و الان به مرز 6000 رسانده ايم و ان شاء الله 1500 تاي ديگر را تا پايان سال بعد مي رسانيم. گام به گام هم برنامه را اجرا کرده ام. حتي سال قبل شوراي دوم از بودجه 3000 تايي که پيشنهاد داده بودم، 2600 تا تصويب کرد و من قبول کردم و گفتم به حول و قوه الهي به 3200 مي رسيم. اينها گفتند نه. ولي وقتي من در برج هشت به اين عدد رسيده ام، درآمد شهرداري را مي خواهم بلوکه کنم؟ متمم بودجه دادم و 650 ميليارد تومان متمم بودجه آوردم و طبيعتاً آنها هم تاييد کردند. يا الان من اگر تايمر مي گذارم در پروژه ها يا اگر هزينه تمام شده را گزارش مي دهم، مي گويم بايد اين کارها اتفاق بيفتد. ما به مردم سالاري ديني اعتقاد داشته ايم که آمده ايم و شوراياري ها را گسترش داده ايم. الان شوراياري ها هر روز براي ما زحمت ايجاد مي کنند. ما ولي کاملاً به اين زحمت افتخار مي کنيم. ما چهار هزار همکار پيدا کرده ايم. در هر محله يي هم هستند. صبح تا شب هم به ما غر مي زنند که آقاي قاليباف، پيمانکار اين کار را کرد، زنگ مي زنند و بد و بيراه مي گويند. يک وقت هايي هم تشکر مي کنند. ولي برآيند کار اين شده که وقتي شما تک تک اعضاي شوراياري ها را بررسي کنيد جاهايي به ما غر مي زنند، حق هم دارند و اشکالي هم ندارد، ولي وقتي شما همين شوراياري ها را جمع مي کنيد همه شان مي گويند هيچ وقت ما بهتر از امروز با شهرداري کار نکرده ايم چون معدل کار را نگاه مي کنند. اين مي شود يک نوع مردم سالاري. مي شود نوعي مشارکت مردم. در سطح ملي هم طبيعتاً احزاب و گروه ها و ... مي توانند کار انجام دهند. من در پليس هم با اين اعتقاد کار کرده ام. پليس يارهايي که آمدند يادتان است. حتي اگر يادتان باشد نگهبان محله را بخش خصوصي بر عهده داشت. مخالفت شد ولي راه افتاد. امروز حدود 150 شرکت بخش خصوصي نگهبان محله هستند و کارشان را مي کنند. اين اعتقاد هم از ديد من يک تفکر کاملاً بسيجي و انقلابي است.   آيا خودتان براي تحقق اين اهداف تشکل سازي هم مي کنيد؟   يعني اينکه حزب درست کنم براي خودم؟ نه، من هنوز به اين نتيجه نرسيده ام. چون درست کردن حزب ظرفيت ها و مقدماتي مي خواهد.   فکر نمي کنيد در حزب و تشکل کادرسازي مي شود و مقدمات فعاليت هاي بزرگ تر فراهم مي شود؟   بله، حتماً مي شود. من مي گويم اگر کاري بخواهد انجام شود، نياز به بسترسازي دارد نه مثل احزابي که يک شبه بيايند و دوشبه هم قهر کنند و بروند. احتياج به عقبه ، کادر و کادرسازي دارد.طبيعتاً اگر به آن روز برسيم، اين کار را انجام مي دهيم. من فکر مي کنم هنوز به اين ظرفيت ها نرسيده ايم.   نداشتن همين عقبه باعث نشده شما در يک نهاد خدماتي مثل شهرداري، اين قدر از نيروهاي باسابقه نظامي استفاده کنيد؟   نه، شما نگاه کنيد. من باز اين نگاه را اصلاً قبول ندارم. اولاً ما آدم نظامي به آن شکلي که در ذهن شما هست و در جامعه بعضاً مطرح مي شود، نيستيم. من بارها گفته ام. شما نگاه کنيد، من مطمئنم آن روزي که من و ما به جبهه رفته ا يم، حتماً شما هم اگر همسن من بوديد به جبهه مي رفتيد. رفتن ما به جبهه يک افتخار است نه اينکه ما نظامي هستيم. نظامي واقعاً شغل شريفي است. کسي مي تواند بشود کاسب، مهندس. اما يکي مي رود مهندس مي شود و شغل نظامي گري را انتخاب مي کند. دوست دارد جانش را براي کشور و انقلاب و نظامش بدهد. حتماً او شريف است. اما ما قشر نظامي نيستيم. خيلي ها هم احساس مي کنند نظامي ها آدم هاي بسته يي هستند و به تعبيري آدم هاي خشکه سري هستند اما اين طور نيست. من اگر مي خواستم کار نظامي گري بکنم، اوجش در پليس بود. اصلاً آنجا اين گونه کار کردن را مي طلبد. شما در پليس چنين روحيه يي از من ديديد؟ در عين اينکه خيلي وقت ها، بيشترين ناآرامي ها هم در زمان من روي داد. سال 82 يادتان هست؟ آن زماني که دو شغلي بودم که قانون هم به من اجازه مي داد اين کار را بکنم، اين کار را نمي کردم. تيم بچه هايي که اينجا هستند همه شان ممکن است بچه هاي جبهه باشند. همه شان از ديد من فرهنگ بسيجي دارند. من نمي خواهم اسم ببرم چون مجموعه شهرداري کلکسيوني از تمام نگاه ها و افکار است ولي در دو چيز هم مشترکند؛ 1 - آدم هايي که اساس نظام ديني و ولايي را قبول دارند،2- در کار خودشان آدم هاي متخصص و وارد و کارآمدي هستند.   عده يي معتقدند برخي کارهاي شهرداري، نظير آسفالت کردن ها و نمک ريختن ها فاقد مطالعه لازم است و همين مساله باعث شده در عمل مشکلاتي نظير از بين رفتن آسفالت ها در اتوبان ها پديد بيايد.   بياييد در اتوبان همت، نيايش، صدر و اتوبان مدرس آن بخشي که آسفالت شده و ما نمک ريخته ايم، يک جايي را نشان دهيد که چاله شده باشد. آسفالت در کشور ما وضع کيفي خوبي ندارد و دچار اشکال است زيرا عمدتاً اينها مصالح کوهي مي خواهند درحالي که اينها عمدتاً مصالح رودخانه يي است. کيفيت کارخانه آسفالت، مال 40 سال قبل است، عمر متوسط آسفالت بايد 7 - 6 سال و گاهي تا 10 باشد، اما آسفالت هاي ما يک ساله است. اين يک اشکال اساسي در کيفيت آسفالت است که در دوسال گذشته ما در اين بخش به شدت کار کرده ايم و مصالح را تغيير داده ايم. مواد افزودني را گذاشته ايم و آسفالت پليمري را آورده ايم و قطر کمتري هم مي ريزيم. الان با ماشين ها که روي اين آسفالت ها مي رويد، هيچ صدايي از اصطکاک لاستيک ماشين ها نمي شنويد. ولي شما وقتي مشکلي در کوچه هاي درجه 2 ، 3 و 4 مي بينيد به اين خاطر است که اصلاً آسفالت ما استاندارد توليد نمي شود و استاندارد زيرسازي نکرده ايم، استاندارد ويبره نمي کنيم و نتيجه اش هم متاسفانه اين گونه مي شود. آسفالت بد را چه يک شبه بريزي، چه صدشبه آسفالت بد است. بايد برويم و آن را اصلاح کنيم و داريم به اين سمت مي رويم که کيفيت آسفالت را بالا ببريم. البته امسال قير شد تني 400 دلار يعني حدود 4 تا 5 برابر قيمت افزايش پيدا کرد. اين باز در کيفيت و قيمت تاثير مي گذارد. ما به سه اصل با هم دقت مي کنيم. سرعت، دقت و صحت. همه تلاشمان اين است که هيچ کدام را فداي ديگري نکنيم. من يک وقتي مثال زدم درباره سينما آزادي. اقتصادي ها بيايند و هزينه تمام شده اش را ببينند. بخش سازه اش را نگاه کنند، بيايند و زيرسازي اش را نگاه کنند. ببينند که آيا ما واقعاً توانسته ايم از هر جهت امتياز لازم را بگيريم يا نه.   در دوره يي از مديريت شما بر شهرداري، مجموعه فرهنگي شهرداري دست به اقداماتي زد که اين اميد را در دل اهالي فرهنگ زنده کرد که شهرداري حتي اگر وظيفه نداشته باشد، به خلاء هايي فکر مي کند که در اثر کم کاري نهادهاي ديگر ايجاد شده اما امروز دوباره اين فعاليت ها کم رنگ شده. آيا اين بدين معنا است که قاليباف در حوزه فرهنگ، خود را فقط متولي ساختن سينما آزادي مي داند؟ خودتان بارها گفته ايد که شهرداري ها در همه جاي جهان متولي بخش بزرگي از سهم فرهنگي جامعه اند. نمي خواهيد هيچ وقت در اين زمينه اعلام برنامه کنيد و براي پروژه هاي فرهنگي تايمر بگذاريد؟   اولاً من اين را کاملاً اقرار مي کنم که فعاليت هايي که در دوره شوراي دوم در آن دو سال انجام دادم عمدتاً کارهاي عمراني و خدماتي بر کارهاي فرهنگي سبقت گرفته بود. اين دليل هم داشت. اگر اين کار را نمي کردم مردم مي گفتند شهردار از کارهاي اصلي ناتوان است و مثلاً دارد به آموزش همگاني توجه مي کند. بيا زباله ها را جمع کن، کوچه ما را درست کن، مشکل بافت فرسوده را حل کن.آنها بايد يقين مي کردند که شهردارشان در اين حوزه، آدم ناتواني نيست. اثر فرهنگي اين، بعداً بيشتر هم بود. لذا من معتقدم در آن سال ها شتاب آن کارهايمان بيشتر بود و البته توجه کنيد در همان شتاب توسعه فضاهاي کالبدي که در آن مجموعه پيش مي رفت، هم زايي داشت. يعني ما بيش از 40 مسجد مناسب را ساختيم، بيش از 100 مسجد را کمک کرديم. 27 سالن سينما ساختيم و افتتاح کرديم. قبول دارم که شفاف نتوانسته ايم بگوييم دقيقاً برنامه چيست. حوزه هاي کاربردي را گفته ايم حوزه هاي محتوايي اش مانده. حوزه محتوايي اش را هم شروع کرده ايم. من دارم هفته يي يک روز به طور مستقيم در اين حوزه ها وقت مي گذارم. جنس فرهنگ جوري نيست که بتوانيم تايمر بدهيم ولي مي توانيم کارهايي را درآوريم. ما مي گوييم اگر در تهران در توليد سينما تراز مالي که سرمايه گذاري مي شود مثلاً 10ميليارد تومان است، ما ظرف دوسال آن را رسانده ايم به 50 ميليارد تومان. نه اينکه خودمان برويم و فيلم توليد کنيم. بستري را فراهم کنيم که عده يي اين کار را بکنند. ما داريم اين هدف گذاري ها را انجام مي دهيم مثلاً در حوزه نشر. همين کاري که ما داريم در روزهاي پنجشنبه کتابچه يي در تيراژ 450 هزار توزيع مي کنيم بدون اخذ وجه. کاري که داريم در اتوبوس ها انجام مي دهيم.   مثلاً ببينيد ما مي خواهيم يک فيلمنامه خوب دربيايد. بعد يک فيلم خوب بايد ساخته شود، يک پولي هم باشد که اين کار را انجام دهد. آن فيلمنامه بايد يک ادبيات قوي داشته باشد که بتواند فيلمنامه اش را بيرون آورد. مثلاً بايد چند رمان خوب در مجموعه ها توليد شود که بتوان از آن فيلم خوبي بيرون آورد.   من نمي فهمم شهرداري چگونه مي تواند تاثيري بگذارد که يک رمان خوب به وجود آيد؟   هيچي. نه اينکه من بروم و بنشينم در شهرداري و رمان بنويسم.   اتفاقاً معقول ترين راهش اين است که خودتان بنويسيد وگرنه که عجيب و غريب مي شود.   نه. من مي گويم افراد اهل قلمي در اين کشور وجود دارند که اين ظرفيت را دارند ولي در چم و خم مسائل اقتصادي گرفتار شده اند. او بايد آن آسودگي فکري را داشته باشد، دست به قلم ببرد و چنين کاري را انجام دهد. دغدغه معيشت و زندگي که يکي از دغدغه هاي مهم اوست، بعضي ناامني هاي ديگري که ممکن است حس کند، يا ده ها مورد ديگر که امکان دارد او را از اين ظرفيت بيندازد، باعث مي شود او اين کار را نکند. شهرداري بايد اين را برايش فراهم کند. يعني ما به طور مشخص مي توانيم چهره هايي را در اين شهر بشناسيم که در حوزه ادبيات، اين افراد هستند که اين قابليت ها را دارند. ما بايد سراغ آنها برويم و اين بستر را برايشان فراهم کنيم که او وقتش را براي يک کار جزيي نگذارد. من کار جزيي او را حل کنم او هم وقتش را بگذارد که عرصه ادبيات را در اين حوزه تقويت کند. ما داريم اين کار را در شهرداري انجام مي دهيم. داريم ت�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن