تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816299035
زندگي با روياهاي شيرين
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: در زندگي همه ما اوقاتي سرشار از مصائب و سختيهايي وجود دارد كه گاه آنقدر گزنده، تلخ و غيرقابل تحمل مينمايد كه چارهاي نيست جز اين كه مفري براي رهايي از آنها بيابيم تا بتوانيم با آنها كنار آمده و نگذاريم اين‌گونه مشكلات ما را از پاي در آورد. در واقع هنگامي كه در شرايط سخت و طاقت‌فرسايي قرار مي‌گيريم، اگر ضعف نشان دهيم و گمان كنيم كه هيچ كاري از ما ساخته نيست، قطعا بازنده خواهيم بود و توان جسمي و روحي ما نيز زايل خواهد شد؛ حتي اگر در مواردي هيچ‌كاري هم از ما برنيايد، مي‌توانيم با قدرتمند ساختن ذهن خود، توانمان را مضاعف ساخته و شرايطي را فراهم آوريم كه بتوانيم بر مشكلات فائق آييم؛ بنابراين براي رسيدن به چنين مرحله‌اي نيازمند ذهني خلاق و توانمند هستيم؛ ذهني كه گاه بتواند فراتر از واقعيات رفته و ما را به سر منزل مقصود برساند. در بسياري از مواقع، هنگامي كه ما صادقانه به مسائل مي‌‌نگريم، در واقع دلتنگي و افسردگي خاموشي در آنها وجود دارد؛ ما همگي محكوم هستيم به يك زندگي پر رنج و آشوب همراه با رنج و محروميت، اغلب ما پتانسيل‌هاي بالقوه خود را بالفعل نمي‌سازيم و بيشترين اميدها و آرزوها و روياهاي ما هرگز شناخته نشده و به تحقق نخواهد پيوست. بيشتر ما نيز هرگز ثروتمند، مشهور يا موفق نخواهيم شد. گاه درست زماني كه شما فكر مي‌كنيد مشكل‌تان حل شده است، يك مشكل پيچيده‌تر و جانفرساتر جايگزين آن مي‌شود. چرخه افسردگي و ناراحتيهاي ما آنقدر ادامه مي‌يابد كه توانايي‌‌هاي ذهني ما را زايل مي‌سازد؛ ما زيبايي، توانايي و قدرت خودمان را از دست ميدهيم. به اين ترتيب، ما سرانجام به كالبدي از ناراحتيهاي پيش روي خود تبديل مي‌شويم كه عاقبت هم خواهيم مرد. خوشبختانه، انديشيدن به واقعيت‌‌هاي زشت و ناخوشايند مي‌‌تواند با مهارت خلق يك زندگي مجازي دفع شده و از بين برود. اما چگونه؟! خوشبختانه اين كار بسيار آسان است. اگر شما نسبتا شخص شادي هستيد، حدس من اين است كه قبلا از آن بهره‌برده و آن را به كار گرفته‌ايد. منظور از زندگي مجازي در واقع خلق داستاني است كه ما خودمان براي خود مي‌گوييم؛ داستاني كه ما آن را درباره زندگي‌مان واقعا باور داريم و به ما اجازه مي‌‌دهد حقايق تلخ را ناديده بگيريم و بر آينده‌اي درخشان و با شكوه تمركز داشته باشيم. براي روشن‌تر شدن موضوع، اجازه بدهيد دورنما و پيش‌زمينه‌اي از اين داستان را برايتان شرح بدهم. من اولين بار خلق زندگي مجازي ساختگي را از خواندن يك نمايشنامه نروژي آموختم. شخصيت اصلي مردي به نام «هجالمار» (Hjalmar) بود. با وجود اين فرضيات، اين را هم بدانيد هجالمار شخصي احساساتي بود كه زندگي پدرش به وسيله تجارت غير آبرومندي ويران شده بود؛ بنابراين زندگي او را نيز تحت‌الشعاع قرار داده و باعث شده بود او در شرم و خجالت كامل زندگي كند. خانواده بيچاره‌اش با كار كردن در يك آتليه عكسبرداري امرار معاش مي‌كردند. باوجود اين، هجالمار درآمد خوبي نداشت و به نظر مي‌رسيد بدبخت مي‌شود، اما كاملا برعكس؛ زندگي رقت‌انگيز هجالمار [با خواست خودش] كاملا شاد است، زيرا او براي خود يك زندگي مجازي خلق كرده كه بر مبناي آن زندگي مي‌كند. او حقيقتا باور دارد كه قادر خواهد بود اختراع باور نكردني‌اي داشته باشد؛ ماشيني كه ثروت خانواده‌اش را تامين كرده و شرم و خجالت آنها را نيز كاملا از بين خواهد برد. او اين دروغ ساختگي را فقط به خودش نمي‌گفت، بلكه در واقعيت و در زندگي واقعي نيز طبق وجود آن، زندگي مي‌كرد. هجالمار هر روز چند ساعت برايش وقت مي‌‌گذاشت و به طور فرضي روي اختراع خود كار مي‌كرد [و در نتيجه توانايي‌اي حاصل مي‌كرد كه در زندگي واقعي او نيز موثر بود]. واقعا او داشت چه كار مي‌كرد؟ هيچ كس نمي‌داند. او هر روز به روح قدرتمندش اجازه مي‌‌داد تا گوشه‌اي از باورهاي (اختراع) خود را كامل كرده و باعث سرافرازي خانواده‌اش شود. در واقع اين كليد بزرگ يك زندگي مجازي است. شما ميتوانيد فقط يك داستان زيبا براي خودتان بيافرينيد و سپس واقعا آن را باور داشته و مطابق آن زندگي كنيد. بعد از ياد گرفتن درباره خلق زندگياي مجازي، فورا مفهوم واقعي آن را شناسايي كرده و كاملا آن را [از ساير دروغ‌هاي ديگر] تشخيص ميدهيم. ابتدا سعي كنيم هرگونه احساس گناه، ناراحتي و بي‌حرمتي به خود را انكار كنيم. من حالا كاملا عوض شده‌ام، متفاوت مي‌‌انديشم و معتقدم تمام اميدها و روياهايم به واقعيت خواهد پيوست يا من اين‌گونه فكر مي‌كنم. سرانجام من تشخيص دادم كه هيچ چيز واقعا مهم نيست؛ همه موضوعات با [خلق] زندگي مجازي شيرين، لذتبخش و با عظمت مي‌شود. زندگي من واقعا با زندگي هجالمار خيلي فرق ندارد. من باور دارم اگر كار كردن سخت را ادامه بدهم، در مخمصه‌اي گرفتار خواهم شد كه مشكلات به طور باور نكردني‌اي به من هجوم خواهند آورد ولي با توجه به اين ايده مهم و موثر مي‌توانيم به طور مستقيم به ثروت و پول بيشتري دسترسي داشته باشيم. حالا من به خود مي‌گويم كه اين عقيده و روش موثر تنها متعلق به من نيست؛ هر روز بعد از كار، من به خانه مي‌روم و از طريق كامپيوترم آن را به ديگران نيز منتقل كرده و بيشتر مورد بررسي‌اش قرار مي‌دهم. حالا بياييد واقع‌بين باشيم. آيا براستي اين زندگي مجازي و دروغيني كه من در ذهن خود خلق كرده‌ام، در زندگي واقعي من نيز به وقوع مي‌پيوندد؟! شايد. اين غيرممكن نيست. مردم ديگري نيز بارها آن را به كار بسته‌اند، اما موقعيت (گاهي) دور از يقين به نظر مي‌رسد و اين شايد به دليل وجود واقعيات تلخي است كه در مقابل ما قرار مي‌گيرند. اما اين مهم نيست. باور داشتن يك زندگي مجازي [ساخته و پرداخته شده در ذهن ما] به من چيزهايي را مي‌بخشد و در من قدرتي را به وجود مي‌آورد كه مي‌توانم كاملا بر آنها تمركز كنم. اكنون مي‌توانم در راه رسيدن به هدف، رنج‌ها و ناامني‌هاي مربوط به كار را نيز در زندگي ناديده بگيرم. من حالا شب‌ها بهتر مي‌خوابم چون مي‌دانم كه من كار (سهم) خودم را انجام مي‌دهم، حالا اگر آنچه مي‌خواهم اتفاق نمي‌افتد، سرنوشت اين گونه رقم زده است. گاهي اوقات كه من زندگي مجازي خود را فراموش مي‌كنم، احساسي ناشي از كوچكي، ضعف و عدم كنترل بر امورات زندگي‌ام را دارم؛ اين احساس تقريبا غيرقابل تحمل است. اما خوشبختانه، من هميشه با خلق زندگي مجازي به خوبي پيش مي‌روم. اگر شما هم ميخواهيد شادتر باشيد، ميتوانيد يك زندگي خيالي براي خودتان ايجاد كنيد. نگران نباشيد كه مردم در مورد شما چه فكر ميكنند. خودتان را ملزم كنيد كه اين گونه زندگي كردن را آغاز كنيد و اگر مي‌بينيد از قبل شادتر شده‌ايد، سعي كنيد كه اين گونه زندگي كردن را ادامه دهيد. اگر شما در زندگي خود ايمانتان را از دست داده‌ايد، نترسيد. فكر كنيد چه چيزي واقعا شما را شاد مي‌كند، نقشه‌اي خلق كنيد در آن شادي‌هايتان به تحقق پيوسته‌اند. يك زندگي مجازي صرفا يك توصيف صحيح و فراتر از روياهاي زندگي است. يك دانشمند مي‌گويد علت بيشتر رنج‌ها و شادي‌هاي ما، رنج‌ها يا لذت‌هاي فيزيكي نيست؛ بلكه عامل اصلي آن اميدها، آرزوها و ترس‌هاي ماست. با دريافتن اين موضوع، شما ميتوانيد اسباب شادماني خود را فراهم آوريد يا از رنج و درد پرهيز كنيد. به وسيله خلق يك زندگي دروغين شما ميتوانيد زندگي‌تان را با اميد و هدف توام ساخته و واقعيات غيرمسلم تلخ و گزنده را خنثي و بي‌اثر سازيد. شما ميتوانيد زندگياي سرشار از بي‌خبري و بي‌توجهي [ نسبت به مشكلات و سختي‌هاي اطراف] توام با سعادت و خوشبختي داشته باشيد؛ حتي اگر زندگي مجازي شما به واقعيت نپيوست، حداقل باعث خواهد شد شما لحظات شادي داشته و شاد باشيد. noorportal.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 871]
-
گوناگون
پربازدیدترینها