تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815156369




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاهی به آسیبِ خودشیفتگی در اثر زندگی میان لایک‌ها/ دیوانه منم!


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: نگاهی به آسیبِ خودشیفتگی در اثر زندگی میان لایک‌ها/ دیوانه منم!
فرهنگِ یک جامعه را فرهنگِ تک‌تکِ افراد آن جامعه شکل می‌دهد. وقتی یک آسیب را در فرهنگِ اجتماعی‌مان می‌بینیم، باید به عقب برگردیم و ریشه‌ی آن را در فرهنگِ تک‌تک افراد جامعه پیدا کنیم.
به گزارش نامه نیوز، ما آسیبی به اسم نارسیسیسم یا خودشیفتگی داریم که شاید اسم آن را هم زیاد شنیده باشید. این خودشیفتگی فقط مخصوص یک نفر از اعضای یک جامعه نیست، بلکه وقتی در یک جامعه میزان خودشیفتگی بالا برود، به یک خودشیفتگی اجتماعی هم مبتلا می‌شویم. برخلافِ آنچه اغلبِ مردم فکر می‌کنند، خودشیفتگی فقط مختص افرادی نیست که خودشان را برتر از اقشار دیگر جامعه می‌دانند. روانشناسان خودشیفتگی را آسیبی می‌دانند که مختص آنهایی است که خودشان را در سطح پایین‌تری از دیگران می‌دانند و اصلا احساس خودارزشمندیِ خوبی ندارند. آنها با تظاهرات معکوسی که می‌کنند، سعی می‌کنند خودشان را با ظاهرسازی برتر از دیگران نشان دهند. برای همین شاید در ظاهر خودخواهی و تکبر را از آنها ببینیم؛ اما در واقع آنها هیچ اعتمادبه‌نفسی ندارند که این‌چنین رفتار می‌کنند. اینها بیشتر از هرکسی احساس می‌کنند که نمی‌توانند خودشان را بالا بیاورند و برای همین به ظاهرِ هر چیزی می‌پردازند.
 
در جامعه‌ی امروز ایران از همین منظر است که خیلی‌هایی که برای ظاهرشان هزینه می‌کنند، حاضر نیستند نصف آن را برای باطن‌شان هزینه کنند. اینها در حوزه‌ی اجتماعی تبدیل می‌شود به ماشین‌های آن‌چنانی، عمل‌های فراوانِ زیبایی، آخرین امکاناتِِ غیرضروریِ مصرفی در خانه‌ها، خانه‌های بزرگ، مجالس مجلل و ... که همه برای پنهان شدن پشت ماسکی ا‌ست که برای خودشان درست کرده‌اند. نه اینکه ثروت بد باشد یا بخواهم همه‌ی افرادی که عمل زیبایی می‌کنند را بکوبم. وقتی آمار به ما می‌گوید که ایران رکورددار جراحی زیبایی بینی در جهان است و بعد از این، عمل جراحی زیبایی پلک بیشترین آمار را در ایران دارد و وقتی میانگین درآمد ایرانی‌ها و قیافه‌ی ایرانی‌ها که عمدتا زشت نیستند را هم در کنار این آمارها می‌گذاریم، به همان تظاهرات غیرضروری‌ای می‌رسیم که انگار از کمبود می‌آید، نه از دارایی. این مجموعه وقتی تبدیل به خودشیفتگی ِ اجتماعی می‌شود، در آن جامعه ارزش‌های انسانی افت می‌کنند، میلِ به کمک به هم‌نوع و میلِ به مراقبت از طبیعت در چنین جامعه‌ای افت می‌کند. به خاطر اینکه افراد خودشیفته عمدتا از عواطف و هیجان عاری می‌شوند و چون نمی‌توانند خودشان را بالا بکشند، پایین بودن و پایین کشیدنِ دیگران به اینها احساس بالا بودن می‌دهد.  
 
وقتی حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، این افراد از اینکه «چنین حادثه‌ای برای من نیفتاده است» اقناع می‌شوند. در مرحله‌ی بعدی چیزی که این افراد را راضی می‌کند میل به دیده‌شدن از طریق مخابره‌ی اتفاقی ‌است که برای آنها نیفتاده است. این نمونه را در حوادثی مثل چاقوکشی و درگیری در خیابان می‌بینیم، در سیل یا آوار می‌بینیم. حتا اتفاق اخیری که توسطِ یکی از خبرنگارهای یک رسانه برای یک مجری تلویزیون و چند هنرمند دیگر در جریان تماشای بازی استقلال و پرسپولیس افتاد، ماحصلِ همین خودشیفتگی اجتماعی بود. جالب است که یک بی‌ادبی در حد شوخی با کلاه‌گیس یک مربی را با کامنتی که بدترین ناسزاها را با خود دارد پاسخ می‌دهیم و انتظارِ رعایت اخلاق از طرف مقابل را داریم! ادبیات آن عزیزان غیراخلاقی بود، رفتار یک خبرنگار یا یک رسانه در بازنشرش غیراخلاقی‌تر و سرشار از میل به دیده‌شدن و خودشیفتگی و خودخـواهـی بود و رفتاری که مردم در زیر پست‌های این هنرمندها در فضای مجازی داشتند بدتر از همه. اینکه فرصت عذرخواهی و قبول اشتباه را از طرف مقابل‌مان بگیریم و زیر ویدیو یا پست‌های معذرت‌خواهی‌‌اش هم به توهین و بی‌ادبی به خود ایشان و خانواده‌شان (که هیچ نقشی در این میان نداشتند)، ادامه بدهیم، چیزی جز یک راهپیماییِ غیراخلاقی نیست.
 
همه می‌دانند که باید به سالمندان کمک کنند، ولی این اتفاق کمتر می‌افتد. همه می‌دانند اگر ماشین یک نفر در اتوبانی خراب شده است باید به او کمک کنند، اما از کنارش عبور می‌کنند. همه برای گرفتن ِ راه در حین رانندگی با هم نزاع می‌کنند. اینها همه نشان می‌دهند که افراد دنبال منافع فردی‌شان هستند. این در کل جامعه تبدیل به منفعت‌طلبی می‌شود، البته این اتفاق مختص سرزمین ما نیست و در کل جهان در حال اتفاق افتادن است. اگر تعداد بازدید از فیلم‌هایی که از یک سیل، یک توفان یا خشونت‌های گروه‌هایی مثل داعش منتشر می‌شود را نگاه کنید، تعداد بازدیدها بسیار بالاست، اما تعداد افرادی که موضع بگیرند یا بخواهند کمکی در جهتِ مردم بکنند، بسیار کمتر از آن تعداد بازدید است.  
 
اگر مساله‌ی آموزش، فرهنگ‌سازی دولتی و ... را کنار بگذاریم و به تعهداتی که هنرمندها و روشنفکرها در قبال جامعه دارند، بپردازیم می‌بینیم که شاید روشنفکران جامعه هم در این بین کم‌تقصیر نیستند. در سال‌های اخیر وقتی تعداد ترانه‌هایی با موضوع انتقام، خیانت، گلایه از معشوق و «رفتی با یکی دیگه دوست شدی هیچ خیالی نیست»ها بیشتر از ترانه‌هایی بوده که از ایثار، عشق، گذشت و... می‌گویند چه انتظاری از مردم آن سرزمین داریم؟! وقتی در سینما تعداد فیلم‌های خوبی که خارج از موارد جنسیتی از عشقِ پاک می‌گویند یا نوع‌دوستی و انسانیت را تبلیغ می‌کنند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد و به جای آن سینمای ما سرشار از نزاع و درگیری ا‌ست، انتظارمان از مردمی که این فیلم‌ها را می‌بینند چه خواهد بود؟! اصلا وقتی میانگین مطالعه و به تبع آن اندیشه و تفکر در اجتماعی این‌قدر پایین است، چه انتظاری از رفتار مردمی داریم که در این سرزمین زندگی می‌کنند؟!
 
«در جامعه‌ای که به خودشیفتگی اجتماعی گرفتار می‌شود، ثروت بیشتر از اندیشه اهمیت پیدا می‌کند. موقعیت بیشتر از شرافت اهمیت پیدا می‌کند. یعنی من اگر کاری انجام بدهم که دور از صداقت و شرافت باشد، اما به من موقعیت بهتری در نگاه دیگران بدهد، آن‌موقع اقناع‌تر خواهم شد. آن لحظه فرد باید بین شرافتی که اقتضا می‌کند که کمک کند یا اینکه فیلمی بگیرد و نشان بدهد و لایک‌های بیشتری بگیرد؛ موقعیت دوم را انتخاب می‌کند. برای اینکه مشکلش حل مساله‌ی مقابل دوربین نیست؛ حل مساله‌ی شخصی خودش است.» این تحلیلی ‌است که آقای میرنصیری، از روانشناسان مطرح، در مورد میل ِ دیده شدن دارد. شاید در این میان تاثیر و تقصیر شبکه‌های اجتماعی و مبارزه برای فالوئرها و لایک‌های بیشتر کم نباشد. از جایی به بعد ما به جای اینکه باهم زندگی کنیم یا حتا به جای اینکه برای هم زندگی کنیم، در تلاشیم آن‌قدر برای ارضای امیال شخصی‌مان زندگی کنیم که برای لایک‌ها زندگی می‌کنیم. انگار تعداد لایک‌های بیشتر کمک می‌کند از خودکم‌بینی‌ای که در پشت نقاب‌هایمان و پشت صفحات‌مان قایم کرده‌ایم، فرار کنیم.  
 
میرنصیری می‌گوید: «خیلی وقت‌ها یک مشکل روانی را خود افراد متوجه نمی‌شوند. یک دیوانه اگر بداند دیوانه است که دیگر دیوانه محسوب نمی‌شود. بحث دیوانه این است که تحلیل خودش را نسبت به زمان و مکان و موقعیتش از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند آنچه هست را ببیند؛ آن چیزی را که دوست دارد می‌بیند یا آن‌گونه می‌بیند که خودش دوست دارد.» بیایید قبل از اینکه دیوانه‌هایی در سلول‌های تک‌نفره‌ی خودمان باشیم، اخلاق و انسانیت را به همدیگر هشدار بدهیم. شاید وقت آن رسیده بین همه‌ی لایک‌ها و فالوئرها کمی هم به خودمان و زندگی انسانی‌مان فکر کنیم. در این جهان، سرعتِ تنها شدن و دیوانه شدن هم به اندازه‌ی معروف شدن بالا رفته است!

منبع: مجله تبار






۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن