واضح آرشیو وب فارسی:یزدما: وزارت نفت در اجلاس 168 اوپک با اتخاذ راهبردی اشتباه، اوپک را تقدیم عربستان کرد/ رسانه های همراه دولت در حال سرپوش گذاشتن به اشتباه بزرگ وزارت نفت در اجلاس روز جمعه اوپک هستند، آنها می نویسند که ایران با دیپلماسی «عالی» زنگنه، عربستان سعودی را به زانو درآورده است.رسانه های همراه دولت در حال سرپوش گذاشتن به اشتباه بزرگ وزارت نفت در اجلاس روز جمعه اوپک هستند، آنها می نویسند که ایران با دیپلماسی «عالی» زنگنه، عربستان سعودی را به زانو درآورده است، در شرایطی که انتخاب راهبرد غلط از سوی زنگنه، ایران را به واخورده جنگ نفتی در اوپک تبدیل کرد. از سال گذشته بود که وزیر نفت و یاران دیپلمات وی از لزوم بازگشت سهمیه ایران گفتند و خواستار از سرگیری سهمیه ها شدند؛ موضوعی که به عنوان راهبرد انتخاب شد و موجی از انتقادات را در پی داشت زیرا در ابتدا باید ظرفیت تولید را به ۴ میلیون بشکه رساند و در مرحله بعد مدعی بازگرداندن سهمیه شد. آشنایان به امور اوپک به خوبی می دانند که مهم ترین شاخص به تعیین سهمیه صادرات، میزان تولید فعلی است و نه انبوهی از تصورات و اما و اگرها. با این وجود این مهم از «خرد جمعی» یاران زدوده شد و بی توجه به آنچه در بازار نفت می گذرد، استراتژی سهمیه در دستور کار قرار گرفت در حالی که مشکل فعلی بازار نفت و ایران، سهمیه نیست بلکه میزان پایبندی اعضای اوپک به سقف تولید است. سهمیه چیست؟ زمانی که کشورهای اصلی اوپک در اوایل کار خود دور هم جمع شدند، خبری از سهمیه بندی نبود. پیش از دهه ۸۰ میلادی سهمیه بندی وجود داشت اما نظام مند نبود و براساس قدرت تولید هر کشوری، میزان تولید هر عضو مشخص می شد که البته تعهدی برای پایبندی نسبت به سهمیه وجود نداشت، سابقه تولید تاریخی سپس در دهه ۸۰ به یکی از شاخص های تعیین میزان سهمیه کشورهای عضو تبدیل و سهمیه بندی متولد شد. این روند سهمیه تا پایان دهه ۸۰ میلادی وجود داشت اما به مرور زمان از میان رفت و کشورها در جلسات سالانه روی سهمیه ها به توافق می رسیدند اما پایبندی چندانی وجود نداشت و هر کشور به هر میزان که می توانست تولید می کرد و بر اساس اساسنامه اوپک، با برخوردی مواجه نمی شد. این روند در روزهایی که نفت به ۱۳۰ دلار رسید تشدید شد تا آنکه قیمت نفت در مسیر نزولی قرار گرفت، در جلسه اوپک که در الجزایر برگزار شد نظام سهمیه بندی با تأکید بیشتری احیا شد و نظم به اوپک برگشت تا التیام بخش قیمت ها باشد. این روند تا سال ۲۰۱۱ ادامه داشت، رستم قاسمی آخرین وزیر نفت دولت دهم در این سال وقتی به اوپک رفت، موافقت ایران را بر حذف نظام سهمیه بندی و ایجاد سقف تولید اعلام کرد در حالی که باید در این میزان سقف، جایگاه و سهم ایران را مشخص می کرد زیرا با این اشتباه، سهم ایران به سود کشورهای دیگر ضبط شد. ایران تحریم زده می توانست استراتژی بهتری را ایفا کند اما به دلیل یک اشتباه شرایط بسیار سخت شد. نوبت به زنگنه رسید رستم قاسمی که رفت و بیژن نامدار زنگنه آمد، کسی متوجه این مشکل نشد تا روزهایی که انتقادات به عدم کارایی دیپلماسی انرژی وزارت نفت برای زنگنه دردسر آفرین شد و دیپلمات های نفتی گرد هم آمدند تا به این انتقادات پاسخ دهند. مهدی عسلی مدیرکل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت، پس از روزها جست وجو، آدرس «وین قاسمی» را زیر نویس کرد و «پاتک» آغار شد. تهران به دلیل تحریم ها با کاهش تولید و صادرات مواجه شده بود و کشورهایی مانند عربستان، کویت و عراق در داخل اوپک و روسیه (در خارج از این سازمان) به سرعت خلأ نفت ایران را پوشش دادند. در این وضعیت، حلقه بین المللی نفت به بازگشت سهمیه ها پرداخت در حالی که توان تولید نفت ایران زیر ۳ میلیون بشکه بوده و است. وزارت نفت بر حسب سال ۲۰۱۶، از سال ۲۰۱۴ از لزوم احیای سهمیه بندی گفت و فقط بر طبل سهم کوبید در حالی که اگر همان روزها سهمیه ای به ایران اعطا می شد به طور قطع کشور متضرر می شد اما به هر حال این سهمیه داده نشد. اوپکی ها گفتند که ابتدا تحریم ها برداشته شود، ظرفیت تولید شما افزایش یابد و بعد درباره سهمیه صحبت شود. نفت متوجه این ضعف نشد و بی محابا از افزایش سهمیه خود گفت تا اجلاس ۱۶۸ اوپک که زنگنه با مشاوره های غیر منطقی که به وی داده شد از همان فرودگاه تهران حمله به جبهه مقابل و «حق خواهی» را آغاز کرد. او گفت، ما سهم می خواهیم در حالی که خود به خوبی می داند چنین احقاق حقوقی باید در بازار نفت صورت پذیرد و نه جلسات اوپک. علی النعیمی وزیر نفت عربستان به عنوان حریف همیشگی ایران در سازمان کشورهای صادر کننده نفت، پیش از آغاز جلسه گفت: برای جذب نفت ایران در بازار به یک سال زمان نیاز است. کمتر کسی به عمق این اظهار نظر پی برد تا یک ساعت مانده به پایان اجلاس ۱۶۸. کلاه بزرگ رویترز و بلومبرگ به فاصله یک ساعت به پایان اجلاس گزارش دادند اوپک سقف تولید را از ۳۰میلیون بشکه به ۳۱ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه افزایش داده است؛ ادعایی که بلافاصله قیمت نفت را کاهش داد اما رسماً اعلام نشد. وزرای نفت که از اجلاس بیرون آمدند گفتند تصمیم جدیدی اتخاذ نشده است و «سکوت کنان» محل اجلاس را ترک کردند. همه منتظر بیانیه بودند که بیانیه ۱۶۸ اوپک هم تفاوتی اساسی با بیانیه های دیگر داشت. در حالی که همه بیانیه های گذشته اوپک رقم سقف تولید را در خود جای می داد اما در این بیانیه نشانی از عدد «۳۰» وجود نداشت تا عربستان با زیرکی هر چه تمام تر، به دبیرخانه اوپک تکلیف کند تا از سقف عددی نیاورد. به بیان ساده تر هر چند در بیانیه پایانی خبری از سقف تولید ۳۱ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه ای اوپک دیده نمی شود اما به معنای تثبیت تولید در عدد ۳۰ میلیون بشکه هم نیست و این یعنی افزایش غیررسمی سقف تولید اوپک که سودش برای کشورهایی نظیر عربستان، عراق و کویت است. عربستان و عراق با ظرفیت هایی که برای افزایش عرضه دارند از همین امروز از فرصت استفاده کرده و نفت بیشتری را روانه بازار می کنند بدون آنکه تخلفی انجام داده باشند. تجربه تاریخی نشان می دهد عربستان در چنین فضای غیرشفاف و مبهمی بهترین بهره بردار است؛ کشوری که به اصرار عجیب و غیرمنطقی ایران، سقف تولید را شناور گذاشت تا اتفاقات بازار نفت به نام ایران تمام شده و خود و سایر کشورهای عضو میوه های خود را از بازار بچینند. منابع آگاه از وین گزارش می دهند هیئت ایرانی در جلسه ۱۶۸ به شدت بر سهم خود تأکید داشتند و تثبیت سقف ۳۰ میلیون بشکه ای را به حال خود رها کرده بودند، همین خطا موجب شد تا سقف تولید شناور بماند و گفته شود تصمیم گیری اصلی در این باره به جلسه اضطراری موکول شده است؛ جلسه ای که نه زمانش مشخص است و نه مکانش! اگر اصرار بیش از حد نماینده ایران در اخذ سهمیه از دست رفته خود در اوپک نبود هیچ گاه چنین وضعیتی رخ نمی داد و اگر سقف تولید ثابت می ماند می شد در اجلاس بعدی با دست پر از لزوم سهمیه ها سخن گفت. به باور بیشتر کارشناسان اصرار ایران برای باز پس گیری سهمیه خود در اوپک بدون رعایت سقف تولید در اوپک راهبردی اشتباه و جبران ناپذیر بود که عربستان در انتظار مطرح شدنش در اجلاس بود، اگر ایران به جای راهبرد «سهمیه طلبی» راهبرد «حفظ سقف تولید» را دنبال می کرد، چنین گاف بزرگی موجب استهزای نماینده ایران در اوپک نمی شد. عراق که وضعیتی شبیه ایران دارد هیچ گاه از سهمیه سخن نگفت تا با تولید بالای ۵ میلیون بشکه به سیستم سهمیه ها برگردد، این کشور به صورت آزاد نفت می فروشد و در سهمیه ها نیست اما ایران با تولید زیر ۳ میلیون بشکه خود، سهمیه ای را طلب کرد که نه فعلاً توان تولید آن را دارد و نه سقف موجود را تثبیت می کند. سقف تولید اوپک به ۳۱ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه افزایش یافت اگر چه عددی در گزارش نیامده است و در این رهگذر سهم ایران چیزی نیست جز افسوس و بی بازاری. بهترین زمان برای طلب سهمیه سال آینده بود که ظرفیت تولید بالفعل ایران به بیش از ۴ میلیون بشکه در روز می رسید و نه اجلاس ۱۶۸ که چیزی برای از دست دادن وجود نداشت. وزیر نفت می گوید برای افزایش یک میلیون بشکه ای تولید نفت به شش ماه زمان نیاز است و این یعنی ۳۱/۵ میلیون بشکه تا شش ماه برای اعراب به رهبری عربستان «گارانتی» است. وزیر نفت ایران بازی بزرگی را به سعودی ها باخت؛ نه توانست سهمیه ایران را پس بگیرد و نه موفق شد سقف تولید را ثابت نگه دارد. حالا می توان به عمق حرف النعیمی رسید: «نفت ایران یک سالی کار دارد.» منبع : روزنامه جوان پایان خبر
یکشنبه ، ۱۵آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: یزدما]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]