واضح آرشیو وب فارسی:افق نیوز: چند روز پیش که تولد هانی بود ، از طرف باشگاه پرسپولیس برای او جشنی گرفته شد و یک دوچرخه به او اهدا شد. در کنار این جشن، چند روز پیاپی از طرف آدم های مختلفی برای هانی جشن تولد گرفته شد و این موضوع کمی مسوولان مدرسه را نگران کرده است. آنها می گویند شاید باشگاه پرسپولیس سال آینده دوباره برای هانی تولد بگیرد ، اما سایر آن افراد چی؟ آیا بعد از گذشت چند ماه باز هم این توجه ها به هانی ادامه دارد؟ یا بعد از خروج از این جو، بچه به حال خودش رها می شود؟ او امسال خیلی خوشحال شد، اما آینده چه می شود؟تماشاگران امروز نوشت: حالا یادگار کاپیتان پرسپولیس برای خودش مردی شده و یاد گرفته همه چیز را خودش به تنهایی حل کند. هانی نوروزی روی نیمکت مدرسه پسری که تا چند روز پیش مدام با پرسپولیسی ها از این شهر به آن شهر می رفت و روی نیمکت این تیم می نشست ، حالا به جایگاه اصلی اش برگشته ؛ پشت نیمکت مدرسه. جایی که باید باشد. جایی که باید دنبال رویاهایش بدود، بچگی کند و در کنار هم سن و سال های خودش دفتر مشق دوران کودکی اش را خط خطی کند. مدرسه، مدرسه ای کاملاً مدرن است و حرفه ای. اصلاً شباهتی به مدارس سایر نقاط تهران ندارد. همه چیز دیجیتالی است و بچه ها با انواع و اقسام وسایل دنیای دیجیتالی آشنا هستند. حیاط مدرسه مانند زمین های چمن مصنوعی برای فوتبال است. چمنی که هانی نوروزی در آن فوتبال بازی می کند، به خوبی می درخشد و خیلی از آرزوهایی که دارد را در دل همین زمین چمن دنبال می کند. آرزویی که پس از فوت پدر همیشه از آن حرف زده: «می خوام مثل بابام فوتبالیست بشم.» مدرسه از سال اول تا پنجم شاگرد دارد و در هر کلاس ده نفر دانش آموز درس می خوانند. هانی وضعیت درسی خوبی دارد، کلاس دوم است و پا به پای سایر هم کلاسی هایش تکلیف هایش را انجام می دهد. هرچند بعد از آن اتفاق تلخ، دو هفته ای مدرسه نرفت و چند باری هم به خاطر بازی های پرسپولیس و همراهی با این تیم از مدرسه جا ماند اما با لطف خانم معلمش تمام این عقب ماندگی های درسی را جبران کرده است. هانی این روزها به خانم معلمش بیشتر از هر کسی اطمینان دارد و تمام درد دل هایش را به «خانم تنهایی» می گوید. چند روز پیش در مدرسه گفته بود تنها آرزوی من این است تا دوباره پدرم را در خواب ببینم. یا وقتی سرکلاس معلم هنگام انجام دادن تکالیف برای بچه ها تک نوازی پیانو پخش کرده بود ، هانی پیش معلمش آمده و گریه کرده است. در مدرسه سعی شده توجه هایی که خارج از فضای درسی به او می شود به آن شدت نباشد تا پسر کوچولوی هادی نوروزی بین بچه ها حس متفاوت بودن نداشته باشد. سعی می شود تا با هانی مثل سایر بچه ها برخورد شود. البته خود هانی با توجه به جوی که وجود دارد، خیلی سعی دارد احساساتش را نشان ندهد و ژست مرد بودن می گیرد ؛ مردی که همه می گویند باید مواظب هانا و مادرش باشد اما واقعیت این است که یک مرد کوچولوی هشت ساله است و باید در کنار هشت ساله های دیگر بچگی کند. هانی از هم کلاسی های دیگرش کمی بزرگ تر است. شر و شیطان است و تا می خواستیم عکاسی کنیم، از این سو به آن سوی حیاط مدرسه می دوید و دوستانش را جمع می کرد تا با هم باشند. علاقه ای به عکس تنهایی انداختن نداشت و در همه عکس ها دوستانش را بغل می کرد. هم کلاسی هایش هم به گفته خانم معلمش او را به خوبی درک می کردند و در روزهای اول خیلی با او مهربان بودند. بعد از مدتی هم که همه چیز به روال عادی اش برگشته و هانی هیچ فرقی با هم کلاسی های دیگرش ندارد. وقتی خواستیم از هانی عکاسی کنیم ، طوری این کار را کردیم که متوجه نشود موضوع عکس ها اوست. خواستیم همه بچه های کلاس را درگیر این عکاسی کنیم و همه با هم به حیاط رفتند اما تا عکاسی را شروع کردیم هانی دوربین عکاس ما را گرفت و خودش شروع کرد به عکس گرفتن از بقیه همکلاسی هایش. طرز کار با دوربین حرفه ای را به خوبی بلد بود و این موضوع احتمالاً به خاطر این باشد که یا در خانه با این دوربین ها کار کرده است یا اینکه این دو ماه آن قدر دوربین اطرافش بوده که به راحتی فهمیده چطور کار می کنند. چند روز پیش که تولد هانی بود ، از طرف باشگاه پرسپولیس برای او جشنی گرفته شد و یک دوچرخه به او اهدا شد. در کنار این جشن، چند روز پیاپی از طرف آدم های مختلفی برای هانی جشن تولد گرفته شد و این موضوع کمی مسوولان مدرسه را نگران کرده است. آنها می گویند شاید باشگاه پرسپولیس سال آینده دوباره برای هانی تولد بگیرد ، اما سایر آن افراد چی؟ آیا بعد از گذشت چند ماه باز هم این توجه ها به هانی ادامه دارد؟ یا بعد از خروج از این جو، بچه به حال خودش رها می شود؟ او امسال خیلی خوشحال شد، اما آینده چه می شود؟ اصلاً نکته مهم تر این است که همه می گویند هانی باید فوتبالیست بشود. شاید او چند سال دیگر بخواهد دکتر، مهندس یا فرد دیگری بشود ؛ نباید حق انتخاب را از او بگیریم. او باید تجربه های زیادی در زندگی اش داشته باشد تا خودش بتواند مسیر و راه زندگی اش را انتخاب کند. حالا دوباره هانی به نیمکت مدرسه برگشته و زندگی عادی اش را از سر گرفته است. با هانا و هم کلاسی هایش بازی می کند و توجه های زیاد باعث نشده تا به بقیه هم سن هایش پزهای کودکانه بدهد. هانی خیلی زودتر از چیزی که باید «مرد» شده ؛ اما با درک شرایط موجود، باید کاری کنیم که زندگی اش کاملاً عادی ادامه پیدا کند. گپ و گفتی با یک روانشناس در مورد هانی وضعیت هانی سوژه مناسبی برای یک روانشناس کودک است. آن ها می توانند با مشاهده هانی از همین مطالب و مصاحبه ها و گزارش ها کمی از حال او با خبر شوند. با یک روانشانس کودک در مورد هانی صحبت کردیم. او معتقد بود وضعیت به وجود آمده برای این پسر بچه اصلا نتیجه خوبی نخواهد داشت. در ادامه از نظرات این روانشناس می خوانیم. «او هم اکنون حمایت های پدر را از دست داده و هیچ چیزی نمی تواند جای این حمایت را پر کند. شاید عده ای سعی بر این دارند که این جای خالی را با محبت بیش از حد خود پر کنند؛ اما مسلما نتیجه خوبی عایدشان نخواهد شد. به خصوص هم تیمی های سابق پدر هانی خیلی تلاش می کنند تا او احساس تنهایی نکند؛ اما باید بگویم توجه بیش از حد به هانی فقط می تواند نتیجه عکس داشته باشد. می تواند از او پسربچه ای بسازد که در نوجوانی همواره نیازمند دیگران است و همواره نیاز به تکیه گاه بودن دیگران برای پیشبرد اهداف خود دارد. وقتی وضعیت او را مشاهده می کنید متوجه می شوید که فشار به او برای فوتبالیست شدن زیاد است و حتی باشگاه فوتبالی هم او را ثبت نام کرده است. این که یک پسر بچه هشت ساله مدام تحت فشار باشد تا کاری را انجام دهد یک وضعیت خطرناک است. این می تواند باعث کمال گرا شدن این کودک بشود و باعث شود این بچه در آینده از هیچ چیزی راضی نشود. ممکن است به این جا برسد که همیشه نمره ۲۰ بخواهد و وقتی به این نمره نرسید دچار زدگی از درس بشود. در مورد فوتبالم همین است. اگر استعداد او به حد کافی نباشد؛ چه اتفاقی می افتد؟ پسری که همه گفتند باید فوتبالیست بشود حالا چه بر سرش می آید؟ خورد نمی شود؟ شکست خورده و سرافکنده نمی شود؟ موضوع مهم تر این است او حتی اگر الان علاقه ای هم به فوتبال دارد نباید روی خودش فشاری احساس کند. چون ممکن است چند صباح دیگر دلش فضا نوردی بخواهد! دلش پلیس شدن بخواهد! آتش نشان شد، دکتر شدن و مهندس شدن! آن موقع اگر فکر کند همه از او توقع فوتبالیست شدن دارند این خواسته هایش را بروز نمی دهد و همیشه درون او می ماند. من فکر می کنم باید برای جلوگیری از هر مساله ای، مادر هانی باید دست به کار بشود. او باید جلوی این مسائل را بگیرد و مراجعه به یک روانشناس حاذق را به او توصیه می کنم. هرچند بعید است الان هم این کار را نکنند؛ اما بعد از چنین حادثه ای، هیچ چیزی اندازه یک مشاور نمی تواند به آن ها کمک کند.» علی کربلایی عکس ها: سعید حاج نصرالله
شنبه ، ۱۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: افق نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]