تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803591805




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ژرف اندیشی فلسفی در کودکان/ معرفی کتاب «دگرگونه اندیشی»


واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: کودکانی که مطابق روش انجمن کندوکاو فلسفی تمرین کرده اند، از دانشجویان دانشگاه که به درس فلسفه گوش داده و نتیجه تفکر فلسفی دیگری را آموخته بودند، بهتر فلسفی می اندیشند.به گزارش خبرنگار مهر ، متن پیش رو یادداشتی است از دکتر ناهید حجازی، عضو هیت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که ضمن معرفی کتاب «دگرگونه اندیشی»، نوشته کاترین مک کال، به نقد نظریات پیاژه در توانایی کودکان در فلسفه ورزی می پردازد؛ کاترین مک کال، رئیس بنیاد اروپایی فلسفه برای کودکان (Sophia) و از مشاوران مؤسسه بین المللی فلسفه برای کودکان (EPIC) است. وی این کتاب را در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسانده است. کتاب «دگرگونه اندیشی»، حاصل طرحی است که وی آن را در سال ۱۹۸۴ در امریکا در فلسفه برای کودکان به انجام رساند. این طرح عبارت بود از یکسال کار با کودکان ۵ ساله مطابق روش کندو کاو فلسفی. گفت و گویی نود دقیقه ای از این طرح ضبط شد، سپس مک کال بخش هایی از این گفت و گو را درفصل های دوم و سوم کتاب آورده است. هدف وی از آوردن نمونه هایی از این گفت و گوها نشان دادن توانایی کودکان در فلسفه ورزی و فلسفی فکر کردن است، آنها در نتیجه یادگیری این روش و مهارت های مربوط به آن می توانند در زندگی شخصی و در تعامل با جامعه و حتی جهان توانمندتر فکر و عمل کنند. پیاژه و پیروانش نظری مخالف مک کال دارند و معتقدند بچه ها نه قادرند درباره انتزاعیات بیاندیشند و نه می توانند مفاهیم فلسفی را در دلایل خود بیاورند، آنها می گویند کودکان فقط می توانند درباره واژه های «محسوس» بیاندیشند. کتاب های درسی در بسیاری از مراکز تعلیم و تربیت براساس نظر پیاژه نوشته و تدریس می شود و نظریه پیاژه یکی از پر نفوذترین نظریه ها در نظام آموزش و پرورش بوده است. دلیل قوت و قدرت نظریه پیاژه و پیروانش (که حتی امروزه هم مؤثر است) نتایج جدی آزمایش های آنهاست؛ مک کال می گوید آزمایش های پیاژه اشکال دارد، آزمایش آنها روی بچه های کشورهای مختلف با فرهنگ های متفاوت نتایج واحدی داشته و این آزمایش ها برای تأیید فرضیه های خودشان طراحی شده است؛ پیاژه و پیروانش نتایج متناقض یا ناسازگار با فرضیه های خود را نادیده گرفته اند. البته طبیعی است که در هر شیوه تحقیق، درصد خاصی از نتایج نادیده گرفته شوند. اما در این آزمایش ها پاسخ بچه هایی که «خیال پرور» قلمداد شده بودند را نادیده گرفتند در صورتی که می شد گفت پاسخ این کودکان برخاسته از تفکر فلسفی و مستدل بوده است. اشکال دیگر این روش در فهم نادرست بچه ها از توضیحات محققان بود و بخش دیگری مربوط به تمایل بچه ها به راضی کردن محققان می شد. مک کال برای اثبات ایرادهای وارد بر نظر پیاژه مثالی از یکی از آزمایشات او می آورد. در این آزمایش دو کوزه، یکی بلند و باریک و دیگری کوتاه و پهن و هر دو پر از آب به کودک نشان داده می شود و از و از کودک پرسیده می شود کدام کوزه آب بیشتری دارد، کودک احتمالاً فکر می کند که یکی از کوزه ها باید گنجایش بیشتری داشته باشد، وگرنه چرا شخص بالغ باید چنین سؤالی را بپرسد؟ پرسشگر حتمأ پاسخ را می داند. مک کال می گوید این نوعی پرسش گمراه کننده است. در این پرسشِ آزمایشگر که «کدام کوزه آب بیشتری دارد؟» پیش فرضی نهفته است مبنی بر اینکه «یکی از کوزه ها گنجایش بیشتری دارد.» حتی اگر کودک واقعأ فهمیده باشد که حجم آب در هر دو کوزه برابر است، آزمایشگر را بر حق و نظر خود را نادرست فرض می کند، زیرا به او یاد داده اند که آزمایشگر، انسان بالغی است که بهتر از بچه ها می فهمد. بنابراین، او برای خشنود کردن آزمایشگر پاسخی را می دهد که او خواستارش است و با آنکه حجم آب در هر دو کوزه را مساوی می بیند، می گوید یکی از کوزه ها گنجایش بیشتری دارد. در نتیجه انجام این آزمایش های نادرست، پیاژه و پیروانش نتیجه گرفتند که این بچه ها توان «درک مفاهیم انتزاعی» را ندارند. مک کال با آوردن بخشی از گفت و گوی بچه ها مطابق روش کند و کاو فلسفی نشان می دهد که بچه های پنج ساله ای که مطابق روش انجمن کندوکاو فلسفی تمرین کرده اند، از دانشجویان دانشگاه که به درس فلسفه گوش داده و نتیجه تفکر فلسفی دیگری را آموخته بودند، بهتر فلسفی می اندیشند. در این گفت و گوها، نکات بسیار قابل توجهی وجود دارد، از جمله وقتی به بچه ها فلسفه ورزی و فلسفی فکر کردن آموزش داده شود، آنها می توانند در گفت و گوی نود دقیقه ای تمرکز داشته باشند و برای آن اشتیاق نشان دهند. به مطالب دقیق گوش دهند. آنها می توانند کارکرد های صوری را به کار گیرند. با مفاهیم فلسفی انتزاعی استدلال بسازند. آنها می توانند خود را در موقعیت دیگری قرار دهند و تفکر سایر کودکان را بار دیگر از نو سامان دهند. توانایی همدلی و قرار دادن خودشان به جای کودکان دیگر را دارند. می توانند درک کنند که فکر دیگران با آنها متفاوت و مخالف است. می توانند نظرهایشان را تغییر دهند. آمادگی دارند به دیگران کمک کنند مطالب را بهتر بفهمند و آماده پذیرفتن نظر آنان هستند. انگیزه پیدایش و نحوه ایجاد انجمن کند و کاو فلسفی برای مک کال به تجربه وی در سال اولی که در دانشگاه در رشته فلسفه تحصیل می کرد باز می گردد. در آن سال از دانشجویان خواسته شده بود به جای نوشتن مقاله ای با روال همیشگی، گفت و گویی درباره فلسفه مدرن بنویسند، نوشتن گفت و گویی فلسفی به مراتب دشوارتر بود، زیرا گفت و گوی فلسفی می بایست کشش و تنوع داشته باشد و شخصیت پردازی شود، به علاوه چیزی بیشتر: باید نظرها و اندیشه های فلسفی پرورانده می شد. دشوارترین قسمت این کار آوردن ایده های فلسفی در بحث و پروراندن آنها بود. مک کال برای این کار از ساختار (ساده شده) هگلی استفاده می کند به این نحو که اولین سخنگو در جلسه می بایست نظری [یا نهاد] را مطرح می کرد؛ و دومی نظری مخالف وی [بر نهاد] ابراز می کرد؛ سومی نظر نفر اول و دوم را با هم ترکیب می کرد [هم نهاد]؛ نفر چهارم آن را به صورت نظری جدید مطرح می نمود؛ و نفر پنجم مخالف نظر نفر چهارم نظر می داد؛ الی آخر. پس دو یا سه نظر متفاوت فلسفی مطرح می شد، نظر های فلسفی مخالف بیان می شد؛ استدلال هایی در حمایت از آن نظر ها عرضه می شد؛ نظر ها و استدلال های عرضه شده بود پرورش می یافت و بحث به پیش برده می شد؛ وی می گوید این روش در آن زمان مؤثر افتاد و همین کار راهنمای من در پیاده کردن طرح فلسفه با کودکان ۵ ساله شد. اولین چالش در کار با کودکان، اطمینان یافتن از محتوای فلسفی گفت و گوها بود. برای کودکان خوشبختانه رمان های جالب نوشته شده بود و من یکی از رمان های لیپمن را انتخاب کردم. کودکان خواندن نمی دانستند و می توانستم بخش هایی از آن را برایشان بخوانم و کنجکاوی آنها را درمورد نکته های فلسفی داستان برانگیزم و آنها را به پرسیدن وا دارم. گام بعدی این بود که از بچه ها بپرسم آیا سؤالی دارند یا نه. آنها پرسش های زیادی داشتند، ولی همه این پرسش ها به تنهایی تفکر فلسفی را بر نمی انگیخت. پس می بایست پرسش هایی را که منجر به گفت و گوی فلسفی بیشتری می شد یادداشت کنم. چالش بعدی اطمینان یافتن از وجود دست کم دو نظر مخالف در گفت و گو بود. می بایست مطمئن می شدم که در گفت و گویی که به دنبال پرسشی آغاز می شود، بچه ها می توانند نظرهای مختلفی بدهند. نبود نظرهای مخالف به منزله افتادن در بحث بود و گفت و گو به حساب نمی آمد. در مورد این کودکان می توانستم از مهارتش برای بیرون کشیدن آرای آنها استفاده کنم، اما به کارگیری بر نهاد، برابرنهاد و هم نهاد هگلی برای کودکان کار دشواری بود و زمان زیادی لازم بود تا کودک در آن تبر یابد پس تصمیم گرفتم برای به وجود آمدن نظر های مختلف در کودکان ساختار سه گانه هگلی را ساده کرده و از آنها بپرسم: آیا با آنچه گفته شد موافق اند یا مخالف. هر شرکت کننده به این شیوه گفت و گو را شروع می کرد: «من با ـــــ (نام بچه ای که سخنگو با او موافق بود) موافقم»،یا «من با ـــــ (نام بچه ای که سخنگو با او مخالف بود) مخالفم»، بدین ترتیب: ۱ ـ نظر های متفاوت و مخالف هر دو مطرح می شدند؛ ۲ ـ بچه ها مجبور بودند به یکدیگر گوش دهند؛ ۳ ـ بچه ها مجبور بودند هم درباره نظر های خود و هم درباره ارتباط نظرشان با نظر کودکی که پیش تر صحبت کرده بود، بیندیشند؛ ۴ ـ برای رسیدن به هدف بند بالا (۳)، بچه ها می بایست نظر ها و دلایل دیگرکودکان را درک کنند؛ ۵ ـ بچه ها می توانستند ارتباط نظرشان را با نظر فرد دیگر بفهمند. به علاوه، آموزگار بی اشاره صریح به گفته فردی خاص، برای به میان کشیدن نظر ها یا مثال های مختلف و جدید کودکان، می توانست از کودکی بپرسد که آیا وی با نظر گفته شده موافق است یا مخالف. در چالش بعدی باید مطمئن می شدم که بچه ها تنها عقیده خود را مطرح می کنند، بلکه توان بیان دلیل را هم دارند. برای ساختن استدلال، کودک می بایست دست کم قضیه ای در دفاع از عقیده اش بسازد و با دلیل از نتیجه ای که گرفته است، دفاع کند. برای اینکه بچه ها بتوانند استدلال کنند، می بایست برای آنچه می گفتند دلیل بیاوردند و برای اینکه تنها به آوردن دلیل اکتفا نکنند و درباره آن دلایل فکر هم بکنند، نکته ای را به پرسش قبلی اضافه کردم، که به این صورت درآمد: «من با ـــــ (نام کودکی که با او موافق است) موافقم، چون ـــــ (ارائه دلیل)» یا «من با ـــــ (نام بچه ای که با او مخالف است)مخالفم، چون ـــــ (ارائه دلیل)» برای مک کال نظر شخصی فرد اهمیت ندارد بلکه اندیشیدن کودک آن هم به صورت فلسفی اهمیت دارد. او می کوشد کودکان را وادارد تا میان اندیشیدن درباره نظری یا مفهومی و اعتقاد داشتن به یک نظر یا عقیده تفاوت قائل شوند. در این روش وی کودکان می توانستند در باره عقایدشان فکر کنند و آنها را مورد بررسی قرار دهند. برخلاف برخی روش های دیگر از جمله روش لیپمن در روش کندوکاو فلسفی مک کال از افراد خواسته نمی شود که عقاید شخصی خود را بیان کنند، آنها آزادند عقیده شخصی خود را داشته باشند، ولی آنچه اهمیت دارد، اندیشیدن فلسفی شرکت کنندگان است، مشارکت آنها باید بر اساس افکارشان و آوردن استدلال باشد. مک کال فلسفه انجمن کندو کاو فلسفی را مبتنی بر فلسفه واقع گرایی که متأثر از نظریه ابطال پذیری پوپر است قرار می دهد. او با دنبال کردن روش پوپر در نظریه ابطال گرایی می گوید در فلسفه واقع گرایی، جهان، خارج از تفکر ما وجود دارد و چون جهان نسبت به افکار ما پدیده ای خارجی است، ممکن است درباره آن اشتباه کنیم و مثلاً به اشتباه جهان را مسطح بدانیم در حالی که چنین نیست، حتی اگر همه انسان ها فکر کنند که جهان مسطح است دلیلی بر درست بودن این تفکر نیست و همه در اشتباه اند. به عبارت دیگر اجماع بر نظری دلیل بر درستی آن نظر نمی شود. مردم به هر پرسش از دیدگاه متفاوتی پاسخ می دهند و از نظر ما فقط برخی از پاسخ ها صحیح ترند. برای به دست آوردن تفکری صحیح درباره پدیده ها می توان دیدگاه های مختلف را با هم سنجید، مقایسه کرد و آزمود و از آن میان نظر صحیح تر را که خالی از مناقشه است برگزید. پس در فلسفه واقع گرایی وجود اشیاء مادی در جهان طبیعی بستگی به وجود انسان ندارد. مخلوقاتِ مجردِ برساخته انسان مثل مفاهیم، نظریه ها، با آنکه وجود اولیه شان مرهون انسان است، اما مستقل از او وجود دارند چنانکه درباره آنها ممکن است خطا کنیم. برای پی بردن به حقیقت اشیاء مادی، خوب است آنها را آزمود. اما برای پی بردن به ماهیت پدیده های غیرمادی، مثل افکار و نظریه ها که پدیده هایی عقلانی اند، نمی توان آنها را با وسایل مادی آزمود و باید بر اساس ضوابط پژوهش های فلسفی آنها را بررسی کرد و آزمود. روش انجمن کندوکاو فلسفی تنها خطاها را برملا می کند و مدعی کشف حقیقت نیست، این روش اساساً آنچه را قابل استدلال نباشد روشن می کند بدین معنا که این شیوه درستی نظر ها را نشان نمی دهد، فقط اثبات می کند که این نظر درست نیست البته این نتیجه به دست آمده نادرست، شرکت کنندگان را به پرسش بیشتر برای رسیدن به نظر یا نظریه ای بدون تناقض منطقی می کشاند. این جریان را می توان در بخش های مختلف جلسات گفت و گوی کندوکاو فلسفی بچه های پنج ساله مشاهده کرد. روش کندوکاو فلسفی پویاست، به نحوی که نظر های مربوط به موضوعی مطرح می شود سپس برای آن استدلال آورده می شود. این (نظر ها و استدلال ها) با نظر های مخالف، متناقض و مثال های مخالف به محک سنجش زده می شوند. به این ترتیب، ابتدا شرکت کنندگان افکار و نظر های خود و دیگران را بررسی کرده، سپس افکار جدید را، که به همان شیوه آزموده شده اند، برای آن موضوع مطرح می کنند. از نظر منطقی، هیچ نتیجه قطعی تجربی نمی تواند یک نظریه علمی را صددرصد تأیید کند، و وجود یک مثال مخالف سرنوشت ساز است و نشان دهد که نظریه، که قطعیت استلزام از آن به دست آمده بود، نادرست است. همین امر در روش کندوکاو فلسفی هم وجود دارد، بدین معنا که اگر در کندوکاو فلسفی تناقض درونی در نظریه یا نظری اثبات شود، آن نظریه نمی تواند درست باشد. وی هدف کندو کاو فلسفی را بیانِ موضوع ها، نظرها، نظریه ها، عناوین و مفاهیم فلسفی مطرح در گفت و گو می داند که برای پاسخ به پرسشی شروع می شود. هدف گفت و گوها به نتیجه رسیدن یا یافتن تفاهم بر سر موضوع ها نیست گرچه در پایان جلسه ها معمولاً نظر افراد به هم نزدیک می شود. در این روش نمی خواهیم پرسش ها را پاسخ دهیم، بلکه پرسش، نقطه شروع گفت و گوست. ممکن است در این روش موضوع گفت و گو به سمت مسائل مختلفی کشیده شود که از پرسش اولیه کاملاً دور باشد و این روش کاملاً با سایر روش های فلسفی که درباره موضوع مشخص و از پیش تعیین شده گفت و گو انجام می شود تفاوت دارد. شاید در گفت و گو یک، دو یا سه موضوع بحث برانگیز و متفاوت دنبال شود. در روش کند و کاو معلم باید روش کندوکاو فلسفی را چنان بر اساس ضوابط به کار گیرد که افراد با استفاده از تفکر خود به گفت و گوی فلسفی بپردازند. در شروع کار، چه با کودکان چه با بزرگسالان، افراد با هم تفاهم ندارند و پس از گذشت چند ماه و طی مراحل مختلف به وحدت نظر می رسند. رسیدن به این وحدت و هماهنگی یکی از نتایج کند و کاو است. یکی از مهمترین کارهای مک کال در این کتاب مقایسه روش خود با دو روش فلسفی مطرح در اروپا و دیگر کشورها یعنی روش سقراطی لئونارد نلسون و برنامه فلسفه برای کودکانِ متیو لیپمن. است. هر دو روش شباهت ها و اختلاف هایی با روش کندو کاو فلسفی مک کال دارند که وی به تفصیل این شباهت ها و اختلاف ها را در فصل پنجم کتاب توضیح می دهد و با این کار به روشن تر شدن ماهیت و شیوه کار خود کمک شایانی می کند. از دیگر شاخصه های متفاوت در روش مک کال در مقایسه با سایر روش ها نقش و وظیفه آموزگار است . در برخی روش ها مثل روش نلسون معلم پس از آموزش دوره ای کوتاه اجازه دارد کلاسی را اداره کند، یا در روش سقراطی معلم با گذراندن دوازده ساعت آموزش و یادگیری نحوه استفاده از کتاب راهنما می تواند کلاس را اداره کند، اما معلمان در روش کندوکاو فلسفی باید دست کم هشتاد ساعت درس فلسفه، منطق را در دانشگاه بیاموزند و نیز در دوره عملی نحوه کار با بچه ها و بزرگسالان را زیر نظر دکترای فلسفه آموزش ببینند. آموزگار باید بتواند مفروضات فلسفی را در زبان عادی بچه ها تشخیص دهد و بتواند آنها را تحلیل کند، همچنین باید ارتباط منطقی بین تمام گفته های آنان را با دیگر شرکت کنندگان در بحث تحلیل کند. برای داشتن این مهارت، صرفاً دانستن فلسفه و منطق کافی نیست؛ چنانکه فارغ التحصیلان فلسفه با آنکه با این علم آشنا هستند، الزاماً مهارت تحلیل گفته های معمولی را ندارند و نمی توانند آموزگار خوبی باشند. در مرحله دوم آموزگار باید مهارت های لازم را برای استفاده از تحلیل هایی که انجام می دهد داشته باشد تا بتواند روال گفت و گو را شکل دهد. در مرحله سوم وی مسئول برقراری و شکل دادن ارتباط اجتماعی بین افراد کلاس است، به نحوی که با محدود کردن افراد پرحرف و صاحب کلام ، به افراد کم حرف مجال شرکت در گفت و گو را بدهد و بکوشد همه افراد به مطالب مورد بحث گوش دهند. آموزگار باید نظر همه افراد را در تمام جلسات به یاد داشته باشد حتی بتواند نظر آنها را حدس بزند و با وارد کردن به موقع نظرها بحث را پربار تر کند. هر جلسه بدون بیان خلاصه بحث در هر کجا که باشد تمام می شود. در مرحله چهارم آموزگار باید قادر باشد برای حاکم کردن وضعیت مرحله دوم و سوم در هر هنگام از گفت و گو که لازم دید مطلبی را به صورت غیر مستقیم برای پیشبرد و تعمیق گفت و گو بیان کند. انجام همه این وظایف مستلزم کارهای دقیق و حساب شده است و آموزگار باید در حالیی که گفت و گو جریان دارد و مسیر بحث مرتب تغییر می کند بتواند در برهه هایی که نظر ها و افکار پیش بینی نشده مطرح می شوند وظایف خود را به خوبی انجام دهد. در این روش بر خلاف برخی روش ها دخالت به نحو غیرمستقیم انجام می شود. این روش تأثیر به سزایی در پرورش شخصیت فرد و رشد ویژگی های فردی و نیز اجتماعی او دارد. اعتماد به نفسش افزایش می یابد، می آموزد، سکوت کند و به نظر دیگران گوش دهد، به نظر دیگران احترام گذارد، آن نظرها را درک کند و در صورت بر خطا بودن نظر خود، با توجه به نظر مخالفی که مطرح شده و درست تلقی شده است، نظر خود را اصلاح کند. همچنین روش کندوکاو فلسفی شهروندانی فعال و منطقی پرورش می دهد. برخورداری از حق رأی در کندو کاو فلسفی به منزله پیاده شدن مردم سالاری (دموکراسی) نیست. این روش تحقق مردم سالاری را زمانی می داند که فرد شهروندی فعال در جامعه و زندگی خود باشد و برای اینکه شخص بتواند شهروندی فعال و مؤثر باشد، باید تفکر نقادانه داشته باشد، راه های مختلف را بتواند سبک و سنگین و ارزیابی کند، بتواند دلایل برخی تصمیم ها یا سیاست های مؤثر بر سرنوشت اجتماع را بررسی کند. شهروند فعال باید بتواند درباره دیدگاه دیگران قضاوت های مستدل داشته باشد و در صورت لزوم نظر خود را تعدیل کند. این امر مستلزم یادگیری مهارت های مربوط به درک کلی مطالب و آوردن استدلال منطقی است که با روش کندو کاو فلسفی به دست می آید.


جمعه ، ۱۳آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هدانا]
[مشاهده در: www.hodana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن