محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829923612
پیرزنی که دوست دارد 100 سال دیگر زندگی کند
واضح آرشیو وب فارسی:شاخه طوبی: شبیه مادربزرگ های مهربان است اما شیطنت جوانی هنوز در چشمانش می درخشد. «مارگارت اتوود» مشهورترین نویسنده حال حاضر کاناداست که در اولین قدم های 76 سالگی هنوز با قدرت تمام قلم به دست دارد و داستان می نویسد.به گزارش شاخه طوبی به نقل از ایسنا، «مارگارت اتوود» اولین داستانش را در هفت سالگی به نگارش درآورد. اولین تجربه ادبی این نویسنده برنده «بوکر» رمانی درباره مورچه ها بود. در این باره می گوید: این داستان چیزهای زیادی درباره روایت به من یاد داد چون در سه فصل اول سال برای مورچه ها هیچ اتفاقی نمی افتد. من از آن زمان دیگر هیچ رمانی را به آن شیوه شروع نکردم. شهرت اتوود از «زن خوراکی» (1969) آغاز شد و تا رسیدن به سه گانه «مدآدام» ادامه پیدا کرد و در این میان رمان های کلاسیکی چون «آدمکش کور» و «سرگذشت ندیمه» هم نام او را بر سر زبان ها انداختند. این نویسنده کانادایی که در کارهایش ژانرهای مختلف ادبی را به بوته آزمایش گذاشته ، سال گذشته با وب سایت معروف «گودریدز» مصاحبه ای انجام داده و از سیری که در عالم نویسندگی طی کرده، برنامه اش برای 100 سال بعد و بازآفرینی شاهکارهای شکسپیر صحبت کرده است. صدها نفر از هوادارانتان سوالاتی برایمان نوشتند که از شما بپرسیم. برخی از آن ها درباره ابزار و اختراعاتی است که در آینده ابداع می شوند. خوانندگانتان از شما می خواهند آینده را پیش بینی کنید. سوالاتی مثل این که جامعه ما در آینده چه می شود؟ وضعیت زنان در آینده چگونه خواهد شد؟ و ... آن ها به شما مثل یک فیلسوف و پیشگو نگاه می کنند. آیا نویسندگان آینده را می بینند؟ احساستان نسبت به این انتظارات چیست؟ هیچ کس نمی تواند آینده را ببیند. خب، بعضی از نویسنده ها آینده بین هستند و خودشان را این طور معرفی می کنند. «فیت پاپ کورن» را یادتان می آید؟ او واقعا یک آینده بین بود و برخی مسائل را پیش بینی می کرد. شاید هنوز هم به این کار مشغول است. او یک نویسنده ادبیات داستانی بود که جریان ها را مدنظر قرار می داد و با نهادهای تجاری ای همکاری می کرد که می خواستند بدانند چگونه بازاریابی کنند. من چنین نویسنده ای نیستم. تو نمی توانی آینده را کاملا پیش بینی کنی، چون هنوز به وجود نیامده. تعداد بی کرانی آینده احتمالی وجود دارد. می توانید درباره مسائل صبت کنید، اما شاید اشتباه کنید. احتمالا خواننده ها به این خاطر چنین سوالی پرسیده اند که به تازگی سه گانه «مدآدام» را خوانده اند و اخبار بیماری ابولا به گوششان رسیده است. با خودشان می گویند: این همان است؟ آیا پاسخی برای این سوال دارید؟ من فکر نمی کنم این همان باشد، اما ممکن است اشتباه کنم. همیشه فاکتورهایی هستند که مردم مدنظر قرار نداده اند که شاید خوب بوده باشند. «تشک سنگی» اولین اثر مهم شما بعد از بیرون آمدن سه گانه «مدآدام» است... من همچنان به آن کار رفت وآمد دارم. این روزها داریم سریالی تلویزیونی براساسش می سازیم. این باعث می شود ما با دید بسیار ملموس به اثر نگاه کنیم ؛ بستری بصری که نشان دهد این ها در واقعیت چه شکلی می شوند. آیا شما با نگارش داستان ها با هدف اقتباس در عرصه هنرهای تصویری راحت هستید؟ در دهه 1970 من کارهای زیادی در سینما و تلویزیون انجام دادم، بنابراین تفاوت قصه گویی با کلمات و داستان پردازی تصویری را فهمیدم. مساله در مورد تصاویری که شما با دوربین ضبط می کنید این است که آن ها بسیار بسیار مقطعی هستند. بنابراین نمی توانید از طریق توصیفات گنگ در بروید. با جزئیات کامل می بینیم که اشیاء و افراد چه شکلی هستند. شما اخیرا گفته اید که در حال نگارش کتابی برای «کتابخانه آینده» هستید که تا سال 2114 چاپ نمی شود. طرفدارانتان می خواهند بدانند می توانید خلاصه ای از داستان این کتاب را ارائه کنید؟ و این که نسخه دیگری از این اثر موجود نخواهد بود؟ درباره پروژه «کتابخانه آینده» باید بگویم، یک: شما نمی توانید هیچ تصویری در کتابتان به کار ببرید. دو: نمی توانید درباره آن با هیچ کس حرف بزنید. ژوئن سال آینده یک کتاب در نروژ رونمایی می شود و تا 100 سال دیگر در کتابخانه قرار می گیرد. این خیلی خیلی واقعی است. فکر می کنم ما باید با جوهر غیرقابل محو روی کاغذهای آرشیوی بنویسیم تا نوشته های کتاب از بین نرود. به نظرم آن ها نسخه دیجیتالی آن را هم بخواهند اما این از بین می رود چون اطلاعات دیجیتال به مرور زمان از بین می روند. اگر این فرصت را به شما می دادند، دوست داشتید تا 2114 زنده بمانید؟ مسلما بله. چرا که نه؟ با فرض این که هوش و حواسم در آن سن هنوز سر جایش باشد. دوست دارم یک مگس روی دیوار باشم. کیست که دوست نداشته باشد؟ در واقع این یک پروژه خوش بینانه است چون دارید فرض می کنید که در آن زمان انسان هایی وجود دارند. دارید تصور می کنید که آن ها می توانند بخوانند. فرض می کنید که آن ها هنوز به مطالعه کتاب علاقه مند هستند. فکر می کنید که جنگل ها هنوز رشد می کنند و تمام اوسلو سر جایش باقی مانده و آن کتابخانه همچنان پابرجاست. این تاحدی به معنای مانایی در آینده است. شما در پروژه نویسندگی دیگری هم همکاری دارید ، درست است؟ بله من در حال حاضر با «کتابخانه آینده» همکاری می کنم و همزمان برای نگارش آثار «شکسپیر» آماده می شوم. این پروژه به مناسبت بزرگداشت تولد شکسپیر توسط کتابخانه «هوگارث» راه اندازی شده. آن ها تعدادی از نویسندگان را برای باز نویسی نمایشنامه های شکسپیر دعوت کرده اند. من «طوفان» را انتخاب کردم. جو نسبو نمایشنامه «مکبث» را می نویسد. تریسی شوالیه «اوتللو» را برگزید، آن تایلر «رام کردن زن سرکش» و هوارد جکوبسن «تاجر ونیزی» را. ژانت وینترسون «قصه زمستان» را انتخاب کرده (به نظرم به خاطر اسم فامیلش) و گیلیان فلین «هملت» را. این ها هشت اثر هستند اما نمایشنامه های بسیار دیگری هم هست. هیچ کس نمایشنامه های تاریخی یا «ژولیوس سزار» را برنداشته چون کار خیلی سختی است. به آثار تاریخی شکسپیر کمتر توجه و علاقه نشان داده می شود تا کمدی ها و تراژدی ها... از زمان شکسپیر ، نمایشنامه های تاریخی بزرگترین آثارش محسوب می شدند. آن ها او را به این جایگاه رساندند. اولین بار بود مردم انگلیس می توانستند تاریخ خود را تماشا کنند. آن موقع هیچ کتاب تاریخی با تصوری که ما الان داریم، وجود نداشت. آن ها می توانستند به کلیسای «وست مینستر» بروند و یادگاری های پادشاه را تماشا کنند، اما به کل داستان و چیزهایی که شکسپیر صحیح یا ناصحیح به اجرا درمی آورد ، دسترسی نداشتند. آن ها دسته دسته بیرون می آمدند تا این نمایش های تاریخی را ببینند. به نظر من بازنویسی «ریچارد سوم» هم خیلی خوب می شود که البته من به نحوی این کار را در «تشک سنگی» انجام دادم. همزمان، هم روی این اثر کار می کنم و هم دارم رمان دیگری را به پایان می رسانم که وقتی تمامش کردم درباره اش صحبت می کنم. در کتاب «مدآدام» شما خواننده را با یک ضدآرمانشهر مواجه می کنید. علت این امر بدبین بودن شماست، یا این که شما آدم خوش بینی هستید و با تصویر کردن یک ضدآرمانشهر می خواهید او را وادار کنید با نیروی بیشتری برای آرمانشهر بجنگد؟ در واقع من یک مثبت اندیش آزاردهنده ام، گرچه مسلما خودم نامش را واقع بینی می گذارم. به نظر من هر فردی مثل من چنین کتاب هایی را می نویسد تا مردم به عواقب یک سری از انتخاب هایشان فکر کنند و آن تصمیم را نگیرند. اغلب اوقات ما دست به انتخاب های کوتاه مدت می زنیم که نتایج خودشان را در پی دارند. بنابراین بله، کتاب ها پیام «به آن جا نرو» را در خود دارند. در عین حال شاید متوجه شده اید که من هیچ یک از شخصیت ها را تا آخر داستان نکشتم. برای مثال، من آن ها را به ته اقیانوس نبردم و همه را از کمبود اکسیژن نکشتم. این یعنی خوش بینی! شما همچنان سرتان شلوغ است! این ماه هفتادوپنج سالگی تان را جشن می گیرید. آیا با بالا رفتن سن احساس می کنید جاافتاده تر می شوید و یا تند و تیزتر؟ خب، اتفاقی که می افتد این است: دیگران فکر می کنند من نرم خوتر شده ام، چون شبیه مادربزرگ های مهربان به نظر می رسم. به نظرم آن ها کمتر از من می ترسند و به نوعی به من عادت کرده اند. با بالا رفتن سن، نرم تر به نظر می رسم و مردم برداشت گذشته را از من ندارند. بنابراین مجبور نمی شوم بزنم توی پهلویشان. چند سال پیش وقتی داشتم برگ های حیاطم را در ماه اکتبر جارو می کردم، همسایه ام «سم» مرا دید و گفت: «مارگارت ، اگر جای تو بودم نمی ذاشتم مردم من رو در این حال ببینن.» گفتم: «منظورت چیه سم؟» او گفت: «جارو، مارگارت. نمی دونی اون ها اسم تو رو جادوگر بدجنس گذاشتن؟» من گفتم: «سم، مردم همیشه برای ترس احترام بیشتری قائلن تا عشق.» سم گفت: «راست می گی مارگارت.»
جمعه ، ۱۳آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شاخه طوبی]
[مشاهده در: www.shakheyetoba.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]
صفحات پیشنهادی
مردی که ۱۵ روز قبل همسر و دو فرزند خردسالش را به قتل رسانده بود، در گفت وگویی، ماجرا را شرح داد. به گزارش ایسن
نخست وزیر مجارستان با اشاره به پیشینه نزدیک فرهنگی و تاریخی ایران و مجارستان رونمایی از تندیس ابوعلی سینا و سمل وایز در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران را سمبلی از همکاری دو کشور دانست به گزارش ایسنا ویکتور اوربن که صبح امروز سه شنبه در تالار ابن سینای دانشکده علوم پزشکی داAFC دیگر داور برتر سال را انتخاب نمی کند
به گزارش علت اسامی نامزدهای کنفدراسیون فوتبال آسیا در همه بخش ها اعلام شده اما در بین اسامیt نام نامزدهای برترین داوران دیده نمی شود در این بخش علیرضا فغانی شانس داشت که به عنوان داور برتر سال آسیا انتخاب شود زیرا او فینال جام ملت های آسیا را سوت زده بود با این حال کنفدراسیون فاحمدخلیل بازیکن سال آسیا:نوع زندگی هر فردی اهداف او را تعیین می کند
حمد خلیل پس از کسب عنوان بهترین بازیکن سال آسیا در گفت و گویی اختصاصی با خبرنگار "ورزش سه" گفت من در سال 2008 که جایزه بهترین بازیکن جوان سال آسیا را دریافت کرده ام تمام تلاش خود را به کار بستم تا روزی مانند امروز بتوانم جایزه بهترین بازیکن سال آسیا را دریافت کنم اودولت امسال برای محرومان خاش 100 میلیارد ریال هزینه می کند
مدیر کمیته امداد امام خمینی ره دولت امسال برای محرومان خاش 100 میلیارد ریال هزینه می کند زاهدان- ایرنا- مدیر کمیته امداد امام خمینی ره خاش گفت دولت امسال برای کمک به محرومان در این شهرستان افزون بر 100 میلیارد ریال اعتبار پیش بینی کرده است منصور ایرندگانی روز پنجشنبه در گفت وAFC دیگر داور برتر سال را انتخاب نمیکند
AFC دیگر داور برتر سال را انتخاب نمیکندکنفدراسیون فوتبال آسیا از امسال دیگر داور برتر آسیا را انتخاب نمیکند به گزارش خبرگزاری فارس اسامی نامزدهای کنفدراسیون فوتبال آسیا در همه بخشها اعلام شده اما در بین اسامیt نام نامزدهای برترین داوران دیده نمیشود در این بخش علیمسابقه عکاسی سلفی «من و دوست اربعینی ام» در مسیر نجف-کربلا +عکس های ارسالی
خبرگزاری میزان - سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با همکاری پویش مردمی #تنها مسیر اولین مسابقه عکاسی سلفی من و دوست اربعینی ام را برگزار می کند این مسابقه ویژه راهپیمایان اربعین حسینی است به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری میزان علاقه مندان به شرکت در این مسابقه می توانندرفیق دوست: امام پرسید مگر قرار است هزار سال با آمریکا رابطه نداشته باشیم؟
رفیق دوست امام پرسید مگر قرار است هزار سال با آمریکا رابطه نداشته باشیم محسن رفیقدوست گفت که خاطرهاش درباره سفارت آمریکا در ایران را تحریف معنایی کردهاند و او به هیچ وجه چنین منظوری نداشته است که باید روابط با آمریکا از سر گرفته شود آفتاب رفیقدوست با اشاره به مطلبی که ازایران تا 2 قرن دیگر گاز و تا 125 سال دیگر نفت دارد
به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد بین الملل فارس شرکت ایتالیایی اِنی سومین غول نفتی جهان در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد ایران که پس از روسیه دومین ذخایر بزرگ گاز جهان و چهارمین ذخایر نفتی جهان را به خود اختصاص داده است 2 قرن دیگر گاز و 125 سال دیگر نفت خواهد داشت بر اساس این گزارفرهاد اصلانی: تهران دیگر شهر زندگی نیست
فرهاد اصلانی تهران دیگر شهر زندگی نیست فرهنگ > سینما - شرق نوشت شرایط تهران روزبهروز در حال وخیمترشدن است حالا دیگر مشکلات کلانی مثل کودکان خیابانی و کار معتادان کارتنخواب ترافیک و حتی آلودگی هوا به مسائل روزمره شهر بدل شدهاند که کمتر توجهی به آنها میشودبا این شرایط در سال اول زندگی طلاق بگیرید
با این شرایط در سال اول زندگی طلاق بگیرید زندگی مشترک با تمام ویژگی های مثبت و هیجان انگیزش گاهی می تواند آسیب زا و فرسایشی باشد اختلاف در هر رابطه ای وجود دارد ولی شدت اختلاف در رابطه تعیین می کند که ارتباط در چه وضعیتی است ماهنامه سپیده دانایی - غلامرضا میناخانی زندگی مشتر-
گوناگون
پربازدیدترینها