تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مى‏شود. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829667060




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

با بازیگران نویسنده آشنا شوید/ شاید بهتر باشد هنرپیشه ها پیش از چاپ با منتقدان و شاعران مشورت کنند.


واضح آرشیو وب فارسی:فیدوس: نوشتن، وسوسه ای است که گاهی جماعت بازیگر را نیز بی نصیب نمی گذارد. در این سال ها غیر از کارگردانان مشهوری چون «مسعود کیمیایی»، «داریوش مهرجویی»، «عباس کیارستمی» و ... بازیگران نیز دست به قلم شده اند و در حوزه ادبیات، چه شعر و چه داستان، آثاری نوشته اند. این آثار، در مواردی معدود، حرفه ای و حائز اهمیت اند اما بیشتر شبیه دل نوشته و وب نوشته هستند تا شعر و داستان؛ نه که خواندنی یا قابل تأمل نباشند اما در تعریف «داستان» یا «شعر» نمی گنجند.  دسته سوم هم مختص نوشته هایی ست که نه شعرند، نه داستان، نه خواندی و نه دوست داشتی! در فهرست پیش رو، نام و پیش زمینه فعالیت آنها در حوزه کتاب آمده؛ بازیگرانی که یا اقدام به انتشار کتاب در حوزه شعر کرده اند یا در حوزه ادبیات داستانی کتابی به چاپ رسانده یا دست به ترجمه آثار خارجی برده اند. افسانه بایگان «افسانه بایگان» در سال 1385 دفتر شعری به چاپ رساند با عنوان «مهر مکتوب» (نشر ایشیق) که در خبرگزاری ها بازتاب پیدا کرد اما انعکاس ادبی چندانی به دنبال نداشت. برآیند نقادانه و حرفه ای خوانش این دفتر شعر، از شاعری مبتدی حکایت دارد. با تمام احترامی که برای خانم «بایگان» در حوزه سینما و تلویزیون قائل هستیم، بهتر این بود پیش از چاپ لااقل با منتقدان و شاعران صلاح و مشورتی می کردند شاید هم چنین کاری کرده باشند اما در هر حال که خروجی کار، اشعار فوق العاده ای نیست و گهگاهی رد پای شاعران مختلف (از افصح المتکلمین سعدی گرفته تا پدر شعر نو، نیما) در آن دیده می شود. به عنوان مثال می توان به شعر «طوقی»از همین دفتر اشاره کرد: «مرا عهدی ست با یادت/ که گرمای حضورت را / میانه نیمه های شب / به دست واژه های شعر بسپارم». چقدر این بند ابتدایی شعر خانم «بایگان» شبیه مَطلع غزل «حافظ» شیراز است! «مرا عهدی ست با جانان / که تا جان در بدن دارم / هواداران کویش را ...» مسئله مهمتر این است که اهی ممکن است کسی نتواند اندیشه مورد نظر خود را در قالب مخصوصی (مثل شعر یا داستان) به خوبی بیان کند اما ایده درخشانشان در همان بیان نصف و نیمه هم به چشم بیاید (مثل اشعار و نوشته های به جا مانده از مرحوم حسین پناهی)، در صورتیکه شعر خانم «بایگان» در این حد و اندازه هم نیست. در مجموع مطالعه «مهر مکتوب» را تنها به مخاطبانی پیشنهاد می کنیم که از خواندن دل نوشته های یک بازیگر مطرح لذت می برند. رضا کیانیان «داستانک» در معنای عام به داستان های بسیار کوتاهی گفته می شود که اغلب از دو صفحه بیشتر نیست؛ قصه هایی که بیشتر حکایت وار هستند و در پی ارائه نکته ای اخلاقی، اجتماعی یا ... اما «داستانک» در معنای تخصصی به داستانی گفته می شود که عناصر داستان (مثل شخصیت، روایت و ...) به فشرده ترین شکل در آن حضور یافته باشند. مثل داستانی فوق العاده تاثیرگذار از «ران بَست» با عنوان «بازی جنگ»: «سرجوخه جان تامس که در گل چمباتمه زده بود با شنیدن نخستین صدای انفجار، خود را باخت. صدای مادرش را واضح تر از صدای انفجار جبهه می شنید: «جانی! شام حاضره!» گریان، تفنگ خود را انداختو به طرف صدا دوید. مُسلسلی چَه چَه زد و بعد ساکت شد.»  در این نوع داستانک ها، نویسنده برخی از اطلاعات داستانی را نمی آورد اما گفته ها چنان ماهرانه در کنار هم چیده می شوند که مخاطب می تواند از روایت آنها به ناگفته ها پی ببرد. چنانچه ما در همین داستانک کوتاه دانستیم: 1- شخصیت اصلی در حال جنگ است، 2- یاد خاطرات کودکی می افتد، 3- از حال و هوای جنگ بیرون می آید، 4- به شکلی تراژیک کشته می شود. با این مقدمه داستانک های «رضا کیانیان» در کتاب «این مردم نازنین» را در طبقه اول دسته بندی می کنیم. قصه واره هایی که بیشتر به یادداشت های روزانه ودرج اتفاقات جالب شبیه هستندتا داستانک. انصافا هم گاهی این نوشته ها (به خصوص به قلم بازیگری سرشناس چون کیانیان) خواندنی هستند اما اینکه بتوان آنها را در معنای اخص کلمه «داستانک» نامید، محل تردید است. «این مردم نازنین» با استقبال مخاطبان مواجه شدچرا که مطالعه تجربه های یک بازیگر مطرح در کوچه و خیابان و خانه و ... لذتبخش است. مرجان شیرمحمدی «مرجان شیرمحمدی» نخستین اثر داستانی اش را در سال 1380 با عنوان «بعد از آن شب» منتشر کرد که برنده جایزه گلشیری نیز شد. او در نخستین کتابش، نویسنده ای توانا نشان داد و داستان ها بیانگر نویسنده ای کاملا آشنا با اصول داستان نویسی بودند.  «شیرمحمدی» بعد از کتاب اول، دو کتاب دیگر نیز به چاپ رساند؛ یکی «یک جای امن» به لحاظ دراماتیک، ادامه «بعد از آن شب» است. شیوه روایی و جهان بینی نویسنده در هر دو کتاب مشهود است و تاثیر نویسندگان نسل سوم آمریکا (به ویژه زنان) در آن به وضوح به چشم می خورد. «شیرمحمدی» توانسته بود این تاثیر را به شکلی بومی در داستان ها ارائه کند (مسئله ای که متاسفانه برخی از داستان نویسان حرفه ای نیز از اجرای آن عاجزند.)  اما رمان «این یک فصل ...» رمان قدرتمندی نیست. شتابزدگی در این رمان بیشتر از هر چیزی به چشم می آید؛ گویی نوسنده بیشتر در پی ارائه یک طرح داستانی است تا رمان. به همان میزان که خانم «شیرمحمدی» در پرداخت جزئیات، دردو کتاب قبلی استادانه عمل می کند، در این رمان متاسفانه درمی ماند اما او حالا با تازه ترین رمان خود «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، بار دیگر در عرصه ادبیات داستانی حضور یافته است. این رمان به تازگی توسط نشر «ثالث» ارائه شده است. در این رمان نیز حضور «زن» (مثل مابقی آثار شیرمحمدی) به روشنی دیده می شودو رمانی است به مراتب از «این یک فصل ...» پخته تر. در مجموع مطالعه آثار «شیرمحمدی» را به هر خواننده داستانی پیشنهاد می کنیم چرا که آثارش حکایت از نویسنده ای حرفه ای دارد. ترانه علیدوستی سال 90 در فهرست نامزدهای جایزه کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در بخش ادبیات خارجی، نام دو نفر بیش از مابقی به چشم می آمد: یکی «بهمن فرزانه» برای ترجمه کتاب «طوطی» نوشته «سوزانان تامارو» و دیگری «ترانه علیدوستی» برای ترجمه مجموعه داستان «رویای مادرم» نوشته «آلیس مونرو». از میان این دو نامزد، در نهایت جایزه به «ترانه علیدوستی» رسیدو این مسئله چندان هم دور از ذهن نبود. ترجمه خانم «علیدوستی» از داستان های مونرو ترجمه نسبتا خوبی است اما نکته فوق العاده ای هم در آن دیده نمی شود. مقصود از نکته فوق العاده، نثرل ویژه یا حتی پرداختن به نویسنده ای گمنام است. «آلیس مونرو» پیش از آن اولین بار توسط خانم «مژده دقیقی» (با کتاب « فرار») به مخاطبان فارسی زبان معرفی شده بود، ضمن اینکه «شقایق قندهاری» نیز کتاب دیگری از این نویسنده را ترجمه کرده بود. بنابراین «ترانه علیدوستی» در بهترین حالت، سومین مترجمی بود که سراغ آثار «مونرو» می رفت و از این جهت، پیشگام هم به شمار نمی آمد. در مجموع به نظر می رسید برگزارکنندگان برای پررونق کردن جایزه خود اقدام به اهدای جایزه به بازیگری سرشناس کردند تا هم به بازتاب های خبری بیفزایند و هم نام و آوازه ای برای خود بیابند. در مجموع «مونرو» یکی از نویسندگان تراز اول دنیاست و مطالعه داستان های او برای هر علاقمندی حائز اهمیت است اما داستان های کتاب «رویای مادرم» به لحاظ داستانی نیز با داستان های «فرار» تناسب ندارند. بی شک خود خانمخ «علیدوستی» نیز در ترجمه این کتاب باید خود را مدیون «مژده دقیقی» بداند، چرا که «آلیس مونرو» برای اولین بار توسط این مترجم به فارسی زبانان معرفی شد. بهاره رهنما «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» عنوان مجموعه داستانی از «بهاره رهنما» بود که در سال 88 توسط نشر چشمه منتشر شد. «رهنما» از کارگاه های داستان نویسی «جعفر مدرس صادقی» بهره برده است اما داستان های او در این کتاب، صرفا داستان هایی کارگاهی نیستند. مقصود از داستان های «کارگاهی»، داستان هایی هستندکه اصول داستان نویسی را به شکلی مکانیکی مراعات می کنند اما فاقد جذابیت، خلاقیت و جهان بینی نویسنده هستند؛ کسی که نگاهش به دنیای پیرامون و روباط انسانی، حکایت از نگاهی جزئی نگر و تیزبین داشته باشد. مجموعه داستان «بهاره رهنما» چنین نبود. او با همین یک کتاب نشان داد می تواند در نوشتن داستان کوتاه نیز موفق باشد.  سوژه اصلی چنانچه قابل حدس است، در اکثر داستان های «زن» و مشکلات و مسائل پیرامون زنان است. خانم بازیگر اغلب به این سوژه به نگاه یک «قربانی» نگاه می کند و در این ایده با بسیاری از داستان نویسان زن ایرانی مشترک است. هر چند زنان داستان هایش گاهی عصیانگر هستندو پا از اصول متعارف عرف و سنت فراتر می گذارند اما در چنین هیبتی نیز نمی توان شکل و شمایل قرانی را از آنها حذف کرد. آنها قربانیانی هستند که ترس و حذف و محدودیت های خود را به شکل عصیان و پرخاشگری (نسبت به عرف) نشان می دهند.  «بهاره رهنما» خود نیز از این مولفه آگاه بود و در یکی از جلسات نقد کتابش عنوان کرده بود دوست ندارد مردم، راوی کتاب را با شخصیت خودش یکی بپندارند. هر چند این خواسته غالبا مراعات نمی شود و مخاطبان تلاش می کنندن بین چهره های سرشناس و زندگی شخصی شان، اشتراکاتی بیابندواز این طریق، آب سردی بر آتش کنجکاویشان بریزند. اندیشه فولادوند اعتقاد کلی بر این است که «شعر» در تعریف نمی گنجد و چنان سیالیتی در معنا دارد که نمی توان آن را تعریف کرد اما این قالب ادبی چندان هم لاابالی نیست! لااقل می توان برای آن مؤلفه هایی برشمرد ومتونی را که فاقد آن مؤلفه ها هستند، شعر ننامید. اما اگر بخواهیم به مهمترین این مؤلفه ها بپردازیم، باید از «زبان» نام ببریم. در شعر، زبان معیار دستکاری می شودودستخوش اتفاقاتی که می توان آن را به تعبیر کارکرد زیباشناسانه خود را به نمایش بگذارد.  به همین جهت بیراه نیست اگر «شعر» را «معماری زبان» بنامیم (چنانچه استادان پیش از ما گفته اندو باور داشته اند). با این تعریف، بسیاری از نوشته هایی را که به اسم «شعر» می بینیم، نمی توانیم «شعر» بدانیم. این متون یا چنان عاری از تخیل، احساس، ایجاز، تشبیه، استعاره و ... هستندکه به نثر شبیه می شوند و یا چنان مغلق و غیرقابل تفسیر که لذت خواندن را از دست می دهند. «عطسه های نحس» خانم «فولادوند» را می توان در بعضی سطور معادل متونی ابتدایی و فاقد مؤلفه های «شعر» دانست و گاهی نیز مشمول شرایطی که نام بردیم. دفتر شعر خانم بازیگر، از آن نوع اشعاری است که می توان آن را تلاش های یک شاعر دانست؛ تلاش هایی که گاهی موفق به ارائه بندهایی زیبا بوده اند و گاهی نیز نه. هر چند، این نکته را فراموش نکنیم که شعر امروز ایران در وضعیتی به سر می برد که خالقان قدرتمند دیروز شعر ایران را ندارد. بنابراین «عطسه های نحس» پیشنهادی است که خواندن آن خالی از لطف نیست. فلامک جنیدی یک زن تنها در کلان شهر؛ این ایده اصلی اغلب داستان های «فلامک جنیدی» در مجموعه داستان «جایی به نام تاماسکو»ست. «جنیدی» در این مجموعه داستان نویسنده ای آشنا با اصول داستان نویسی است. داستان اول مجموعه روایت زنی تنهاست که معشوق خود را از دست داده است. او به هر دری می زند تا به آرامش پیشین برسد اما همه جای خانه، حکایتی از خاطرات معشوق است. زن تلاش دارد با ایجاد مشغولیت هایی بی معنی، خود را از بند گذشته رها کند اما هر حرکت او، نوعی بازگشت دایره وار به «گذشته» است. این حرکت فیزیکی و ذهنی بی فرجام در داستان های دیگر هم به چشم می خورد. شخصیت اصلی داستان برای دم کردن چای، جارو کردن خانه، دعوت کردن مهمان و ... می رود اما در واقع به دنبال چیز دیگری است. استیصال چنین شخصیتی سبب می شود نه «اکنون» داشته باشد و نه «آینده».  تمام زندگی و هویت او «گذشته» و اتفاقی تراژیک در گذشته است. این اتفاق، گریبانگیر او شده و بر تنهایی و دلهره اش دامن می زند. او از چیزی یا کسی در «گذشته» می گریزد حال آنکه «گذشته» دائما با اوست و زن داستان، توان رهایی ندارد. «فلامک جنیدی» ماهرانه زن امروز کلان شهر را روایت می کند؛ زنی که کوچکترین جزئیات زندگی، ممکن است به اندازه بزرگترین اتفاقات زندگی یک مرد، مهم و قابل تأمل باشد.  «جایی به نام تاماسکو» یکی از مجموعه داستان های موفقی است که در سال های اخیر به قلم بازیگران و اهالی سینما و تلویزیون نوشته شده است. این مجموعه داستان در سال گذشته از سوی برگزار کنندگان جایزه گلشیری، شایسته تقدیر شناخته شد. بهنوش بختیاری «داستان کوتاه مدرن» برخلاف آنچه عده ای تصور می کنند، قابل تعریف است. این قالب ادبی، برآیندی است از عناصر چون «زبان مکتوب»، «شخصیت»، روایت»، «بحران» (طرح و نوطئه) و ... هر یک از این عناصر، خود زیر شاخه های متعددی نیز دارند که می توان ساعت ها درباره آنها به بحث و گفتگوی پرداخت. اما متاسفانه این قالب نوین، گاهی با «قصه»، «حکایت» و «قطعه ادبی» اشتباه گرفته می شود. برخی نویسندگان تازه کار گمان می برند روایت هر اتفاق یا توصیف هر حالتی می تواند به تولید «داستان کوتاه» بینجامد.  در چنین شرایطی می بینیم مهمترین نکته، یعنی «شخصیت» و شخصیت پردازی» مغفول می می ماند. گاهی نویسنده چنان مقهور توصیف خود می شود که روایت ماجرا را از دست می دهد و نمی تواند ضرب آهنگ مناسب را مراعات کند. گاهی نیز اصولا ایده ای ندارد تا بتواند بر اساس آن شخصیتی بسازد و ماجرا را در بستر روایت، پیش ببرد. کتاب «کلاغ های قیطریه» نوشته «بهنوش بختیاری» یکی از ضعیف ترین کتاب هایی است که در سال های اخیر به قلم بازیگران نوشته و منتشر شده است.  این مجموعه بیانگر عدم آشنایی نویسنده با اصول داستان و داستان نویسی است. نویسنده در این کتاب گاهی تلاش می کند ماجرایی را روایت کند، گاهی در میان روایت، دست به دامن توصیف می شود، گاهی بدون توجه به رابطه جملات، خیالبافی می کندو در کل، اصولا نه به دنبال قصه گویی است و نه شخصیت پردازی و نه حتی نوشتن داستان کوتاه! این مجموعه ضعیف را می توان ملغمه ای از وب نگاری، دل نوشته، ماجرا انگاری و خیال پردازی دانست؛ ملغمه ای که نه چنگی به دل می زند و نه مخاطبان را به خرید می خواند و سر آخر کتابی می شود که نویسنده بهتر است از انتشار دوباره آن طرفنظر کند ... منبع: روزنامه هفت صبح


سه شنبه ، ۱۰آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فیدوس]
[مشاهده در: www.feydus.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن