واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چرا رهبر انقلاب برای برقراری ارتباط با جوانان غربی از سنت «نامه نگاری» استفاده می کنند؟
نامه؛ رسانه ای در برابر سانسور / ۱۰ نکته درباره نامه دوم
واقعیت این است که امروزه ابزارهای نوین اطلاعرسانی، پیامها را به شکل رسانه خود درآورده و عملا محتوا را قربانی هویت رسانهای میکنند.
دومین نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی نشان میدهد که سنت نامهنویسی معظمله، آن هم خطاب به جوانانی که کمتر با پیام علمای دینی آشنایی دارند، ادامه داشته و تنها مربوط به یک مقطع زمانی خاص نیست. فارغ از بازتاب گستردهای که این نامهنگاری در رسانههای مختلف غربی دارد، اینکه چرا رهبر انقلاب از ابزار رسانهای «نامه» آن هم در رقابت با انواع رسانه های مدرن، برای برقراری ارتباط با جوانان غربی استفاده میکنند، پرسشی است که شاید همزمان با انتشار دومین نامه ایشان، بتواند مورد توجه قرار گیرد. ۱) نامه، یک ابزار رسانهای سنتی در مقایسه با ابزارهای نوین ارتباطی همچون گفتوگوهای تلویزیونی، پیام گذاری در شبکه های اجتماعی و حتی پیامهای رادیویی و نیز ابزارهایی دیگری چون نگارش مقالات در رسانههای معتبر جهانی است که میتواند با مخاطب قرار دادن یک جمعیت خاص، به نزدیک شدن دیدگاههای نگارنده و مخاطبان کمک کرده و صمیمیتی معنادار را شکل دهد. 2) نامه، یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی است که محتوای پیام را به شکل رسانه منتقل کننده آن فرونمیکاهد. واقعیت این است که امروزه ابزارهای نوین اطلاعرسانی، پیامها را به شکل رسانه خود درآورده و عملا محتوا را قربانی هویت رسانهای میکنند. مثلا محتوای مصاحبه یک سیاستمدار با یک شبکه تلویزیونی غربی، وابسته به ساعت پخش این مصاحبه، دکوراسیون محیط گفتگو، نوع طرح سوالات و هزاران تکنیک دیگر است که گاه همین تکنیکها، کل یک مصاحبه را تحتالشعاع قرار میدهد، اما نامه، فارغ از هرگونه تشریفاتی، میتواند به بهترین شکل، پیام نویسنده را منتقل کند. ۳) یکی از مصائب انتشار محتوا در رسانههای مدرن، «تقطیع» است. بسیاری از رسانهها، عملا بخش بزرگی از محتوای یک پیام را حذف کرده و عملا آن بخش از پیام را برجسته میکنند که در راستای سیاستهای آنان است. با این وجود نامه یک سند کاملا مشخص با آغاز و پایانی روشن است که این، دست مهندسان افکارعمومی در جهان برای استفاده از تاکتیک «تقطیع» و «برجستهسازی» را میبندد. ۴) نامه، اگرچه یک ابزار ارتباطی یکسویه بهنظر میرسد، اما مانند رسانههای سنتی دیگر (مثلا تریبونهای خطابه)، فارغ از بازخورد مخاطب نبوده و بهویژه وقتی که سنت نامهنویسی ادامه مییابد، پیام هر نامه با توجه به بازتاب و واکنشها نسبت به نامه قبلی طراحی شده و بنابراین شاید بهسان کامنتگذاریها در شبکه های اجتماعی مدرن، بتوان آن را نوعی رسانه تعاملی دانست که میتواند واکنش مخاطبانش را برانگیزد. ۵) نامه، از مصائب ابزارهای دیگر ارتباطی که مبتنی بر بداهه گویی است، بدور بوده و نویسنده آن میتواند روزهای فراوانی درباره بار معنایی واژگانی که میخواهد از آن استفاده کند بیندیشد. در همین راستا مخاطب یک نامه احساس میکند که کلمات بهکار رفته در نامه، نه محصول شرایط خاص زمانی و یا احیانا سهل انگاری ناخودآگاه – مانند آنچه معمولا در سخنرانی ها یا مصاحبه های رسانه ای زنده روی می دهد – بلکه نتیجه تدبیر نویسنده بوده و بنابراین امکان اتکای بیشتری دارد. ۶) در شرایطی که حتی رسانههای نوین نیز تلاش میکنند تا هرچه بیشتر از ابزار کوتاهنویسی استفاده کنند، مزیت نامه نسبت به سایر اسناد نوشتاری همچون «کتاب»، این است که افزون بر مخاطب مشخص، کوتاه بوده و مخاطب میتواند با صرف زمانی اندک، از محتوای آن بهره ببرد. ۷) نامه، اگرچه هنوز در قرن بیست و یکم کاربردهای فراوانی دارد، ولی یک رسانه نمادین در تاریخ اسلام است. از صدر اسلام تاکنون، نامههای رهبران اسلامی و یا علمای دینی، نه فقط ابزاری برای ارتباط بوده، بلکه سندی تاریخی محسوب میشده است که تا قرنها بعد به آن استناد شده و مبنای تصمیمگیریهای بعدی قرار میگرفته است. ۸) افزون بر این سابقه تاریخی، نامه، یک ابزار ارتباطی نمادین در انقلاب اسلامی نیز بهشمار آمده و نامهای که حضرت امام خمینی(ره) به گورباچف نوشتند، همچنان مورد استناد پژوهشگران، سیاستمداران و اصحاب اندیشه قرار میگیرد. در همین راستا می توان از چنین نامه هایی برای تقویت حافظه تاریخی ملت ها استفاده کرد و مانع از قلب واقعیات شد. ۹) یکی از مهمترین مشکلات نامهنگاری، فرآیند توزیع آن است. بیتردید اگر نامه بخواهد برای رسیدن به دست مخاطبان، اسیر ابزارهای ارتباطی دیگر باشد، عملا باید از برخی مزیتهای خود صرفنظر کند. بنابراین برای توزیع نامه، آن هم در وسعت جهانی، باید شبکهای گسترده و قدرتمند در اختیار داشت تا نویسنده مطمئن باشد برای ارتباط با مخاطب، وابسته به سایر ابزارهای ارتباطی نیست. ۱۰) خلاصه اینکه نامه در جهان امروز میتواند هم در بر دارنده ارزش سنتی کنش مستقیم و صمیمانه با مخاطب باشد و هم ارزش مدرن سهولت در دسترسی پیام را به لطف شبکههای اجتماعی در بر گیرد و به همین خاطر، آن هنگام که یک اندیشمند، رهبر و یا عالمی قصد اثرگذاری بر طیف وسیع و در عین حال مشخصی از مخاطبان را داشته باشد، میتواند با تکیه بر این ابزار ارتباطی، عملا به اهداف خود دست یابد. البته چنانکه اشاره شد، این به شرطی است که تیمی قدرتمند در فضاهای رسانه ای، تبدیل این نامه به خوراک رسانه های مکتوب، صوتی، تصویری، شبکه های اجتماعی و… را پی بگیرد. در همین راستا باید گفت، در روزگاری که مثلا رئیسجمهور ایالات متحده در پیامهای تصویری نوروزی خود، به مردم ایران پیام مستقیم میفرستد، نامهنگاریهای رهبر انقلاب میتواند یکی از مهمترین ابزارهای مقابله با نظام سانسور در غرب بوده و به بهترین شکل پیامی را به مخاطبان جوان غربی منتقل کند که رسانهها در این جوامع از انتشار آن هراس دارند. بیتردید ادامه یافتن سنت نامهنویسی از سوی رهبر معظم انقلاب میتواند خود تبدیل به رسانهای قدرتمند در جهان شبکه ای شده امروز شود و حصار ممیزی پیام در غرب را اندک اندک تضعیف کند. جهانی که در آن رقابت بیش از آنکه بر سر محتوای پیام باشد، بر سر چگونگی نشر آن است. مصطفی انتظاری هروی رصد
انتهای متن/
http://fna.ir/UK85N1
94/09/10 - 05:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]