محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846744016
چه کسی لباس سیاسیون را می دوزد؟ + عکس
واضح آرشیو وب فارسی:شیرازه: «محمود بصیرتی» صاحب یکی از قدیمی ترین خیاطی های تهران است که به تن بسیاری از سیاسیون کشور کت و شلوار دوخته است.به گزارش شیرازه به نقل از مهر، تقریبا پنجاه سالی می شود که خیاط این محله است. جوانی که با سرمایه اندک و فقط با اتکا به هنر خود راهی پایتخت می شود و در مدت کوتاهی به چنان شهرتی می رسد که دولتمردان مشتری های او کت وشلوارهای او می شوند. «محمود بصیرتی» خیاط کهنه کاری است که دیپلم هنرش را از فرانسه گرفته است و آنقدر به تن سیاستمداران ایرانی کت وشلوار دوخته که حالا علاوه بر اهالی محل، مقامات دولتی هم او را می شناسند. تمام اعضای خانواده من خیاط بودند متولد سال 1323 در بروجرد است. در خانواده آقای بصیرتی همه خیاط هستند و او هم مثل بقیه اعضای خانواده وارد این حرفه می شود. «پدر و عمو و پسرخاله هایم همه خیاط بودند. و من هم از همان بچگی در کنار درس خواندن، خیاطی هم می کردم. البته این علاقه شخصی من بود و پدرم خیلی اجازه کار کردن نمی داد. الان من هم به فرزندانم اجازه وارد شدن به این کار را ندادم؛ اما من برخلاف پدرم در این کار موفق بودم. البته همسر من خودش خیاط است و تمام لباس هایش را خودش می دوزد.» خیاطی را از 12سالگی و در کنار پسرخاله هایش آغاز می کند. کم کم که پیشرفت می کند، به هوای کار کردن راهی پایتخت می شود. اول از همه هم کارش را در خیابان لاله زار و پیش آقای «حق شناس» شروع می کند. چند سالی که می گذرد، تصمیم می گیرد مغازه خودش را باز کند. «موقعی که از شهرستان به تهران آمدم، هیچکس باور نمی کرد بتوانم در کارم موفق شدم و حتی شاید مسخره هم می کردند و فقط پدرم بود که از من حمایت می کرد.» از اولین روزهای کار در خیابان بهار و اولین مشتری ها هم می گوید: «اولین مشتری من آقای بالازاده یکی از کارمندان شرکت سنگ مرمر بود. او از دوره ای که در لاله زار بودم، مرا می شناخت. او رفت و بعد با خودش همکارانش را آورد. هر کسی یک بار به مغازه من می آمد، دفعه بعد با خودش چند مشتری دیگر می آورد. » و همین مشتری ها بزرگترین وسیله تبلیغاتی او می شوند. از هویدا تا وزیر امور خارجه شهرت آقای خیاط خیلی زود می پیچد و به گوش مقامات دولتی هم می رسد. «قبل از من یک خیاطی دیگر بود که اصلا در ایران معروف بود. در مدت چهار سال من نصف مشتری های او را به اینجا کشاندم و خیاطی من آنقدر شلوغ شد که ساعت شش عصر من در مغازه را می بستم. برادر من این زمان یک صندلی می آورد و جلوی در می نشست. اگر کسی برای پرو می آمد، راه می داد و به کسی که دنبال سفارش لباس جدید بود، می گفت وقت نداریم. با این حال تا ساعت ده شب مشتری برای پرو لباس می آمد. کم کم اشخاص مشهور دولتی هم پایشان به اینجا باز شد. البته اکثرا حضوری به اینجا نمی آمدند و با ماشین مرا برای اندازه گیری ها و پرو می بردند.» هرچند که این روزها خیلی از چهره های سیاسی از وزیر و وکیل تا نماینده و حتی برخی روسای سابق جمهور مشتری آقای بصیرتی هستند ولی او ترجیح می دهد که نامی از مشتری های فعلی خود به زبان نیاورد تا حرف هایش حاشیه ساز نشود، اما ماجرای شروع خیاطی برای چهره های سیاسی را اینطور تعریف می کند: «محمود گلسرخی از اولین درباریونی بود که من برای او کت وشلوار دوختم. یک بار یک مهمانی بزرگ گرفت و مرا هم دعوت کرد. من اول قبول نمی کردم اما به زور مرا سوار ماشین کردند و بردند. در جمع گفت می خواهم لباس هایم را بپوشم. شما بگویید کدام بهتر است؟ اول لباسی که من برایش دوخته بودم را پوشید. بعد از آن لباس خیاطی ایتالیایی را هم پوشید. و گفت کدام بهتر است؟ همه گفتند لباس اولی بهتر است. بعد از این گفت پس چرا پولمان را به اجنبی بدهیم؟ از همان جا هویدا و دکتر اقبال و خیلی از سیاستمداران دیگر مشتری من شدند.» کت را باید به تن مشتری بدوزم از فرق کت وشلوارهای او با بقیه می پرسم که می گوید: «درست است که این نوع کت مال کشور ما نیست؛ اما هیچ جای دنیا سوزن کاری ایرانی را ندارد. الان خیلی از مشتری های من در کشورهای اروپایی و آمریکایی هستند. یعنی ایرانی هایی هستند که همیشه من کتو شلوارهایشان را می دوختم و حالا هم که خارج از کشور هستند، هنوز مشتری من باقی مانده اند.» با سری دوزی هم مخالف است و باید خودش کت را به قامت مشتری هایش بدوزدبا سری دوزی مخالف است و تمام کت ها را تک می دوزد. «من اصلا سری دوزی را قبول ندارم و حتما باید خودم اندازه ها را بگیرم و برش بدهم. اصلا خیاطی آب دستی دارد. ده نفر خیاط هم کنار هم بنشینند، عین هم کار نمی کنند. خیاطی یک هنر است و هر چه بیشتر زحمت بکشی نتیجه آن هم بهتر می شود و از نظر من این سری دوزی ها بزن دررو است!» حتما خودش باید اندازه ها را بگیرد و اندازه گیری هیچکس را قبول ندارد. نظر مشتری ها برایش مهم است؛ اما به آن ها در انتخاب مدل و رنگ مناسبت کمک زیادی می کند. «در 90درصد مواقع اول خودم به مشتری ها مشاوره می دهم. دوست داشت قبول کند. البته اجباری نیست. مثلا اگر چاق باشد، به او رنگ روشن نمی دهم؛ چون او را چاق تر نشان می دهد. برای قد کوتاه راه راه پیشنهاد می دهم. اگر جوان باشد، رنگ ها و مدل های به روز به او می دهیم.» به اینجا که می رسد، از او سوال می کنم جوان ها هم از کارهای شما استقبال می کنند که می گوید: «اصلا نصف کارهای من کت و شلوار دامادی است! » کت و شلوار تمام فامیل را من می دوزم آقای بصیرتی دو پسر و یک دختر دارد و لباس دامادی هر دو پسر را خودش دوخته است. «من نه تنها برای پسرهایم که کل فامیل و اقوام هم برای دوختن کت پیش من می آیند. من برای کسانی لباس دامادی دوختم که الان برای پسرهایشان کت وشلوار دامادی می دوزم.» در آخر هم گلایه ای می کند از وضعیت این روزهای لباس کشور: «مدل شلوارها و لباس های توی بازار اصلا خوب نیستند. مدل هایی که اگر قبلا ما می پوشیدیم، مایه آبروریزی خانواده ها بودیم. علاوه بر این خیلی از این لباس ها اصلا استاندارد نیستند و مثلا فاق مناسبی ندارند و به بدن ضرر می رساند.» از فرانسه به من گفتند بیا؛ نرفتم! با تمام اقبالی که به خیاطی بصیرتی می شود، با فراز و نشیب های زیادی هم روبه رو بوده است: «بعد از انقلاب در دوره ای خیاطی من آتش گرفت و همه چیز سوخت. نمی دانم خبر چگونه درز کرده بود که از فرانسه با من تماس گرفتند و گفتند بلند شو بیا اینجا به تو هم جواز کار کردن می دهیم هم درآمد خیلی خوب. اما من قبول نکردم چون واقعا ایران را دوست دارم و دلم نمی خواهد کشورم را ترک کنم. حتی وقتی از محله ای به محله دیگر می رویم مدام ناراحت و دلتنگ می شوم چه برسد به اینکه بخواهم کلا کشور را ترک کنم.» از مردم عامی و مقامات به یک اندازه اجرت می گیرد و با اینکه از نظر مالی برای او این مشتری ها فرقی ندارند؛ اما در جاهایی هم این مشتری ها به کمک او آمده اند. «در تمام ایران خیلی ها مرا می شناسند. یک بار نزدیک عید بود و من و همسرم به به مشهد رفته بودیم. چون وقت من در ایام خیلی کم است، باید خیلی سریع می رفتم و برمی گشتم. موقع برگشت پرواز ما کنسل شد. من هم به خیلی ها قول داده بودم که کار آن هارا تا عید تمام کنم. مجبور بودم با قطار برگردیم. همسرم به من می گفت بلیت قطار به این راحتی ها پیدا نمی شود. من رفتم راه آهن و پرسیدم رئیس راه آهن اینجا کیه؟وقتی اسم رئیس راه آهن را گفتند؛ متوجه شدم یکی از مشتری های خودم است. منم هم گفتم لطفا بگویید بصیرتی آمده است. رئیس هم با وجود اینکه جلسه داشت از من استقبال کرد و همان جا بلیت قطار فرداصبح را به من داد. حتی پول آن را هم حساب نکرد.» تمام اعضای خانواده من خیاط بودند متولد سال 1323 در بروجرد است. در خانواده آقای بصیرتی همه خیاط هستند و او هم مثل بقیه اعضای خانواده وارد این حرفه می شود. «پدر و عمو و پسرخاله هایم همه خیاط بودند. و من هم از همان بچگی در کنار درس خواندن، خیاطی هم می کردم. البته این علاقه شخصی من بود و پدرم خیلی اجازه کار کردن نمی داد. الان من هم به فرزندانم اجازه وارد شدن به این کار را ندادم؛ اما من برخلاف پدرم در این کار موفق بودم. البته همسر من خودش خیاط است و تمام لباس هایش را خودش می دوزد.» خیاطی را از 12سالگی و در کنار پسرخاله هایش آغاز می کند. کم کم که پیشرفت می کند، به هوای کار کردن راهی پایتخت می شود. اول از همه هم کارش را در خیابان لاله زار و پیش آقای «حق شناس» شروع می کند. چند سالی که می گذرد، تصمیم می گیرد مغازه خودش را باز کند. «موقعی که از شهرستان به تهران آمدم، هیچکس باور نمی کرد بتوانم در کارم موفق شدم و حتی شاید مسخره هم می کردند و فقط پدرم بود که از من حمایت می کرد.» از اولین روزهای کار در خیابان بهار و اولین مشتری ها هم می گوید: «اولین مشتری من آقای بالازاده یکی از کارمندان شرکت سنگ مرمر بود. او از دوره ای که در لاله زار بودم، مرا می شناخت. او رفت و بعد با خودش همکارانش را آورد. هر کسی یک بار به مغازه من می آمد، دفعه بعد با خودش چند مشتری دیگر می آورد. » و همین مشتری ها بزرگترین وسیله تبلیغاتی او می شوند. از هویدا تا وزیر امور خارجه شهرت آقای خیاط خیلی زود می پیچد و به گوش مقامات دولتی هم می رسد. «قبل از من یک خیاطی دیگر بود که اصلا در ایران معروف بود. در مدت چهار سال من نصف مشتری های او را به اینجا کشاندم و خیاطی من آنقدر شلوغ شد که ساعت شش عصر من در مغازه را می بستم. برادر من این زمان یک صندلی می آورد و جلوی در می نشست. اگر کسی برای پرو می آمد، راه می داد و به کسی که دنبال سفارش لباس جدید بود، می گفت وقت نداریم. با این حال تا ساعت ده شب مشتری برای پرو لباس می آمد. کم کم اشخاص مشهور دولتی هم پایشان به اینجا باز شد. البته اکثرا حضوری به اینجا نمی آمدند و با ماشین مرا برای اندازه گیری ها و پرو می بردند.» هرچند که این روزها خیلی از چهره های سیاسی از وزیر و وکیل تا نماینده و حتی برخی روسای سابق جمهور مشتری آقای بصیرتی هستند ولی او ترجیح می دهد که نامی از مشتری های فعلی خود به زبان نیاورد تا حرف هایش حاشیه ساز نشود، اما ماجرای شروع خیاطی برای چهره های سیاسی را اینطور تعریف می کند: «محمود گلسرخی از اولین درباریونی بود که من برای او کت وشلوار دوختم. یک بار یک مهمانی بزرگ گرفت و مرا هم دعوت کرد. من اول قبول نمی کردم اما به زور مرا سوار ماشین کردند و بردند. در جمع گفت می خواهم لباس هایم را بپوشم. شما بگویید کدام بهتر است؟ اول لباسی که من برایش دوخته بودم را پوشید. بعد از آن لباس خیاطی ایتالیایی را هم پوشید. و گفت کدام بهتر است؟ همه گفتند لباس اولی بهتر است. بعد از این گفت پس چرا پولمان را به اجنبی بدهیم؟ از همان جا هویدا و دکتر اقبال و خیلی از سیاستمداران دیگر مشتری من شدند.» کت را باید به تن مشتری بدوزم از فرق کت وشلوارهای او با بقیه می پرسم که می گوید: «درست است که این نوع کت مال کشور ما نیست؛ اما هیچ جای دنیا سوزن کاری ایرانی را ندارد. الان خیلی از مشتری های من در کشورهای اروپایی و آمریکایی هستند. یعنی ایرانی هایی هستند که همیشه من کتو شلوارهایشان را می دوختم و حالا هم که خارج از کشور هستند، هنوز مشتری من باقی مانده اند.» با سری دوزی هم مخالف است و باید خودش کت را به قامت مشتری هایش بدوزدبا سری دوزی مخالف است و تمام کت ها را تک می دوزد. «من اصلا سری دوزی را قبول ندارم و حتما باید خودم اندازه ها را بگیرم و برش بدهم. اصلا خیاطی آب دستی دارد. ده نفر خیاط هم کنار هم بنشینند، عین هم کار نمی کنند. خیاطی یک هنر است و هر چه بیشتر زحمت بکشی نتیجه آن هم بهتر می شود و از نظر من این سری دوزی ها بزن دررو است!» حتما خودش باید اندازه ها را بگیرد و اندازه گیری هیچکس را قبول ندارد. نظر مشتری ها برایش مهم است؛ اما به آن ها در انتخاب مدل و رنگ مناسبت کمک زیادی می کند. «در 90درصد مواقع اول خودم به مشتری ها مشاوره می دهم. دوست داشت قبول کند. البته اجباری نیست. مثلا اگر چاق باشد، به او رنگ روشن نمی دهم؛ چون او را چاق تر نشان می دهد. برای قد کوتاه راه راه پیشنهاد می دهم. اگر جوان باشد، رنگ ها و مدل های به روز به او می دهیم.» به اینجا که می رسد، از او سوال می کنم جوان ها هم از کارهای شما استقبال می کنند که می گوید: «اصلا نصف کارهای من کت و شلوار دامادی است! » کت و شلوار تمام فامیل را من می دوزم آقای بصیرتی دو پسر و یک دختر دارد و لباس دامادی هر دو پسر را خودش دوخته است. «من نه تنها برای پسرهایم که کل فامیل و اقوام هم برای دوختن کت پیش من می آیند. من برای کسانی لباس دامادی دوختم که الان برای پسرهایشان کت وشلوار دامادی می دوزم.» در آخر هم گلایه ای می کند از وضعیت این روزهای لباس کشور: «مدل شلوارها و لباس های توی بازار اصلا خوب نیستند. مدل هایی که اگر قبلا ما می پوشیدیم، مایه آبروریزی خانواده ها بودیم. علاوه بر این خیلی از این لباس ها اصلا استاندارد نیستند و مثلا فاق مناسبی ندارند و به بدن ضرر می رساند.» از فرانسه به من گفتند بیا؛ نرفتم! با تمام اقبالی که به خیاطی بصیرتی می شود، با فراز و نشیب های زیادی هم روبه رو بوده است: «بعد از انقلاب در دوره ای خیاطی من آتش گرفت و همه چیز سوخت. نمی دانم خبر چگونه درز کرده بود که از فرانسه با من تماس گرفتند و گفتند بلند شو بیا اینجا به تو هم جواز کار کردن می دهیم هم درآمد خیلی خوب. اما من قبول نکردم چون واقعا ایران را دوست دارم و دلم نمی خواهد کشورم را ترک کنم. حتی وقتی از محله ای به محله دیگر می رویم مدام ناراحت و دلتنگ می شوم چه برسد به اینکه بخواهم کلا کشور را ترک کنم.» از مردم عامی و مقامات به یک اندازه اجرت می گیرد و با اینکه از نظر مالی برای او این مشتری ها فرقی ندارند؛ اما در جاهایی هم این مشتری ها به کمک او آمده اند. «در تمام ایران خیلی ها مرا می شناسند. یک بار نزدیک عید بود و من و همسرم به به مشهد رفته بودیم. چون وقت من در ایام خیلی کم است، باید خیلی سریع می رفتم و برمی گشتم. موقع برگشت پرواز ما کنسل شد. من هم به خیلی ها قول داده بودم که کار آن هارا تا عید تمام کنم. مجبور بودم با قطار برگردیم. همسرم به من می گفت بلیت قطار به این راحتی ها پیدا نمی شود. من رفتم راه آهن و پرسیدم رئیس راه آهن اینجا کیه؟وقتی اسم رئیس راه آهن را گفتند؛ متوجه شدم یکی از مشتری های خودم است. منم هم گفتم لطفا بگویید بصیرتی آمده است. رئیس هم با وجود اینکه جلسه داشت از من استقبال کرد و همان جا بلیت قطار فرداصبح را به من داد. حتی پول آن را هم حساب نکرد.»
دوشنبه ، ۹آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شیرازه]
[مشاهده در: www.shiraze.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]
صفحات پیشنهادی
چه کسی لباس سیاستمداران ایرانی را می دوزد؟+عکس
محمود بصیرتی صاحب یکی از قدیمی ترین خیاطی های تهران است که به تن بسیاری از سیاسیون کشور کت و شلوار دوخته است عصر بانک تقریبا پنجاه سالی می شود که خیاط این محله است جوانی که با سرمایه اندک و فقط با اتکا به هنر خود راهی پایتخت می شود و در مدت کوتاهی به چنان شهرتی می رسد که دولتچه کسی لباس سیاستمداران ایرانی را می دوزد؟
گفت و گو با یکی از قدیمی ترین خیاطان تهران چه کسی لباس سیاستمداران ایرانی را می دوزد شناسهٔ خبر 2986495 - دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴ ۱۴ مجله مهر > گزارش ویژه محمود بصیرتی صاحب یکی از قدیمیترین خیاطیهای تهران است که به تن بسیاری از سیاسیون کشور کت و شلوار دوخته است مجله مهرچهکسی لباس سیاستمداران ایرانی را میدوزد؟
چهکسی لباس سیاستمداران ایرانی را میدوزد تاریخ انتشار دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷ ۰۳ قبل از من یک خیاطی دیگر بود که اصلا در ایران معروف بود در مدت چهار سال من نصف مشتریهای او را به اینجا کشاندم و خیاطی من آنقدر شلوغ شد که ساعت شش عصر من در مغازه را میبستم برادر منعکسی از علی کفاشیان در لباس هندی
عکسی از علی کفاشیان در لباس هندیتاریخ انتشار يکشنبه ۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۹ ۵۱ علی کفاشیان در حاشیه مراسم انتخاب بهترینهای آسیا با لباس سنتی هندیها دیده شد و حرفهای مهمی زد به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین رییس فدراسیون فوتبال ایران که جهت شرکت در مراسم انتچه کسی لباس سیاستمداران ایرانی را می دوزد؟+تصویـر
محمود بصیرتی صاحب یکی از قدیمی ترین خیاطی های تهران است که به تن بسیاری از سیاسیون کشور کت و شلوار دوخته است به گزارش مهر تقریبا پنجاه سالی می شود که خیاط این محله است جوانی که با سرمایه اندک و فقط با اتکا به هنر خود راهی پایتخت می شود و در مدت کوتاهی به چنان شهرتی می رسد که داوباما در لباس دامادی + عکس
تصاویری از ازدواج باراک اوباما که شاید تا کنون ندیده باشید را برایتان آماده کرده ایم باراک اوباما در ۴ اوت ۱۹۶۱ در هونولولو ایالت هاوایی به دنیا آمد و عضو حزب دمکرات ایالات متحدهٔ آمریکا سناتور جوان ایالت ایلینوی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از ژانویهٔ ۲۰۰۹ تا کنون به مدت دعکس/ پوتین در لباس دامادی
در عکس زیر ولادیمیر پوتین به همراه همسرش را می توانید مشاهده کنید ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه متولد ۷ اکتبر ۱۹۵۲ است وی به عنوان رئیس جمهوری پُرکار شناخته می شود که اقتصاد روسیه را از بحران شدید دهه ۱۹۹۰ به ثبات و رشد قابل توجه در قرن بیست و یکم هدایت کرده است متن خبر ندپوتین در لباس دامادی + عکس
پایگاه خبری تحلیلی کیاپرس Kiapress ir ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه متولد ۷ اکتبر ۱۹۵۲ است وی به عنوان رئیس جمهوری پُرکار شناخته می شود که اقتصاد روسیه را از بحران شدید دهه ۱۹۹۰ به ثبات و رشد قابل توجه در قرن بیست و یکم هدایت کرده است در عکس زیر پوتین را در لباس دامادی درعکسی دیده نشده از آیت الله گلپایگانی
به گزارش مشرق سید محمدرضا گلپایگانی به تاریخ اول فروردین 1278 شمسی در روستای گوگد واقع در پنج کیلومتری شهرستان گلپایگان متولد شد و در هجدهم آذر 1372 شمسی در شهر قم درگذشت آن حضرت از مراجع عظام تقلید در دوران معاصر بود که پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی به مرجعیت رسید تصواسطوره فوتبال ایتالیا در لباس مقدس سربازی/عکس
در روزهایی که بحث سربازی فوتبالیست ها در کشور ما داغ است خوب است بدانیم که اسطوره فوتبال اروپا هم در ارتش کشورش خدمت کرده است متن خبر نداردچهارشنبه ۴آذر۱۳۹۴-
گوناگون
پربازدیدترینها