محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826719920
از مراقبات تا لقاءالله فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: از مراقبات تا لقاءالله فرازهايي از حيات و عرفان حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي
در نخستين بخش از مقاله حاضركه در روز سه شنبه هفتم خرداد به چاپ رسيد پيرامون خاندان، تحصيلات و سلوك عرفاني ميرزاجواد آقاملكي تبريزي در محضر آيت الله حسينقلي همداني و نيز تعاليم اخلاقي ميرزا در تبريز و قم مطالبي بيان شد. در دومين و آخرين بخش اين مقاله درباره شاگردان و تأليفات و فرزندان مرحوم ملكي تبريزي و برخي نكات اخلاقي و عرفاني شخصيت ايشان سخن گفته شده كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.پرورش يافتگان پرمايهدر مكتب تربيتي و عرفاني ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي شخصيت هاي برجسته اي به شكوفايي معنوي رسيدند كه در ذيل به معرفي برخي از خواص شاگردان اين عارف اشاره مي گردد:1- امام خمينيبه گفته آيت الله سيدمصطفي خوانساري ميرزا جواد آقا بحثي خصوصي داشت كه امام جزو شركت كنندگان در آن بحث بود، در آن درس حدود ده الي دوازده نفر شركت مي كردند و عصرهاي جمعه هم به مدرسه مي آمدند و درس اخلاق مي گفتند و بعضي از بازاري ها هم در اين جلسات شركت مي كردند، حضرت امام(ره) بعد از رحلت مرحوم ملكي اين درس اخلاق عصرهاي روز جمعه را با شرح منازل السائرين خواجه عبدالله انصاري براي جمعي از اهل علم و مومنان بازار ادامه داد، اين درس در مدرس مدرسه فيضيه برقرار بود اما عمال رضاخان ملعون خبيث از آن جلوگيري كردند، از اين رو، اين درس به مدرسه مرحوم حاج ملاصادق منتقل شد.(25)نسيم سخنان حاج ميرزا جواد آقا چنان در عمق جان امام خميني اثر ژرف گذاشت كه در كتاب معراج السالكين آن استاد بزرگ را شيخ جليل القدر لقب داده، عارف بالله خوانده و مومنان را به خواندن كتاب هايش سفارش مي كند.(26)آيت الله سيد محمد حسين تهراني نوشته است: مرحوم صديق ارجمند شيخ مرتضي مطهري(ره) به حقير گفت: من خودم از رهبر عظيم انقلاب آيت الله خميني شنيدم كه مي فرمود: در قبرستان قم يك مرد خوابيده است و او حاج ميرزا جواد آقا تبريزي است.(27)وقتي امام به ايران آمد و به قم بازگشت، به قبرستان شيخيان رفت و عمامه خويش را تحت الحنك نمود و با گوشه آن، غبار قبر استاد خود، حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي را پاك كرد. سپس آن جا نشست و قرآن و فاتحه خواند و اينها نشان احترام امام به ايشان بود.(28)2- سيد حسين فاطمي قميوي در شب نهم محرم سال 1297 در قم به دنيا آمد، پس از گذرانيدن ايام كودكي، مقدمات را نزد پدرش حاج سيد اسحاق رضوي فاطمي قمي آموخت، همان كسي كه در محضر شيخ انصاري پرورش يافته بود همچنين وي محضر پرفيض عمويش سيدمحمد تقي فاطمي را درك كرد تا آن كه مرحوم ملكي تبريزي به قم آمد و حاج آقا حسين محفل پر فيض او را غنيمت شمرد و اصولا اين استاد در تعيين مسير زندگي معنوي ايشان سهم به سزايي داشت و شعاع وجودي او را توسعه داد، شيخ محمد شرف رازي يادآور شده است حاج آقا حسين فاطمي قمي از خواص شاگردان و ملازمين دائمي ملكي تبريزي بود و نسخه خطي كتاب سير و سلوك اين استادش نزد وي نگاهداري مي شد.(29)سيدحسين فاطمي به بركت انس با ملكي تبريزي در طهارت و تهذيب، مقامات والايي به دست آورد، وي تدريس اخلاق و تبليغ شريعت و تربيت نفوس پاك را عهده دار بود و به درخواست آيت الله حجت كوه كمره اي، روزهاي تعطيل در مدرسه حجتيه درس اخلاق برگزار مي كرد و شاگردان شايسته اي را پرورش داد. كتاب ارزشمند جامع الدرر در دو جلد از آثار اوست كه در آن گوهرهاي فراواني از كلمات نوراني اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و نيز نكات اخلاقي و عرفاني آموزنده اي ديده مي شود.علامه حسن زاده آملي مي گويد چون به خدمت سيدحسين فاطمي رسيدم ديدم پيرمردي است در حدود صد سال و از كار افتاده بود، پس از اداي آداب ورود، از مرحوم آقاميرزا جواد آقا سخن به ميان آوردم، تشويق كردند و فرمودند: آقا كسي كه در اين اوضاع از من در اين گوشه خبر بگيرد و دنبال احوال و آداب آقا ميرزا جواد آقا ملكي باشد معلوم است كه در او چيزي است عرض كردم از مرحوم آقاي ملكي دستوراتي به ما مرحمت فرمائيد، گفت: او خودش دستورالعمل بود، شب كه مي شد در صحن خانه ديوانه وار قدم مي زد و زبانش به اين شعر مترنم بود كه:گر بشكافند سرا پاي منجز تو نيابند در اعضاي منآخرين حرفش اين بود كه گفت الله اكبر و جان تسليم حق كرد. آن جناب اجازه نمي داد كه از او عكس بگيرند و بعضي از دوستان و ارادتمندانش اين نقشه را طرح كردند كه در حال نماز از او عكس بگيرند كه نتواند مانع شود و درحالي كه از عكس گرفتنش بي خبر بود از او در حال قنوت تصويري گرفتند.(30) سرانجام سيدحسين فاطمي در 27 شوال 1389 هـ ق .16 دي 1348 رحلت نمود و پيكرش در قبرستان شيخان قم، مجاور مرقد استادش ميرزا جواد ملكي تبريزي دفن گرديد.(31)3- آقا شيخ اسماعيل فرزند حسين متخلص به تائب تبريزيوي كه در اشعار، سوخته تخلص مي كرد، و محضر عارف هم ولايتي خود را به نحو احسن درك كرده بود، قصيده جواديه را در مرثيه استادش حاج ميرزا جواد آقا سرود.اين بزرگوار مكاتبات مرحوم آخوند ملاحسينقلي همداني و سيداحمد كربلايي و محمد بهاري و شيخ محمد حسين اصفهاني معروف به كمپاني را جمع آوري كرد كه مجموعه اي است عرفاني و فلسفي و حاوي نكته هاي جالبي در بحث اصالت وجود. (32)كتاب تذكره المتقين كه حاوي مجموعه اي از نامه هاي شيخ محمد گنبدي همداني، آخوند ملاحسينقلي همداني و سيداحمد كربلايي است، توسط تائب تبريزي جمع آوري گرديده است، او آثار ديگر يه صورت نظم و نثر دارد. محمد باقر ساعدي او را از شاگردان شيخ بهايي دانسته است.(33)4- آقا سيد محمود مدرسي يزديوي در نجف مشغول تحصيل بود كه ميرزا جواد ملكي تبريزي از او مي خواهد به قم بيايد، با ورود اين روحاني به قم، ميرزا جواد آقا ايشان را در منزل خويش (بالاخانه) اسكان داد. وي ضمن استفاده از پرتوهاي علمي و تربيتي استادش براي حساب رسي املاك ميرزا جواد، مدتي به تبريز رفته است، از اجازه نامه اي كه مرحوم ملكي براي وي صادر كرده، برمي آيد كه آن عارف نامدار، اعتماد و عنايت فراواني به او داشته است، در اين مكتوب از ديدگاه ميرزا جواد آقا، سيدمحمود مدرسي به عنوان سيد سند صاحب نفس پاك، ثقه اسلام، مصلح مردم، مروج احكام معرفي شده است.(34)5- محمدرضا طبسيآيت الله حاج شيخ محمدرضا طبسي (متولد 1324 هـ.ق) تحصيلات مقدماتي و مقداري از دروس سطح را در زادگاهش و نيز مشهد نزد استادان وقت فرا گرفت و در هيجده سالگي به قم مهاجرت كرد. از استادانش در قم سيدعلي يثربي، سيدمحمد تقي خوانساري، ميرزا محمد علي شاه آبادي، سيدابوالحسن رفيعي قزويني و حاج ميرزا صادق اصفهاني را مي توان نام برد. او كتاب رياضي را نزد ميرزا جواد ملكي خواند، خود وي در مصاحبه اي مي گويد: از مقيدين بحث اخلاق مرحوم ملكي بودم و پيش ايشان درس خصوصي داشتم، ايشان دو ساعت به غروب در مدرسه فيضيه «رياض» مي فرمود، يادم هست يك روز بحث اين آيه را مطرح كردند: «الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا» و فرمودند: نمردم و در وادي السلام نجف به راي العين ديدم كه ارواح مؤمنين دور هم حلقه زدند.(35)6- ميرزا عبدالله شالچيميرزا عبدالله (متولد 1260ش) كه در تبريز و تهران مباني دروس حوزوي و برخي درس هاي ديگر را خوانده بود در سنين جواني به قم رفت و حدود سي بهار را سپري كرده بود كه با ميرزا جواد ملكي تبريزي آشنا شد، از آن زمان دل در گرو ارادت او بست و در زمره شاگردانش قرارگرفت و شعله هاي شوق معنوي و الهي سراسر وجودش را فرا گرفت. وي مي گويد در يكي از روزها كه به حرم حضرت فاطمه معصومه(س) مشرف شده بودم، ديدم هنوز درب را نگشوده اند و استادم مرحوم ملكي نيز منتظر باز شدن در بودند، چون مرا ديدند فرمودند كي از خواب برمي خيزي، گفتم اگر يك موقعي برخيزم يك ربع، نيم ساعت مانده به اذان صبح پا مي شوم، فرمودند نه خوب نيست، در تابستان دو سه ساعت مانده به اذان صبح و در زمستان چهار ساعت مانده به صبح برخيزيد، بعد افزودند وقتي پا مي شوي چه مي كني؟ گفتم: اگر وقت داشته باشم قرآن يا دعا مي خوانم، پرسيدند چه دعايي مي خواني، گفتم از مناجات خمس عشر خصوص مناجات محبين، از آن به بعد هر وقت با من صحبت مي كرد از حالات محبين و ويژگي هاي آنان مي فرمود.ارتباط معنوي با مرحوم ملكي، شالچي را به شدت متأثر كرد و او ارادت فوق العاده اي به حاج ميرزا جواد پيدا كرد چنانكه وي گفته است: وقتي به جلسات مرحوم ملكي مي رفتم بسيار لذت مي بردم طوري كه چون مجلس تمام مي شد اصلا ميل نداشتم به بازار رفته در حجره ام را باز كنم. او مي افزايد: يكي از روزها صبح پس از نماز براي شركت در جلسه اخلاق ميرزا به فيضيه رفتم، به من فرمودند: ميرزا عبدالله چه مي بيني، اين صحبت گويا خود تصرفي بود كه آن بزرگ در جان من كرد و حجاب از برابر چهره ام برداشته شد و ديدم ارواح مومنين در صحن مدرسه فيضيه دور هم نشسته اند و با هم مذاكره مي كنند، پس از آن استاد فرمودند: فكر نكني اين ها مقاماتي است و به جايي رسيده اي، اين ها در برابر سير و سلوك و تقرب الي الله كه به سالك مي دهند، هيچ است.(36)حاج ميرزا عبدالله شالچي در 28دي 1363 شمسي با متجاوز از صد سال عمر با بركت دار فاني را وداع گفت و پيكرش در قبرستان باغ رضوان به خاك سپرده شد.ديگر شاگردان ملكي تبريزي عبارتند از: آيت الله شيخ عباس تهراني، فقيه وارسته حاج سيد جعفر شاهرودي، آيت الله سيد مهدي كشفي، شيخ محمدحسين گنبدي همداني، آخوند ملاعلي علي معصومي همداني، سيداحمد لواساني، سيدصادق لواساني، محسني ملايري، محمود مجتهدي و...آثارجاودانه1- اسرار الصلوه: اين كتاب حاوي مباحثي در اسرار نماز به زبان عربي است، نكاتي تفسيري درباره سوره حمد و توحيد هم در اين نوشتار ديده مي شود، مدرس تبريزي اين كتاب را در موضوع خود بي نظير دانسته(37) و اين اثر مورد توجه امام خميني بوده و ايشان در تأليفاتي چون شرح دعاي سحر مطالبي از اسرار الصلوه را مطرح كرده است، آقاي رضا رجب زاده آن را به فارسي برگردانيده است.2- المراقبات يا اعمال السنه: گفته مي شود امام خميني و سيداحمد خوانساري در تدوين و تبويب كتاب المراقبات با استاد خويش همكاري كرده اند. موضوع اصلي آن آيين و آداب سلوك و راه و رسم بندگي است و در آن مؤلف اعمال و عبادتي را كه بايد سالكان صراط حق بجاي آورند توضيح داده و افزوده است مراقبت بر رفتار و كردار بايد چگونه باشد كه بتواند آراستگي در روح را پديد آورد. در لابلاي مطالب اصلي، نكاتي آموزنده به مناسبت هاي مختلف آمده است، علامه طباطبايي در مقدمه اي كه بر اين اثر نگاشته، مولف را شخصيت بزرگ، اهل ولاء و از ارباب صدق و صفا معرفي كرده و المراقبات را صحيفه اي جليل دانسته كه براي مؤمنين سودمند است و مي افزايد نكاتي در آن آمده كه پديد آورنده اش بدانها مراقبت داشته است. آقايان سيدمحمد راستگو، محمد تحريرچي، ابراهيم محدث و عليرضا ميرزاحكيم خسرواني بطور جداگانه اين نوشتار را به زبان فارسي برگردانيده اند.(38)3- رساله لقاءالله: اين كتاب از جالب ترين نوشته هاي اخلاقي و عرفاني است كه اهل نظر و ارباب معرفت آن را مورد توجه قرارداده اند، علامه حسن زاده نوشته است: چون شنيدم آن جناب را رساله اي در لقاءالله است براي تحصيل آن بسيار اين در و آن در زدم تا به حكم اين كه عاقبت جوينده يابنده بود كه آن را تحصيل كرده با جان و دلم آن را مطالعه كردم و در حد وسع خودم از آن حظ و لذ برده ام.(39)آيت الله سيدمحمدحسين حسيني تهراني يادآور شده است راجع به لقاء الله و امكان وقوع معرفت خداوندي گرچه بسيار گفته اند و نوشته اند اما حقير تا به حال از جهت اتقان مطلب و ايجاز و شواهد زوائيه و شهوديه و سوار كردن مطالب عرفانيه لقائيه براساس برهان و استحكام دليل، همچون رساله لقاءالله مرحوم آيت الحق و سند العرفان فقيه ارجمند و آيت رباني حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي زيارت ننموده ام.وي در جاي ديگر مي گويد. كتاب لقاءالله آتش مخصوصي دارد و براي فتح باب سالكين الي الله كليد و رمز موفقيت است.(40) حاج شيخ هادي تالهي نقل مي كند حاج شيخ محمد جواد انصاري، شادمان بود كه اين كتاب را به عنوان سوغات قم تهيه كرده است و گاهي از آن مي خواند و من مي گريستم و در مواقعي من متن آن را مي خواندم و او مي گريست.(41) مرحوم آيت الله سيداحمد فهري كه اين اثر را به فارسي برگردانيده است مي نويسد: (رساله لقاءالله كه) در حجم كوچك و در معنا و محتوي بسيار بزرگ است يكي از بهترين كتاب هاي تهذيب نفس و ترسيم كننده روح عرفان و راهنماي نزديك ترين راه به سوي خداست.(42)4- رساله اي در حج 5- رساله اي در سير و سلوك 6- رساله اي در فقه 7- كتابي در فقه 8- حاشيه فارسي بر كتاب غايه القصوي، 9- ميرزا جواد ملكي تبريزي كتابي در موضوع اخلاقي و عرفاني نوشته اما چون مشاهده كرده است مرحوم فيض كاشاني در اين زمينه اثري دارد، به محو آن اقدام كرده است. (43) وصف وارستگياسوه عارفان ميرزا جواد ملكي تبريزي از افراد كم نظيري است كه بصيرت در فقه را با مشاهدات معنوي در هم آميخته و احكام و عرفان اسلامي در زندگيش تبلور يافته است. او به معناي واقعي اهل تهجد بود و چون براي عبادت و نوافل شبانه برمي خاست، سر به ديوار مي گذاشت و ضمن خواندن آياتي از قرآن مي گريست، سپس به تطهير خويش مي پرداخت و باز مي گشت و در كنار حوض مي نشست تا وضو سازد، از همان بيدار شدن تا محل خواندن نماز شب چندين جا مي نشست و برمي خاست و مي گريست و چون به مكان عبادت مي رسيد ديگر حالش قابل وصف نبود . (44) به دليل همين گريه هاي طولاني در نمازها و خصوصاً قنوت، بعضي ايشان را جزء «بكايين»عصر به شمار آورده اند. (45) او به عبادت عشق مي ورزيد و از ياد خدا و ذكر و راز و نياز، لذت فراوان مي برد و هر ساله سه ماه پي در پي روزه مي گرفت و روزه رجب و شعبان را به ماه رمضان متصل مي كرد، وي هر روز در مسجد بالا سر حرم حضرت فاطمه معصومه (س) اقامه جماعت مي كرد، امام خميني و آيت الله بهاءالديني از جمله افرادي بودند كه در اين برنامه عبادي و معنوي شركت مي كردند.(46) محمد شريف رازي مي نويسد: اكنون كه نزديك پنجاه سال است از فوت آن عالم رباني مي گذرد(47) در و ديوار مدرسه و فضاي مدرسه صداي حزين و گريان و ناله هاي پرشوق و سوزان او را كه مي گويد: «اللهم ارزقنا التجافي عن دارالغرور و الانابه الي دارالخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت». به گوش ارباب هوش مي رساند. ارتباط و مراوده اش با حضرت ولي عصر (عج) بسيار، ملازمتش به تقوا و ورع بي اندازه بود و در مراقبتش به نوافل و حضور و توجه دائمي، آني غافل نبود و لحظه اي از ياد خدا بيرون نمي رفت. فضايل و كرامات آن مرحوم بيشتر از آن است كه در اين كتاب توان آورد. درباره اخلاق، زهد و تقوايش، شاگردانش كه از علماي معروف معاصرند داستان هايي آورده اند. (48) شيخ آقا بزرگ تهراني او را چنين معرفي مي كند: عالمي است فقيه، اخلاقي، فاضل، پرهيزگار و قابل اعتماد و مورد وثوق، مروجي براي دين و مربي براي مومنين گشت. (49) فرزندان 1- علي آقا كه در كسوت روحانيت بود و پدرش در كتاب المراقبات از او در مناجاتش ياد مي كند. وي در سال 1313 هـ- ق 1273. هـ - ش به دنيا آمد و پس از گذرانيدن سنين كودكي تحصيلات مقدماتي حوزه را نزد پدر و ديگران خواند و در هيجده سالگي با راضيه خانم كه دختر يكي از بستگانش بود ازدواج كرد، حاج ميرزا جواد آقا به آينده اين فرزند به دليل هوش سرشار و فضل و كمالات اميدوار بوده است اما او در سن 23 سالگي و بر اثر بيماري وبا رحلت كرد. (50) 2- آقا حسينقلي ملكي كه در 1274 ش ديده به جهان گشود، وي پس از رشد و شكوفايي، به تحصيل علوم ديني پرداخت.مرحوم سيد ابوالحسن هاشمي قمي از شاگردان ميرزا جواد آقا نقل كرده است مرحوم ميرزا جواد هر سال روز عيد غدير جلوس داشت و مردم را اطعام مي كرد، يك بار حسينقلي خواست در حوض قديمي خانه، ليوان را بشويد اما پايش سر خورد و سرش محكم به ديواره حوض خورد و بر اثر همان عارضه فوت كرد، مرحوم ملكي اجازه نداد مهمان ها متوجه حادثه شوند و با همان حالت شادماني قبل از اين حادثه، با مردم احوال پرسي مي كرد و ظهر هم به مردم ناهار داد اما به شاگردانش فرمود شما نرويد كاري دارم، بعد گفت اين فرزندمان دار فاني را وداع گفته و بايد او را دفن كنيم، آنان كمك كردند و وي را خاك سپردند، آن گاه مرحوم ملكي يادآور شد من چند سال است براي اميرمومنان روز عيد غدير سفره مي اندازم، امسال حضرت از من اين ميهماني ها را قبول كرد و نشانه اش فوت اين فرزند بود، آري او چنين روحيه اي داشت.(51) از لحظه اي كه اين خبر اسف انگيز به گوش آن عبد صالح رسيد تا لحظات به خاك سپاري فرزندش، رايحه سپاس و شكر وي از تمام وجودش مشام جان ها را نوازش مي داد، برخي منابع، ماجراي اين دو فرزند (علي و حسينقلي) را به شكل ديگر مطرح كرده اند، آيت الله حسن زاده از قول حاج آقا حسين فاطمي نوشته است «علي» اهل علم بود و در زمان حيات پدر وفات كرد اما حسينقلي كه به تحصيلات حوزوي تمايل نشان نداد بعد از رحلت پدر، سراي فاني را وداع گفت. (52) حجت الاسلام محمد جواد نورمحمدي از قول فرزندان حسينقلي ملكي خاطر نشان ساخته است وي با بانويي به نام رقيه ازدواج كرد كه خواهر ميرزاعلي اصغر ملكي تبريزي از اساتيد حوزه نجف و استاد علامه طباطبايي بود و صاحب دوازده فرزند شد، اما ميرزا حسينقلي در سن 58 سالگي در تهران فوت كرد. (53) رباب خانم، سكينه خانم و رخساره خانم سه دختر ميرزا جواد مي باشند. رحلت و دفن حاج آقا حسين فاطمي گفته است روز دهم ديحجه سال 1343 هـ - ق كه پنج شنبه و مصادف با عيد قربان بود، صبح به مسجد جمكران رفتيم و قبل از ظهر برگشتم، تا به خانه آمدم، خبر دادند حاج ميرزا جواد آقا جوياي احوال شما شده است، چون از كسالت او آگاهي داشتم با شتاب به خدمت ايشان رفتم وقتي وارد اتاقش شدم، منظره اي شگفت انگيز ديدم. مشاهده كردم او به حمام رفته، خضاب بسته و پاك و مطهر در بستر نشسته است برحسب ظاهر منتظر بود اذان ظهر بگويند تا نماز بخواند اما گويا مسئله عميق تر ازاين موضوع بود. در بستر شروع به خواندن اذان و اقامه كرد كه با گفتن هر جمله و ذكري، آرامش او افزايش مي يافت، دعاي تكبيرات افتتاحيه را خواند و همين كه به تكبيره الاحرام رسيد و گفت: الله اكبر، روح پاكش از بدن او به سوي عالم قدس پرواز كرد. پيكرش پس از تشريفات شرعي و تشييعي با شكوه در قبرستان شيخان قم مجاور مرقد ميرزاي قمي دفن گرديد. ماده تاريخ رحلت او بر سنگ قبرش چنين است: «رفع العلم و ذهب العلم» (1343هـ -ق) (54) و در قصيده اي كه درباره اش سروده اند، گفته اند:«از جهان جان رفت از ملت پناه». گزيده اي از سخنان انسانيت انسان به صورت نيست بلكه خاصيت انسان، علم و معرفت و اخلاق حسنه است و علم و معرفت حاصل نشود مگر به وسيله تحسين اخلاق، علم در آسمان نيست تا بر شما فرود آيد و در دل زمين نيست تا براي شما از دل خاك برآيد بلكه در اندرون دل هاي شما نهفته است و اگر انسان دو عالم حس و مثال خود را تابع عقلش نمايد يعني توجهش را به آن عالم كند و همتش را به آن عالم قرار دهد و قوه آن را به فضيلت بياورد، فرمانروايي دو عالم بر او موهبت مي شود و به مقامي مي رسد كه بر قلب احدي خطور نكرده از شرافت و لذت و بهجت و معرفت حضرت حق تعالي، بلي آن چه اندر وهم نايد آن شود (لقاءالله، ص 25-24). باري بايد قلب خويش را پاس دارد و بكوشد تا آن را با ياد خدا و با حضور خدا و با انجام عباداتي زنده دارد، زيرا مقصود از احياء چيزي نيست جز زنده داشتن دل در آن شب ها و زنده داشتن دل نيز جز از راه ذكر و فكر به حاصل نمي آيد و دل كه از ذكر و فكر غافل مانده، مرده به شمار مي آيد و آن كه در اين شب ها از خدا روي گرداند و به چيزي مكروه و ناپسند سرگرم شود از مرده پست تر است. (المراقبات، ص 80) آن چه در دعا بيشترين اهميت را دارد خضوع و خشوع و تضرع است. باري بكوش تا غدير را، صاحب ولايت علي (ع) را بشناسي، دوست بداري و آن چه را لازمه ولايت اوست، به جاي آري. از او در رفتارش، اخلاقش، هدايت گري هايش پيروي نمايي و در خرسند سازي او و به دست آوردن رضا و خشنودي او هرچه مي تواني بكني (همان، ص 432). پانوشتها در سرويس معارف موجود است.
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]
-
گوناگون
پربازدیدترینها