تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837891429
سینه پر درد نگهبانان میراث فرهنگی به روایت استاد دانشگاه سیدنی
واضح آرشیو وب فارسی:آبشار نیوز: هوای دهدشت بشدت گرم و سوزان بود. در سمت باختری بافت کهن و در نزدیکی امامزاده جابر، یک کاروانسرای زیبا با یک حلقه چاه آب شیرین به گونه همه کاروانسراهای روزگار صفوی جای آسایش و درنگ کاروان هائی بوده که از هر سوی دهدشت با پیمودن پنجاه فرسخ به شهرهای بزرگ و بلند آوازه استخر، اصفهان و اهواز می رفته اندپایگاه خبری تحلیلی آبشار نیوز : دکتر محمود دهقانی استاد دانشگاه سیدنی یکم تیرماه در واپسین رمق روز که آفتاب به گونه طشت طلا به آب های نیلگون خلیج من رنگ نارنجی داده و گرمای سوزان و تش باد های دگرگون کننده خارک به دمباز نخل های بوشهر این بندر پیر و رنج کشیده ی نیک پی، فرو نشسته بود هواپیمای “هما” باغناهشت گوش خراش که نشان از سن و سال ساخت خود داشت، در فرودگاه بوشهر به زمین نشست. دید و بازدیدها که پایانی نداشت، خوراک قلیه ماهی، سبزی های کاکول و منگک را سرانجام پس از یک هفته رها کردم تا سری به ساختمان های یادگار شاه عباسیکم در بهشهر مازندران بویژه “چشمه عمارت” (کاخ چشمه)، شاهکار معماران صفوی آن روزگار بزنم و از آنجا به دهدشت کهگیلویه و بویر احمد بروم و دوباره بافت کهن جا مانده از روزگار صفوی در دهدشت کنونی و به گفته ابن بلخی در سده پنجم، “بلادشاپور” (شهر شاپور) روزگار ساسانی را ببینم و از حاصل چند سفر و دیدار با ساختمان های کهن این دو استان، قلم پر درد در دوات مرثیه فرو ریزی ساختمان ها ومیراث معماری بزنم که تیشه کینه به ریشه آن ها زده می شود و همه چیز در حال نابودی و سائیدهشدن است.۱ با آن که بلیط سفر با هواپیما از کشور به کشور تا ایران و از شهر به شهر در درون ایران راست و ریس بود و ساعت و روز پرواز نیز در چمبره الکترونیک در برون مرز از سیدنی به توکیو و از آنجا یک نفس تا دوبی و تهران به بوشهر نمایان، اما کارمندان دفتر “هما” گفتند در رایانه های ما جا نیفتاده و باید از همین بوشهر ساعت و روز مبارک پرواز از نو گنجانده شود. سرانجام پس از آن که خشم و دندان قروچه تلفنی من ره به جائی نبرد، سوار رخ برشته ای با موتور سیکلت زنگار بسته از دفتر هواپیمائی بلیط از نو نوشته ای برای پروازهای درونی به خانه ما آورد. با کوله پشتی آمدم فرودگاه تا نخست به تهران و از آنجا به ساری مازندران و پس از آن راهی دهدشت در استان کهگیلویه و بویر احمد بشوم. در تالار فرودگاه بوشهر نمی دانم آتش درونی من بود یا ایرادی که در درازنای تاریخ دامنگیر تاسیسات فرودگاه هایکشور است، هوای درون تالار خنک نبود و با بسته و باز شدن در ورودی تالار، تش باد بر گرده ام شلاق می زد وپوست بدنم را بیشتر از پیش می برشت. ۲ از تهران بزرگ خواهر دوقلوی شهر “شانگهای” چین، که زیباتر از گذشته شده اما چند برابر کشورهای اسرائیل و لبنان جمعیت دارد اتوبوس به راه افتاد و با بدرقه قله دماوند، من و مسافران اتوبوس راهی ساری شدیم. جنگل های سرسبز شمال بر رنگ نخودی جنوب خاطرم پرده کشیدند. ساری شهر دلنشینی است که هیچوقت از ورود به آن پشیمان نشده ام و همیشه هنگام ترک این شهر، لشکر غم بر دلم خیمه می زند. خیابان فرهنگی یادگار دیر پای این شهر را بارها پیاده طی کرده ام و هر بار بیشتر از پیش از زیبائی آن لذت برده ام. در بهشهر همسایه دیوار به دیوار بندر فرح آباد حاشیه دریای مازندران هوا شرجی و تب دار بود اما باران دانه درشت هم یکریز بر سر بی پناهم می بارید. در کنار نهر پر آب “باغشاه” (پارک ملت) که روزگاری جهانگردان، بازرگانان وفرستاده های اروپائی برای باریابی به حضور شاه عباس یکم به آن پا گذاشته بودند، در زیر باران آهسته گام بر می داشتم تا تاثیر گرما و تش باد بوشهر را بر بدنم رم بدهد. از درختان سرو روزگار صفوی یکی دوتا از تبر روزگار جان بدر برده و تنومند و استوار در باغشاه بر جا مانده اند.ساختمان دیوانخانه شاه عباس با نمای امروزی دفتر شهرداری بهشهر نیز در این باغ بیننده را بر بال خیال تاریخ پر می دهد. کرشمه لعبتان گرجی و شکوفه های بهار را هنوز هم می شود همراه با بوی دل انگیز گل ها در سپیده دم باغشاه بهشهر حس کرد. اگراز ته دل گوش بخوابانی نواهای کمانچه و چنگ و نی و تار، به هنگام شاد نوشی شاه عباس در گوشه و کنار این باغ عدن گون به گوش می آید. جای شمع ها در کنار نهرها که در هر یک متر روزگاری شب تاریک باغ را روشن می کرده اند بر جا مانده است.آهوان و قوها و پرندگان بومی دیگر نیز نماد گذشته این بهشت زیبای امروز شهر بهشهر هستند و در زیر یک سایه بان آهوان لم داده و برای خود نشخوار می کردند.۳ در کنار این باغ زیبا و پر از جویبار و فواره آب، کاخ چشمه بهشهر اوج هنر روزگار صفوی را به نمایش گذاشته است. پیش از انقلاب باز سازی کاخ چشمه آغاز شده بود اما پس از انقلاب بدلیل جنگ هشت ساله کار باز سازی ادامه نیافت. پس از جنگ باز سازیآن پیش افتاد و ادامه پیدا کرد اما هم اکنون کار به گونه گذشته پیش نمی رود. چشمه ای از روزگار نخست در دل ساختمان حوض درون را سر ریز می کند. روشن نیست جریان آب این چشمه به کاخ کشانده شده و یا آن که خود جوش است. اما روشن است سرچشمهآن چشمه های کوچک فراز کوه و جنگل بوده، همدست شده به تالار همکف ساختمان در شهر بهشهر راه یافته است. گردش آب در کاخ چشمه و سد کاخ “جهان مورا” عباس آباد از هنرهای بسیار زیبا و شگفت معماری روزگار صفوی در مازندران است. در کاخ چشمه آب از فراز کوه سرازیر شده در چشمه تالار همکف بدون هیچگونه ابزار برقی به اشکوب بالا می رود و در حوضچه ها به گردش درآمده، دوباره به اشکوب هم کف برمی گردد و در نهرهائی از ساختمان بیرون رفته و با گردش در باغ کاخ، راهی شالیزارمی شود. اسماعیل حدادی . نگهبان کاخ چشمه بهشهر رمز بر جا ماندن کاخ چشمه قرار گرفتن در یک گوشه شهر است که کمتر مورد یورش قرار گرفته هرچند در روزهای نخست انقلاب مورد سودجوئی سوداگران بوده و برخی خودسرانه در زمین های آن خانه برای خود ساخته اند. نگهبانی که پیش از انقلاب از آننگهداری می کرده سنگ تمام گذاشته و همه را گزارش داده اما در سرآغاز انقلاب کارهای ناشایست بسیاری با آثار تاریخی شد. پس از درگذشت او فرزندش اسماعیل حدادی، نگهبان ساختمان شده است. هر بار که به بهشهر سفر می کنم بر سر چشمه درون کاخ با این نگهبان با چای همیشه دم او به گفتگو می نشینم. آقای اسماعیل حدادی، نگهبان کاخ چشمه بهشهر می گفت: پس از انقلاب خیلی ها شبانه می آمدند که قاچاقی در پیرامون کاخ زمین را برای گنج شاه عباس بکاوند اما جلو آن ها را گرفتم. عده ای آمدند و گفتند زیر کف حوض ها گنج است بگذار زمین را بکنیم و دربیاوریم با هم تقسیم کنیم. بارها آمدند و با دلگرمی از من خواستند تا به خواسته ها گردن بنهم، اما نگذاشتم بیل یا کلنگ قاچاقی بیرون یا درون این کاخ فرو کنند. در روزهای نخست انقلاب می آمدند و خیلی کارهای غیر قانونی می کردند. من آن ها را گزارش میدادم اما همه می گفتند اجازه دارند برای نمونه برداری کاشی بکنند یا سنگ جابجا کنند. جلو همه می ایستادم اما آن ها که مدرک و کاغذ داشتند دیگر از دست من کاری بر نمی آمد. سرانجام در روزگار سرپرستی دلسوزانه بانو سهیلا رجائی علوی، همراه با مهندسان و کارکنان مازندرانی میراث فرهنگی که جای “سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران” را گرفت، برای جلوگیری از سوداگران کمک کردند اما چه سود دیگر خیلی از کاشی ها و سنگ ها را پیش از آن ها برده بودند. آنچه هست با خون دل از آن نگهبانی کرده امو تا زنده ام مثل پدرم از این کاخ مواظبت می کنم. گل گچبری های قرمز رنگ و تکه های کوچک کاشی های روزگار صفوی را در تاقچه نشانم می دهد و به ایوان ها اشاره می کند که همه تزئینات و کاشی های خوشرنگ به گونه این تکه ها داشته اند اما همه را بهنام مسئول آمدند کندند و نمی دانم کجا بردند. با آوازهای درهم پیچیده پرندگان بر شاخه های درختان پیرامون کاخ، در پسین گاه دل انگیزی که بعد از باران بوی نمناک خاک در هوا پراکنده بود با آقای اسماعیل حدادی خدا حافظی کردم و کاخ چشمه بهشهر که روزگاری شاه عباس و همراهان او در آن به شادیمی پرداختند و شراب شیراز می نوشیدند را من با خوردن خون دل ترک کردم و به ساری آمدم و فردای آن روز روانه تهران شدم تا از آنجا به یاسوج پرواز کنم. در فرودگاه تهران با پروازی که چند روز پیش از آن، از بوشهر با دندان قروچه ترتیب داده بودم نیز نتوانستم به یاسوج سفر کنم. هنگام درد دل با مسافربغل دستی پیشنهاد او این شد تا بروم از میز پذیرش بخواهم بلیط را با پرواز تهران به اهواز عوض کنند چراکه با اتوبوس فاصله جاده یاسوج به دهدشت و اهواز به دهدشت کم و بیش به یک اندازه است. در نگاه ناباور من که آخر چگونه چنین چیزی امکان دارد، به چهره ام زل زد وبا تبسمی کشدار گفت: اینجا در سرزمین ما همه راه ها برای رسیدن است. پس از آن بلندشد و باز هم نگاهی به سر و رویم انداخت و پرسید :ایران نبودی، تازه آمده ای؟ وقت کشی نکن! پدرتان کی رحمت خدا رفته؟ گفتم: سال هاست عمرش را به شما داده! و سرانجام با چند جمله او که مناز هیچ کدام سر در نمی آوردم به میز پذیرش گفت که پدر سالها مرده این آقای مسافر زنده شده و در اهواز است و می خواهد مسیر پرواز را تغییر بدهد. مشگل گشوده شد و بخت یار افتاد و جا گیر آمد و ساعتی پس از آن به جای یاسوج به اهواز پرواز کردم تا از آنجا راهی دهدشت شوم. شهر دهدشت پیش از آنکه شهری در استان کهگیلویه و بویر احمد باشد، روزگاری از شهرهای استان خوزستان بود. دهدشت با مردم صمیمی و یکرنگ خود به گونه گل های شاداب کوه گیلویه، در حاشیه تندار قالی باستانی “انشان” و میان رودان (بین النهرین)خوش می درخشد و از شهرهائی است که می بایست از سر و روی آن غبار زدوده شود. باید سنگ نگاره های بخش “لیکک” که گفته می شود از روزگار اشکانی است، سنگ نبشته های باستانی شاهزاده “ایلمائید”، سنگ نگاره های تنگ “سروک” را برایگردشگران برجسته نمود.۴ قنبر فرزین نیا . نگهبان بافت تاریخی دهدشت در آنجا باید شیهه اسبان شاهکان ساسانی، و پیش از آن اسب های رهوار چاپار هخامنشی استخر به “انشان” و سپاه “شاهیسون” شاه عباس در پیمودن راه اصفهان پایتخت خود به شاخاب فارس و سواران پر شتاب گل سر سبد تاریخ لر، لطفعلی خان زند، دوباره برگستره فرش خوشرنگ روزگار دهدشت در کهگیلویه و بویر احمد بلند شود و برجسته به نمایش گذاشته و گردشگران را به سوی آن بکشاند چرا که چاه های نفت رو به خشکیدن هستند و اکنون که دیگر بهانه ای برای تحریم ها نیست، نوبت بازسازی علمی ساختمان های تاریخی و آثار باستانی و پیشبرد صنعت گردشگری است. هوای دهدشت بشدت گرم و سوزان بود. در سمت باختری بافت کهن و در نزدیکی امامزاده جابر، یک کاروانسرای زیبا با یک حلقه چاه آب شیرین به گونه همه کاروانسراهای روزگار صفوی جای آسایش و درنگ کاروان هائی بوده که از هر سوی دهدشت با پیمودن پنجاه فرسخ به شهرهای بزرگ و بلند آوازه استخر، اصفهان و اهواز می رفته اند. پس از خیابان خاوری بافت، گرمابه ای هست که در پیرامون آن به گفته سالمندان بازار گیوه بافی قرار داشته است. از این که دهدشت بر سر راه شهرهای پرآوازه قرار داشته بنابراین بازار گیوه بافی آن پر رونق بوده و گیوه دهدشت شاید راهی بازار های گناوه، ریشهر، دشتستان بوشهر در شاخاب فارس می شده است.۵ قادر وحدان منش. بنا دهدشت در بافت کهن که جلوتر کار بازسازی انجام داده می شد هم اکنون از ادامه باز مانده و ساختمان ها نیز بیشتر از پیش از میان رفته اند. کاروانسرا و گرمابه پیشتر در حال بازسازی آبرومندانه بود. در آنجا در و پنجره های تخته ای با میخ های کله قارچی و درکوب آهنی به سبک روزگار صفوی ساخته بودند اما این بار از پیشرفت کار چیزی به چشم نمی خورد. روزی که با آقای قادر وحدان منش، بازساز تجربی تاق های فرو شکسته در هنگام کار گفتگو داشتم دیدم در لنگه های گچی نمای سردر تاق ها، برای استوارسازی وخم آن، در گچ ساقه های نازک نی به کار می برد. یادآوری این نکته در پیشینه معماری بی جا نیست بدانیم پیش از آن که تاق های ضربی روال مند شوند در لنگه های گچی پیشانی تاق و تاقچه های ساختمان های دهدشت که سراسر با مصالح سنگ لاشه و گچ بوده اند، نی استفاده می کردند. در خشت های گلی ساختمان های جنوب کشور نیز کاه و موی حیوانات بویژه یال اسب به کار می بردند. به کار بردن چوب در ساختمان بویژه بخش هائی که زیر فشار نیروها هستند و همچنین ساقه نی در شاخه های گچی تاق هایساختمان های روزگار سلجوقی و پیش از آن ها نیز با ویژگی فنری در رویاروئی با نیروهای کششی روال مند بوده است. آقای وحدان منش که می گفت سواد خواندن و نوشتن هم ندارد بهتر از برخی سوداگران دانش قلابی آموخته، با شیوه معماری پیشینیان آگاه بود. از آن رو در نوآبادی لنگه های گچی با چیره دستی به کار ادامه می داد. نگارنده درخیلی از شهرها ناکارآمدی برخی نوسازی ها را دیده بودم. برای نمونه بازسازی نیمه کاره پل شکسته ساسانی در خرم آباد لرستان و پل و کاروانسرای “زیر کتل ملو” در کنار جاده کوهستانی شیراز به بوشهر در نزدیکی کنارتخته و دالکی برازجان ، بسیار ناشیانه بوده و هزینه هنگفتی بر دستمیراث فرهنگی گذاشته است. آقای وحدان منش این انسان پاک، سر زنده و با نم دل در زیر آفتاب سوزان با دستمزدی ناچیز و تنها با عشق به دهدشت کارهای با ارزشی انجام داد اما نه او را بیمه کرده بودند و نه به او دستمزد خوبی می دادند. در دهدشت به همت آقای عزیزی، در بافت کهن نیز با نوشیدن استکانی چای تازه دم با نگهبان به گفتگو نشستم. آقای قنبر فرزین نیا، نگهبان شرافتمندی که بجای هشت ساعت مزد ناچیز بیست و چهار ساعت در کاروانسرا نگهبانی می داد و با چنگ و دندان از بهیغما بردن سنگ های ساختمان ها و هجوم یغماگران در شب و روز جلوگیری می کرد از رنجی که کشید قدر دانی نشده است. هم اکنون جای آن دارد تا مسئولان از این انسان هائی که دل در گرو میراث زاد بومی خود داشته اند، دلجوئی کرده تا سرمشقی برایآیندگان شود. گفتگوی آقای قنبر فرزین نیا، به گونه همه نگهبانان بافت های کهن سراسر کشور پر از گلایه بود و از دست مسئولان می نالیدند. با تکیه بر عصای خود، با کهولت سن به تلی از سنگ لاشه و قلوه سنگ شهر شاپورساسانی انگشت دراز می کند و می نالد که اگر روزگاری در تاریکی شب سنگ ساختمان ها را بار کامیون می کردند و در گوشه و کنار خانه می ساختند، الان دیگر تعارف را کنار گذاشته اند و سوداگران در دل روز به ویرانی و سائیدگی ساختمان های بافت کهن ادامه می دهند. روزگاری “هانیس گاوبه” در سفر پژوهشی خود به واژه های نقش بسته بر سنگ گوری که احتمالا از روزگار سلجوقی بود اشاره داشت اما هم اکنون نبشته ها در ابر و باد و مه و خورشید فلک رنگ باخته و خوانا نیستند چرا که سایه بان ها را نیز به یغما بردهاند. باری، بازسازان تجربی ساختمان ها و نگهبانان پیر شده بافت های کهن با چشم های کم سو و با دل های مالامال درد چشم براه آستین بالا زدن جوانان دانش پژو هستند تا با نگهداری از شناسنامه های باستانی شهر و کشورخود بر زخم خنجر زهرآلود فرود آمده بر مازه تاریخ مرهم بنهند. ۱ ابن بلخی در سده پنجم نوشته است: “بلاد شاپور میان پارس و خوزستان است نواحی خراب و بروزگار (به روزگار) قدیم سخت آباد بودست (بوده است) اما اکنون خراب شدست (شده است) و گرمسیر معتدلست (معتدل است) و آبهاء (آب های) روان دارد”.”فارسنامه ابن بلخی”، ص ۱۴٧. ۲ در روزگارنوجوانی و قیل و قال مدرسه در پیش از انقلاب برای بدرقه یکی از همکلاسی های مدرسه ایرانیان دوبی که با خانواده راهی تهران بود با بیله ای همکلاسی به فرودگاه دوبی آمدیم. سرگرم نوشیدن چای در خوراک خوری فرودگاه بودیم و خنده هایمان گوش آسمان را کر کرده بود که از بلند گوی فرودگاه گفته شد به دلیل فرو ریزی نا به هنگام سردر فرودگاه مهرآباد تهران، پرواز به تهران لغو می شود. به هر روی یادآوری آن فروریزی تاریخی دروازه کشور (فرودگاه تختگاه) در پیش از انقلاب برای این استکه در فرهنگ ما نظم برجسته نشده، با معماری بساز و بفروشی خو گرفته ایم و همیشه هر چه پیش آید خوش آید زندگی کرده ایم. ۳ برای پیشینه و آشنائی بیشتر با کاخ های صفوی “اشرف” (بهشهر کنونی)، کاخ “جهان نما” فرح آباد ساری و کاخ “جهان مورا” بر فراز کوه در عباس آباد بهشهر و ساختمان های تاریخی گیلان و مازندران نگاه کنید به پنج جلد کتاب پژوهشی: “از آستارا تااستارباد”، نوشته: دکتر منوچهر ستوده. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ۴ یادآوری می شود که برای نخستین بار “بارون دبود” جهانگرد روسی در سال ۱٨۴۱ میلادی برابر با ۱۲۵٧ هجری سنگ نگاره های تنگ “سروک” را شناسائی و پس از او آقای “الستین” کتابی با نام “جاده های قدیم ایران غربی” چاپخش نمود و از آن یاد کرد. ۵ در شهرهائی از استان بوشهر شهروندان با گویش لری گفتگو می کنند که گویش آن ها دارای واژه هائی همانند در گویش لری مردم دهدشت است. در شهر برازجان مرکز دشتستان بوشهر نام فامیلی برخی از شهروندان “دهدشتی” است. ۶ برای آگاهی بیشتر با دهدشت و ساختمان های تاریخی آن بنگرید به کتاب پژوهشی: “ارجان و کهگیلویه”، از فتح عرب تا پایان دوره صفوی، نوشته “هانیس گاوبه” برگردان: سعید فرهودی. تحشیه و تصحیح و تنظیم فهارس: احمد اقتداری، تکلمه و مجلد چهارمدر مجموعه آثار خوزستان. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. همچنین، مقاله های “معرفی شهر تاریخی دهدشت” نوشته: سید ابوالحسن دانشی، در مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ معماری و شهر سازی ایران، جلد سوم، فروردین ماه ۱۳٨۵ و مقاله “حمام کهیار دهدشت”، نوشته: شکرالله علیزاده در مجموعه مقالات سومین کنگره ، جلد چهارم ۲۵ تا ۳٠ فروردین ۱۳٨۵، به کوشش: شادروان دکتر باقر آیت الله زاده شیرازی، دبیر کنگره.
دوشنبه ، ۹آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آبشار نیوز]
[مشاهده در: www.abshar-news.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
صفحات پیشنهادی
قدردانی از خدمات فرهنگی دانشگاهیان واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
همزمان با گرامیداشت هفته بسیج در برنامه بسیج در امتداد عاشورا از دکتر علی عباسپور رئیس واحد علوم و تحقیقات دکتر کرم اله دانشفرد معاون فرهنگی و اجتماعی و فریبرز صالح آبادی رئیس بسیج کارکنان این واحد دانشگاهی تقدیر به عمل آمد به گزارش خبرنگار آنا در این مراسم که در سازمان مرکزیقدردانی رئیس سازمان میراث فرهنگی از بانک کشاورزی برای حمایت از باداب سورت
قدردانی رئیس سازمان میراث فرهنگی از بانک کشاورزی برای حمایت از باداب سورت دکتر مسعود سلطانی فر رئیس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری با ارسال لوح سپاس اهتمام و حمایت های بی دریغ مادی و معنوی دکتر مرتضی شهید زاده رئیس هیات مدیره و مدیرعامل بانک کشاورزی برای حمایت مادی وهمکاري سازمان ميراث فرهنگي و جهاد دانشگاهي
۳ آذر ۱۳۹۴ ۱۲ ۳۷ب ظ همکاري سازمان ميراث فرهنگي و جهاد دانشگاهي موج-زمينههاي همکاري بين سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري و جهاد دانشگاهي وجود دارد و تهيه و تنظيم تفاهم نامه مشترک براي تبيين اصول و مباني برنامهها و اقدامات دوسويه لازم و ضروري است به گزارش خبرگزاري موجقدرداني رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از بانک کشاورزي براي حمايت از باداب سورت
۸ آذر ۱۳۹۴ ۱۳ ۵۲ب ظ قدرداني رئيس سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري از بانک کشاورزي براي حمايت از باداب سورت موج - رئيس سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري با ارسال لوح سپاس اهتمام و حمايت هاي بي دريغ مادي و معنوي دکتر مرتضي شهيدزاده رئيس هيات مديره و مدير عامل بتهیه تفاهم نامه همکاری سازمان میراث فرهنگی و جهاد دانشگاهی
زمینه های همکاری بین سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری و جهاد دانشگاهی وجود دارد و تهیه و تنظیم تفاهم نامه مشترک برای تبیین اصول و مبانی برنامه ها و اقدامات دوسویه لازم و ضروری است به گزارش میراث آریا chtn در دیدار مسعود سلطانی فر معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرقدردانی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از بانک کشاورزی
تاپ خبر۲۴ دکتر مسعود سلطانی فر رئیس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری با ارسال لوح سپاس اهتمام و حمایت های بی دریغ مادی و معنوی دکتر مرتضی شهید زاده رئیس هیات مدیره و مدیرعامل بانک کشاورزی برای حمایت مادی و معنوی از برنامه پاکسازی و احیاء دومین میراث طبیعی کشور چشمه هاقدردانی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از بانک کشاورزی برای حمایت از باداب سورت
به گزارش خبرگزاری موج در پی حمایت مادی و معنوی بانک کشاورزی از برنامه پاکسازی و احیای چشمه های رنگین باداب سورت و بهینه سازی محیط اطراف این اثر نادر طبیعی ملی که به همت کمپین قلب من برای میراثمان می تپد در مهرماه سال جاری انجام شد دکتر مسعود سلطانی فر رئیس سازمان میراث فرهنگیاستاد دانشگاه تهران: امام خمینی(ره) نسبت به مرفهین بیدرد و مستضعفان تفاوت قائل بود
استاد دانشگاه تهران امام خمینی ره نسبت به مرفهین بیدرد و مستضعفان تفاوت قائل بوداستاد دانشگاه تهران گفت امام ره نسبت به مرفهین بیدرد و مستضعفان تفاوت قائل بود و با این نگاه انقلاب اسلامی به جلو حرکت کرد و بسیج تشکیل شده است به گزارش خبرگزاری فارس از رشت منوچهر محمدی ظهر اگردهمایی هماهنگی سازمانهای غیر دولتی میراث فرهنگی برگزار میشود
گردهمایی هماهنگی سازمانهای غیر دولتی میراث فرهنگی برگزار میشود شناسهٔ خبر 2978251 - پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۲۵ فرهنگ > میراث فرهنگی و گردشگری شورای هماهنگی سازمانهای غیر دولتی میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری گردهمایی و هم اندیشی انجمنهای فعال و دوستدار این حوزه را دوازخطر توقف پروژه احداث پیاده راه رشت به خاطر کشف چند تکه سفال و استخوان/ثابت قدم:میراث فرهنگی نباید به بهانه برر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا شهردار رشت بار ها تاکید کرد که اداره میراث فرهنگی نباید به بهانه بررسی کار شناسی پروژه ای که مرکز استان را تحت تاثیر قرار داده را متوقف کند به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از گیل نگاه به دنبال اختلاف نظر اداره میراث فرهنگی صنای-
گوناگون
پربازدیدترینها