تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838160041




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

من روی دست زائر حسین(ع) نمی زنم


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: محمدحسین دیزجی [email protected] وقت غروب آفتاب یا هنگام ظهر که فرا می رسد، پذیرایی از زوار شدت می گیرد. هر کسی تلاش می کند تا تعداد بیشتری از زائران را به موکب خود بیاورد. با حداقل ها، حداکثر پذیرایی انجام می شود. هرچه دارند در طبق اخلاص، پیش روی میهمانان قرار می گیرد. کوچک یا بزرگی موکب هیچ اهمیتی ندارد. زیر برخی چادرها فقط چند نفر و در بعضی نیز، چند ده نفر دور هم سر یک سفره می نشینند و از طعام بهره می برند. پسرکی نوجوان در میانه راه ایستاده بود. آفتاب هم به شدت می تابید. به هر کسی می رسید، تعارف می کرد تا برای ناهار میهمان موکب آنان باشد. بعضی ها با لبخند از کنارش می گذشتند. برخی دستی به نشانه مهر و سپاس بر سر او می کشیدند و عبور می کردند. تعدادی هم برای آن که دست رد به سینه اش نزنند و میهمان نوازی او را پاسخ گفته باشند، یکی دو خرما از سینی او برمی داشتند و به راه خود ادامه می دادند. اینها هیچ کدام برای پسرک رضایت بخش نبود. او آمده بود تا چند نفر را به خانه ببرد. کم کم به دست و پای زائران افتاد. با خواهش و التماس دعوت می کرد تا برای صرف ناهار به موکب آنان بیایند. پدرش به او سفارش کرده بود، باید بروی و چند نفر از زائران حسین بن علی(ع) را با خودت بیاوری تا سفره ما برکت پیدا کند. بالاخره موفق شد یک پسر جوان را راضی کند تا برای صرف ناهار به خانه آنان بیاید. هر دو با هم وارد موکب شدند. چند نفر دیگر هم گوشه ای نشسته بودند. پسرک کنار همان جوان نشست. اهالی موکب کم کم بساط سفره را پهن کردند. پسر جوان که میهمان نوجوان عراقی شده بود، تصمیم گرفت تا آماده شدن ناهار، میزبانش را سرگرم کند. وسیله ای برای بازی و سرگرمی نداشت. دستانش را پیش آورد تا همان «نان بیار و کباب ببر» ما بچه های ایرانی را با او بازی کند. انگار پسرک هم بازی را بلد بود و بدش نمی آمد با میهمانش کمی سرگرم شود. میهمان دستش را پایین گرفت و میزبان دستانش را روی دست او گذاشت. بازی شروع شد. آرام بازی را با هم دنبال کردند. چندبار مرد جوان به آرامی روی دست پسرک زد. بار آخر، پسرک دستش را سریعتر کشید. شاید هم مرد جوان طوری رفتار کرد تا نوجوان میزبان دستش را بردارد. حالا نوبت پسرک بود که بازی را دنبال کند. مرد جوان، دستان پسرک را گرفت و کف دستش را رو به بالا قرار داد. بعد هم دست خودش را روی دست او گذاشت. اما پسرک نوجوان، دستش را می کشید. میهمان چندبار به میزبانش اشاره کرد که حالا نوبت شماست که بازی را ادامه بدهید. حالا این شما هستی که باید روی دستم بزنی و من باید دستم را سریع بردارم تا .... اما پسرک نوجوان هر بار امتناع می کرد. مرد جوان علتش را پرسید. دلش می خواست بداند چرا حالا که نوبت اوست، این بازی را ادامه نمی دهد. پسرک درحالی که دستان مرد جوان را در دستان کوچک خود گرفته بود، به او گفت: «من روی دست زائر حسین(ع) نمی زنم.» مرد جوان وقتی متوجه کلام و رفتار نوجوان میزبان شد، اشک در چشمانش حلقه زد. سرش را پایین انداخت و میزبانش را در آغوش گرفت. متحیر مانده بود که چه بگوید. حرفی برای گفتن نداشت. سفره را پهن کردند و همه دور سفره نشستند. این دو نیز کنار هم نشستند. پسرک نوجوان صبر می کرد اول میهمانش لقمه بردارد و بعد خودش لقمه می گرفت. میهمان جوان، اصلا نفهمید که چطور ناهارش را صرف کرد. همه اش در فکر بود. به حسین بن علی(ع) می اندیشید. به فرهنگی که به نام اربعین حسینی نشر یافته فکر می کرد. وضو گرفت و همان جا هم نمازش را اقامه کرد. وقت خروج، یک بار دیگر پسرک را در آغوش گرفت. او از میزبان نوجوانش چیزی آموخته بود که دیگر فراموشی نداشت. مرتب با خودش در طول سفر این جمله را زمزمه می کرد: «من روی دست زائر حسین(ع) نمی زنم.»


یکشنبه ، ۸آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[مشاهده در: www.shahrvand-newspaper.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن