واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: مرتضی میثاقی قطعا هشتم آذر 1376 را باید یکی از به یادماندنی ترین روزهای تاریخ فوتبال ایران به حساب آورد. روزی که تیم ملی فوتبال ایران با تساوی دو – دو برابر استرالیا در ورزشگاه کریکت گراند شهر ملبورن بعد از 20 سال راهی جام جهانی شد. یکی از ستاره های آن بازی تاریخی قطعا مهدی پاشازاده است؛ مدافعی که در زمان مربیگری محمد مایلی کهن جایی در ترکیب تیم نداشت و با اخراج او و انتخاب ویه رای برزیلی تبدیل به یکی از بازیکنان اصلی شد و نقش پررنگی در راه صعود به جام جهانی داشت. 18 سال بعد از آن روز تاریخی با مدافع تیم ملی ایران در دیدار برابر استرالیا به گفت وگو نشستیم و از لحظات فراموش نشدنی با مهدی پاشازاده صحبت کردیم. می خواهیم مصاحبه را از مدتی قبل از دیدار ایران برابر استرالیا شروع کنیم. مهدی پاشازاده جایی در تیم محمد مایلی کهن نداشت و همین موضوع سوژه اعتراض به سرمربی وقت تیم ملی بود. به نظرت چرا مایلی کهن به تو بازی نمی داد؟ واقعا دلیلش را نمی دانم. گفته می شد ایشان اعتقاد زیادی به استاداسدی دارد و به همین خاطر من را بازی نمی داد. یکی دیگر از دلایل ایشان کم تجربگی من بود، اما من از سال 70 حضور در داربی را تجربه کردم و جلوی ناصر محمدخانی و فرشاد پیوس به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدم. البته شما نگاه کنید در آن مقطع جواد زرینچه و بهزاد غلامپور هم جایی در تیم مایلی کهن نداشتند و فکر می کنم ایشان کمی نگاه رنگی به بازیکنان داشت. من در بازی برابر عربستان هم با تیم راهی جده شده بودم، اما از لیست 18 نفره خط خوردم. به هر حال برکناری مایلی کهن و انتخاب والدیر ویه را باعث شد در حساس ترین مقطع به تیم ملی دعوت شوی. این لطف خدا بود. من واقعا سه سال عذاب کشیدم ولی صبر کردم. نه مصاحبه کردم نه جنجال به راه انداختم. برخی ملی پوشان الان یک بازی که بیرون گذاشته می شوند حاشیه درست می کنند، اما من نزدیک سه سال دم نزدم. واقعا هیچ کاری نمی توانستم انجام دهم. و در بازی برابر ژاپن در پلی آف به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شدی. واقعا احساس خوبی داشتم البته به استرس فراوانی هم دچار شده بودم. همه نگاه ها روی من بود و شاید حامیان حضورم در تیم ملی می خواستند ببینند این حمایت واقعا درست بوده یا نه. به هر حال باید خودم را ثابت می کردم. فکر می کنم قبل از دقیقه 70 بود که به جای استاداسدی یا میناوند به دستور ویه را وارد زمین شدم. البته آن بازی را با بدشانسی باختیم و کار به دیدار برابر استرالیا کشید. ویه را قبل از حضورت در زمین چیز خاصی هم به تو گفت؟ واقعا یادم نیست. شاید مسائل فنی را گوشزد کرده باشد. برسیم به دیدار رفت برابر تیم پرستاره استرالیا. آن بازی هم فشار عجیبی روی ما بود. کریم باقری محروم شده بود و کار برای ما سخت تر. در بازی رفت در تهران استرالیایی ها که اتفاقا جنگ روانی عجیبی را هم قبل از بازی راه انداخته بودند تحت تاثیر جو استادیوم بودند و ما تحت تاثیر ستاره های این تیم. ونه بلز هم خیلی درباره شرایط ایران صحبت کرده بود و می خواست تیم ما را به هم بریزد. اوایل بازی واقعا تحت تاثیر این تیم بودیم، اما رفته رفته شرایط بهتر شد و بازی خوبی ارائه کردیم. آن تیم ملی ایران، تیم باجراتی بود و همین جرات باعث شد درنهایت به جام جهانی صعود کنیم. حریف مستقیم تو هری کیول بود یا ویدوکا؟ مارک ویدوکا بود. آن تیم استرالیا تیم بسیار پرستاره ای بود. اکثر بازیکنان آن تیم ستاره های لیگ برتر انگلیس بودند و واقعا سطح بازی آنها از ما خیلی بالاتر بود. بازی برگشت شرایط چطور بود؟ یک درصد هم به صعود فکر می کردید؟ شاید باورتان نشود، اما واقعا قبل از بازی برگشت کسی درباره بازی حرفی نمی زد تا ببینم اصلا بازیکنان امیدی دارند یا خیر. ما آنجا رفته بودیم تا فقط کار خودمان که فوتبال بود را انجام دهیم. بازیکنان باتجربه تیم هیچ کمک روحی نمی کردند؟ (می خندد) آنها بیشتر از من استرس داشتند. به هر حال بازیکنی مثل علی دایی کاملا ستاره های استرالیایی را می شناخت و می دانست قرار است برابر چه غول هایی بازی کنیم، اما من خیلی شناخت نداشتم. ضمن اینکه شرایط من فرق می کرد. من با انگیزه ای مضاعف نسبت به بقیه راهی میدان شدم. قطعا به یادماندنی ترین صحنه بعد از گل خداداد، توپی بود که از روی خط دروازه خودمان برگشت دادی. در آن لحظه بازی دو بر صفر به سود استرالیا بود و فکر می کنم اگر گل سوم را می خوردیم دیگر کارمان تمام بود. من یکی دو بار هم در استقلال این گونه توپ ها را برگشت داده بودم. توپ از نزدیک ترین فاصله و با روی پا به سمت دروازه شلیک شد و من کاملا به توپ ضربه زدم و توپ تصادفی به سرم نخورد. فکر کنم توپ را به بهترین جای ممکن فرستادم. ویه را واقعا بین دو نیمه گفته بود بروید و هر کاری دل تان می خواهد انجام دهید؟ واقعا به نظر شما کار دیگری می شد انجام داد؟ در آن لحظات توصیه های فنی و تاکتیکی خیلی به کار تیم نمی آمد. ما بعد از گل اول کمی روحیه گرفتیم و واقعا بعد از گل خداداد شرایط برایمان تغییر کرد، اما در لحظات پایانی واقعا فشار عذاب آوری را تحمل کردیم. فکر می کردی بتوانیم نتیجه دو- دو را زیر آن فشار تحمل کنیم؟ می خواهم یک اتفاق جالب را برایتان بازگو کنم. اواخر بازی و روی یک ضربه کرنر، حمید استیلی به من گفت همین جوری توپ ها را دفع کن. من گفتم فرض کن که دفع کنم، چه فایده ای دارد؟ حمید گفت خب با این نتیجه ما صعود می کنیم. شما باورتان می شود که من زیر آن فشار تازه فهمیدم با نتیجه دو- دو ما صعود می کنیم؟ وقتی بازی تمام شد و ما به جام جهانی صعود کردیم من چنددقیقه ای بیهوش شدم و با آمبولانس من را از زمین خارج کردند. بعد از سوت ساندرو پل چه احساسی داشتی؟ واقعا قابل وصف نیست. اول اینکه بعد از 20 سال به جام جهانی صعود کرده بودیم. کاملا می دانستیم مردم ایران چقدر از این صعود خوشحال می شوند. ضمن اینکه من یک احساس شخصی هم داشتم. واقعا دنبال فرصتی بودم تا حقانیت خودم را به اثبات برسانم و ثابت کنم که حقم بوده تا در ترکیب تیم ملی حضور داشته باشم و این فرصت در بهترین زمان ممکن یعنی دیدار برابر استرالیا نصیب من شد.
یکشنبه ، ۸آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهیختگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]