تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820002977




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگوی فارس با جانباز انقلاب 4 برادر و خواهر جانباز و شهید/ اصلی که 37 سال غرب را آزار می‌دهد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگوی فارس با جانباز انقلاب
4 برادر و خواهر جانباز و شهید/ اصلی که 37 سال غرب را آزار می‌دهد
بیشتر اعضای خانواده یک نشان از انقلاب با خود حمل می‌کنیم، یک برادرم جانباز شیمیایی است و خواهرم وقتی به‌عنوان امدادگر به شهر مریوان رفت، مجروح شد و برادرم هادی داوری در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.

خبرگزاری فارس: 4 برادر و خواهر جانباز و شهید/ اصلی که 37 سال غرب را آزار می‌دهد



به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، حبیب‌الله داوری از جانبازان است اما نه جانباز دفاع مقدس بلکه جانباز انقلاب، سوالاتی که از قبل برای گفت‌وگو با وی آماده شده بود مربوط به دفاع مقدس بود و ما کاملاً غافلگیر شدیم، ولی وقتی پای صحبت‌های این عزیز جانباز نشستیم، دغدغه‌هایی به میان آمد که بوی اصول انقلاب از آن به مشام رسید، در تنظیم این حرف‌ها سعی کردیم ناب‌ترین فرازها را انتخاب کنیم، در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد. لطفاً خودتان را معرفی کنید. حبیب‌الله داوری هستم، جانباز 70 درصد انقلاب که در سال 57 در زندان توسط ساواکی‌ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و یک چشمم به‌طور کلی بینایی‌اش را از دست داد. فرق بین جانباز انقلاب و جانباز دفاع مقدس چیست؟ هر دوی‌شان جانباز انقلاب هستند، که یکی‌شان در پیروزی انقلاب به این درجه نائل آمد و دیگری در تثبیت و دفاع از آن، البته شاید یک جانباز انقلاب لذت جنگیدن با دشمن را نچشیده باشد ولی از طرفی شاید جانباز جنگ نیز لذت مبارزه با طاغوت و استبداد را در کارنامه‌اش نداشته باشد، در کل آن چیزی که مهم است، اخلاص در عمل است. آیا فرد دیگری از اعضای خانواده‌تان جزو خانواده ایثارگران هست؟ بله! بیشتر اعضای خانواده یک نشان از انقلاب با خود حمل می‌کنیم، یک برادرم جانباز شیمیایی است و خواهرم وقتی به‌عنوان امدادگر به شهر مریوان رفت، مجروح شد و برادرم هادی داوری در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید. خُب، چه شد سر از مبارزه با رژیم پهلوی درآوردید، مشوق‌تان چه کسی بود؟ راستش را بخواهید پدرم سرهنگ شهربانی بود ولی از رژیم دل خوشی نداشت، یک‌بار هم به‌خاطر فعالیت‌های من، او را به ساواک بردند و زدند ولی مادرم نقش به‌سزایی در تربیت‌مان داشت، جرقه‌های انقلاب و ضدیت با نظام شاهنشاهی را یکی از بستگانم در من ایجاد کرد ولی وقتی دیدم او جزو حزب توده است، خطم را از او جدا کردم، کاملاً مواضع آنها را می دانستم، همیشه پیش خودم می‌گفتم احزابی که از بیرون کشور خط و ربط می‌گیرند، نمی‌توانند کشور را به‌سمت سرانجام خوبی سوق دهند، سرانجام چنین احزابی، سقوط در چاه بیگانگان است. چه شد به این نتیجه رسیدید؟ آخر آن وقت‌ها هر کسی اگر عضو حزب توده بود را روشنفکر می‌نامیدند. مگر نامیدن به چیزی کافی است، من هر چه فکر کردم دیدم آنها مزدور شوروی سابق هستند، می‌خواهند ما را از چاه آمریکا درآورند، به دره شوروی پرت کنند، بوی استقلال از این احزاب به مشام نرسید، البته نمی‌توانم تأثیر مطالعه کتاب‌های اندیشمندانی چون مطهری و شریعتی را نادیده بگیرم، البته من یک معلمی داشتم به‌نام آقای شریف‌زاده که خیلی مرا در درک صحیح مسائل سیاسی کمک می‌کرد، اعلامیه‌های امام به‌ویژه در رابطه با کاپیتولاسیون مرا به‌سمت انقلابیون مذهبی رهنمون کرد.  

  چه چیزی شما را به‌عنوان یک جوان انقلابی آزار می‌داد و به خیابان‌ها، اعتراضات و راهپیمایی‌ها می‌کشاند؟ شاه که بهتر است بگویم نوکر حلقه‌به‌گوش آمریکا، آن‌چنان اختناق در کشور به‌وجود آورده بود که نمی‌توانستی نفس بکشی، مثل حالا نیست که هر کس هر چه بخواهد بگوید، می‌گوید و جالب اینکه همه این سخت‌گیری‌ها برای این بود که کشور را از دست ابرقدرتی مثل آمریکا خارج نشود. جوانان آن وقت، از این که کشور بزرگ ایران، سرسپرده یک کشور دیگر باشد، سخت نگران و از شاه بی‌عرضه‌شان متنفر بودند، حرف ما این بود چرا باید همه اختیار کشور در دست بیگانگان باشد، امروز ایران با رهبری قدرتمندش در مقابل هیچ ابرقدرت‌ و مستکبری کم نمی‌آورد و این عزت و سربلندی با مبارزاتی که جوانان این مملکت انجام دادند، احساس غرور و شعف در ما ایجاد می‌کند. بعد از سی و چند سال انقلاب، چه چیزی شما را ناراحت می‌کند؟ تبعیض و بی‌عدالتی، فساد، فحشا و بی‌خدایی؛ همه این‌ها چیزهایی بود که ما برایش انقلاب کردیم، و باید این را بدانیم اگر روزی خدای‌ناکرده این ضدارزش‌ها در انقلاب ما ارزش جلوه کنند، آن وقت است که باید به خدا پناه ببریم، طی این سی و چند سال تلاش‌های زیادی شد تا بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌ها کم شود ولی هنوز به حد مطلوب نرسیدیم، البته دشمن هم آرام ننشسته، هنوز در صدد انتقام‌گیری از انقلاب است، با جنگ نرم می‌خواهد بعضی از ضدارزش‌ها را در جامعه نهادینه کند و متأسفانه بعضی از افراد ساده‌لوح فریب تبلیغات آنها را می‌خورند. با این شرایطی که شما توضیح دادید، چه باید کرد؟ معلوم است، باید دشمن‌شناسی خودمان را قوی کنیم، هر آنچه که باعث تقویت دشمن می‌شود را انجام ندهیم، ببینیم دشمن از چه چیزی بدش می‌آید و برای از بین بردنش تلاش می‌کند، آن وقت باید بفهمیم همان نقطه قوت ماست و برای تقویت و حفظ آن بکوشیم. می‌توانید مثالی بزنید؟ ولایت فقیه ستون خیمه انقلاب است، دشمن دارد می‌بیند طی این سی و چند سال از کجا خورده است، در تمام تبلیغاتش برای تضعیف آن می‌کوشد، تمام ماهواره‌ها و سایت‌های اینترنتی درصدد تضعیف آن هستند، باید هوشیارانه عمل کنیم، اگر فقط و فقط به این جمله امام به‌درستی بیاندیشیم که «ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء است» کاملاً پی به‌ علت دشمنی آمریکا و ایادی داخلی و خارجی‌اش می‌بریم. سخن پایانی شما را می‌شنویم. همین حرفی را که گفتم، همانند شهدا پشتیبان ولایت فقیه باشیم، نه با زبان بلکه با تمام وجودمان. انتهای پیام/86029/ش20

http://fna.ir/R6POEC





94/09/08 - 00:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن