محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827379701
حضور روسیه در سوریه چه تاثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟
واضح آرشیو وب فارسی:صدای ایران: صدای ایران- روز یکشنبه 24 آبان 1394، انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی مشترک با موضوع «حضور روسیه در سوریه و تاثیر آن بر منافع و امنیت ملی ایران» برگزار کرد. در این نشست، دکتر ابراهیم متقی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر حسین علایی فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه، آقای حسن بهشتی پور تحلیلگر ارشد مسائل روسیه و عبدالرسول دیوسالار پژوهشگر مهمان پژوهشکده به ایراد سخنرانی پرداختند. دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نیز مدیریت این نشست را برعهده داشت. به گزارش صدای ایران ، متن کامل این نشست به شرح ذیل می باشد: کیهان برزگر: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام دوستان، خوشحالیم که امروز در خدمت شما هستیم. به نظرم بحث امروز مهم است و یکی از موضوعات جاری است که در منطقه دارد اتفاق می افتد. وقایع اخیری که هم که در پاریس اتفاق افتاد با موضوع ضرورت مبارزه با تروریسم در منطقه به نوعی ارتباط مى یابد که من از سخنرانان خواسته ام که اگر میتوانند در این باره هم بحث کنند. اما به هر حال، به مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه خوش آمدید. چند وقتی است که دور هم جمع نشدهایم. این یک جلسه مشترک با انجمن علوم سیاسی ایران است که دوستان و اعضاى انجمن هم در اینجا حضور دارند. بحث امروز ما در مورد حضور روسیه در سوریه و تاثیرات آن بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. این قسمت آخر بحث موضوع اصلى جلسه امروز است. همان طور که تبلیغ این جلسه را دیدید، ما قصد داریم که به سه پرسش اصلى پاسخ دهیم: 1) اهداف و انگیزه های روسیه از حضور نظامی در سوریه چیست؟ 2) حضور نظامی روسیه در سوریه چه تأثیراتی بر معادلات سیاسی ـ امنیتی منطقه و دنیا خواهد داشت؟ و این مسأله چه تأثیری بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ برای اینکه ما این پرسشها را پاسخ بدهیم، چهار سخنران خوب با پیشینههای مختلف داریم که میتوانیم ابعاد نظامی، سیاسی، امنیتی ـ استراتژیک و توسعه ای موضوع را بحث کنیم. در ابتدای بحث هر سخنران، من دوستان را معرفی میکنم. اما اگر دوستان می خواهید احوالپرسی بکنید، الان می توانید. از آقای دکتر بهشتی پور شروع می کنیم و بعد من در خدمت شما هستم. حسن بهشتی پور: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. خیلی خوشحالم که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتهاند که در اختیار شما عزیزان باشم. امیدوارم که بحث خوبی داشته باشیم. کیهان برزگر: خیلی ممنون که تشریف آوردید. حسین علایی: بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت خواهران و برادران ارجمند سلام عرض میکنم. امیدوارم که امشب در این حوزههای پرآشوب جهان بتوانیم با هم راجع به یکی از موضوعات امنیت خودمان و منطقه گفتگو داشته باشیم. عبدالرسول دیوسالار: بسم الله الرحمن الرحیم. بسیار خوشحالم که جلسه امروز با کوشش آقای دکتر برزگر تشکیل شد؛ در شرایط بسیار پیچیدهای که فکر میکنم بتوان تحلیلهای مربوط به مسائل روسیه را به شرایط ناامن فراگیری که این روزها منطقه را فراگرفته، ربط داد. کیهان برزگر: خیلی ممنونم از شما که تشریف آوردید. فقط در مورد فرمت جلسه خدمت شما بگویم که ما حدود یک ساعت با سخنرانان در خدمت شما هستیم و قول میدهم که به همان اندازه که ما صحبت کردیم، به همان اندازه هم شما حضار محترم وقت دارید که وارد پرسش و پاسخ بشوید. البته، من از سخنرانان خواستم که 10-8 دقیقه صحبت کنند. البته، ما کسى را متوقف نمیکنیم ولی واقعا یک جلسه خوب به این هست که پرسش و پاسخ بیشتر و غنیتری داشته باشیم. این یک محفل دانشگاهی هست. حضار امروز اساتید دانشگاه، پژوهشگران و بیشتر دانشجویان دوره دکتری هستند. جناب امیر دریادار کوچکی فرمانده سابق نیروى دریایى ارتش هم در اینجا حضور دارند؛ خیلی ممنونم که تشریف آوردهاید. دوستان دیگری را هم می بینم که به موقع خدمت شما خواهم گفت. رسانهها هم در جلسه هستند. امیدوارم که این بحث با یک رویکرد سیاستگذاری و دانشگاهی جلو رود. برای اینکه وارد بحث بشویم، من مقدمهای را خدمت شما میگویم. به نظرم آمد که این مقدمه از لحاظ موضوعی و هدایت بحث و متدولوژی بحث ضروری است. البته، ممکن است که آن یک مقدار طولانی شود. ولی اگر اجازه بدهید این مقدمه را خدمت شما بگویم و بعد وارد بحث اصلی شویم که دوستان عقیده خودشان را در مورد آن سه پرسشى که خدمت شما گفتم، مطرح کنند. من فکر میکنم که روایتهای مختلفی در مورد انگیزه روسیه در سوریه مطرح هستند. خود من این موضوع را در قالب یک متدولوژی خوشبینانه و بدبینانه خدمت شما ارائه مىدهم. اول، در مورد انگیزهها و اهداف روسیه، دو دیدگاه بدبینانه و خوش بینانه وجود دارد. دیدگاه بدبینانه اساساً اهداف روسیه را مبتنی بر یک نگاه تهاجمی در نظر میگیرد. در اینجا، سه موضوع حائز اهمیت است: 1) رویکرد جغرافیا محور و منافع ژئوپلیتیک است و اینکه روسیه به هر حال، به خاطر حفظ موقعیت خود در دریای مدیترانه که راه ورود به بنادر روسیه در دریای سیاه است، جایگاه بندر طرطوس در سوریه از لحاظ سوخت گیری مجدد، تعمیر، لجستیک و همچنین، حفظ پایگاه هوایی لاذقیه وارد معادلات سوریه شده است؛ 2) افزایش موقعیت جهانی روسیه است که این رویکرد معتقد است روسیه واقعاً به دنبال افزایش قدرت جهانی خود است و میخواهد توازن قدرت را با غرب و به خصوص آمریکا در موضوعات دیگری مثل بحران اوکراین حفظ کند؛ 3) بحث شخصیت خود آقای پوتین است که به یک میراث تاریخی بر میگردد و اینکه وی به دنبال یک امپراتوری جهانی است. این مباحث، بحثهای بدبینانه و تهاجمی نسبت به حضور روسیه در سوریه هستند. واقعاً هیچ کس در دنیا و ایران خواهان دیدن روسیه در این موقعیت نیست. اما دیدگاه مقابلی هم وجود دارد که به آن دیدگاه تدافعی یا خوش بینانه میگویند. یعنی برعکس دیدگاه اول، اعتقاد اصلی این است که واقعاً روسیه به خاطر حفظ منافع و امنیت ملی خود در سوریه دخالت کرده است. در اینجا هم سه موضوع مهم می شوند: 1) دخالت روسیه برای مبارزه با تروریسمی است که میتواند به روسیه هم منتقل شود؛ یعنی روسیه با تروریست های چچنی، قفقازی یا اهل آسیای مرکزی در سوریه به جای خاک روسیه میجنگد. منطق این بحث قابل قبول است؛ 2) روسیه واقعاً میخواهد مبارزه با تروریسم را به عنوان یک مساله جهانی برای جامعه بین المللی باز بکند. این بحث هم پیشگیری از تهدیدات منطقهای را مطرح می کند که به امنیت جهانی آسیب می زند؛ 3) روسیه به طور طبیعی از متحدان خود یعنی سوریه و حتی در مرحله نزدیکتر ایران دفاع می کند. شاید این نکته را در داخل هنوز خوب بحث نکردهایم که روسیه نگران ایران و عراق هم هست. به هرحال، فهم دقیق اینکه نگاه روسیه بیشتر تدافعی یا تهاجمی است، از لحاظ سیاستگذاری بسیار مهم است. اگر قائل به نگاه تهاجمی باشیم، طبیعتاً حضور نظامی روسیه در سوریه زیاد قابل قبول نیست. اما اگر نگاه تدافعی به آن داشته باشیم، بحث حضور برای ما مشروعیت بیشتری پیدا میکند. اما در مورد تأثیرات حضور روسیه در معادلات سیاسی ـ امنیتی منطقه و جهان هم می توان با متدلولوژی نگاه بدبینانه و خوش بینانه بحث را مطرح کرد که این خود از سه لحاظ مهم می شود. 1) اینکه حضور روسیه خود موجب گسترش تروریسم و افراط گرایی در سوریه می شود. این بیشتر یک دیدگاه غربی است که معتقد است در اثر حضور نظامی روسیه قدرت مخالفان میانه رو تضعیف می شود و بطور اجتاناب ناپذیر اعضای آن به سمت افراطیون تکفیری مثل داعش می روند و جذب آنها می شوند؛ 2) اینکه با حضور روسیه شکاف های منطقهای میان عربستان، ترکیه و ایران بیشتر می شود. بهرحال این حضور کفه ترازو را به سمت ایران و به ضرر عربستان و ترکیه سنگین تر می کند و آنها را به واکنش بیشتر هدایت می کند؛ 3) رقابت های جنگ سرد گونه در جهان گسترش می یابد. هم اکنون این رقابت ها بین روسیه و آمریکا و اروپا در جریان است. این نگاه در مجموع معتقد است که تأثیرات حضور روسیه برای معادلات سیاسی ـ امنیتی منطقه خوب نخواهد بود. اما در مقابل این دیدگاه بدبینانه، یک دیدگاه خوش بینانه هم وجود دارد که خود در سه زمینه اهمیت می یابد. 1) حضور روسیه باعث تسریع راه حل سیاسی در سطح معادلات منطقه ای و بین المللی می شود. همین الان، وزیر امور خارجه آمریکا جان کری معتقد است که شاید این حضور یک فرصت باشد فضای سیاسی جدیدی را ایجاد می کند؛ 2) با تقویت دولت سوریه مانع از تجزیه این کشور می شود؛ 3) چند جانبهگرایی را تقویت می کند یعنی منجر به حضور همه بازیگران در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای، به خصوص ایران، در مذاکرات صلح می شود. اما تأثیرات حضور روسیه بر منافع و امنیت ملی ایران را هم می توان با این متودلوژی نگاه بدبینانه و خوش بینانه بحث کرد. از زاویه بدبینانه سه موضوع حائز اهمیت می شوند. 1) اینکه که روسها به دنبال متعادل کردن نقش ایران در منطقه شامات هستند. البته این بیشتر یک تحلیل عربیاست؛ 2) نگاه منفی تاریخی به نقش روس ها و اینکه انها اهل معامله برای منافع خود هستند و اینکه اگر به نتیجه با آمریکا برسند منافع ایران را نادیده می گیرند. به عبارتی روسها شریک قابل اعتمادی در سطح بین المللی نیستند؛ 3) با حضور پررنگ روسها در سوریه، نقش سیاسی ایران در بحران سوریه تضعیف می شود و این در روند انتقال سیاسی سوریه در آینده به نفع ایران نخواهد بود. مثلا روسیه ممکن است در مورد نماندن بشار اسد در قدرت با آمریکا به توافق برسد. اما در مقابل هم یک نگاه خوش بینانه نسبت به آثار این حضور روسیه وجود دارد که 1) حضور روس ها موجب تقویت راه حل سیاسی می شود و این خواست اصلی ایران در روند بحران سوریه است؛ 2) به واسطه حضور روس ها، بحران سوریه در کنار ابعاد منطقه ای و داخلی، بعد بین المللی هم پیدا می کند و این به نفع جمهوری اسلامی ایران که اولویت را مبارزه با تروریسم در منطقه می دهد. نقش ایران در کنفرانس وین از این لحاظ برجسته تر می شود و روس ها خواهان حضور پررگ ایران در این مذاکرات هستند؛ 3) ارزش مشارکت با ایران در نزد غربی ها افزایش می یابد. چون غربی ها نگران نقش منطقه ای روسیه می شوند و به ایران بیشتر نزدیک می شوند. در اینجا نقش مستقل ایران جذابیت بیشتری برای غربی ها می یابد. نکته آخر اینکه روابط سیاست و قدرت بین ایران و روسیه با بروز بحران های منطقهای و سوریه در حال تغییر است. فراتر از نگاه منفعل تاریخی به نقش و جایگاه یکدیگر، اکنون ماهیت روابط بیشتر مبتنی بر برابری سیاسی و با تکیه بر حفظ منافع مشترک ژئوپلتیک و استراتژیک بین دو کشور شده است. این خود به نفع ایران در عرصه سیاست منطقهای و جهانی است. من در اینجا، مقدمه خود را تمام میکنم. در این بخش از نشست، در خدمت آقای دکتر علایی هستیم. ایشان فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه بودند و همچنین، مقامات اجرایی مختلفی را در وزارت دفاع داشتند. هم اکنون نیز ایشان استاد دانشگاه امام حسین (ع)، تحلیلگر ارشد مسائل منطقه ای ـ بین المللی و مدیر عامل شرکت آسمان هستند. حسین علایی: بحرانهایی که در منطقه خاورمیانه بعد از جنگ عراق و ایران شروع شدهاند، از جمله حمله عراق به کویت ـ که به نظر من، هم آغاز ظهور تروریسم جدیدی به نام داعش است و هم آغاز تغییر معادلات منطقهای و تغییر معادلات قوا است ـ همه منجر به مداخله نظامی شدهاند. وقتی که عراق به کویت حمله کرد، آمریکاییها با مداخله نظامی صدام حسین را از کویت بیرون کردند. بعد از اینکه عراق در درون کشورش تسلیم نشد، آمریکایی ها برای سرنگونی صدام مداخله نظامی کردند. به محض اینکه حرکتهایی در جهان عرب به نام بیداری اسلامی یا بهار عربی اتفاق افتاد، قدرتهای بزرگ برای مهار این حرکت ها وارد عمل شدند و همه آنها [قدرتهای بزرگ] از طریق مداخله نظامی صحنه بهم ریختگی دولت ها در این منطقه و همچنین، گذار از دولت های دیکتاتوری به دولت های به وجود آمده بر اثر رأی مردم یا دموکراسی را مدیریت کردند. به جز تونس، تقریباً در بقیه کشورها به طور مستقیم یا غیرمستقیم مداخله نظامی انجام شد. در مصر، مرسی از طریق السیسی، کودتای نظامی و حمایت قدرتهای خارجی به ویژه عربستان و آمریکا سرنگون شد. در لیبی نیز قذافی از طریق مداخله نظامی سرنگون شد و لیبی دچار یک خلأ قدرت شد. پس از آن، بحرین دستخوش مداخله نظامی عربستان با حمایت آمریکاییها شد. حوادث به وجود آمده در یمن مداخله نظامی عربستان را با تمایل غربیها در پی داشت. به محض اینکه در سوریه نیز حرکتی به هر عنوانی آغاز شد، منجر به مداخله ترکیه، عربستان و حمایت مالی قطر به طور گسترده شد و حرکت داخلی سوریه تبدیل به یک میدان جنگ نیابتی از سوی کسانی شد که حوزه سوریه را منطقهای برای امنیت و یا نفوذ خود تلقی میکردند. بنابراین، طی تقریباً 15 سال گذشته، در منطقه خاورمیانه شاهد مداخلات نظامی و پس از مداخله نظامی، حل مسأله از طریق سیاسی به طور ناقص یا به طور نوعی فراتر از ناقص هستیم. سوریه نیز دچار چنین وضعیتی شده است و مداخله نظامی آمریکا از طریق عربستان و ترکیه واکنش روسیه را به شکل مداخله هوایی نظامی در پی داشته است. دخالت نظامی روسیه شاید از این دیدگاه قابل فهم باشد. بعد از فروپاشی شوروی سابق و نظام دوقطبی، آمریکاییها برای ایجاد نظم نوین جهانی نیاز به این داشتند که تمامی ساختارهای روسی حاکم بر منطقه خاورمیانه را از بین ببرند و به سمتی حرکت کنند که نه تنها فروپاشی شوروی باعث به قدرت رسیدن مجدد روسیه نشود، بلکه روسیه فعلی را هم در حد یک قدرت منطقه ای مهار کنند و از امکان تبدیل شدن آن به یک قدرتی که بتواند آمریکاییها و یا قدرت های غربی را به چالش بکشاند، جلوگیری کنند. در واقع، آمریکاییها تلاش میکردند که روسیه تبدیل به یک قدرت منطقهای شود، مانند سایر قدرتهایی که وجود دارند. بنابراین، از دید آمریکاییها، روسیه هنوز بزرگ است و باید مهار شود. در چند سال گذشته، مسأله مهم این بود که سپر دفاعی را در کدامیک از کشورهای اطراف روسیه از جمله آذربایجان، ترکیه و برخی از این کشورها مستقر کنند. بنابراین، برای آمریکاییها مهار روسیه و مدیریت آن هنوز مسأله اصلی است. روسیه بعد از خیزش مردم در کشورهای عربی دچار یک نوع انفعال استراتژیک شد و این بیعملی باعث شد که به سرعت پایگاههای نفوذ تاریخی خود را در منطقه از دست بدهد. در رابطه با مساله عراق و فروپاشی حزب بعث، روسیه به گونهای با سیاستی عمل کرد که عملاً دست آمریکاییها را برای مداخله نظامی در عراق باز گذاشت که آنها توانستند حاکم آمریکایی در عراق مستقر کنند. مفهوم آن این بود که از نظر ساختاری، دولت عراق به ویژه با ساختاری روسی از زمان روی کار آمدن حزب بعث نه تنها کنار رفت، بلکه آمریکاییها تمامی ساختارهای باقیمانده از دوران جنگ سرد را که در عراق حاکم بود، به طور عمدی از میان بردند؛ از جمله آنها ارتش بعث عراق را منحل کردند. وقتی که ارتش در یک کشوری منحل میشود، علامت پایان قدرت نفوذ کشوری است که آن ارتش را به وجود آورده است. از آنجایی که روسها ارتش بعث عراق را به وجود آ ورده بودند، چنانچه این ارتش باقی میماند، در آینده همیشه گرایش به سوی مادری که آن را به وجود آورده، داشت. در آن زمان، بسیاری مطرح کردند آمریکاییها اشتباه کردند که ارتش را از بین بردند. این مساله باعث شد تا بعداً آنها نتوانند ناامنیها را مدیریت کنند. ولی آمریکاییها عامدا این اقدام را انجام دادند. آمریکاییها با یک برنامه ارتش عراق را منهدم کردند برای اینکه این ارتش ساخته و پرداخته و مولود روسها بود و باید از بین می رفت. وقتی که ناتو به رهبری آمریکا در لیبی مداخله نظامی را شروع کرد، همین تئوری اجرا شد. آمریکاییها یک بار تمامی زیردریاییهای روسی لیبی را بمباران کردند، در حالی که این زیردریاییها در سرکوب مردم و در قدرت قذافی برای مقابله با مردم نقشی نداشت. آنها نیروی دریایی لیبی را به این صورت کاملاً از بین بردند. پایگاههای سیرت را زدند و همه ساختارهای روسی حاکم بر لیبی را از بین بردند. به یک باره، روس ها از خواب بیدار شدند یا این حس به آنها دست داد که باید بساط خود را از منطقه خاورمیانه جمع کنند و کار آنها در این منطقه تمام شده است. چون روسها برخلاف آمریکاییها ـ که به خاطر اقتصاد، آزادی، شعارهای خود و یا فناوری و ... جاذبه دارند ـ هیچ جاذبه ای برای مردم در هیچ کشوری ندارند. تنها امکان نفوذ آنها از طریق ساختارهایی است که در کشورها ایجاد می شود و از طریق دولت ها است؛ غیر از این، دیگر تقریباً امکانی برای حضور در ساختار سیاسی قدرت و در معادلات قدرت در منطقه خاورمیانه را ندارند. بنابراین، میتوان به این نتیجه رسید که روسها فهمیدند اگر سوریه هم مانند لیبی و یا مانند عراق شود، آنها محدود به حوزه سرزمین جغرافیایی خود خواهند شد و آمریکاییها اقدامات خود را در آ نجا گسترش خواهند داد. پس از تحولات گرجستان، آمریکاییها حصار دور روسیه را با تغییر دولت ها یا با استقبال از تغییر دولت ها، دارند تنگتر می کنند که آخرین آن، اوکراین بود. در اوکراین، روسها بسیاری از قدرت خود را از دست دادند. درست است که روسها کریمه را گرفتند، ولی آنها در حال کوچک شدن و از دست دادن هستند. بنابراین، برای روسها، انگیزه کافی به منظور حل مسائلشان با آمریکا از طریق مداخله نظامی در سوریه به وجــود آمده است. البته، باید به این نکتــه توجه داشت که روسها در مناطق خودشان درگیر مسائلی هستنــد که در آینده، آنها یقینا چالشهای بزرگی را در منطقه قفقــاز خواهند داشت. بنابراین، اگر ما با این نگاه به مداخله روسیه در سوریه توجه کنیم، روسها هم در راستای منافع ملی خودشان و هم برای اینکه بتوانند با آمریکاییها حرف بزنند، در سوریه اقدام نظامی انجام دادند. اگر آنها مداخله نظامی نکنند، آمریکاییها در مورد اوکراین با آ نها حرف میزنند. ولی وقتی روسها در سوریه حضور نظامی دارند، آنها در رابطه با مسائل بزرگتری با آمریکاییها میتوانند حرف بزنند. در رابطه با مساله امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، باید دید که چه چیزی امنیت ایران را تهدید میکند. به نظر من، مهمترین عاملی که امنیت ایران را در طول 50 سال گذشته، تهدید کرده، "کشورهای همجوار" هستند؛ یعنی هم در زمان رژیم گذشته، تهدید اول ایران، عراق بود و هم بعد از تشکیل جمهوری اسلامی، عراق به ایران حمله کرد. در واقع، حمله نظامی به ما از طریق همسایگان بود. همچنین، الان به نظر من، مهم ترین تهدیدی که ممکن است به اجرا درآید، از طریق همسایگان است. ولی همسایگان فعلی، قدرت حمله نظامی یا درگیری نظامی با ایران را ندارند. مهم ترین تهدید برای ما این است که در کشورهای همسایه "بی دولتی" یا "دولت های ضعیف" حاکم شوند؛ این مهم ترین تهدید علیه ما است. این بیدولتی، مبنای ظهور گروه هایی هستند که امکان به کارگیری آنها توسط قدرت های رقیب وجود دارد، مانند داعش و یا گروه هایی که الان در سوریه هستند. از این دیدگاه، یکی از تهدیدات مهم علیه امنیت ملی ما، نداشتـن دولت در کشورهـای اطراف ایران یا دولت های ضعیفی است که در چنین فضـایی، هم قدرتها و هم گروهها میتوانند اقدام کنـند، برنامهریزی کنند و سازماندهی کنند. مسأله دوم در رابطه با تهدید علیه ایران، اسراییل است. اسراییل، تهدید اول خود را ایران میداند و جمهوری اسلامی ایران هم تهدید اول خود را اسراییل می داند. اسراییل هر اقدامی را علیه ایران اگر عملی بداند، اجرا می کند، مانند ترور دانشمندان هسته ای در داخل خاک ایران. اسراییلیها هر اقدام متصوری که قابلیت اجرایی در زمان فعلی را داشته باشد، علیه ایران در منطقه انجام خواهند داد. بنابراین، مهم ترین مسأله برای اسراییل این است که دولت در سوریه و لبنان به گونهای شکل بگیرد و تشکیل شود که این دولت ها نه تنها همسو با ایران نباشند، بلکه با ایران زاویه داشته باشند. چون این امر فضای لازم را در اختیار برنامه های اسراییل قرار می دهد. شما تصور کنید که اگر دولت سوریه، دولتی شبیه به دولت ترکیه باشد، مفهوم آن این است که ما از نظر هوایی تا مرز ترکیه، فضای این کشورها را باید در اختیار اسراییل تصور کنیم، هیچ امنیتی از لحاظ هوایی نخواهیم داشت و اسراییل تمام این منطقه را زیر پوشش خود قرار خواهد داد و این خطر بسیار بزرگی است. بر این اساس، من معتقدم که باید دولتها در سوریه، لبنان و عراق، دولتهایی باشند که با ایران یا همسو باشند یا غیرِ همراه با اسراییل باشند و یا تحت نفوذ و فشار اسراییلی ها نتوانند قرار بگیرند، حتی دولتی مثل ترکیه از این جهت بسیار خطرناک است. چون به محض اینکه آنها با آمریکاییها و اسراییلیها تفاهم کنند، فضای شان در اختیار اسراییل و آمریکا خواهد بود. به نظر من، میتوان گفت که تهدید بعدی آمریکاست که آمریکاییها معتقد به "مدیریت ایران" هستند و این مدیریت را از هر روشی مجاز میدانند که مهمترین آن در این دوره، مسأله تحریمهای هستهای بوده است. بنابراین، اگر ما از این زاویه به مسائل امنیت ملی ایران نگاه کنیم، حالا باید ببینیم که مداخله روسیه در سوریه آیا می تواند به نفع ما باشد یا نه؟ من یک دیدگاه بدبینانه دارم و آن اینکه اصولا، مداخله نظامی امنیتزدا است و استقبال از هر نوع مداخله نظامی در هر جای دنیا برای امنیت ملی همه کشورها خطرناک است؛ همان طور که مداخله نظامی که از زمان اشغال کویت تاکنون شروع شده، ناامنی را در منطقه توسعه داده است. به نظر من، داعش و گروههایی از این قبیل، ساخته و پرداخته حمله به عراق هستند و آنها رو به توسعه و گسترشاند. در بدو تشکیل، آنها مدیریت شده به وجود می آیند ولی بعد از تشکیل، از مدیریت خارج می شوند. هیچ کس شک ندارد که آمریکایی ها القاعده را درست کردند، ولی نباید شک کرد که القاعده به برج های دوقلو حمله کرد. گرچه، در ایران بسیاری نسبت به این مساله شک و ابهام دارند ولی من شخصا معتقدم که القاعده به برجهای دوقلو حمله کرد؛ البته، نه تحت مدیریت آمریکا، بلکه از جریان مدیریت آن خارج شدند. من شک ندارم که داعش تحت حمایت این نوع قدرت ها به وجود آمد ولی داعش الان تحت مدیریت و کنترل "کامل" آنها نیست؛ حتی تحت مدیریت عربستان سعودی که به آنها پول میدهد، ترکیهای که به آنها آموزش نظامی میدهد و قطر که پول در اختیار آنها میگذارد. در اوایل بحران سوریه، یک اتوبوس از افراد سپاه متشکل از 28 نفر برای زیارت رفته بودند که داعش آنها را گروگان گرفت. ما از طریق قطر آنها را آزاد کردیم. اگر قطر روی داعش نفوذ نداشت، این افراد آزاد نمی شدند. ولی این امر بدین معنا نیست که برنامهریزی برای حمله به پاریس را عربستان، قطر و ترکیه انجام داده باشند. در واقع، در اینجا، این گروههای از حوزه مدیریت آنها خارج می شوند. آیا حملات داعش به پاریس، لبنان و عراق را باید یک جور تحلیل کنیم و یا شاخههای مختلفی از داعش وجود دارند که ممکن است جریانات امنیتی به خاطر برنامه های خود آنها را هدایت کنند تا اقداماتی را انجام دهند؟ پاسخ بدبینانه این است که حملات پاریس برای انجام اقدامی بزرگ در منطقه خاورمیانه است؛ از نظر برنامهریزی قدرتهایی مانند آمریکا، اروپا و دیگران که آنها میخواهند مسائل دیگری را حل کنند. ولی من فکر می کنم که این گونه نباید تحلیل کنیم. توسعه تروریسم داعش پای همه کشورها را درگیر این موضوع خواهد کرد. بنابراین، برای اینکه امنیت در این منطقه توسعه پیدا کند، باید همه کشورها سه اقدام را دستور کار خود قرار دهند: 1) تقبیح و مخالفت با مداخله نظامی از سوی هر کشوری؛ 2) مبارزه با تروریسم به طور همه جانبه از سوی همه کشورهایی که تروریسم را بلای امنیت بشری می دانند 3) احترام گذاشتن به آرای ملتها و پذیرفتن حاکمیت ملتها در همه کشورها با سازوکارهای عادلانه نه مداخله گرایانه. بعضی ها از طریق رای هم با مداخله ممکن است که بخواهند افراد خودشان را حاکم بکنند. اگر ما به این سه اقدام بتوانیم با مذاکره و دیپلماسی توسعه بدهیم، شاید ان شاء الله به سمت امنیت و صلح حرکت بکنیم. کیهان برزگر: بسیار متشکرم. نکات بسیار جالب و مهمی را مطرح کردید. در این قسمت از بحث نیز در خدمت آقای بهشتی پور، تحلیلگر ارشد مسائل روسیه هستیم. همچنین، ایشان مدیر بخشهای مختلف تحلیلی در سازمان صدا و سیما بودهاند. حسن بهشتی پور: من رئوس نکات اصلی درباره این سه سوال را توضیح خواهم داد. درخصوص سوال اول که اهداف روسیه در سوریه چیست، من به هفت هدف که رهیافت سی سال کار راجع به روسیه قبل و بعد از فروپاشی شوروی سابق است، اشاره خواهم کرد. البته، وقتی میخواهیم هدف یک کشور را تشریح کنیم، باید هم به سیاستهای اعلانی آن یعنی به آنچه به طور رسمی پوتین، لاوروف و مسئولان روسی میگویند، توجه بکنیم و هم به سیاستهای اعمالی که نتیجه سیاست های گذشته و فعلی است و به عنوان یک تحلیلگر میتوان آنها را حدس زد و استخراج کرد، توجه داشته باشیم. به طور خلاصه، اهداف روسیه در سوریه عبارتند از: 1) حمایت از شریک استراتژیک خود در خاورمیانه یعنی دولت اسد در سوریه. اسد و دولت اسد یک شریک استراتژیک برای روسیه است؛ 2) ممانعت از به قدرت رسیدن یک دولت متحد غرب در دمشق. روسیه به دنبال این است که دولتی که در دمشق به قدرت خواهد رسید، طرفدار غرب نباشد و با خود او روابط نزدیکتری داشته باشد؛ 3) مقابله با جریان های افراط گرایی مذهبی به منظور ریشه کن کردن گروه های تروریستی که از قفقاز شمالی به سوریه و عراق آمده اند. دلایل متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه 7000-5000 نیرو از قفقاز شمالی و آسیای مرکزی به حوزه داعش در عراق و سوریه وارد شده اند. روسیه معتقد است که اگر در اینجا مقابله جدی با آنها داشته باشد، میتواند در واقع، امنیت ملی خود را تامین کند؛ 4) حفظ موقعیت خود در سوریه به ویژه در بندر راهبردی طرطوس در شرق مدیترانه. بندر طرطوس از پنجاه سال گذشته تاکنون و از دوره شوروی سابق برای روسیه مطرح بوده و الان اهمیت بسیار بیشتری را پیدا کرده است؛ 5) هدف بعدی، حضور در حیاط خلوت آمریکا است ـ از نگاه روسها، خاورمیانه سالهای سال حیاط خلوت آمریکا بوده است ـ همان طور که آمریکاییها در شرق اروپا پیشرفت کردند، به اوکراین رفتند و تا خود کیف هم پیش رفته اند. کیف بسیار زیاد برای روسیه حائز اهمیت بوده است چون آن همواره پل ارتباطی بین روسیه و غرب بوده است. وقتی کیف در دست غرب است، برای روسها فوق العاده از نظر امنیت ملی حیاتی است. به همین دلیل، روسها در اولین اقدام، کریمه را در شمال دریای سیاه می گیرند و در دومین اقدام هم در سوریه به طور وسیعی شرکت کردهاند؛ 6) بودن روسها در سوریه بسیار اهمیت دارد چرا که سوریه دروازه ورودی روسیه به خاورمیانه است؛ یعنی همیشه نگاه روسیه به سوریه به عنوان یک دروازه ورود به خاورمیانه بوده، چون مهمترین شریک استراتژیک روسیه در خاورمیانه چه در دوره شوروی سابق و چه در دوره جدید همواره سوریه بوده است. بحث دوم این است که حضور روسیه در سوریه چه تاثیری بر روند بحران این کشور و معادلات سیاسی ـ امنیتی خاورمیانه خواهد داشت؟ حملات هوایی روسیه در واقع، نقطه اوج عملیاتی است که این کشور انجام داده است. به نظر من، این اقدام روسیه نقطه عطفی در سیاست های آن است. روسیه برای اینکه این تصمیم مهم را بگیرد، اقدامات زیادی را انجام داده است؛ هم در داخل کشورش و هم در صحنه بین المللی. در واقع، روسیه نقشهای متعددی را بازی کرده و اقدامات مختلفی را انجام داده تا بتواند توجیه کند که چرا باید اقدام نظامی در سوریه انجام دهد، چون سوال بسیار مهمی است که چرا روسیه باید در سوریه اقدام نظامی و حمله هوایی انجام دهد و این امر تبعات و هزینه هایی را برای آن دارد. در پاسخ به این سوال، روسها به عنوان مثال در داخل روسیه میگویند که ما داریم برای امنیت داخلی خودمان میجنگیم و در آنجا قفقازیها را داریم سرکوب میکنیم. از طرف دیگر، سوریه مرکزی برای آزمایش انواع و اقسام سلاحهای روسی شده است. روسیه انواع هواپیماهای جنگنده و موشکهای خود را مورد آزمایش قرار میدهد. بنابراین، توسعه حضور روسیه در خاورمیانه معادله را برای این کشور تغییر داده و در واقع، روسیه در روابط خود با آمریکا مایل است که از این به بعد، با کارت سوریه و خاورمیانه در برابر توسعه طلبی آمریکا و اتحادیه اروپا بازی کند؛ یعنی کارت سوریه و حضور در خاورمیانه موقعیت بین المللی روسیه را افزایش داده است. من پاسخ به سوال سوم یعنی تاثیر حضور روسیه در سوریه بر منافع و امنیت ملی ایران را به دو بخش تقسیم کردهام: فرصت ها و تهدیدات. در بخش فرصت ها به این موارد میتوان اشاره کرد: 1) تقویت موقعیت اسد به عنوان متحد درجه اول ایران بعد از حملات روسیه. شکی نیست که موقعیت اسد تقویت شده است. در واقع، اسد در روی زمین بسیار وضعیت بدی پیدا کرده بود و اوضاع او خوب نبود. غیر از اینکه یک سوم سوریه در دست او بود، تفوقی از لحاظ نظامی بر مخالفان خود نداشت. بعد از آنکه روسیه عملیات نظامی خود را شروع کرد، ارتش سوریه روحیه گرفت و جبههای که در آنجا بسیج شده و به کمک حزب الله و ایران دارد میجنگد، در شرایط بهتری قرار گرفتند. در واقع، حملات هوایی اوضاع داعش را در شرایط بدی قرار داد. بنابراین، این یک فرصت است که وقتی اسد می خواهد وارد مذاکره شود، با دست پُرتری، زمین های بیشتری را داشته باشد و اگر وی بتواند حلب را بگیرد، در مذاکرات آینده وضعیت بسیار بهتری را خواهد داشت؛ 2) حملات روسیه موجب تضعیف موقعیت داعش در سوریه و تقویت دولت اسد برای مذاکرات آتی شده است؛ 3) بعد از حملات نظامی روسیه، موقعیت عربستان، ترکیه و قطر در سوریه نسبت به گذشته تضعیف شده است. به همین دلیل، آنها سراسیمه شروع به مذاکرات با روسیه کردند؛ برای اینکه آنها ببینید که روسیه اولا چه اهدافی دارد، خط مقدم و خط قرمز آن کجاست، این عملیات تا کجا میخواهد پیش برود و چه مدتی ادامه خواهد داشت؛ 4) نقش بیشتری برای ایران در مذاکرات بین المللی سوریه ایجاد شده است. بدون شک، اگر روسیه وارد یک اقدام نظامی در سوریه نمیشد، شاید غرب به این زودیها با حضور ما در مذاکرات بدون گذاشتن پیش شرط موافقت نمیکرد. چون غربیها برای حضور ما در مذاکرات همیشه پیش شرط میگذاشتند و همیشه میگفتند که ایران بخشی از مشکل است و نمیتواند بیاید و خودش مشکل را حل کند. ولی امروز، غربیها پذیرفتهاند که ایران میتواند نقش آفرینی کند و می تواند مشکل سوریه را حل کند و این فرصت برای ما است. این فرصت به نظر من، تحت عملیات نظامی روسیه بوده است. همچنین، در بخش تهدیدات میتوان این نکات را مطرح کرد: اول اینکه، مهمترین خطر حرکت نظامی روسیه این است که آن به یک رویه حقوقی تبدیل بشود. اگر این مساله فردا یک رویه حقوقی بشود که روسیه یا هر کشور دیگری بخواهد بدون مجوز شورای امنیت به کشور دیگری حمله کند، این امر واقعا هم برای ایران و هم برای هر کشور دیگری مشکل ساز خواهد شد. اصولا از اقدام نظامی علیه کشوری دیگر نباید طرفداری شود، هر چند که در کوتاه مدت به نفع ما باشد چون در بلند مدت ممکن است این مساله به یک رویه حقوقی خطرناک در صحنه بین المللی تبدیل شود. دوم، شلیک موشکهای میان برد روسیه از دریای خزر، بدون شک تهدیدی برای امنیت ایران بود؛ درست است که ما خودمان امکان آن را ایجاد کردیم. ولی شلیک موشک ها که به راحتی از دریای مدیترانه می توانست انجام شود، وقتی از دریای خزر انجام میگیرد، یعنی اینکه روسیه میخواهد موشکهای میان برد خود را امتحان کند و همچنین، بالاخره نمایش قدرتی برای همه کشورهای همسایه است. سوم، نقش موثر ایران در صحنه جنگ سوریه تحت تاثیر رهبری عملیات هوایی روسیه قرار گرفته است؛ این برای ما یک تهدید است. به هر حال، ما بازیگر اصلی در سوریه هستیم و بسیار برای ما مهم است که تحت فعالیتهای روسیه عمل نکنیم؛ یعنی در افکار عمومی دنیا، سوریه و منطقه طوری نباشد که جمهوری اسلامی ایران تحت هدایت و رهبری روسیه دارد دست به اقدام نظامی در سوریه می زند؛ سوریه ای که این همه ایران برای آن زحمت کشیده است. اساسا حضور ما در سوریه، با توجه به تهدید اسراییل است و سوریه، یک خط مقدم جبهه برای ما در برابر اسراییل است. این حضور از سال های قبل بوده و سرمایه گذاری بسیار مهمی در آنجا شده است. اما اگر قرار باشد که عملیات نظامی روسیه این حضور را تحت تاثیر قرار بدهد، این به نظر من، یک تهدید است. موضوع چهارم که به عنوان یک تهدید جدی مطرح میشود، این است که روسیه متهم به معاملهگری است. ولی همه کشورها معامله میکنند. هر کشوری که منافعش ایجاب کند، معامله میکند. اما به هر حال، این خطر وجود دارد که روسیه با غرب معاملهای را انجام بدهد که به زیان ایران آن باشد. این یک تهدید است یعنی ما باید حواسمان باشد که تقویت موقعیت روسیه در سوریه باید با هماهنگی و همکاری با ایران انجام شود و به شکلی نباشد که یک دفعه آنها به سمت اسراییلیها و آمریکاییها بروند. اگر چنین حالتی پیش بیاید، بدون شک برای ما یک تهدید محسوب خواهد شد. کیهان برزگر: سپاسگزارم. تاکنون، با توجه رویکردهای نظامی و سیاسی بحث شد. هم اکنون دکتر متقی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با رویکردی استراتژیک به موضوع این نشست خواهند پرداخت. ابراهیم متقی: نکته اولی که من قصد دارم مطرح کنم، این است که روسیه برای سیاست خارجی ایران همواره یک معما بوده است. نگاه ما به روسیه، یک نگاه دوگانه در دوران های مختلف تاریخی است. اگر بخواهیم که بر اساس رهیافت رئالیستی به نقش روسیه در فضای موجود امنیتی بپردازیم، طبعا باید یک تحلیل تاریخی در ارتباط با الگوهای رفتاری روسیه در دوران های گذشته داشته باشیم. نکته دوم اینکه همواره مولفه های ژئوپلیتیکی نقش موثر و تعیین کنندهای در حوزه سیاست خارجی دارد. از آنجایی که ژئوپلیتیک تغییر چندانی پیدا نکرده و همچنین، فرهنگ سیاسی روسیه ثابت باقی مانده و شکل بندی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ایران هم در چنین وضعیتی قرار دارند، بنابراین، می توانیم یک نتیجهگیری نسبتا ثابت در ارتباط با موضوعات و فرآیندهای تاریخی داشته باشیم. روسیه هیچگاه به ایران اعتماد امنیتی نداشته است. همواره ایران را به عنوان بخش لغزان و سیال حوزه امنیتی خود میدانسته است که به سمت غرب گرایش دارد. در دوران های مختلف تاریخی، این نگرانی همواره در نگرش روسها وجود داشته است. من دو سال پیش، به مدت کوتاهی در مسکو بودم و در آنجا چنین نگاهی را در نظریه پردازان به ویژه تحلیلگران مسائل دفاعی ـ امنیتی روسیه نسبت به ایران مشاهده کردم. نکته جالب این بود که حتی ریچارد دالتون که زمانی سفیر انگلیس در ایران بود، او هم در روسیه و در مراکز تحقیقات استراتژیک روسیه کار مطالعاتی می کرد و دغدغه بسیار شدیدی در ارتباط با ادراک ایرانیان نسبت به مسائل امنیت منطقه ای داشت. بحث روسیه این است که ایران چه رویکردی را در فضای منطقهای میخواهد داشته باشد؛ با توجه به اینکه نگاه روس ها نسبت به ما، یک نگاه کاملا فرادستی است. ویژگی اصلی سیاست خارجی روس ها در برخورد با کشورهای مختلف، عدم انعطاف پذیری است. ما یک نوع الگوی رفتاری نسبتا زمخت را در سیاست خارجی روسها میبینیم. همان طور که روندها و الگوهای سیاست خارجی ما آن ظرافت لازم را در دورانهای مختلف ندارد. همیشه ادبیات، مفاهیم و الگوهای رفتاریایی را به کار می گیریم که ادراک بازیگران مختلف سیاست بینالمللی را در رابطه با ما تحت تاثیر قرار می دهد. نگاهی که روسها نسبت به ما دارند، این است که ایران باید فضای رفتار منطقهای خود را حداقل در یک وضعیت متوازن شده با روسیه و جهان غرب تنظیم کند. فکر نکنید که روسیه و جهان غرب در وضعیت رقابت تعارضی قرار دارند. تحلیل من این است که آنچه در روسیه اتفاق میافتد و آنچه که ایران به سمت آن میرود، نمونههایی از بازی بزرگ اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 را منعکس میکند؛ همان بازی بزرگی که زمینههای اشغال ایران را در سال 1941 به وجود آورد و همان بازی بزرگی که رضا شاه در سال 1941 شوکه شد؛ او هیچ گاه فکر نمی کرد که اتحاد شوروی سوسیالیستی با آمریکا و انگلیس که نظام سرمایه داری و الگوهای دموکراتیک را پیگیری میکنند، به نوع وحدت استراتژیک برسند. نگاه بعدی روسها در فضای موجود این است که ایران بر هم زننده وضع موجود است؛ یعنی بازیگر گریز از مرکز است. روسها هیچ گاه این نگاه را ندارند که بازی ایران مبتنی بر قواعد ساختاری نظام بینالملل است. در دوره جنگ ایران و عراق، ما از آمریکاییها تسلیحات مدرن گرفتیم، موشکهای فینیکس و تاو گرفتیم ولی از روسها کوچکترین امکانات و تجهیزاتی را برای تقویت بنیه دفاعیمان نگرفتیم. این نشان می دهد که فضای روسیه در برخورد با ما انعطاف پذیری بسیار محدودی را دارد. فضای منطقهای موجود الگوی رفتاری روسیه را به گونهای شکل داده که ناچار به تعامل تاکتیکی با ما است. الگوی رفتاری روسیه با ما مطمئنا مبتنی بر "همکاری تاکتیکی" است. این همکاری تاکتیکی در قالب شکل بندیهای موازنه تهدید معنا پیدا میکند. امروز روسیه و ما، هر دو یک نوع تهدید مشترک داریم. وقتی که این تهدید مشترک وجود دارد، طبیعی است که روسیه یک نوع کنش تاکتیکی را انجام میدهد و بر اساس این کنش تاکتیکی الگوی همکاری با ایران را در ارتباط با فضای منطقهای در پیش میگیرد. در فضای همکاریهای تاکتیکی به هیچ وجه نباید فکر کرد که ادراک روسیه در رابطه با ما این است که ما بازیگر خوب محیط منطقهای خاورمیانه هستیم؛ آنها ما را یک جلوه دیگری از بازیگری می دانند که محیط منطقهای را میخواهد تحت تاثیر قرار بدهد، موازنه قدرت را تغییر دهد و بر اساس تغییر در موازنه قدرت برای خود نقش یابی منطقهای کند. روسها خیلی راحتتر با آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها در ارتباط با امنیت منطقهای به نوعی، به توافق میرسند. علت آن این است که الگوی رفتاری آنها بر اساس یک نوع محاسبهگرایی است که ما آن را در قالب عقلانیت استراتژیک تلقی میکنیم. نباید فکر کنیم که نگاه و الگوی رفتاری آنها در رابطه با برنامه هستهای ایران، تحریمهایی که علیه ما انجام گرفت و حتی در روند مذاکرات هسته ای که ما داشتیم، متمایز شده از آمریکاییها بود. روسیه در شرایطی وارد فضای سوریه شد که ما فکر میکنیم که روسیه همین دو ماه گذشته وارد سوریه شده، در حالی که نیروهای روسی حداقل سه سال است که در محیط امنیتی سوریه فعال هستند. آنها حوزه موشکی سوریه را در اختیار دارند؛ یعنی اینکه هم موشکهای زمین به هوا و هم موشکهای زمین به زمین در کنترل روسیه قرار داشته است. این نگرانی همواره برای روس ها وجود داشت که مبادا قدرت تاثیرگذار ایران در سوریه زمینههایی را به وجود آورد برای اینکه سوریه موشکهای زمین به زمین خود را به سمت اسراییل شلیک بکند. این برای اسراییلیها و آمریکاییها یک کابوس بود. به همین دلیل است که فضایی که وجود داشت، این بود که روسیه کنترل سیستم موشکی سوریه را در اختیار گرفت؛ چندین هواپیمای ترکیه را زد اما در ازای آن، با یک نوع کنترل مانع شلیک غیرقابل پیشبینی موشکهای زمین به زمین سوریه به اسراییل شد. به همین دلیل بود که وقتی که روسیه وارد اقدامات پرشدت در سوریه شد، نتانیاهو سفری به مسکو داشت و در آن سفر، این بحث مطرح شد که روسیه چگونه می تواند امنیت اسراییل را حفظ کند. امروز برای اسراییل، امنیت اسراییل مهم است. بنابراین، در شرایط بحران و تهدید، مهمترین مساله برای کشورها این است که امنیت چگونه حفظ خواهد شد. روند مذاکرات وین 1 و 2 هم نشان میدهد که الگوی بازی روسها، تغییر و جابهجایی در کارگزاران سیاسی سوریه است. تغییر در ساختار سیاسی سوریه با وجود روسیه راحتتر انجام میگیرد و با وجود روسیه، ایران انعطاف پذیری بیشتری را برای تغییر در حوزه کارگزاری قدرت خواهد داشت. بنابراین، روسها چه با نظامیان سوریه و چه با نظامیان ارتش آزاد ارتباط دارند. آنها یک نوع درک متقابل در ارتباط با موضوعات امنیت منطقهای دارند. گفته شده که دولت انتقالی شش ماه دیگر باید شکل بگیرد. به نظر من، این شش ماه حداکثر به نه ماه یا یک سال خواهد رسید. مطمئنا، این دولت انتقالی دولتی خواهد بود که به هیچ وجه با شکل بندی موجود قدرت در سوریه مفهوم پیدا نخواهد کرد و قطعا این دولت از میان نظامیانی خواهد بود که طی سال های گذشته، یک نوع همبستگی الگویی و تاکتیکی و درک امنیتی را با روسیه به دست آورده اند. کیهان برزگر: دیدگاه آخر ما مربوط به آقای دیوسالار دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران است. ایشان با رویکردی توسعهای بحث خواهند کرد و نگاه ایشان، مبتنی بر منابع قدرت است. عبدالرسول دیوسالار: مداخله نظامی روسیه در سوریه را از منظری دیگر هم میتوان دید و آن "ساخت قدرت در درون روسیه" است. بحث من پاسخ به این سؤال است که ـ به عنوان پدیده ای که در خاورمیانه دارد اتفاق میافتد ـ آیا میتوان از تحول در ساخت قدرت در روسیه صحبت کرد و احیاناً این تحول در ساخت قدرت در روسیه، آیا می تواند تأثیراتی بر امنیت ملی ما بگذارد. به نظرم، ما از لحاظ تاریخی، یک نوع کم توجهی نسبی را نسبت به روندهای ساخت قدرت در روسیه داشتهایم. برای مثال، اتفاقات قرن 19 و عهدنامههای ترکمنچای و گلستان ناشی از این بود که ما نتوانستیم روند شناسی دقیقی بکنیم از اینکه اساساً تحول ساختار قدرت در روسیه چگونه دارد اتفاق میافتد، شیب قدرت نظامی و امنیتی و حتی شیب قدرت اقتصادی در روسیه به چه سمتی دارد میرود و این سمت و سوی احتمالاً چه ساختارهای تهدیدآمیزی را میتواند برای ما ایجاد کند. به عبارت دیگر، ما هیچگاه روند شناسی دقیقی از ساخت قدرت در روسیه به طور تاریخی نداشتهایم. به همین خاطر، من فکر میکنم که مسأله سوریه و ورود روسیه به آ ن را به عنوان نمادی کلیدی برای تحلیل مسأله ساخت قدرت در روسیه میتوان دید. بسیاری از غربیها مطرح میکنند که اساساً برنامه مدرنیزاسیون ارتش روسیه چندان موفق نبوده و شکست خورده اما دقیقاً برعکس است. بعد از اتفاقات سال 2008 در گرجستان، تغییرات اساسی در ساختار نظامی روسیه ایجاد شد که این موضوع جای بحث بسیار جدی را دارد و ما باید بیشتر به آن توجه کنیم. چون آن مساله یک نوع تولید قدرتی را در روسیه ایجاد کرده که من نشانههای این تولید قدرت را در جنگ سوریه میبینم. بنابراین، سؤال این است که آیا اساساً ساختارهای تولید قدرت در روسیه دچار تغییر شدهاند؟ آیا ما شاهد تغییرات جدیدی را ساختارهای تولید قدرت در روسیه و الگوهای جدیدی از تولید قدرت را هستیم؟ پاسخ من به این سؤال مثبت است. به عبارت دیگر، من جنگ روسیه در سوریه را از چند منظر، متفاوت میبینم. اولین تفاوت این است که این اولین جنگ روسها در خارج از سرزمین خودشان است که از نیروهای مشترک دارند استفاده میکنند؛ یعنی در واقع، ساختارها و شاخههای مختلف قوای نظامیشان برای اولین بار، در قالب یک عملیات مشترک نظامی دارند با یکدیگر همکاری میکنند. اتفاق کلیدی دوم در جنگ سوریه، لجستیک بسیار چابک ارتش روسیه است که پیام بسیار محکمی را برای همه کسانی که داشتند این صحنه را تحلیل میکردند، داشت. معنای این لجستیک این است که حدود 2000 سرباز به همراه مجموعه تجهیزات آن
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صدای ایران]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
صفحات پیشنهادی
کرملین: ایران و روسیه دیدگاه مشترکی در قبال سوریه دارند
کرملین ایران و روسیه دیدگاه مشترکی در قبال سوریه دارند به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس سخنگوی کرملین که به همراه ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه تهران به سر میبرد درباره بحران سوریه به خبرگزاری فرانسه گفت که تهران و مسکو درباره مساله سوریه دیدگاه مشترکی دارند 94 09 02ایتارتاس/ پوتین: عملیات روسیه در سوریه بدون حمایت ایران غیرممکن بود
تهران خبرگزاری صداوسیما سیاسی 1394 9 3خبرگزاری ایتارتاس گزارش داد ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از عملیات خلبانان روس در سوریه تجلیل کرد وی بعد از مذاکرات با حسن روحانی همتای ایرانی خود در گفتگو با خبرنگاران گفت اقدامات خلبانان هایمان در سوریه را مثبت ارزیابی می کنم پوتینتأکید کامرون بر حضور روسیه و ایران در مذاکرات سوریه
نخست وزیر انگلیس گفت که اکنون شاهد حضور تمام بازیگران منطقه ای شامل ایران و روسیه در مذاکرات سوریه هستیم به نوشته روزنامه دیلی تلگراف دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس در سخنرانی اش در پارلمان این کشور به منظور متقاعد کردن نمایندگان برای حمله هوایی به مواضع داعش در سوریه گفت که اینحضور جنگنده های ایران در کنار هواپیماهای جنگی روسیه در آسمان سوریه
دبکا فایل طی گزارشی مدعی حضور جنگنده های ایرانی در کنار هواپیماهای جنگی روسیه در حریم هوایی سوریه شد وبسایت اسرائیلی دبکا فایل نوشت تصاویر ویدیویی که وزیر دفاع روسیه منتشر کرده نشان می دهد که برای اولین بار جنگنده های F14 و میگ ۲۹ ایران در آسمان سوریه حضور پیدا کرده اند هواپیمروحانی خواستار خویشتنداری روسیه و ترکیه شد/حضور مقامات ارشد کشورهای صادر کننده گاز نشانه امنیت و اهمیت ایران ا
به گزارش گروه سیاسی صید نیوز به نقل از ایرنا حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی درجلسه امروز چهارشنبه به موضوع تروریسم و خطرات آن برای جهانیان پرداخت و گفت آنچه در پاریس مالی سرنگونی هواپیما در شرم الشیخ بیروت و اخیرا در تونس اتفاق افتاد و البته روزانه در یمن عراق و سوردبکافایل مدعی شد: حضور جنگنده های ایران در کنار هواپیماهای جنگی روسیه در آسمان سوریه
دبکافایل مدعی شد حضور جنگنده های ایران در کنار هواپیماهای جنگی روسیه در آسمان سوریه دبکا فایل طی گزارشی مدعی حضور جنگنده های ایرانی در کنار هواپیماهای جنگی روسیه در حریم هوایی سوریه شد به گزارش نامه نیوز وبسایت اسرائیلی دبکا فایل نوشت تصاویر ویدیویی که وزیر دفاع روسیه منتشر کپوتین عملیات روسیه در سوریه را بدون ایران غیرممکن خواند
خبرگزاری ایتارتاس به نقل از ولادیمیر پوتین اعلام کرد عملیات روسیه در سوریه بدون حمایت ایران غیرممکن بود نسخه چاپی این خبرخبرگزاری ایتارتاس به نقل از ولادیمیر پوتین اعلام کرد عملیات روسیه در سوریه بدون حمایت ایران غیرممکن بود سه شنبه ۳آذر۱۳۹۴آیا روسیه در صدد آغاز عملیات زمینی در سوریه است؟
آیا روسیه در صدد آغاز عملیات زمینی در سوریه است اظهارات رئیس جمهور روسیه مبنی بر اینکه تاکنون عملیات نظامی برای مبارزه با تروریسم کافی نبوده است به اضافه رزمایش های دریایی در آبهای سوریه این سوال را مطرح می کند آیا مسکو در صدد آغاز عملیات زمینی در سوریه است کد خبر ۵۴۹۰۶۰ تاریگزارش وزیر دفاع روسیه از عملیات سوریه
شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۴ وزیر دفاع روسیه از شلیک 18 موشک کروز به اهداف تروریستها در سوریه از ناوگان کاسپین خبر داد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه در گزارشی برای ولادیمیر پوتین رئیسجمهور این کشور گفت از 20 نپوتین شورای امنیت ملی روسیه را به نشست فوری فراخواند
در پی سرنگونی هواپیمای ارتش روسیه توسط ترکیه رئیس جمهور این کشور شورای امنیت ملی روسیه را به نشست فوری فراخواند به گزارش تهران پرس ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه پس از آن خواستار نشست اضطراری شورای امنیت ملی روسیه شد که وزارت دفاع این کشور با صدور بیانیه ای اعلام کرد هواپیم-
گوناگون
پربازدیدترینها