واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: یک بابایی که سال 1975 افتاده بود زندان حالا آزاد شده و با دنیایی کاملا عجیب و غریب روبه رو شده که هیچ از مناسبات آن سر در نمی آورد. ما که زندان نبودیم سر درنمی آوریم، وای به حال او که دستش از شهر و دهات جهان کوتاه بوده. حقیقتا خیلی عجیب و غریب تغییر کرده ایم. در همه چیز هم تغییر کرده ایم. 40 سال پیش چه کسی فکر می کرد جهان به شکل و شمایل امروز دربیاید؟ خیلی سال پیش توی جایی که کار می کردم یک دستگاه فاکسیمیل خریدند. اولا برای این دستگاه یک اتاق مجزا درست کردند به اسم اتاق پیام. دوتا متصدی هم گذاشتند پای دستگاه که یک وقت یک آدم ناوارد نزند دستگاه را بترکاند. بعد ما با چشم های گرد و چهره مبهوت می گفتیم یک دستگاهی آمده که عکس و نامه را از این ور داخلش می کنی، هزار کیلومتر آن طرف تر می آید بیرون. یک همکاری داشتیم که تحت تاثیر قرار گرفته بود هول برش داشته بود سعی می کرد با استفاده از این دستگاه امکان طی الارض را اثبات کند. اما حالا فاکسیمیل آنقدر خوار شده که اصلا به حساب هم نمی آید. دنیا جلوی چشم مان چنان عوض شد که عین برق هم بدویم به گردش نمی رسیم. همین اسمارت فون ها را دست کم نگیرید. حتی از ژول ورن تخیلی تر بود اگر یکی پیش بینی می کرد که دستگاهی توی جیب تان می گذارید که عین جام جهان نما دنیا را نمایش تان می دهد؟ زندانی که جای خود دارد همین شخص بنده هم گیج و ویج شده ام که دنیا به کجا دارد می رود. حالا دیگر تلویزیون و رادیو تکنولوژی های پیش پا افتاده اند که به چشم نمی آیند. تعجب نکنید اگر از آینده جهان خبر بدهد و تصویری بسازد که هر کدام شما از پشت بام تان به ماه می روید و برمی گردید... اما تغییرات منحصر به دستگاه ها و ابزار و ادوات نیستند. اینها نمادی هستند از تغییرات مهم تری که درون مان اتفاق افتاده. ما کجا 30 سال پیش طاقت داشتیم که بنشینیم و یکی جلوی چشم مان حرف بی ناموسی بزند؟ حالا یک تساهل و تسامحی در کوچک و بزرگ مان پیش آمده که نظر طرف مقابل را می شنویم و خم به ابروی خود نمی آوریم. بچه های نسل الان محال است باور کنند که تا همین چند سال پیش مردم سر مردان نامدار سیاست با هم دعوا می کردند و یقه هم را می گرفتند. حالا ملت پای ماهواره می نشینند و همه حرفی را در نهایت گشاده رویی می بینند و سر تکان می دهند. کی فکر می کرد که گفتمان های شدید و غلیظ سه دهه قبل جایش را به مدارا و سازش بدهد. گیرم که یک عده قلیلی از از شنیدن مدارا کهیر بزنند و همچنان به جز خود را تحمل نکنند. به تیتر چهارتا روزنامه نگاه نکنید. نگذارید سخنرانی های سیاسی تصویر واقعی دنیای امروز را طور دیگر نشان تان بدهند. واقعیت این است که مدارا گسترده شده و سایه اش را روی سر خانواده ها انداخته. حالا خیلی از مادران و پدران متعصب را می توانید سراغ بگیرید که دختران و پسران متفاوت خود را تحمل می کنند و خم هم به ابرو نمی آورند. آدم بچه اش را که نمی تواند از خود دور کند. شاید دهه 60 می شد از این کارها کرد اما حالا دیگر دنیا فرق کرده و تکثرگرایی به ادارات و خانه ها محافل و پس ضمایرمان راه پیدا کرده. این حرف که «این نظر شماست و قابل احترام است اما من طور دیگر فکر می کنم» حرفی نبود که بیست، سی سال پیش می توانستی بگویی و بشنوی. مردم سر مسوولان سیاسی با هم دعواها می کردند. حالا اما نماینده محترم مجلس آقای زاکاتی به صراحت می گوید که وظیفه ما اطلاع رسانی در مورد آقای هاشمی است. این حرف را شاید شما خوش تان نیاید اما من نمادی از رشد و توسعه کشور می بینم و به همین دلیل این تغییرات را ارج می نهم. اتفاق خوبی است که خانواده ها عین هم فکر نکنند و مخالفت با یک شخص به منزله مخالفت با کلیت نظام و جهان تلقی نشود. آنها که از تغییر بدشان می آید سریع السیر همه پیشرفت های تکنولوژیک را به شیطان نسبت می دهند و فکر می کنند که معنی پایداری ماندن بر روش های قدیم است. اما این تغییرات به اراده حق رخ می دهند و نباید دربرابرشان مقاومت بیهوده کرد. منظورم نیست که خودمان را بسپاریم به جریان های تند و تیز تغییر. هر چند خواسته و نخواسته با آنها همراهیم. اما می گویم که فهم این تغییرات کمک می کند که دنیا را و خودمان را بهتر بشناسیم. دنیا مثل دهه 60 نمی شود. من و شما هم مثل آن روزها نمی شویم. بنابراین نمی شود شما با مردم همان مناسباتی را داشته باشید که دهه 60 داشتید. عوض شده. این کامپیوترها، این رسانه ها، این ماشین ها، این خیابان ها، این فراگیری اخبار، این تغییر و تحول های سیاسی مردم را هم عوض کرده، مهم تر از مردم نسبت بین حاکمیت و مردم را هم عوض کرده. اگر می خواهید ببینید چقدر همه چیز عوض شده نیازی نیست به جهان نگاه کنید. به بچه های خودتان، سبک زندگی تان به مبلمان تان به تابلوهای روی دیوارتان و به شوخی های مندرج در گوشی های تان و به عکس های وایبری و تلگرامی تان نگاه کنید تا بفهمید دنیایی که می شناختید جلوی چشم تان عوض شده و رفته پی کارش.
شنبه ، ۷آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]