واضح آرشیو وب فارسی:داغ نیوز: این روزها تلگرام به یک تونل وحشت هم تبدیل شده. روزی نیست که خبری مفصل همراه با توصیفات دقیق، گاهی همراه با عکس های مرتبط یا حتی ویدئو را در تلگرام نبینید. روزنامه هفت صبح – مهسا مژدهی: این روزها تلگرام به یک تونل وحشت هم تبدیل شده. روزی نیست که خبری مفصل همراه با توصیفات دقیق، گاهی همراه با عکس های مرتبط یا حتی ویدئو را در تلگرام نبینید. شایعات به سرعت هر چه تمام تر و با آب و تاب دست به دست می شوند. همه چیز آنقدر سریع اتفاق می افتد که در یک چشم به هم زدن خبری دروغین، مجموعه ای عکس از حریم شخصی یا تصویری آزار دهنده اغلب کاربران را با خود درگیر می کند. واکنش ها معمولا انفجاری اند و مخلوطی از خشم، ترس، وحشت و غم. شایعاتی از این دست اصرار دارند احساسات تان را به بازی بگیرند، شما را بترسانند یا منزجرتان کنند. تا کسی دستی بجنباند و خبری را تکذیب یا تایید کند، خیلی دیر شده. تلگرام در انتقال حوادث روز، چه ساخته ذهنی بیمار باشند و چه حقیقتی تلخ، بسیار قدرتمند عمل می کند. این روزها ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کل کشور به گوشی های هوشمند دسترسی دارند. از میان این تعداد بیش از ۱۵ میلیون نفر هم کاربر پیام رسان تلگرامند. این به این معناست که میلیون ها نفر خوشبینانه روزی یک بار با اخباری ترسناک، غم انگیز یا شوکه کننده روبرو می شوند. ما هم هنوز نمی دانیم چه زمانی قرار است حوصله شایعه سازان و شایعه دوستان سر برود و برای پر کردن اوقات فراغت راه دیگری را امتحان کنند و دست از سر خراب کردن اعصاب و روحیه ما بردارند اما شما می توانید تعدادی از این شایعات و اخباری که در همین یک ماه اخیر به آنها برخورده ایم را بخوانید. ۱- همین چندی قبل بود که سر و کله فیلمی از کتک خوردن کودکان معصوم پرورشگاهی با چوب و لگد، از سوی مربی بی رحم آنها پیدا شد. فیلم توضیحاتی هم با خود داشت که باخبرمان می کرد از پرورشگاهی در همین تهران و در بیخ گوشمان برداشته شده. بلافاصله ما بینندگان یکه از صحنه کتک خوردن چند کودک بی پناه در همین نزدیکی حسابی آزرده شده بودیم، شروع به دست به دست کردن فیلمی کردیم که بعدها مشخص شد نه در تهران، که در اردبیل عراق گرفته شده است اما کمتر کسی به خودش زحمت داد تا خبر تکمیلی را هم به همان سرعت در اختیار دیگران قرار دهد. ۲- اما ماجرا فقط به همین یک مورد ختم نمی شود. آخر هفته پیش عکسی در گروه های تلگرام منتشر شد از مردی که در یک یاز ایستگاه های متروی شهر، جلوی چشم مسافرانی که دیر وقت به خانه برمی گشتند، بی هیچ هول و دلهره شیشه می کشید. چه کسی فکر می کرد در متروی تهران که دوربین های مدار بسته فعال اند، بشود به همین راحتی از مواد مخدر استفاده کرد. آن هم درست مثل آدم حق به جانبی که روزنامه ای را روبرویش باز کرده و با دقت می خواند. عکس بسیار شوکه مان کرد. منزجر کننده بود. خشمگین شدیم و غر زدیم و منتظر تایید و تکذیب ها ماندیم و البته فراموشش کردیم. ۳- دو روزی گذشت و از شوک این یکی هم بیرون نیامده بودیم که ضربه بعدی زده شد. ظهر یکشنبه یعنی چهار روز پیش، دقیقا یک روز مانده به سفر ۱۸ تن از سران کشورها به ایران، وقتی شهروندان تهرانی نگران مسدود شدن مسیرهای رفت و آمدن هر روزشان بودند، تعداد زیادی عکس از یک گروگانگیری به تلگرام درز کرد. عکس ها همراه یک خبر بود که می گفت یک گروگانگیری در بازار موبایل تهران با ۲۷ کشته به پایان رسیده است. بلافاصله ترس و وحشت از چنین حادثه ای همه جا را پر کرد. خوانندگان این شایعه که ذهن شان تا حدودی به دلیل حوادث پاریس و گروگانگیری در مالی، آماده پذیرش یک اقدام تروریستی بود، با سرعت هر چه تمام تر به ارسال عکس ها برای یکدیگر پرداختند. شایعه پرداز آنقدر دقیق بود که بداند عکس ها را چطور در کنار هم قرار دهد که شک برانگیز نباشد. البته کمتر کسی به خودش زحمت داد تا در مورد یکی از تصویرهایی که از به اصطلاح گروگانگیری گرفته شده در اینترنت جستجو کند. کاربران آنقدر تنبلی کردند که شایعه تا ساعت ها دست به دست چرخید تا بالاخره کنجکاوترها خبر آوردند تصاویر مربوط وبه یکی از مانورهای نیروی انتظامی در سال های گذشته است. با این حال تا زمانی که چنین اتفاقی از سوی رسانه های رسمی تکذیب نشد، نگرانی هم به طور کامل از دل ها بیرون نرفت. ۴- باورش سخت شده اما دو ساعتی بعد از تکذیب گروگانگیری این بار شنیدیم که شایعه بر افراشته شدن پرچم تروریست های داعش در یک یاز اتوبان های تهران هم مطرح شده. این یکی آنقدر بعید بود که دوستداران شایعات هم رغبت نکردند خیلی به آن بپردازند. ۵- مثال ها انگار تمامی ندارد. شایعات در ماه های اخیر بارها ما را ترسانده و غمگین کرده اند. ما با دیدن ویدئویی از یک دختربچه ۸ یا ۹ ساله که با تبحر و تسلط کامل مواد مخدر مصرف می کند دلمان ریش شد و فیلم را با جملاتی دردناک برای هم در تلگرام فرستادیم و احتمالا فکر نکردیم چه کسی و با چه هدفی می تواند تصویر این کودک را منتشر کرده باشد. ۶- پسری که عکس های خصوصی اش را در اینترنت گذاشته بود را که یادتان نرفته؟ همین چند روز پیش تصویری از شلاق خوردن مردی که صورتش هم پیدا نبود، به او نسبت داده شد تا دوباره بر سر زبان ها بیفتد. واکنش ها به این مورد متناقض بود. عده ای دل سوزاندند و عده ای به دنبال سزای دیگری برای متهم گشتند و برخی هم از حکم ۳۰۰ ضربه شلاقی که شایعه شده بود راضی بودند. حرف ها آنقدر زیاد بود که کسی وقت نکرد بپرسد از کجا فهمیدید این مردی که لباس زندانی بر تن دارد، همان پسر جوان تازه معروف شده است. ۷- عجله نکنید، هنوز لیست شایعاتی که در یک ماه اخیر به گوش مان خوردند تمام نشده. ما با خبر کذب به قتل رسیدن قهرمان پرورش اندام کشور مثل شایعه مرگ بازیگر معروف غمگین شدیم. چه کسی فکر می کند مرد جوان ورزیده که قهرمان هم هست به همین راحتی به قتل برسد؟ فکر کردن به این داستان سخت بود اما باور کردنش خیلی سریع اتفاق افتاد. در چشم بر هم زدنی عکس قهرمان پرورش اندام صفحات تلگرام را پر کرد و عده ای را هم واداشت تا حدس بزنند چه کسی می تواند قاتل یک قهرمان باشد. ۸- با انتشار فیلمی از کندن پوست پلنگ به دستان پژمان پلنگ کش، دلمان آتش گرفت و برای دقایقی به سرنوشت حیات وحش فکر کردیم. این فیلم آنقدر دست به دست شد تا واکنش رییس سازمان حفاظت از محیط زیست را برانگیخت و وادارش کرد تا توضیح دهد که این اتفاق نه در سال ۱۳۹۴ که در سال ۱۳۸۷ رخ داده. معصومه ابتکار حتی آنقدری از این حادثه می دانست که خبرمان کند مجرم که بوده و چه تاوانی بابت عمل نفرت انگیزش پرداخت کرده است. با این حال عکس پلنگ بخت برگشته هنوز دست به دست می شود. انگار تلگرامی ها علاقه ای به توضیحات دقیق رییس سازمان حفاظت از محیط زیست ندارند.
پنجشنبه ، ۵آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: داغ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]