واضح آرشیو وب فارسی:عقیق: یکى از این بیماری ها مسألۀ دنیا است. در نهج البلاغه چه بسیار علیه دنیا و دنیاطلبى و دنیا فریفتگى و علیه خطرات و کمین هاى دنیا هشدار داده شده، یکى از بخش هاى مهم نهج البلاغه زهد آن است.عقیق بخشی از دیدگاه مقام معظم رهبرى، تألیف محمد مهدی علیقلی با موضوع "درمان دردها" را منتشر می کند. امروز ما در شرایط مشابهى مانند دوران حضرت على(علیه السلام) هستیم؛ ما را هم دنیاطلبى تهدید مى کند، ما را هم ابتلاى به کبر و خود پرستى و تبعیض ، تهدید مى کند، طوفان فتنه هاى اجتماعى ما را هم به فرو ریختن تهدید مى کند. بنابراین ما هم به آن درمان ها و بیش از همیشه به نهج البلاغه احتیاج داریم. من ندیده ام از این دیدگاه کسى دنبال نهج البلاغه رفته باشد. البته خیلى کار شده، اما این دیدگاهی جدید است. اینک در آیینۀ نهج البلاغه نگاه کنید و ببینید شما از وضع کنونى خودتان چه چیزى را در آن مى بینید؟؛ کدام درد و کدام خطر را مى بینید؟؛ کدام هشدار متوجه ماست؟ و بدانید که درمان همۀ اینها در نهج البلاغه است. امروز بسیار لازم است که محققان، نهج البلاغه را از این جهات تفسیر کنند. * بیماری دنیا طلبی نمونه وار چند فقره از بیماری هاى آن روز که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در صدد معالجۀ آن هاست ذکر مى کنم: یکى از این بیماری ها مسألۀ دنیا است. در نهج البلاغه چه بسیار علیه دنیا و دنیاطلبى و دنیا فریفتگى و علیه خطرات و کمین هاى دنیا هشدار داده شده، یکى از بخش هاى مهم نهج البلاغه زهد آن است. * عدم استفاده از نسخه های شفابخش نهج البلاغه ما مثل آن بیمارى که یک نسخۀ کامل از یک طبیب حاذق در جیب خود یا در طاقچۀ اتاق خود دارد، اما در عین حال، لاى آن نسخه را باز نمى کند و به آن عمل نمى کند و از آن بیمارى دائماً رنج مى برد. قرن هاى متمادى نهج البلاغه را داشتیم اما از آن استفاده نکردیم و از معارف آن بهره نبردیم. این آن تأسف و افسوس بزرگى است که هر کس با نهج البلاغه آشنا شود، در دلش جا خواهد گرفت. * پیامبران (ع) از تکبر به دور بودند امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه خطبه اى به نام قاصعه دارد که خطبه ای بسیار مهم، پرمضمون و شگفت آور است. یکى از محورهاى عمدۀ این خطبه مذمت تکبر می باشد. در این خطبه جملاتى دربارۀ پیغمبران دارد که چند جمله بیان می گردد: «وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَابُرَ» خداى سبحان کبر و فخرفروشى را در نظر پیغمبران زشت و مکروه قرار داد. «وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ» و تواضع را براى آنها شایسته دانست و راضى شد که آن ها متواضع باشند. «فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ»؛ این قدر پیغمبران اهل تواضع و یگانگى بودند که صورت هاى خودشان را به زمین مى چسباندند. «وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ»؛ پیشانى خود را با خاک آلوده مى کردند (اینها کنایه از تواضع و فروتنى است). بعد مى فرماید: «وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ کَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِینَ»؛ براى مؤمنین خفض جناح مى کردند (نهایت تواضع و فروتنى همراه با مهربانى را خفض جناح مى گویند)، پیغمبران با مؤمنین این گونه بودند، لذا مؤمنین همیشه دور پیغمبر جمع مى شدند. «وَ کَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِینَ»؛ در حالى که مؤمنینِ با پیغمبران، مردمان مستضعفى بودند (که به هر معنا بگیریم مقصود ما را بیان مى کند: یا خود پیغمبران، مستضعفان بودند و یا مؤمنین که پیغمبران در میان آنها بودند و در مقابل آن ها آن طور خضوع مى کردند؛ آنها مردمان مستضعفى بودند) لذا به پیغمبر ایراد مى گرفتند: «قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ» گفتند: آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که افراد پست و بى ارزش از تو پیروى کرده اند. * ارتباط دولت با مردم امیرالمؤمنین در نهج البلاغه مى فرماید: پیغمبران در مقابل مؤمنین خاضع بودند؛ در حالى که آن مؤمنین از اقوام مستضعف بودند. انبیاء با همین عامۀ مردم و قشرهاى وسیع مردم که اکثریت افراد یک جامعه را تشکیل مى دهند، سر و کار داشتند. پیغمبر اسلام (ص) هم سر و کار داشتند، امام امت هم در این روزگار سر و کار دارد و باید این رابطه میان دولت و مسئولان و مردم بماند. باید این رابطه ضعیف نشود. رگِ اصلى انقلاب ما وجود همین رابطه است. * ضربه ای که تکبر به نظام سیاسی اسلام وارد کرد موضوع دیگرى که در نهج البلاغه بارها تکرار شده است، تکبر است. یعنى همان که محور اصلى خطبۀ قاصعه است. البته مخصوص خطبۀ قاصعه هم نیست؛ در خیلى جاها هست، مسألۀ تکبر یعنى خود را از دیگران بالاتر دانستن؛ همان آفتى که اسلام و نظام سیاسى اسلام را منحرف کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و به کلى نتایج زحمات پیامبر(صلى الله علیه و آله) را تقریباً در برهه اى از زمان از بین برده، این است که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به آن بسیار اهمیت مى دهد. * کلام امیر بیان در باب زهد این که نهج البلاغه پر از زهد و ترغیب به زهد است؛ چه چیز را نشان مى دهد؟؛ بیمارى را نشان مى دهد این نسخۀ امیرالمؤمنین علی علیه السلام که این قدر راجع به دنیا گرم، پرشور، پرهیجان، زیبا و بلیغ حرف مى زنند؛ نشان مى دهد که مردم بدطورى گرفتار دنیا شده بودند. بیست و سه سال پس از رحلت پیامبر(صلى الله علیه و آله)، مردم بدطورى اسیر شده بودند. این دستِ گره گشا سعى مى کند، گره هاى این کمند را از دست و پاى آن ها باز کند. * نهج البلاغه درمان دردها امروزه نهج البلاغه براى ما از جهات مختلفى حساس است، تأکید مى کنم که این کتاب، گنجینۀ بى نظیر است و امروز هم بیشتر از همیشه ملت و جامعۀ اسلامى ما به آن نیازمند است. ما ملت ایران به عنوان کسانى که پایه هاى این نظام را روى دوشمان گرفته ایم، اگر امروز به نهج البلاغه مراجعه کنیم در آن چیز جالبى خواهیم یافت. بیماری هایی که در این موقعیت ما را تهدید مى کند و درمان این بیماری ها، براى ما ارزنده و حیاتى است. باید برویم و این درمان ها را جستجو کنیم. نمى خواهم بگویم همۀ آن حوادثى که در صدر اسلام اتفاق افتاده، امروز هم همان ها مو به مو اتفاق مى افتد؛ خیر، اما جهت گیری ها یکى است. * راهکارهای نهج البلاغه در مباحث امروز و لزوم نیازمندی به آن ما یک سلسله سخنرانى از حضرت على علیه السلام داریم که در این سخنرانی ها، ایدئولوژى و تاکتیک جنگ، شیوه و تجربۀ حکومت کردن، اخلاق، زهد و تقوى وجود دارد. شما امروز مى فهمید که ما چه قدر به نهج البلاغه احتیاج داریم . پی نوشت: نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى: محمد مهدی علیقلی منبع:حوزه
چهارشنبه ، ۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عقیق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]