واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: - مرد ۴۱ ساله وقتی از زندان مرخصی گرفت و آزاد شد، تازه فهمید که همسرش به صورت غیابی از او طلاق گرفته است.این مرد به تصور اینکه پای مرد جوانی در این ماجرا درمیان است، نقشه اسیدپاشی طرح کرد.ساعت 19:45دوشنبه، رهگذران در یکی از خیابان های تهران صدای فریاد مردی را شنیدند که می گفت: «سوختم؛ سوختم.» همزمان مردی که یک چاقو و سرنگ در دستش بود از محل فرار کرد و مردم با دیدن این صحنه به کمک جوانی رفتند که قربانی اسیدپاشی شده بود. با انتقال مرد جوان به بیمارستان ، پلیس در جریان قرار گرفت و تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم آگاهی پایتخت با دستور قاضی حسین پور، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات خود را شروع کردند.قربانی اسیدپاشی جوان 25ساله ای بود که از ناحیه صورت و چشمانش هدف اسیدپاشی قرار گرفته بود. درحالی که او نمی دانست عامل اسیدپاشی کیست، مأموران در بررسی های تخصصی توانستند عامل اسیدپاشی را شناسایی کنند. او مرد 41ساله ای بود که مدتی قبل همسایه قربانی بود. دستگیری مرد اسیدپاش یک ساعت پس از وقوع حادثه بود که کارآگاهان راهی خانه پدر متهم شدند و او را دستگیر کردند. وی در بازجویی ها به اسیدپاشی اقرار و انگیزه خود را انتقام جویی عنوان کرد. او مدعی شد که پس از آزادی از زندان متوجه شده که همسرش به صورت غیابی از او طلاق گرفته و چون تصور می کرده پسر جوان عامل این جدایی است دست به اسیدپاشی زده است. در ادامه مرد اسیدپاش در گفت وگو با خبرنگار همشهری از جزئیات نقشه اش می گوید. چرا برای انتقام جویی اسیدپاشی را انتخاب کردی؟ راستش را بخواهید من نقشه قتل هم کشیده بودم. حتی چاقو هم با خود برده بودم اما اسیدپاشیدم، مردم جمع شدند و من هم ترسیدم و فرار کردم. البته این را بگویم که داخل سرنگ اسید نبود، جوهرنمک ریخته بودم. چرا می خواستی انتقام بگیری؟ تصور می کردم که عامل نابودی زندگی ام مهرداد است. ارزشمند ترین فرد زندگی ام همسرم بود که تصور می کردم او باعث شد که همسرم از من طلاق بگیرد. حتی فکر می کردم او بوده که برایم پاپوش درست کرده و مرا به زندان انداخته است. همه اینها باعث شد که از او کینه به دل بگیرم. قربانی را می شناختی؟ سال ها در یک محل زندگی می کردیم. بعد از مدتی متوجه شدم مهرداد برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده است. حتی شنیدم که یک بار سد راه زنم شده و از او خواسته بود که از من طلاق بگیرد. همین ها باعث شد ما از آن محله برویم. تا اینکه من به زندان افتادم. درمدتی که حبس بودم لحظه شماری می کردم که به خانه برگردم اما وقتی برگشتم فهمیدم که همسرم از من طلاق گرفته است. چرا به زندان افتادی؟ من مسافر کش بودم. 14آبان ماه سال گذشته در یکی از خیابان های تهران پلیس جلوی مرا گرفت و اقدام به بازرسی ماشینم کرد. آن روز مأموران 6گرم شیشه از ماشینم پیدا کردند. من خیلی تعجب کرده بودم. هرچه به آنها گفتم که این مواد متعلق به من نیست و احتمال دارد که برای یکی از مسافران باشد قبول نکردند. من دستگیر شدم و دادگاه مرا به 5سال حبس محکوم کرد. در این مدت هربار که همسر و دختر 8ساله ام به ملاقاتم می آمدند می شنیدم که یک نفر برایم پاپوش درست کرده است. احساس کردم که کار مهرداد بوده و از همان زمان این فکر رفت توی سرم. خب بعد چه شد؟ من در زندان بودم و دوران محکومیتم را می گذراندم که 8روز پیش از زندان مرخصی گرفتم. بعد از آزادی متوجه شدم که همسرم 8روز قبل از اینکه از زندان آزاد شوم به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. فهمیدم که قصد دارد با مهرداد ازدواج کند. نمی دانید چه حالی شدم. حسابی به هم ریختم. احساس می کردم عامل نابود شدن زندگی من او بوده است. دیگر تصمیم گرفتم هر طور شده از او انتقام بگیرم. حتی فکر جنایت هم به سرم زد که نشد. با همسرت اختلاف داشتی؟ نه هیچ مشکلی بین ما نبود. من عاشقانه همسرم را دوست داشتم و اصلا با هم اختلافی نداشتیم. معتادی؟ نه 12سال است که پاک شده ام. آن زمان هروئین می کشیدم که ترک کردم. سابقه داری؟ چندین سال قبل 2بار به جرم سرقت دستگیر شدم. همان زمانی که اعتیاد داشتم اما از وقتی ترک کردم همه چیز را کنار گذاشتم. چرا فکر می کنی مهرداد عامل این ماجراها بوده؟ شاید همسرت از زندگی با فردی که سابقه دار است و در زندان به سر می برد خسته شده بود و برای همین طلاق گرفته بود؟ (سکوت.)
چهارشنبه ، ۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]