تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:   
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830344884




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

راز بزرگ زندگی محمدعلی کشاورز


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
راز بزرگ زندگی محمدعلی کشاورز




محمدعلی کشاورز یکی از همان چهره های دوست داشتنی است که نیازی به معرفی ندارد. نقش آفرینی های ماندگار او در شخصیت های فیلم و سریال های تاریخی مثل «هزاردستان»، «مادر»، «پدرسالار» و... آنقدر برای مخاطب خاطره انگیز و شیرین است که همچنان هم او را با نام پدرسالار می شناسند.





هفته نامه زندگی مثبت - نژلا پیکانیان: محمدعلی کشاورز یکی از همان چهره های دوست داشتنی است که نیازی به معرفی ندارد. نقش آفرینی های ماندگار او در شخصیت های فیلم و سریال های تاریخی مثل «هزاردستان»، «مادر»، «پدرسالار» و... آنقدر برای مخاطب خاطره انگیز و شیرین است که همچنان هم او را با نام پدرسالار می شناسند. استاد کشاورز چند سالی است به دلیل بیماری شان کمتر بازی می کنند، اما هنوز هم روحیه مثبت و سرزندگی را همراه خود دارند و علاقه مندند به تئاتر برگردند. در این مطلب سراغ محمدعلی کشاورز رفتیم تا علاوه بر مرور خاطره ها درباره نگاهشان به زندگی با ایشان هم صحبت شویم.


محمدعلی کشاورز: راز بزرگ زندگی ام، قدرشناسی است!



استاد کشاورز! شما همیشه روحیه خوبی دارید و سرحال هستید؛ رمز این سرحالی چیست؟

نظر لطف شماست که می گویید من هنوز هم سرحال هستم. به هر حال الان سن و سالی از من گذشته و شاید دیگر روحیه سال های جوانی و حتی چند سال پیش را هم نداشتم باشم، اما فکر می کنم خود حس زندگی کردن و سالم زندگی کردن روحیه هر فردی را تحت تاثیر قرار می دهد. کنار این مورد، تغذیه درست و ورزش هم در این موضوع به نظرم خیلی مهم است. بعد از سال ها زندگی و تجربه در عرصه های مختلف به این نتیجه رسیده ام که باید زندگی را دوست داشت و از لحظه لحظه آن لذت برد. البته من در زندگی خودم سعی کردم رعایت خیلی موارد از جمله همان هایی که برایتان گفتم را بکنم.

پس شما معتقدید نوع نگاه افراد به زندگی باعث بالارفتن روحیه شان می شود؟

طبیعتا خیلی زیاد. نوع نگاه هر کس به زندگی شیوه زندگی او را شکل می دهد و همین موضوع باعث می شود او روحیه خوب یا خدای نکرده بدی داشته باشد. من همیشه سعی کرده ام در زندگی قدر نعمت هایی که داشتم را بدانم. قدرشناسی از خیلی نعمت های زندگی که در راس همه آنها به اعتقاد من سلامت است، می تواند انگیزه زندگی کردن را در هر فردی بالا ببرد و تفکر آنها را به زندگی تغییر دهد و به سمت مثبت شدن هدایت کند.

این شیوه زندگی در مورد خودتان چقدر تاثیرگذار بوده و چقدر سعی کردید در طول زندگی تان به آن پایبند باشید؟

می خواهم از خودم تعریف کنم اما سعی کردم همیشه به حرف هایی که به آنها معتقدم و می زنم پایبند باشم و آنها را در زندگی ام جاری کنم. وقتی من به این قضیه معتقدم طبیعی است که بر زندگی خودم هم تاثیرگذار بوده. من واقعا خدا را شکر می کنم که در این سرزمین به دنیا آمده و زندگی کرده ام. در مملکتی که هر گوشه و کنارش یادآورد فرهنگ غنی این سرزمین است. داشتن هم میهنان شریف و آنهایی که واقعا از زندگی کردن کنار آنها می شود همیشه لذت برد. من در اصفهان به دنیا آمده ام و مردم هنردوست و هنرمند اصفهان در روحیه من تاثیر زیادی گذاشتند. بعدها که بزرگ تر شدم و به مدرسه رفتم از معلمانم هم خیلی چیزها یاد گرفتم.


محمدعلی کشاورز: راز بزرگ زندگی ام، قدرشناسی است!



استاد! همیشه می گویند روح هنرمندان لطیف است. فعالیت های شما در عرصه هنر بازیگری چقدر در زندگی شخصی تان تاثیر مثبت داشته؟

من یاد گرفتم اگر می خواهم سراغ فرهنگ و هنر بروم و کار هنری بکنم باید کل این سرزمین از شمال تا جنوب شرق و غرب اش را بشناسم و با آداب و رسوم و جای جای این مملکت آشنا شوم. من یاد گرفتم باید این اشراف و معلومات را داشته باشم تا بتوانم در کارم مسلط تر باشم. قطعا آشنایی با چنین آموزه های ارزشمندی انسان را به زندگی بهتر و باکفیفت تر زندگی کردن ترغیب می کند و شوق زندگی را در هر فردی بیشتر می کند. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و وقتی شوق زندگی در خودم بیشتر به وجود آمد، نگاهم به زندگی مثبت تر شد.

بازیگری شغل بی حاشیه ای نیست و اتفاقا بالا و پایین های بسیاری دارد. در سال هایی که فعالیت بیشتری داشتید برایتان پیش آمده بود که در مقاطعی دچار این ناراحتی ها شوید؟ چطور آنها را کنترل می کردید؟

این حرفی که شما می گویید درست است، اما راستش تنش در کار من به آن شکل به وجود نیامد. شاید به دلیل اوضاع قدیم و جدید بود که همه چیز خیلی با هم تفاوت داشت. من شانس بزرگ دیگری داشتم و آن همکاری ام با آدم های درست بود. من همیشه با آدم هایی کارکردم که همگی انسان بودند و علم و دانش زیادی داشتند. سر کار هم زیاد پیش می آمد که سر مسائل مختلف بحث و گفت و گو کنیم ولی هیچ وقت بحث هایمان به معنای تنش نبود.

استاد کشاورز! از این روزهایتان برایمان بگویید؛ بیشتر روزتان را صرف چه کارهایی می کنید؟

این روزها که بیشتر در خانه هستم و برای دوران نقاهتم استراحت می کنم چون کمی راه رفتن برایم دشوار شده و سعی می کنم کمتر حرکت کنم، از خانه بیرون نمی آیم و ولی وقتی در خانه هستم، بیشتر وقتم را صرف مطالعه می کنم. من از قدیم هم مطالعه را خیلی دوست داشتم و الان هم علاقه دارم. به نظرم واقعا باید برای کتاب و کتابخوانی قدم های جدی تری برداشت.

مطالعه یعنی افزایش آگاهی و این مساله خیلی مهم است اما فکر می کنم با یانکه این موضوع خیلی مهم است، آن طور که باید و شاید به آن بها داده نمی شود. البته این را هم بگویم که من به غیر از مطالعه، وقت هایی که خانه هستم به دیدار اقوام و دوستان هم می روم. آنها هم به من سر می زنند و خلاصه دیدار تازه می کنیم. از همین دیدارها و رفت و آمدها هم آدم انرژی و روحیه می گیرد و چه خوب است بودن هایی که حال آدم را خوب می کنند.

اگر اشتباه نکنم دختران سال هاست در ایران زندگی نمی کنند و کنار شما نسیتند. دوری فرزند سخت نیست؟

دختر من که تنها فرزند و زندگی من است، سال هاست در اروپا زندگی می کند. او درس هنر خوانده و همان جا هم زندگی می کند. طبیعی است که دوری از عزیزان برای انسان خیلی سخت است و برای من هم همین طور، اما به هر حال آدم ها برای انتخاب مسیر زندگی و محل زندگی شان آزاد هستند. دختر من هم زندگی خودش را دارد و خدا را شکر که در زندگی و کارش موفق است. همین برای من مایه دلگرمی و خوشحالی است.


محمدعلی کشاورز: راز بزرگ زندگی ام، قدرشناسی است!



شما هیچ وقت دوست نداشتید از ایران بروید و کنار دخترتان زندگی کنید؟

افتخار زندگی من ایرانی بودنم است و این افتخار سرچشمه خوشبختی ام. پس چرا باید از ایران بروم؟

به خاطر هنر ماندید یا کشورتان را دوست دارید؟

در جواب این سوالتان اجازه بدهید یک مثال برایتان بزنم. من بعد از دانشکده هنرهای داراماتیک یک دوره کارگردانی هم در انگلیس دیدم. قبل از این موضوع ما در ایران با مرحوم آنتونی کوئین هم بازی بودیم و فیلمی کار کردیم به اسم «کاروان ها». من از همان دوران جوانی هر نقشی را که می گرفتم و قرار بود بازی اش کنم، آنقدر در موردش مطالعه و روی آن کار می کردم تا کاملا به آن مسلط شوم.

در این فیلم هم طبق روال همین کار را کردم. بعدها که این فیلم ساخته شد، در هالیوود و کشورهای دیگر به نمایش درآمد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. یک سال بعد از اینکه آن فیلم نمایش داده شده من به انگلیس رفتم و آنتونی کوئین را اتفاقی در خیابان دیدم. بعد از کلی خوش و بش، به من گفت: «در انگلیس کلی در مورد تو مطلب و مقاله نوشتند و عکست را هم خیلی از روزنامه ها و مجله های مربوط به فیلم چاپ کرده اند. او به من گفت تو نظر بسیاری از اهالی حرفه ای سینما و حتی منتقدان را به خودت جلب کرده ای.»

بعد از همه این تعریف و تمجیدها به من گفت: «خانه من بزرگ است. تو پیش من بیا تا با هم زندگی کنیم و چند کار خوب سینما و تئاتر هم با همکاری هم انجام می دهیم.» من در جواب به او گفتم: «من اگر تلاشی می کنم برای فرهنگ و هنر سرزمین خودم است. من اگر بخواهم ایران را ترک کنم یک انسان بی هویت می شوم.» بعد برای آنتونی کوئین از مملکتم گفتم؛ از فرهنگ غنی ای که کشور ما دارد، از ادبیات کهن و شعرهای غنی مان. برای او کلی توضیح دادم و گفتم: «مطمئن باش اگر روزی مجبور شوم از مملکت خودم بروم، دیگر هیچ میلی به فعالیت هنری هم نخواهم داشت. من واقعا عاشقانه ایران و مردم سرزمینم را دوست دارم و بدون اغراق می گویم هویت من مملکت و مردم شریف مملکت ام هستند.»

اگر شرایط جسمانی تان بهتر شود الان هم دوست دارید بازی کنید؟ کارهایی را دوست دارید که تمایل به حضور در آنها داشته باشید؟

راستش در حال حاضر هم گهگاهی پیشنهادهایی می شود و فیلمنامه ها را برایم می فرستند. سناریوها را هم می خوانم اما واقعیت این است که هیچ کدام از کارها نمی توانند از نظر قصه جذبم کنند، اما اگر سلامت کاملم را به دست بیاورم و به امید خدا بهبود کامل حاصل شود، خیلی دوست دارم یک بار دیگر به خانه خودم یعنی تئاتر برگردم. من هنوز هم تئاتر را عاشقانه دوست دارم و امیدوارم به این هنر بیشتر از اینها بها داده شود.








تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن