واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
ایثار جانانه حوا / مادری که 30 و چند سال آرامش ندارد
خانواده 5 نفرهای در روستای پنبهچوله میاندورود زندگی میکنند که 3 عضو آن دارای معلولیت هستند و مادر بهعنوان ستون خانواده با داشتن مشکلات کلیوی در حال بهدوش کشیدن مسئولیت این زندگی است.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان میاندورود، در دنیای امروز مشکلات روحی و روانی زیادی وجود دارد، همه افراد جامعه بهنوعی درگیر مشکلات ناشی از یأس و ناامیدی هستیم، اما در این میان افرادی هستند که علاوه بر مشکلات روحی از مشکلات ذهنی و جسمی نیز رنج میبرند. هر انسانی از بدو تولد آرزوی زندگی آرام و در کمال آسایش را کنار خانواده خواهان است، گاهی در دغدغههای زندگی مشکلاتی رقم میخورد که باورکردنی نیست و شاید باورش برای هر انسانی سخت باشد و گاهی هم سرنوشت انسان با اتفاقات تلخ و شیرینی پیوند میخورد که نمیتوان آن را انکار کرد. خانواده پنجنفرهای که سه عضو آن دارای معلولیت هستند و مادر بهعنوان ستون خانواده با داشتن مشکلات کلیوی، در حال بهدوش کشیدن مسئولیت این زندگی است، بهراستی که بهشت زیر پای مادر است، آن هم مادری که برای مقابله با سختیهای زندگی، مردانه با مشکلات جنگید تا ستون خانه و خانواده برقرار باشد. در روستای پنبهچوله، خانوادهای زندگی میکنند که در حسرت برخورداری از حداقل امکانات ضروری، روزگار سپری میکنند، زمانی که وارد این روستا شدیم بهسمت منزل مسکونی اسحاق خونبست بهراه افتادیم تا از نزدیک شاهد زندگی سخت و طاقتفرسای این خانواده باشیم. بعد از رسیدن به مقصد موردنظر با استقبال مردی که همسایه این خانواده بود، مواجه شدیم که به گفته وی، این خانواده با مشکلات زیادی دستو پنجه نرم میکنند، زیرا پدر این خانواده به همراه دو دختر وی به مشکلات روحی و ذهنی مبتلا هستند که از امور شخصی خود نیز بر نیامده و مادر به ناچار نقش پدر را نیز ایفا میکند. چهره خسته حوا شعبانی، مشقت بهدوش کشیدن این مسئولیت سنگین را توصیف میکرد، آن زنی که از کودکی با حس فقر و یتیمی آشنا بود و به آیندهای که شاید بتواند طعم خوشبختی را بچشد، امیدوار بود اما امیدی که به ناامیدی تبدیل شد. ثمره ازدواج او چهار فرزند بود که دو دخترش به معلولیت ذهنی و جسمی مبتلا بودند، کبری 33 ساله و خدیجه 30 ساله، هر روز با مصرف 13 عدد قرص اعصاب و روان که حتی از کارهای شخصی خود برنمیآیند؛ باز هم نقش پررنگ مادر برای رسیدگی به این مشکلات احساس میشود. حوا شعبانی به هزینه داروها اشاره میکند و میگوید: هزینه داروها بهقدری زیاد است که از پس آن بر نیامده و به ناچار با درخواست کمک از اهالی این روستا، هزینه داروهای فرزندان را تأمین میکنم و کمیته امداد نیز با آگاهی از این موضوع هر چهار ماه مبلغی بالغ بر 70 هزار تومان به ما میدهد که بسیار ناچیز است. این مادر گاهی ناامید از مردم روستا شده و به پشتوانه یارانه به امورات زندگی رسیدگی میکنند، استفاده از لوازم کهنه و دست دوم مردم، مرهمی بر زخمهای این مادر دلسوز شده و گاهی شرمنده از درخواست کمک دیگران، شب را به روز میرسانند. پدر خانواده بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی و با دارا بودن مشکلات حاد روحی و روانی، به کارگری رفته تا وظیفه خویش را بهعنوان پدر خانواده ایفا کند و شرمنده اهل خانه نشود، اما بهراستی ما بهعنوان یک فرد سالم تا چه حد وظیفه خویش را برای کمک به همنوع خود ادا کردیم و هماکنون چند گره از گرههای بهظاهر ناگشودنی را باز کردهایم؟! شاید در همین حوالی شهر شما، افرادی وجود داشته باشند که حسرتهای زیادی را از عمق وجودشان حس کرده و تجربه آن برای من و تو بسی گران باشد اما دریغ از توجه! اکنون با توجه به شرایط این خانواده نیازمند که از وضعیت مالی نامناسب مالی برخوردار هستند، انتظار میرود که نسبت به رسیدگی مشکلات آنها قدمی برداشته تا بتوانیم وظیفه خود در راه کمک به افراد نیازمند را انجام دهیم. انتهای پیام/3141/ب40
94/09/03 - 08:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]