محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845249894
گفتگوي خواندني با وحيد جليلي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وحید جلیلی را خيلي ها با كد "عدالتخواهي" و "سوره" می شناسند. جليلي فارغ التحصیل رشته معارف اسلامی و اقتصاد از دانشگاه امام صادق(ع) است. او کار مطبوعاتی را از دوران دانشجویی و در نشریه داخلی دانشگاه آغاز کرد و در سال 75 به مجله "نیستان" رفت تا در کنار سید مهدی شجاعی، نویسنده توانای ایرانی قلم بزند. اما گویا فعالیت در مجله، پاسخگوی دغدغه های رسانه ای و مطبوعاتی او نبود و این شد که سال 81 سردبيري روزنامه ابرار را بر عهده گرفت تا با تيم همفكرش دغدغه هایش را خصوصا" در حوزه عدالت و مبارزه با مفاسد اقتصادي به صورت روزانه پیگیری کند. جليلي پس از ابرار به حوزه هنری رفت و سردبیری مجله "سوره" را بر عهده گرفت. او تا سال 85 هدایتگر مجله سوره بود كه مشي عدالت خواهانه و انتقادي آن، مخاطبان زيادي را خصوصا" در ميان قشر جوان و دانشجو به خود جلب كرد. اما در اواخر همين سال ، جليلي به دليل مشی انتقادی خود و اختلاف با مديريت حوزه هنري سازمان تبلیغات از سوره اخراج شد. موضوع "جبهه فرهنگی انقلاب"، مهمترین سوژه قابل پیگیری و برجسته ترین دغدغه ذهنی جلیلی است که در قالب این سوژه، دو کار اساسی را از او شاهد بوده ایم؛ اول نقد عملكرد جريان حزب اللهي تا دوره هاشمی و یک فعالیت ایدئولوژیک با شعار" دین، همه دین است". وحید جلیلی در حال حاضر علاوه بر فعالیت در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب، با دوستانش اقدام به راه اندازی مجله ای با نام "راه" کرده که در یکی از همین روزها اولین شماره اش منتشر می شود. راه ، همان سوره است و به عبارتی "سوره دوم". آنچه در پی می آید ماحصل گفت و گوی «جهان» با وحید جلیلی است. خیلیها میگویند وحید جلیلی فقط بلد است انتقاد کند و هیچ برنامه و راهکار عملی برای ارائه ندارد. نظر خود شما چيست؟ بسم الله الرحمن الرحيم؛ جليلي كه كسي نيست . راجع به خيلي هاي ديگر هم اين را مي گويند اما اول بگویید راهکار چیست؟ و گر نه هر چه بگویيم می گویند این که راهکار نشد! اگر برنامه به معنای در دست داشتن طرحی برای حرکت از یک نقطه به نقطه ای دیگر است سابقه تیمی که در روزنامه ابرار و ماهنامه سوره و ... با هم بودیم نشان می دهد که ما چه امکاناتی داشتیم و با آن امکانات از کجا شروع کردیم و به كجا رسیدیم. پس معتقدید که در ورای انتقادات شما برنامه و راهکار عملی هم وجود دارد؟طبعا" محدوده برنامه ریزی بنده همین حیطه روزنامه نگاریست. در آن حوزه هایی که دست من بوده تا آنجایی که بلد بودم و اختيار وامكانات داشتم برنامه ریزی کرده ام. این اتهام که فقط نقد می کنید و برنامه ندارید یک " غلط مشهور " است که نسبت به خیلی از منتقدین گفته می شود.ضمن انكه ما وقتي مي پرسيم "اقاي امام جمعه چرا هنرمندان انقلاب را معرفي نمي كني؟"يا "اقاي صدا وسيما چرا به مبارزه با فقر وفساد وتبعيض لا اقل در حد بوندس ليگا و...ضريب نمي دهي ؟"يا "اقاي مدير اصولگرا چرا هم سطح عامه مردم زندگي نمي كني ؟" وده ها سوال مشابه ديگر ، آيا داريم فقط نقد مي كنيم يا پيشنهاد عملي و قابل تحقق مي دهيم ؟ پس فکر می کنید که این یک شگرد برای جلوگیری از نقد و ساکت کردن منتقدان است؟قاعدتا" کسی که مورد نقد قرار می گیرد یکی از واکنش هایش مي تواند اين باشد که منتقد خودش را متهم کند.آقای جلیلی! در مقام یک منتقد فکر می کنید که نقدهای شما طرفدارانه و متعصبانه بوده یا منصفانه و بی طرفانه؟روش ما در اصل و ابتدا" نقد نبوده. ما وارد حوزه هایی می شدیم و می دیدیم که می شود کارهای مثبتی انجام بشود، اما نمی گذارند. اینجا بود که ما منتقد می شدیم. مثلا" در صدا و سیما که بودیم میدیدیم می شود کارهای بزرگ و مثبتی انجام داد، اما نمی گذاشتند. چه کسانی نمی گذارند که کارهای مثبت و بزرگ در کشور انجام شود؟عدهای از مدیران کشور. يعني يا مخالف بودند و یا شائق نبودند و انگيزه اش را نداشتند و امکاناتش را فراهم نمی کردند و متاسفانه مي توانستند كه نخواهند و نگذارند. جاهایی که می بینید نقدهای ما خیلی تند و صریح است به این خاطر است که ما مطمئنیم و در واقعيت به این نتیجه رسیده ایم که این کارها شدنی است و حتی شدنی بودنش بدیهی است، اما این بدیهیات را با استفاده از شگردهای گوناگون پیچیده جلوه می دهند.چرا؟ مگر این دسته از مدیران می خواهند به چه چیز یا چیزهایی برسند؟شايد مي خواهند به يك چيزهايي نرسند! برای پاسخ كاملتر به این سئوال شما باید به عقب برگردیم. ببینید، نظام جمهوری اسلامی بر اساس یک سری مبانی و اهداف شکل گرفته که این مبانی و غایات یک سری منشهایی را ایجاب میکند و بدون این منشها ما نمیتوانیم به اهداف مورد نظر نظام جمهوری اسلامی برسیم. اساس انقلاب اسلامي، اسلام انقلابي است. همه بايد اين را بفهميم كه انقلاب اسلامي بدون اسلام انقلابي بي معناست و نظامي كه با اسلام ناب روي كار آمده نمي تواند با اسلام سرمايه داري و اسلام سلطنتي و اسلام التقاطي به حيات خودش ادامه بدهد مگر اينكه استحاله شود. بعضي از مديران ما حتي به لفظ اسلام انقلابي آلرژي دارند تا چه رسد به محتوا و تمايزاتش با اسلامهاي ديگر. براي تحقق اهداف انقلاب گاهي بايد هزينه داد و مديران بايد در صف اول اين هزينه دادن باشند.براي اين هزينه دادن بايد نگاه حداكثري و آرماني داشته باشي. خوب، ما در نظامی قرار گرفتهایم که تعریفها و اهدافش مشخص است. رسیدن به آنها یک سری ظرفیتهای روحی میخواهد که این ظرفیتها را ما باید در خودمان ایجاد بکنیم؛ چرا كه برای محقق شدن اهداف به دو چیز نیاز است: اراده و معرفت. ما وقتی اراده انجام این کارها را نداریم مرتبا" آنها را به خلاءهاي حوزه معرفتی ارجاع میدهیم، در حالي كه بسیاری از بی عملیها ناشی از غفلت و انكار است نه جهل؛ بیشتر بیعملیها ناشی از نبود " ذکر" است نه از نبود "فکر"؛ چرا که "تولید فکر" یک جریان مستمر است که از ابتدای آفرینش بشر تا زمان حاکمیت امام عصر(عج) و بعداز ايشان وجود داشته و خواهد داشت و به هیچ وجه تعطیل بردار نیست. "ذکر" یعنی چه؟ منظورتان از ذکر چیست؟"ذکر" یعنی حفظ داشتهها و عمل به دانستهها و با این داشتهها به سمت عرصههاي جدیدتر رفتن. نه این که ما انکار بکنیم و به دانستههایمان عمل نکنیم. در جمهوری اسلامی گاهي به بدیهیات عمل نمیشود. مثلا" چه بدیهیاتی؟ چند مورد بدیهی اسم ببرید که در جمهوری اسلامی به آن عمل نمیشود. از مهمترین موارد "فرهنگ مدیریتی متناسب با مبانی و اهداف انقلاب" است. این فرهنگ اوايل انقلاب و در زمان جنگ کاملا" بدیهی بود و اگر مدیری و یا فردی بر اساس این فرهنگ رفتار نمیکرد، همه تعجب میکردند. آن زمان همه باور داشتند که باید سطح زندگی بدنه مدیریتی نظام جمهوری اسلامی همسان با مردم عادی باشد. اما متأسفانه وقتی جنگ تمام شد و مردم با آن مباني شهید و جانباز و مفقودالاثر هایشان را دادند، عده ای به میدان آمدند و گفتند که "اینجوری هم نیست که حالا... "! ما در جمهوری اسلامی چیزهایی را داشتهایم و با انقلاب به دست آوردهایم که باید آنها را حفظ کنیم تا بتوانيم ادامه بدهيم.آقای جلیلی! تصور کنید که از فردا شما رئیس جمهور هستید؛ برنامه عملی شما برای عدالت چیست و روی چه حوزههایی دست میگذارید؟همان فردا صبح تشريف بياوريد خيابان پاستور برنامه ها را بدهم خدمتتان! از شوخي گذشته لااقل در بخش فرهنگ آنقدر مظلوميت واضح وجود دارد كه حالا حالا ها بشود امكانات و فرصت ها و بودجه هاي دولت را خرجش كرد.لااقل سه هزار صفحه در دوره چهارم ماهنامه سوره در مورد عدالت در حوزه فرهنگ بحث و الگوي تئوريك واستراتژيك و مصداقي و پيشنهادي و جزئي وكلي و... ارائه كرده ايم . همين الان هم در "دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي "بي اغراق دهها پروژه مشخص و هدفمند فرهنگي دارد روي دستهايمان جان مي دهد .آقای جلیلی! شما یک مجموعهای را پایه گذاری کردید بنام " جبهه فرهنگی انقلاب"؛ اولا" جبهه فرهنگی انقلاب یعنی چه؟ ثانیا" چنین جبهه ای را در عالم واقع می توانیم داشته باشیم یا نه؟اولا" سئوال شما باید تصحیح شود. البته این یک غلط نسبتا" رايجي شده که خوب است همین جا درباره اش صحبت شود. ببینید، جبهه فرهنگی انقلاب یک " مؤسسه" وتشكل خاص نیست، یک مفهوم عام است، یک رویکرد است. من و امثال من هم خیلی کوچک تر از آن هستیم که ادعا کنیم جبهه فرهنگی انقلاب هستیم. هيچ كس ديگري هم نمي تواند چنين ادعايي بكند.ما می گوییم که رویکرد ما این است. ما بر اساس این رویکرد معتقديم که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است.در وقوع انقلاب ما عمده انقلابیون، چهره های فرهنگی بوده اند و از عرصه فرهنگ وارد عرصه انقلاب و سیاست شده اند. بعد که خیلی از این شخصیت ها شهید شدند عده دیگری وارد ساختار مدیریتی و تصمیم سازی انقلاب شدند که خصلت اولیه آن ها دیگر خصلت فرهنگی نیست بلکه خصلت سیاسی است. ما به دنبال این هستیم که این را تغییر دهیم و بگوییم که درست است که الان با نگاه سیاسی به انقلاب نگاه می شود اما رسیدن به مبانی و اهداف انقلاب اسلامی جز با حركت فرهنگي میسر نیست و سلوک فرهنگي هم يك سلوك جمعی و شبکه ای است ؛ به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی مبتني بر تفکر "جامع نگر" اسلام ناب است. بعد از این که تفکر ما جامع شد باید در حوزه عینیت و اجتماع هم "مجموعه اي و زنجيره اي" عمل کنیم.آرمانخواهان و وفاداران انقلاب باید "مجموعه "بشوند. در کشور ما سنگر زیاد است اما به صورت منفرد عمل می کنند. این سنگرها زنجیروار نیستند و از همدیگر بی خبرند. به صورت جبهه ای عمل نمی کنند در حالی که جریانات معارض و معاند با انقلاب کاملا" به صورت مجموعه ای و جبهه ای عمل می کنند و موفق تر هم هستند با وجود این که پتانسیل معنوی، معرفتی، تاریخی و ملی انقلاب اسلامی از نظر اصالت و غنا به هیچ وجه قابل مقایسه با جریانات معاند نیست وبسيار بيشتراست . ما تلاش می کنیم این نگاه جبهه ای و مجموعه ای را به عناصرفعال در سنگرهای فكري _ رسانه اي_ هنري و... انقلاب اسلامی منتقل کنیم.فکر می کنید در انتقال و یادآوری این " رویکرد جبهه ای و مجموعه ای انقلاب" به عناصر و چهره های مدیریتی نظام چقدر موفق بوده اید؟مخاطب ما ابتدا مديران نيستند. مخاطب اصلي ما جوانان فعال فرهنگي حزب اللهي هستند كه اگر آسيب شناسي درستي از اوضاع پيدا كنند و متناسب با شرايط امروز اسلام انقلابي را بازتوليد كنند مديران محافظه كار را هم تحت فشار قرار خواهند داد. عدم موفقیت های ما بیشتر ناشی از کم کاری های ما بوده.پس معتقدید که در این کار موفق نبوده اید، نه؟ما در هر حوزه ای که وارد شده ایم و بصیرانه کار کرده ایم، جواب گرفته ایم و خوب هم جواب گرفته ایم. ما از ثمرات کارمان در این زمینه بسیار راضی هستیم. البته طبیعی است به میزانی که کار کرده ایم و امكان كار پيدا كرده ايم جواب گرفته ایم. محدوده جبهه فرهنگی انقلاب تا کجاست و چه کسانی را شامل می شود? همه کسانی که در" قول وعمل" برای انقلاب اسلامی با مبناي اسلام ناب تلاش می کنند و اهداف اصلی انقلاب که مهمترین شان "عدالت" هست جهت گيري انها را تعيين مي كند عضو و جزء جبهه فرهنگی انقلاب هستند. ولی بعضی ها می گویند که این حرف های شما خیلی آرمان گرایانه است.اتفاقا" این حرف ها زيادي واقع گرایانه است. واقع نگري هميشه به معناي در نظر گرفتن محدوديت هاي عالم واقع نيست بلكه در كنار آن بايد به ظرفيت ها و فرصت هاي واقعي هم نظر داشت و آنها را به كار گرفت. جمهوري اسلامي امروز به اين جنبه از واقع نگري محتاج تر است ولي متاسفانه محافظه كاران چه بخش روشنفكر نمايشان و چه بخش اصولگرا نمايشان به دنبال ايجاد يك تضاد وتزاحم توهمي بين آرمانگرايي و واقعگرايي هستند.آرمانگرايي يعني جلوگيري از پنهان كردن ظرفيت هاي واقعي براي تحقق آرمان ها. تلاش جدي جناح ها براي جلوگيري از به وجود آمدن يا استمرار حيات رسانه هاي مستقل از زر و زور (چه سرمايه داري به اضافه 17 ركعت و چه سرمايه داري منهاي 17 ركعت) براي مبارزه با گسترش واقعگرايي است چون آرمانگرایی در قاموس انقلاب اسلامی یک امر کاملا" رئال است. همین مشی "مطالبه از مسئولین" در عین این که یک امر آرمانی است اما در عین حال، امری کاملا" واقع نگرانه است و نشان می دهد که نظام اسلامی از ظرفیت های بسیار بالایی برخوردار است. مگر آرمانگراها چه مي خواهند؟ اگر چیزی خواسته اند که نشدنی و عجیب و غریب است حق دارند آنها را متهم کنند. اما موضوعاتی که مطرح می شود همه شدنی و معقول هستند. اینکه چند تا دانشجو جلوی دستگاههاي دولتي دراز بکشند بخواهند که فکری به حال "کارتون خواب ها" بکند واقعا" ایده آلیستی است؟!برای محقق شدن بدیهیاتی مثل عدالت نیاز به عزم و اراده جمعی داریم و بايد تلاش كرد که این اراده جمعی محقق شود و شبهاتي كه مي خواهد اين اراده را سست كند شناخت و نقش بر آب كرد .آقای جلیلی! چرا باید بعد از گذشت سه دهه از انقلاب و تأکیدات و هشدارهای مقام معظم رهبری درباره "تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی" باز هم باید از کاستی ها و ناراستی ها بنالیم؟ مگر سیستم دست خود ما نیست پس چرا وضع ما این است؟آن موقعی که ما خودمان باشیم قطعا" موفق ایم و پیشرفت می کنیم. زمانی که جمهوری اسلامی از مبانی خودش فاصله می گیرد این مشکلات پیش می آید. در این سی سال متأسفانه بعضي جاها التقاطی و انفعالي عمل کرده ایم. و خيلي جاها اصلا عمل نكرده ايم.وقتي حتی به قانون اساسی هم عمل نمی کنیم پس چه توقعی داریم که اوضاع ما ايده ال باشد؟! 28 سال است كه اصل هشتم قانون اساسی دارد خاك مي خورد . حتي مجلس هفتم مدعي اصولگرايي هم حاضر نشد اين اصل بنيادين را كه تجلي جمهوريت ديني است از بلاتكليفي در بياورد. اصل امر به معروف و نهي از منكر 28 سال پيش در قانون اساسي آمده و اجرايي شدن آن به مجلس احاله شده است.ما الان در شرایطی هستیم که نباید "ظرفیت های اقدام" را فدای "بازي هاي تئوریک" کنیم. این حرف یک مبنای تئوریک و آسیب شناختی دارد. مخالف کار تئوریک نیستیم اما كار تئوريكي كه مقدمه اقدام باشد نه جايگزين اقدام! حرف این است که چرا از ظرفیت های اقدام در جمهوری اسلامی که بسیار بالاست استفاده نمی شود؟ مطمئنا استحاله جمهوري اسلامي به مراتب براي آمريكا از سرنگونيش مطلوب تر است و ما امروز لااقل به اندازه "وجود" بايد نگران" ماهيت "نظام باشيم و پيامد قطعي اين نگراني اقدام براي فعال كردن ظرفيت هاي موجود است. آیا فقط تهاجم و شبیخون فرهنگی ما را به اینجا کشانده یا ضعف های خودمان سبب شده که وضع ما این باشد؟ ببینید، در این که بدخواهان برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی طراحی می کنند هیچ شکی نیست اما خیلی جاها اصلا" نیاز به طراحی دشمن نیست چون که ما خودمان واداده ایم. چند تا مثال می زنم؛ ما می بینیم که در مجامع حزب اللهی افرادی می آیند و صحبت می کنند که از هر ده کلمه آنها 9 کلمه اش درباره تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی است اما خود این افراد در طول 10 سال گذشته حتی چهار جلد کتاب هم نخوانده اند! این افراد اسم سه نفر از داستان نویسان انقلاب را بلد نیستند! دو نفر شاعر انقلابی را نمی شناسند! آن وقت همین ها می شوند عهده دار سیاستگذاری علیه تهاجم فرهنگی! من از نزدیک با افرادی از این قبیل که بعضيشان خیلی هم مشهورند و صدها میلیون بودجه در اختیارشان بوده آشنايي دارم؛ این ها حتی معلومات عمومی جبهه فرهنگي انقلاب را هم بلد نیستند. حالا وقتی آدم این ها را با رهبر انقلاب مقایسه می کند فاصله از زمین تا به ثریاست؛ رهبر انقلاب فقط بیش از 1000 عنوان " رمان خارجی" خوانده اند؛ آن وقت شما از خيلي از همین نمایندگان ولی فقیه بپرسید که حتی یک داستان کوتاه ایرانی خوانده اند؟ آن وقت این ها چطور می خواهند جلو تهاجم فرهنگی را بگیرند؟ فكر مي كنيد چرا از مشي رهبر انقلاب الگو گيري نمي شود? ببینید، ما 400 نفر امام جمعه داریم که نماینده ولی فقیه هستند؛ رهبری باید چه کار کند؟ رهبري دارد به این ها الگو می دهد. مثلا" سالی یکبار شاعران را جمع می کند؛ یک مثال خیلی نزدیک تر؛ آقای قیصر امین پور شاعر انقلاب اسلامی از دنیا می رود و رهبر پیام می دهد آن هم چه پیام دردمندانه وسوزناكي! آن وقت 400 نماز جمعه در کشور برگزار می شود و كداميك از این نماینده های ولی فقیه اسمی از قیصر می آورد؟ نماینده ولی فقیه باید نماینده ولی فقیه باشد یعنی مثل آينه بنمایاند او را. یا مثلا" رهبری با کارگردانان و هنرمندان جلسه می گذارد؛ این روش و الگو است نه یک کار استثنایی. آن وقت شما ببینید که همین آقایان علمای روحانی واقعا" چقدر از ظرفیت اجتماعی روحانیت برای اعتلای هنر حزب اللهی استفاده می کنند؟ آقایان علمای بلاد و ائمه جمعه و جماعات! خود پیامبر را ببینید که چطور از "حسان ابن ثابت" (شاعر) با تعابیری بلند تجلیل می کند. یا امام صادق(ع) را ببینید که چطوری از "سید حميری" که شرابخوار هم بود حمایت می کند؟ آیا هنرمندان ما از نظر اخلاقی از سید حميری کمترند؟ یا شما از پیغمبر و امام صادق(ع) بالاترید؟ رسول ملاقلی پور از دنیا می رود اما حتی یکی از آقایان علما و ائمه جمعه و جماعات يادي از او مي كنند؟ خوب هنرمندان ما هم این ها را می بینند. ما فقط 100 هزار پایگاه بسیج داریم اما ايا از يك دهم ظرفیت این پایگاه ها براي شناساندن وحمايت از سرمايه هاي هنري و فكري و... انقلاب استفاده می کنیم؟ بعضي ها مي گويند انتقاد از منصوبين مقام معظم رهبري به نوعي انتقاد از ولي فقيه است. اين نظر درست است يا غلط?ببینید؛ رهبري این ها را به خاطر نقاط قوتشان انتخاب می کند نه به خاطر نقاط ضعفشان. از آن طرف هم يك کارویژه رهبر، بسیج امت برای مطالبه از مسئولین است. رهبري می گوید من فلانی را به ریاست صدا و سیما منصوب کرده ام و از آن طرف از مردم می خواهد از این فرد مطالبه کنند. سخنراني ابتداي سال پاسخگويي در حرم امام رضا را ببينيد.امامت با پادشاهی فرق دارد. بعضی ها می خواهند جمهوری اسلامی را به نظام پادشاهی برگردانند و این همان "اسلام سلطنتی" است که امام(ره) از آن صحبت می کرد. شما تصور کنید که اگر حضرت آقا یک روز اعلام مي كردند که از مردم و رسانه ها می خواهم که با بدحجابی مقابله کنند؛ آن وقت ببینید که چه موجی در کشور راه می افتاد، از قم چه بیانیه هایی صادر می شد، از پایگاه های بسیج چه بیانیه های "لبیک" صادر می شد، اما در بعضی از حوزه ها رهبری 10 سال و حتی 15 سال است که دارد صحبت می کند و مردم و رسانه ها و مسئولین را دعوت به انجام آن کارها می کند اما پاسخ در خوري نمي رسد! حتی رهبری در برخی جاها مصداق مشخص می کند در حالی که وظیفه رهبری اساسا"این نیست. کدام گام را رهبری برداشت و ما دومی اش را برداشتیم اما رهبری سومی اش را بر نداشت؟ شما ببینید بسياري از همین بچه حزب اللهی هایی که در حوزه فرهنگ کار می کنند حتی در حد اجمال هم به نظریات رهبری در حوزه فرهنگ توجه نمي كنند . آقای جلیلی! برجسته ترین انتقاد شما به صدا و سیما چیست?اينها را قبل از اينكه از حوزه هنري اخراجمان كنند به تفصيل در سوره نوشته ايم .به نظر من بزرگترین مشکل صدا و سیما "انفعال و بی مایگی در برابر دو جریان روشنفكري و مذهبي نما و دور شدن از اسلام انقلابي" است. كار به جايي رسيده است كه چند وقت پیش با بعضي از دوستان در این باره صحبت می کردیم که چطوری می شود برنامه ریزی کرد تا در یکی از برنامه های خاص صدا و سیما دو نفر بچه حزب اللهی را وارد کرد!ولی عملا" این طوری نیست. مدیران صدا و سیما حتی روی پوشش مجری ها هم حساس اند و تمام سعی شان این است که از بچه حزب اللهی ها استفاده کنند. اتفاقا" در تلويزيون عربستان هم به پوشش مجري ها حساسند. قاعدتا" وقتي تعريف اسلام و ارزشها با آن جامعيت به حجاب فروكاسته شود "حزب اللهی" هم تعريفش عوض مي شود و با اين تعريف انجمن حجتيه اي ها مي شوند حزب اللهي وحزب اللهي ها مي شوند افراطي و سياه نما و... این ها ادعا می کنند که انتقاد کنید؛ فضا باز است و... اما پای عمل که می رسد جا می زنند. خود بنده را برای یک برنامه رادیویی دعوت کردند. وسط بحث از مدیریت صدا و سیما انتقاد کردم؛ آن هم یک انتقاد درون گفتمانی بر اساس جمله ها و سخنان آقا. یک دفعه سردبیر برنامه هراسان وارد شد و گفت که از بالا الان زنگ زدند که جلیلی دیگر حرف نزند! اگر هم می خواهد حرف بزند دیگر راجع به صدا و سیما حرف نزند! وقتی برنامه دوباره روي آنتن رفت گفتم که شنوندگان محترم از طرف آقای ضرغامی به من گفته اند که دیگر حرف نزنم! دو سه بار حرف مرا قطع کردند و روی حرف من موسیقی پخش کردند. آزادی مورد نظر این ها اين است. آقای مسعود کیمیایی را می آورند تلویزیون و یک ساعت به او التماس می کنند که یک کلمه در دفاع از جمهوری اسلامی بگوید ولی آقای کیمیایی خیلی محکم از موضع خودش کوتاه نمی آید! من مخالف حضور آقای کیمیایی و خیلی های دیگر در تلویزیون نیستم اما چرا به جاي التماس ديالوگ نمي كنيد؟چرا آبروي نظام را خرج ضعف هاي خودتان ميكنيد؟ سئوالم این است که این انفعال از کجا می آید؟ انفعالی که باعث می شود آنقدر ذليلانه رفتار كنيم.اگر قرار است گلايه هاي هنرمندان و اهل فرهنگ از نظام مطرح شود چرا امثال سيد مهدي شجاعي وبسياري ديگر از فرهنگي هاي حزب اللهي امكان نقد درون گفتماني نظام و دستگاه هايي مثل صدا وسيما را در رسانه ملي پيدا نمي كنند؟ بارزترین انتقاد ساختاری شما به وزارت ارشاد کدام است؟باز هم انفعال. الان 2 سال و نیم است که وزارت ارشاد دولت نهم فعالیت دارد؛ الان بیاید و اعلام کند اگر وزارت ارشاد دولت نهم نبود این 5 تا کتاب چاپ نمی شد! شما ببینید آقای خاتمی بعد از پایان ریاست جمهوری اش می توانست قاطعانه بگوید که اگر من نبودم این 1000 عنوان کتاب چاپ نمی شد و یا این 20،30 مورد فیلم ساخته نمی شد. ولی آقای صفار هرندی می خواهد چه بگوید؟ می خواهد بگوید که اگر من نبودم فیلم "نقاب" اكران نمی شد؟واقعا" آقاي صفار هرندی می خواهد چه مواردی را به عنوان افتخاراتش اعلام کند؟ اقاي احمدي نژاد در انتخابات مي گفت ما بايد در توليدات سينمايي امان به مخاطب جهاني فكر كنيم . اين شعار بسيار عالي نتايجش كو؟ اصلا" لوازمش كو ؟در كجاي بودجه ريزي و سياستگزاري دولت نهم نشانه هايش را مي بينيم ؟به نظر شما اين ضعف كه گفتيد در وزارت ارشاد وجود دارد از چه چيزي ناشي مي شود؟به نظر من فعالیت ضعیف و غیرقابل پذیرش وزارت ارشاد ناشی از "محافظه کاری" است. وقتی محافظه کار باشی نتیجه همین می شود. محافظه کارها نگاهشان فقط به "حفظ وضعیت موجود و بدتر نشدن آن" است. با این که "سوم تیر" واقعا" فضایی را ایجاد کرد که هنر و رسانه می توانست در آن فضا تغذیه و تقویت شود و خوراک بگیرد. "عدالت" بهترین عرصه برای فعالیت انواع رشته های هنری است. ما می توانستیم بهترین فیلم ها را با گفتمان عدالت كه علم و شعار اصلي تبليغات احمدی نژاد هم بود بسازیم و و و...اما چرا این اتفاق نمی افتد؟ به این خاطر که ذهنیتی که در وزارت ارشاد وجود دارد یک "ذهنیت کنترل چی" است و فاقد اعتماد به نفس و خلاقيت آرمانگرايانه . منظور شما مديريت وزارت ارشاد است يا ساختار آن؟ببینید؛ مشکل فقط آقای صفار هرندی نیست. آقای صفار که در این مقام قرار گرفته باید بداند که قرار بوده نماینده یک تفکر باشد. واقعا" "حلقه نخبگانی" اطراف آقای صفار چه کسانی هستند؟ آقای صفار از چند تا متفکر و هنرمند حزب اللهی مشاوره فکری و ایده می گیرد؟ پس مشکل اصلی به نخبگان اطراف وزير برمي گردد/ اصلا" من نخبه "موثري" اطراف وزیر ارشاد نمی بینم. شما می بینید؟ خیلی از افرادی که در وزارت ارشاد هستند اگر آقای هاشمی هم رئیس جمهور می شد برای آن ها فرقی نمی کرد. و گرنه همین آقای صفار اگر توان اجرايي خودش را بالا ببرد خیلی کارهای بزرگی می تواند انجام دهد. بالاخره بعضی ویژگی های مثبت در آقای صفار وجود دارد که قابل ستایش است ولی این کافی نیست. ایشان باید نقاط ضعفش را با اعتماد به كارامدي اسلام انقلابي در عرصه فرهنگ برطرف كند. آقای جلیلی! چه انتقادهایی به مطبوعات و رسانه های اصولگرا دارید؟مهمترین نقد و بزرگترین مشکل این مطبوعات و رسانه های به اصطلاح اصولگرا این است که این ها اصولگرا نیستند. درصد اصولگرایی این ها پایین است. ما اگر اصولگرا باشیم حتی از جهت حرفه ای هم بیشتر رشد می کنیم. بعضي از اينها فروع گرايان اصولگرا نما ! هستند. رسانه ها هر چه انقلابی تر باشند از لحاظ حرفه ای هم موفق تر خواهند بود. انقلابی تر یعنی چه؟ انقلابی از نظر شما به چه معناست?انقلابی یعنی این که واقعا" رسانه مردم باشند؛ انقلابی یعنی این که به مبانی انقلاب احترام بگذارند و جناح ها و دسته بندی ها برایشان مهم نباشد. شما ببینید که "تیتر یک" روزنامه های منتشر شده در جمهوری اسلامی چیست؟ آن وقت تیتر و اخبار صفحه حوادث را ببینید! مثلا""چهار دختر ايلامی بر اثر فقر خودسوزی کردند!" روزنامه های ما خبر به این مهمی و دردناکی را به صورت گذرا در صفحه حوادث(صفحات پایانی) کار می کنند آن وقت تیتر اول آن ها این است:"آقای مهندس فلانی از جناح راست به آقای دکتر فلانی از جناح چپ گفت که خر تو یابو است". شما صدا و سیما را ببینید! از یک طرف می گویند:"مرگ بر آمریکا" اما به شدت مردم ما را در مقابل فرهنگ غرب تحقیر می کنند؛ مثلا" مجری صدا و سیما خبر می خواند که نتیجه بازی آخن و شالکه تا پایان نیمه اول این است!؛ این یعنی چه؟ این یعنی آهای جهان سومی! فلان تیم هاي درجه 10 در دارقوزآباد آلمان دارند بازی می کنند باید "تو" باخبر باشی وگرنه از دنیا عقب مانده ای، وگرنه کم داری. صدا و سیمای ما این تحقیرها را پمپاژ می کند بهانه شان هم این است که فوتبال یک تفریح سالم است و سکس و خشونت در آن نیست. یا این که برای فلان بازیکن نیوکاسل یا... ویژه برنامه ساخته می شود با موسیقی و دوبلاژ خیلی جذاب، اما برای فلان نویسنده کشور که عمرش را در راه اعتلای فرهنگ این مرز و بوم گذاشته هیچ! يا با ضريب بسيار كم. بازیکن ذخیره تیم مس کرمان اگر یک گل بزند در 10 بخش خبری پخش می شود! آیا واقعا" این ها نیاز واقعی جامعه ماست؟ ضرايب در رسانه هاي ما درست تقسيم نمي شود. راجع به فدراسيون فوتبال و ناكارامدي ها يا مفاسدش بي اغراق هر ماه دهها ساعت برنامه در راديو تلويزيون توسط قويترين نيروهاي سازمان توليد وپخش مي شود اما در مورد قوه قضاييه و بسياري از وزارتخانه ها ودستگاههاي رسمي ديگر كه اهميت شان دهها برابر فوتبال است يك دهم آن ضريب پيدا نمي كند .در حالي كه جذابيت و ارزش خبري بسيار بالايي هم دارد. شما يك برنامه «نود» راجع به همين مبارزه با فقر و فساد وتبعيض بساز ببين مخاطب دارد يا نه . اصلا يك نود راجع به جنبش نرم افزاري و اين همه جوان هاي تحصيلكرده اي كه دارند جهاد علمي مي كنند بساز و بعد بگو مخاطب ندارد. انقلابي يعني واقعي. اصلي را فرعي نكردن وفرعي را اصلي جلوه ندادن. انقلابي يعني رضايت عامه را فداي سخط خاصه نكردن . آقای جلیلی! از نظر شما "نقطه کانونی و محور فرهنگ انقلاب" چیست? نقطه کانونی فرهنگ انقلاب، اسلام ناب و تأکیداتش بر شناسایی و مبارزه با نمونه های تقلبی اسلام مثل اسلام سرمايه داري ، اسلام سلطنتی، اسلام التقاطی و... است. این حرف من نیست عین حرف امام است. امام چند ماه قبل از رحلتشان در پیامی به رئیس وقت مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگرانی خودش را اعلام می کند و می گوید که دارم می بینم که انقلاب را تحریف می کنند و احساس خطر کرده ام؛ بعد خود امام در یک پاراگراف، انقلاب را توضیح می دهد و می گوید: "شما باید نشان دهید که مردم ما در انقلاب عليه دو چیز قیام کردند؛ یکی ظلم و دیگری تحجر". امام می گوید که مردم ما اسلام ناب محمدی را جایگزین اسلام سرمایه داری، اسلام التقاطی و اسلام آمریکایی کردند. متأسفانه در حال حاضر، با چهره هاي موجه وقيافه هاي حق به جانب به شاخصه هاي اسلام ناب بي توجهي مي شود. شما در "دیدگاه عدالت" چه معنایی برای عدالت قائل اید؟ و کدام یک از قرائت های موجود در باب عدالت (مارکسیستی، کمونیستی، سوسیالیستی و...) مورد نظر شماست؟عدالت ديني یعنی قرائت عادلانه از دین و نگاه جامع و مجموعه ای به دین. ببینید؛ جامعه ما یک جامعه دینی است که مبانی دینی و معرفتی اش مشخص است، کاری که در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد از عدالت خواهی در حوزه معرفتی شروع شد. امام(ره) اول با ظلمی که به دین می شد مقابله کرد و دین ناب را از زیر آوار اسلام انفرادي و اسلام صرفا" اخلاقی بیرون آورد. مبنای ما برای عدالت، "نگاه جامع به دین" است؛ معنویت دین باید در کنار مسئولیت اجتماعی اش تعریف شود، این ها از هم جدا نیستند. تمام صحیفه نور امام تعریف عدالت است .پس شما برخلاف گرو هایی که عدالت را فقط در یک حوزه خاص تعریف می کنند معتقد به عدالت در تمامی حوزه ها هستید؛ درست است؟ اصلا" ممکن نیست که عدالت فقط در یک حوزه یا چند حوزه محدود شود. عدالت در تمامی حوزه ها باید پیگیری شود. عدالت یعنی توحید؛ خدای فرد همان خدای جامعه است، خدای اقتصاد همان خدای فرهنگ است. همان خدايي كه حكم حجاب داده حكم عدالت هم داده. خدا را نمی توانیم شقه شقه کنیم. پس شما بر این باورید که تعریفی که از عدالت ارئه می شود نباید "نومن ببعض و نکفر ببعض" باشد. اصل ماجرا همین است؛ ظلم به جامعه از ظلم به دین و مفاهیم دینی شروع می شود. حضرت علی(ع) می فرماید که:" خداوند از علما، دانشمندان و فرهیختگان جامعه پیمان گرفته است که نسبت به پرخوري ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت ننشینند". اين يعني فضاي توليد فكر بايد جهت گيري روشن و فعال عليه اختلاف ظالمانه طبقاتي داشته باشد. نظام تئوری پردازي مورد نظر ما نظامی است که نسبت به ظلم های اجتماعی حساس و بيقرار باشد.آقای جلیلی! شما و همفکرانتان خیلی وقت ها روی مصادیق جزئی از عدالت مثل کارتون خواب ها و... تأکید می کنید در حالی که خیلی از صاحبنظران، بر روی مصادیق کلی از عدالت تأکید دارند و عدالت را به صورت کلان تعریف می کنند.البته در آن قضیه تجمع جلوی دستگاه هاي حكومتي برای کمک به کارتون خواب ها بنده کاره ای نبودم. اما اتفاقا" موضوع رسیدگی به کارتون خواب ها از یک نگاه کلان نشأت می گرفت.یک دانشجویی که به دین حضرت علی(ع) و فاطمه (س) در می آید یاد می گیرد که باید ترک محرمات و انجام واجبات کند؛ او یاد می گیرد که "سکوت در برابر گرسنگی دیگران" حرام است بنابراین وظیفه خود را "امر به معروف و نهی از منکر" می داند. این همان نگاه عمیق و جامع به دین است که نگاه ما را به مصادیق جزئی هم حساس می کند و به شما دردمندی می دهد که در مقابل بی عدالتی های اجتماعی به راحتی گذر نکنید. امام حسین(ع) در یکی از خطبه هایشان (خطبه منا) دقیقا" به همین کارتون خواب ها اشاره می کند و خطاب به نخبگان جامعه اسلامی می فرماید: آیا این افرادی را که کنار خیابان خوابیده اند نمی بینید؟ پس چرا به آن ها رسیدگی نمی کنید"؟ ببینید که امام حسین(ع) چه نگاه واقع گرایانه ای دارد. این برداشت صحیح نیست که فکر کنیم هر کس نگاه جامع و کلان داشته باشد به جزئیات بی توجه باشد. به نظر شما چرا مبارزه با مفاسد اقتصادی و مفسدان مالی پس از گذشت سال ها از فرمان 8 ماده ای رهبری و تأکیدات مکرر ایشان تا این لحظه به سرانجام نرسیدهببینید؛ این جوری نیست که به هيچ سرانجامي نرسیده باشد، واقعیتش این است که در سال های اخیر، فضای بهتري نسبت به گذشته فراهم شده اما قطعا" این فضا،فضای ايده ال ما نیست. ما از ظرفيت هاي اقدام استفاده نمي كنيم . افكار عمومي به دليل فساد در فضاي سیاسی و رسانه اي هنوز قدرت انتقال موثر مطالباتش به مسوولين ذيربط را پيدا نكرده است .اگر مجاري سياسي يا رسانه اي قويتر وسالم تري مي داشتيم كه اين مطالبه عمومي وانقلابي مي توانست در ان ظهور كند مطمئنا به نتايج بهتري مي رسيديم اما به هر حال باید صبر کنیم يعني استقامت كنيم و با پیگیری به دنبال نتیجه مطلوب باشیم.آقای جلیلی! شنیده ایم که می خواهید نشریه ای را بنام "راه" منتشر کنید. در این نشریه هم همان مشی و رویکرد مجله "سوره" را دنبال می کنید؟قاعدتا" مشی نشریه "راه" هم همان مشی "سوره" است؛ تفاوت خاصی نمی کند. "راه" هم با همان اهداف سوره می آید. اولین شماره این نشریه هم نيمه دي ماه منتشر خواهد شد. و اما آخرین سئوال؛ شما در حرف هایتان خیلی از واژه "جبهه" در قالب عباراتی مثل جبهه فرهنگی انقلاب، نگاه جبهه ای، عملکرد جبهه ای و... استفاده کردید. منظور شما از "جبهه" چیست؟ جبهه یعنی عرصه وسيع زندگی مجاهدانه جمعي.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 675]
-
گوناگون
پربازدیدترینها