تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816907866




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بيا و بازهم يك دهان سير حرف بزن! مي‌ترسم تو را از ياد ببرم اي شـهـيـد


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: بيا و بازهم يك دهان سير حرف بزن! مي‌ترسم تو را از ياد ببرم اي شـهـيـد


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها

شكفته است. بر سفره دشت‏هايش صدها شهيد، مثل صدها سرو و سپيدار قد برافراشته‏اند. دريغ كه ما هنوز نشسته‏ايم. اين جا درد، دواى دل دلداده‏هاست. اينجا داغ، مرهم سينه‏هاى سوخته است. غريبى، همه عاشقان را هلاك كرده. همه را ... ‌«كجايى آقا كه بى‌قرارت هستيم!» دوباره برايم نوشتى. دوباره بند دلم به خاطر جمله‏هايت بريد.

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگ" مبادا روي لاله‌ها پا گذاريم" به نشاني http://lalezar.parsiblog.com آمده است: دوباره سرم پر شد از صداى گنجشك. گنجشك‏هايى كه با جيك‌جيك بلندشان گريه مى‏كردند، نوحه مى‏خواندند، سينه مى‏زدند. امروز، روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب را جيره‌بندى كرده‏ايم. نان را جيره‏بندى كرده‏ايم. عطش، همه را هلاك كرده. همه را، جز شهيدانى كه حالا كنار هم در انتهاى كانال خوابيده‏اند. آن‏ها ديگر تشنه نيستند. آن‏ها از دست ساقى عزيزى آب خورده‌اند. آبى كه مزه آب كوثر مى‏دهد...!

دست مريزاد مؤمن! مى‏خواهى دوباره نامه‏هايت را رو كنم و به آواز بيفتم. مى‏خواهى بزنم به دستگاه شور. بروم به حال و هواى غريبى و براى در و ديوار گرفته خانه بنالم.

مى‏دانى كه بازهم هوس نوشتن دارم. نوشتن دل نوشته به تو. مى‏خواهم بنويسم: سلام! چطورى مؤمن خدا؟ چه خبر از كوچه باغتان؟ چطورند بچه‏هاى گردان تشنگان؟ نكند دوباره بال‏هايشان را باز كرده‏اند و رفته‏اند به ديدن سيد الشهدا (ع). رفته‏اند به پابوسى‏اش. رفته‏اند تا از ميوه‌هاى لذيذ درخت‏هاى باغش، سرمست بشوند. رفته‏اند تا از حوض كوثر خانه‏شان، شراب بنوشند.

رفته‏اند تا از آبشارِ نقره‏اى پشت بامشان سُر بخوردند و بيفتند توى دامن حوض كوثر. لابد تو هم با آن‏ها رفته‏اى! مگر نه؟ اما دل نوشته، دواى اين درد نيست. دواى اين دل گرفته نيست، براى تويى كه پرنده آفريده شدى، براى تويى كه هنوز همه قصه تشنگى‏ات، دلم را مى‏سوزاند. مى‌دانم كه الان سيراب شده‏اى. مى‏دانم كنار چشمه‏اى و دارى دلت را در تن شفاف آن مى‏شويى، اما هنوز خاطره آواز تشنگى‏ات، بلند است. هنوز خاطره تشنگى بچه‏هاى گردانتان از يادها نرفته است.

هنوز هم دارم مى‏شنوم كه يكي از پشت بى‏سيم فرياد مى‏كشد: «بچه‏هاى تشنه لب آب نمى‏خواهند. آب نفرستيد برايمان. لب تشنه جنگيدن لذت ديگرى دارد. نقل و نبات بفرستيد. پس كو كبوترهايتان؟»

اين بار مى‏خواهم بيايى و دوباره از سر بگيرى. دوباره از ابتدا تعريف كنى. از وقتى كه قمقمه‏ها خالى شدند. از لحظه‏هايى كه از آسمان آتش باريد و لب‏هايتان نمك بست. بگويى كه يك گردان، ابوالفضلِ تشنه لب، چند روز در محاصره بودند. يك گردان حبيب و مسلم و عون و على‌اكبر (ع)، سوز عطش گرفتند. اما هيچ‌كس نفهميد، جز خدا. هيچ كس تشنگى‏شان را حس نكرد، جز آسمان، زمين، فرشته‏ها و جز قمقمه‏هاى خالى و خشكيده‏شان. باران گلوله بود كه روى خط مى‏ريخت و سوز عطش بود كه بر لب‏هاى ترك خورده مى‏وزيد. همه، عشق كربلا به سرشان بود. عشق حسين (ع)، عشق بى ‏آبى و عشق تشنه جان سپردن. مثل حسين (ع)، مثل عباس (ع) و مثل همه هفتاد و دو آتشفشان نينوا.

بيا و بازهم يك دهن سير حرف بزن. خاطره بگو و راز تشنگى سيصد بسيجى گردانتان را فاش كن. مى‏خواهم بنويسم. مى‏خواهم بنويسم كه كسى از تشنگى بچه‏هاى گردان شما چيزى نگفت، و حرفى ننوشت. كسى از قمقمه‏هاى خالى‏شان عكس نگرفت. كسى براى لب‏هاى خشكيده‌شان فيلم نساخت. كسى به خاطر چشم‏هاى خسته‏شان شعر نگفت و كسى در وصف بلور اشك‏هايشان، نجوا نكرد.

انتهاي پيام
 جمعه 10 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن