واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بسيج ژرفاي راهبردي و اقتدار ملي ايران اسلامي
يكي از ويژگيهاي بيبديل انقلاب اسلامي، تكيه آن بر نيروي عظيم و دائماً در حال جوشش مردمي است، بهگونهاي كه سرمايه اجتماعي، چه در مقطع حدوث و چه در مرحله بقا، در نظام و انقلاب اسلامي بروز و ظهور داشته است.
نویسنده : محمدجواد اخوان
يكي از ويژگيهاي بيبديل انقلاب اسلامي، تكيه آن بر نيروي عظيم و دائماً در حال جوشش مردمي است، بهگونهاي كه سرمايه اجتماعي، چه در مقطع حدوث و چه در مرحله بقا، در نظام و انقلاب اسلامي بروز و ظهور داشته است. در اين ميان نميتوان تدبير داهيانه امام راحل عظيمالشأن را در شكلگيري عنصر «بسيج» بهعنوان جلوه نقشآفريني مردم در حفظ و تعالي انقلاب اسلامي ناديده گرفت.
هرچند در دهه اول عمر انقلاب اسلامي، ضرورتهاي زمانه سبب شده بود اين عنصر بيهمتا در حوزه دفاع مقدس منحصر شود، اما گذر زمان چندبعدي و جامع بودن اين جريان انساني را ثابت نمود. در آخرين هفته بسيج در عمر پربركت حضرت امام و پس از پايان جنگ تحميلي بود كه برخي خامانديشانه از پايان مأموريت بسيج و لزوم انحلال آن سخن به ميان ميآوردند. با اينحال حضرت روحالله در پيامي كه به مناسبت هفته بسيج سال 1367 صادر كردند با تأكيد بر اينكه كار و مأموريت بسيج به پايان نرسيده است و بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد، فرمودند: «بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است، چراكه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست، بايد هستههاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلي نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب ميتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است، انقلاب اسلامي در جهان نيازمند فداكاريهاي شماست.» بدينترتيب روشن شد كه در دومين دهه از عمر انقلاب اسلامي، بسيج وارد حيطه جديدي از مأموريت شده است كه آن هم جهان اسلام و يا بهعبارتي عمق راهبردي جمهوري اسلامي ايران است. به بيان زيباي رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنهاي، «ملتهاي مسلمان عمق استراتژيك نظام جمهوري اسلامياند.»
تأكيد امام راحل عظيمالشأن روي شكلگيري هستههاي مقاومت در تمامي جهان از آن رو بود كه شكلگيري بسيج تجربه گرانقيمت و كارآمدي را در اختيار نظام جمهوري اسلامي ايران قرار داد كه اين تجربه ميتوانست در بيرون مرزهاي جغرافيايي ايران اسلامي نيز پيشبرنده گفتمان اسلام ناب محمدي (ص) و انقلاب اسلامي باشد.
بستر موفقي كه اين تجربه در افق برونمرزي و جهاني روي آن مستقر شد، رابطه قلبي و ايماني ميان ملت مسلمان ايران و ملل مسلمان و مستضعف جهان بود. چنانکه حضرت امام خامنهاي ميفرمايند: «ملت ايران يك عمق راهبردياي دارد كه اختصاصي او است و هيچ كشوري را و هيچ نظامي را ما سراغ نداريم كه در خارج از مرزهاي خودش اين همه ريشههاي لطف و محبت و پيوند عاطفي و پيوند اعتقادي و ايماني، آنها را بههم وصل بكند، [ولي] ما اين را داريم.»
ايشان همچنين در جاي ديگر ميفرمايند: «ما در بيرون كشور هم ظرفيتهاي مهمي داريم؛ طرفداراني داريم، عمق راهبردي داريم؛ در منطقه، در كشور؛ بعضي بهخاطر اسلام، بعضي بهخاطر زبان، بعضي بهخاطر مذهب شيعه؛ اينها عمق راهبردي كشور هستند.»
بهاينترتيب ميتوان گفت در سطح جهان اسلام و جهان مستضعفين، بسيج با مفهومي خاص عجين و همراستا ميشود كه عبارت است از عمق راهبردي (Strategic depth). بر اساس الگوي راهبردي و تجربه سه دهه گذشته ميتوان گفت «يكي از نقاط مورد اتكاي عمق راهبردي جمهوري اسلامي ايران، جهان اسلام و ملتهاي مسلمان هستند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامي در تبيين اين نسبت مهم ميفرمايند: «عمق راهبردي نظام در نگاه به مسائل منطقه است. در نگاه به مسائل منطقه، انسان متوجه يك موضوعي ميشود و آن، عمق راهبردي جمهوري اسلامي در اين مناطق است. يك جاهايي يك حوادثي است كه ميتواند مثل ريشه و مايه استحكام يا ريسمانهاي نگهدارنده خيمه، براي داخل كشور بهحساب بيايد؛ اينها عمق راهبردي است. اينكه شما ملاحظه كرديد امام در زمينه انقلابهاي خارج از كشور و هستههاي انقلابي، بيانات صريحي را در آن روزها بيان ميكردند، براي تشكيل يك چنين عمقي بود، كه تشكيل هم شد. امروز دستگاه استكبار با دستپاچگي دارد با اين عمق استراتژيك مبارزه ميكند؛ البته بهجايي هم نرسيده و نخواهد رسيد. يك بحث مهم در همين قضيه، كاري است كه دشمن دارد در زمينه اختلاف شيعه و سني ميكند؛ كوبيدن مجموعههاي شيعه در نقاط مختلف دنياي اسلام. دشمن با اين تصور كه چون عناصر شيعه در واقع پايگاههاي طبيعي براي جمهوري اسلامي محسوب ميشوند، ميخواهد اين پايگاهها را بكوبد؛ البته اشتباه ميكند. پايگاههاي جمهوري اسلامي منحصر به شيعهها نيست. خيلي از برادران سني در خيلي از كشورها آنچنان دفاع جانانهاي از جمهوري اسلامي ميكنند كه خيلي از شيعهها نميكنند.»
اكنون در تبيين مصاديق اين عمق راهبردي بسيج در جهان اسلام، ميتوان به هستههاي مقاومت اسلامي اشاره كرد كه متأثر از تفكر اسلام ناب محمدي (ص) و گفتمان انقلاب اسلامي هستند. جنبش حزبالله لبنان، جنبش انصارالله يمن، جنبش جهاد اسلامي فلسطين، گروههاي مقاومت مردمي كه در عراق و سوريه عليه تروريسم تكفيري ايستادگي ميكنند، نمونههايي روشن از عمق راهبردي بسيج در سطح جهان اسلام هستند.
اندكي كه به پيرامون خود بنگريم، بركات اين ژرفاي راهبردي را بيشازپيش ميبينيم. ملت ما نيك ميداند اگر شب در آرامش سر بر بالين گذاشته و نعمت بيبديل امنيت را چون گوهري ناب ارج مينهد، اين امنيت و آرامش محصول همين تفكر و پيروان اين خط نوراني است. اگر جمهوري اسلامي ايران از اين عمق استراتژيك ارزشمند بيبهره بود، ملت ايران بايد در خانههاي خود در مقابل تروريستهاي تكفيري اجارهاي ايستادگي ميكردند.
اگر ملت ايران امروز عزت و اقتداري در خاك خود و بيرون آن دارند، ثمره حاكميت تفكر و گفتماني است كه از امام راحل عظيمالشأن به يادگار داريم، چنانكه آن عزيز سفركرده فرمود: « اگر بر كشورى نواى دلنشين تفكر بسيجى طنينانداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هرلحظه بايد منتظر حادثه ماند.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]