واضح آرشیو وب فارسی:حج: به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه پایگاه اطلاع رسانی حج، وى با اینکه ایرانى نژاد بود، در میان عرب ها و مسلمانان حجاز که غالباً عرب نژاد بودند، به مقامى رفیع و مرتب ه اى بلند دست یافت. در سال اول هجرى، هنگامى که پیامبر اکرم میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادرى برقرار نمود، میان سلمان و ابودردا نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان فرمود: یا سلمان أنت من أهل البیت و قد آتاک الله العلم الاوّل و الآخر و الکتاب الاوّل و الکتاب الآخر؛ اى سلمان، تو از اهل بیت ما هستى و خداى سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اوّل(نخستین کتابى که بر پیامبران الهى نازل شده بود (و کتاب آخر) قرآن مجید) را به تو آموخته است. مؤلف شهیر «اُسد الغابة»، زندگى نامه سلمان را از ابن عباس به تفصیل نقل کرده است که خلاصه آن چنین است: وى از اهالى روستاى «جى» از توابع اصفهان بود و پدرش دهقان تلاشگر و از پیروان دین زرتشت در این روستا بود و به خاطر علاقه و محبت زیاد به فرزندش سلمان، او را از کار باز مى داشت و خدمت کار آتشکده زرتشتیان نمود. اما سلمان با مسیحیان منطقه خود آشنا شد و به کیش مسیحیت درآمد. ولى با مخالفت شدید پدرش مواجه گردید. پدرش براى جلوگیرى سلمان از پیوستن به مسیحیان، وى را در بند نمود و در خانه خویش زندانى کرد. سلمان از مسیحیان یارى جست و از بند و زندان پدر رها شد و به سوى شام هجرت کرد. در آنجا با مسیحیت آشنایى بیشترى پیدا کرد و در کنار اسقف شام به خدمت کارى این دین پرداخت. پس از درگذشت بزرگ مسیحیان در شام، به موصل رفت و پس از مدتى به «عموریه» نقل مکان کرد و در این مدت نیز به مسیحیت و مسیحیان خدمت مى کرد و هم درباره این دین الهى، تحقیق و تفحص بیشترى به عمل مى آورد. پس از درگذشت بزرگ مسیحیان عموریه، به همراه گروهى از عرب هاى طایفه بنى کلب به شبه جزیره عربستان هجرت کرد و همسفران ناجوانمردانه وى را در وادى القرى به مردى از یهود فروختند. مدتى نگذشته بود که مردى از یهودیان بنى قریظه، او را از آن یهودى خرید و به همراه خود، به مدینه برد. سلمان، مدتى در این شهر به خدمت کارى یهودیان پرداخت. تا اینکه با دعوت پیامبر(ص) آشنا گردید و گمشده خود را در وجود شیرین پیامبر یافت. وى، مسلمان شد و به فرمان رسول خدا(ص) با صاحب خود پیمان بست که قیمت خود را پرداخت کند و آزاد گردد. مرد یهودى با وى عقد مکاتبه بست که در قبال غرس سیصد نهال خرما و یک دیه کامل و چهل اوقیه طلا، وى را آزاد نماید. پیامبر اکرم(ص) و برخى از صحابه آن حضرت، وى را یارى کردند تا قیمت کامل خویش را به یهودى پرداخت کرد و طعم آزادى را بار دیگر چشید و در زمره مسلمانان آزاد و یاران نزدیک رسول خدا درآمد. سلمان در سالى که پیامبر(ص)میان هر دو مسلمانان عقد اخوت بست، به عقد اخوت ابودرداء درآمد و در جنگ خندق، از طراحان اصلى جنگ بود و از آن بعد در تمامى جنگ هاى مسلمانان شرکت نمود و حتى پس از رحلت رسول خدا در برخى از فتوحات اسلامى حضور فعال داشت. وى پس از رحلت پیامبر به کوفه رفت و در آنجا مقیم گردید. سرانجام در سال ۳۵ هجرى قمرى در آخر خلافت عثمان و به قولى در اوّل سال ۳۶ هجرى قمرى، بدرود حیات گفت. برخى از مورخان روز وفات سلمان را، هشتم صفر دانسته اند. اگر منظورشان صفر سال ۳۵ قمرى باشد، پس وفاتش در آخرین سال خلافت عثمان بن عفان روى داده است. ولى اگر مرادشان صفر سال ۳۶ قمرى باشد، دانسته مى شود که وى در اوائل خلافت حضرت على (ع) زنده بود و حکومت مدائن را هم چون گذشته بر عهده داشت و پس از قریب به پنجاه روز از خلافت آن حضرت، در مدائن وفات یافت. حضرت على آن هنگام در مدینه ساکن بود و هنوز به کوفه مهاجرت نکرده بود. آن حضرت، در عالم غیب از مدینه به مدائن رفت و بر جنازه سلمان نماز خواند و وى را در همان مکان دفن نمود. سلمان فارسى چه آن هنگامى که در مدینه ساکن بود و چه آن هنگامى که به کوفه هجرت کرد و چه آن هنگامى که از سوى عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد، لحظه اى از محبت و دوستى حضرت على (ع) و خاندان وی غافل نشد. او از یاران نزدیک رسول خدا (ص) و امام على(ع) و از شیعیان نخستین و راستین صدر اسلام است. وى در مدائن وفات یافت و حضرت على در عالم معنى و غیب، خود را به مدائن رسانید و او را غسل و کفن کرد و بر جنازه اش نماز خواند و در همان جا دفن نمود. هم اکنون مرقد او زیارت گاه شیفتگان حقیقت و معرفت است.
جمعه ، ۲۹آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]