واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۷ آبان ۱۳۹۴ (۱۲:۱۱ب.ظ)
يک کارشناس مسائل افغانستان در گفت و گو با موج: چشم انداز امنيت افغانستان در کوتاه مدت اميدوار کننده نيست موج - گروه اقتصاد سياسي
پس از انتشار خبري در مورد انشعاب طالبان و تاسيس گروهي به رهبري ملامحمد رسول که برداشت غير راديکالي داشت، اين سوال در اذهان مطرح شد که دودستگي ميان شبهنظاميان طالبان چه تاثيري بر صلح و امنيت افغانستان خواهد گذاشت. اين موضوع از اين جهت حائز اهميت است که داعش نيز توانسته در اين کشور با جذب نيرو حوزه نفوذي براي خود تعريف کند.
از اينرو براي بررسي وضعيت امنيتي افغانستان و تقابل داعش و طالبان در آينده اين کشور، گفتگويي با محمدتقي جهانبخش، کارشناس مسائل افغانستان، انجام دادهايم که در ادامه ميخوانيد.
آيا ميتوان با توجه به انشعاب در طالبان و به وجود آمدن گروهي که ديدگاههاي مسالمتآميزتري دارد، از بازتعريف کلمه «تروريسم» در اين کشور سخن گفت؟
اتفاقي که در افغانستان بعد از مرگ ملا عمر رخ داد، تغيير چنداني در کنشهاي اصلي و استراتژيهاي اين گروه ايجاد نکرده است؛ زيرا حتي قبل از اينکه خبر مرگ ملاعمر منتشر شود، گروهي از طالبان در روند دستيابي به صلح، وارد گفت و گو با دولت کابل شده بود اما بعد از انتشار خبر مرگ وي اين روند به بنبست رسيد، تا اينکه مدتي پيش گروهي تحت عنوان «شوراي عالي امارت افغانستان» از طالبان انشعاب يافت و به رهبري ملا محمد رسول اعلام موجوديت کرد. اين جريان به لحاظ کارکردي ظاهرا چندان تاثيرگذار نخواهد بود؛ چرا که ابعاد، جايگاه، مقبوليت و مشروعيت آن مشخص نيست. به علاوه لجستيک و پشتيبانان آن ظاهرا قابل توجه نيستند. از اين جهت اصولا توجه بيش از اندازه به آن حداقل در شرايط فعلي نميتواند مفيد باشد. اما اينکه اين گروه از ديدگاههاي جديدي مثل پذيرش حضور زن در محيط بيرون از خانه و برابري زن و مرد سخن ميگويد، در راستاي جلب افکار عمومي قابل تحليل است. آنها در تلاشاند با اين مفاهيم وارد ديالوگ با دولت شوند و بتوانند سهم خواهي کنند؛ وگرنه اين گروه تاثيرگذار نيست و جايگاه آن در مجموعه طالبان و نيز منظومه افراطگرايي در افغانستان نامعلوم است، لذا با اين شرايط نميتوان از تغيير تعريف تروريسم در افغانستان سخن گفت و اطلاق لفظ «طالب خوب» يا «تروريسم خوب» اصولا موضوعيت ندارد.
آيا با انشعابي که در طالبان رخ داد، توازن قوا در ميان تروريستهاي افغانستان به نفع داعش تغيير نخواهد کرد؟
همانطور که بيان شد، اين انشعاب آنقدر قدرتمند نيست که بتواند مناسبات امنيتي را تغيير دهد، اما؛ بهطور کلي يکي از منابع سربازگيري داعش، افراد جدا شده از طالبان است. از اينرو هرگونه دودستگي و عدول از ادعاها و شعارهايي که طالبان در چهارده سال گذشته سر داده است، ميتواند باعث ريزشهايي در طالبان شود که با توجه به وجود ظرفيت افراطگرايي در افغانستان و زمينه تاريخي تروريسم در اين کشور، داعش بهترين استفاده را از آن خواهد کرد. اما اگر بگوييم اين انشعاب منجر به تغيير توازن قدرت در ميان نيروهاي شورشي افغانستان ميشود، به زعم بنده اشتباه است. حتي ميتوان به تصرف قندوز توسط طالبان در هفتههاي اخير بهعنوان مثال نقض اين تحليل اشاره کرد. با اين حال ممکن است تحولات آينده طالبان را تضعيف نمايد، اما اکنون شواهد متقني در اين جهت به چشم نميخورد.
آمريکا در آخرين موضعگيري خود در قبال تحولات افغانستان اعلام کرده است که از اين پس در صورتي طالبان را هدف قرار ميدهد که اين گروه مستقيما اتباع و سفارت اين کشور را تهديد کند. به نظر شما چرا آمريکا چنين سياستي را در قبال طالبان اتخاذ کرده است؟
دلايل متعددي در پاسخ به اين سوال قابل ذکر است. واقعيت اين است که طالبان ديگر کارکرد قبل را براي آمريکا و ساير بازيگران پشتيبان آن ندارد؛ يعني اگر فرض کنيم يکي از حاميان جدي طالبان و جريان بنيادگرا در دورهاي که افغانستان تحت کنترل شوروي بود، آمريکا محسوب شود و اگر بپذيريم اين کشور با سهل گيري بهوجود آورنده و تقويتکننده طالبان است، امروز ديگري اين گروه کارکردي به معناي گذشته براي کاخ سفيد ندارد.
از طرفي بهدليل حضور داعش و گسترش حوزه عملياتي آن از شامات به افغانستان و نيز در اين کشور، فضايي ايجاد شده که طالبان به حاشيه رانده شود. انتشار خبر مرگ ملاعمر پس از دو سال، اختلافات بهوجود آمده در جريان تعيين رهبر طالبان، نو بودن ايده افراطگرايانه داعش، وجود تفاوتهاي ايدئولوژيک و آرماني ميان داعش و طالبان، و وجود جذابيتهاي مادي و غيرمادي داعش براي افراطگرايان افغان از جمله ساير عوامل اين به حاشيه رفتن محسوب ميشوند.
مساله ديگر اينکه بخشي از طالبان احساس کرده اند که ميتوانند با دولت وارد مذاکره شوند، هرچند که اين ديدگاه در بين همه گروههاي طالب عموميت ندارد. بهنظر ميرسد اين عوامل باعث شده است که آمريکا ديگر آن توجه و حساسيت قبل را نسبت به طالبان نداشته باشد. علاوه بر اين ملاحظات، ظهور داعش که داعيه خلافت جهاني دارد، بخش قابل توجهي از انرژي آمريکا و متحدانش را مصروف خود ساخته است.
بر اين اساس چشمانداز امنيت افغانستان را چگونه ميبينيد؟ آيا بهدليل عدم وجود توازن قوا ميان دولت و تروريستها، اين کشور کماکان شاهد بيثباتي خواهد بود؟
چشمانداز امنيت در افغانستان روشن نيست. چون اين کشور سالهاست که با ناامني و تروريسم مواجه بوده است. علاوه بر اين بايد به ريشههاي فرهنگي و ايدئولوژيک امنيت زدا در فرهنگ افغانستان توجه داشت. علاوه بر اين فراگردهاي رقابتي قدرتهاي بزرگ منطقهاي و فرا منطقهاي نيز گاه اجازه فراهم شدن فضاي مناسب جهت ايجاد ثبات و امنيت را نداده است. علاوه بر مسائل زمينه اي، وضعيت ميداني در افغانستان نيز نشان از گسترش ثبات و امنيت ندارد. از اينرو و بر اساس شواهد، شکلگيري ثبات در افغانستان در کوتاهمدت متصور نيست. با اين حال چشمانداز تيره و تار امنيت در اين کشور نبايد مانع از ديده شدن تاثيرات تلاشهاي امنيت ساز نيروهاي نظامي ملي شود و همچنين نبايد باعث شود کشورها از ايجاد ثبات در افغانستان نااميد شوند.
عليرغم وقوع اتفاقات ناگوار، شاهديم که نيروهاي ارتش و پليس تلاش پيگيري در مبارزه با جلوههاي ناامني دارند. آنها همزمان با داعش، طالبان و اقداماتي که قدرتهاي خارجي انجام ميدهند، مبارزه ميکنند. اين در حالي است که جنگيدن در چند جبهه و با پيچيدگيهاي خاص اين کشور براي يک نيروي نظامي نوپا و يک دولت ضعيف، کار بسيار سختي است. اما همين انتقالِ وظيفه تامين امنيت از نيروهاي خارجي به نيروهاي بومي، اميدها را براي بهبود وضعيت امنيتي افغانستان در ميان مدت و بلندمدت زنده کرده است؛ هرچند در کوتاهمدت، شاخصهاي ثبات و امنيت در اين کشور تنزل خواهد کرد.
تهيه و تنظيم: حسيني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]