واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مهمان؛ رضا پارسا
«امنیت شغلی» نیاز مبرم جامعه افغانستان
فقدان آگاهی از قانون کار، عدم شایستهسالاری و گزینش بر حسب رابطه و رفتارهای خلاف قانون دلایل اصلی نبود امنیت شغلی در افغانستان محسوب میشود.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «رضا پارسا» سردبیر روزنامه «اصلاحات» افغانستان در یادداشتی، بیکاری و نبود شغل همیشگی را از چالشهای اساسی حکومت و نگرانی جدی شهروندان دانسته میشود. در این یادداشت آمده است: وضعیت بهگونهای جدی و نگران کننده است که یافتن شغل مناسب برای شهروندان کشور به یک رویای دست نیافتنی بدل شده است؛ افرادی که شغل دارند امنیت شغلی ندارند و این 2 در کنار ناامنی بزرگترین عاملی برای فرار شهروندان از کشور شده است. نیاز به امنیت شغلی یکی از نیازهای پایهای کارکنانی است که در شرایط معمولی بدون تامین آن امکان رسیدن به سطح بالاتر نیازهای انسانی را نخواهند داشت. پیامدهای بیتوجهی به امنیت شغلی امنیت شغلی مجموعهای از احساس و ادراک عوامل تهدیدکننده در آن شغل است. افزایش تعارض میان کارکنان و مدیران، ناممکن بودن برنامهریزی فرد برای آینده (شغلی و یا شخصی)، مهیا نبودن آرامش فکری و روانی فرد، تاثیرهای منفی جسمی و روانی ناشی از استرس بر فرد را میتوان از پیامدهای منفی بیتوجهی نسبت به نیاز امنیت شغلی دانست. در افغانستان کارکنان به دلیل نداشتن آگاهی از قانون کار زیر فشار و سوء استفاده کارفرماها قرار میگیرند و از سوی دیگر به دلیل نبود نظارت از تطبیق قانون، کارفرما از اجرای قانون اجتناب میورزد و بیشتر از کارکنان سواستفاده میکند و بر حسب خواستههای شخصی و سلیقههای شخصی خود آنها را اخراج و یا حقوق کمتر از ارزش کار وی برایشان در نظر میگیرد. اما هنگامی که سخن از امنیت شغلی به میان میآید در ذهن اکثر افراد این امر تداعی میشود که باید در سازمان یا نهادی که استخدام میشوند، یک قرارداد ثابت داشته باشند؛ به عبارت دیگر افراد به صورت ثابت در استخدام نهاد یا سازمان درآیند، به این دلیل که امنیت اقتصادی کارکنان تا حدودی تضمین میگردد و به ظاهرشان مفید است. از سوی دیگر استخدام ثابت و رسمی گرچه به ظاهر امنیت شغلی فرد را برای مدتی تضمین میکند، اما نارساییهایی به دلیلهای مختلف در پی دارد که امنیت شغلی افراد را با خطر مواجه میسازد و افراد را از فکر ترقی و توسعه و بالندگی دور میسازد. بیتوجهی به مسئله «امنیت شغلی» در افغانستان در عصر امروز کاربُرد امنیت شغلی به این معناست که به جای وابستگی افراد به سازمان باید سازمانها وابسته به افراد باشند و این در گرو این است که سازمانها بستر لازم را برای افراد فراهم سازند تا افراد و یا کارکنان از ابعاد مختلف به بالندگی لازم برسند. اما در افغانستان قضیه امنیت شغلی به دلیلهای مختلف نه از سوی کارکنان و نه از سوی کارفرمایان سازمانها مورد توجه قرار گرفته است. نبود آگاهی از قانون کار قانون کار به معنی قواعد رفتاری است که نحوه رفتار افراد و کارفرما و مناسبات میان این 2 را مشخص میکند و مجموعه از قواعدی که مربوط به امری خاص و مشخص میباشد. در هر کشوری که هر نوع حکومتی وجود داشته باشد قانون کار هم موجود است و شهروندان آن سرزمین از آن آگاهی دارند، اما در افغانستان کارکنان به دلیل نداشتن آگاهی از قانون کار زیر فشار و سواستفاده کارفرماها قرار میگیرند و از سوی دیگر به دلیل نبود نظارت از تطبیق قانون، کارفرما از اجرای قانون اجتناب میورزد و بیشتر از کارکنان سواستفاده میکند و بر حسب خواستههای شخصی و سلیقههای شخصی خود آنها را اخراج و یا حقوق کمتر از ارزش کار وی برایشان در نظر میگیرد. ضرورت افغانستان امروز برای مبارزه با بحرانها و تحقق برنامههای کلان توسعهای و کاهش نرخ بیکاری و ارتقای سطح و کیفیت زندگی شهروندان نیازمند برنامههای درازمدت توسعهیی با مدیران شایسته و توانمند است تا بتواند زمینه اشتغالزایی را برای جوانان تحصیلکرده مهیا بسازد. این موضوع موجب میشود که نرخ رضایت کارکنان نسبت به کار کاهش یابد و چنین عملی باعث از بین رفتن امنیت شغلی کارکنان گردد. فقدان شایستهسالاری شایستهسالاری یکی از اصلهای نظامهای دموکراسی است؛ اما متاسفانه شایستهسالاری مانند سایر ارزشهای دیگر دموکراسی چون حقوق بشر، عدالت، توسعه و... به واژههای لوکس محافل سیاسی تبدیل شده و هیچگاهی از حد شعارهای پوشالی فراتر نرفته است. ترجیح دادن روابط بر ضوابط و کمتوجهی به شایستهسالاری در سازمانهای دولتی و غیر دولتی باعث گردیده که ضریب کاهش امنیت شغلی افزایش یابد و افرادی که روابط ندارند ناامید شده و افراد متخصص در حاشیه قرار گیرند. افزایش نرخ بیکاری بیکاری یکی از دغدغههای هر فرد در کشور ما است. نبود اشتغالزایی در کشور منجر به این شده که با انبوهی از افراد بیکار مواجه شویم. سالانه هزاران دانشجو از دانشگاههای افغانستان فارغالتحصیل میشوند و اصلیترین دغدغهشان کار است. کمتر کسانی که روابط دارند به ادارهها و سازمانها جذب میگردند و هرساله به تعداد این افراد تحصیلکرده بیکار افزوده میشود. ما شاهد هستیم جوانان به خاطر یافتن کار شب و روز پشت در ادارهها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی رفتوآمد دارند، این موضوع منجر به این میشود که ارزش کارمندان در سازمانهایی که با انبوهی از کارمند روبرو هستند پایین آمده و نیز شاهد کاهش امنیت شغلی باشیم. سخن آخر اینکه دلیل اصلی و عمده نبود امنیت شغلی کارمندان، نبود آگاهی از قانون، تعطیلی شایستهسالاری و گزینش بر حسب رابطه و رفتارهای خلاف قانون است. انتصابهایی که در سازمانهای دولتی و غیردولتی صورت میگیرد، بهندرت بر اساس لیاقت و شایستگی افراد است. همین امر باعث میشود که قانون عملاً در سازمانهای دولتی و غیردولتی به فراموشی سپرده شود. ضرورت افغانستان امروز برای مبارزه با بحرانها و تحقق برنامههای کلان توسعهای و کاهش نرخ بیکاری و ارتقای سطح و کیفیت زندگی شهروندان نیازمند برنامههای درازمدت توسعهیی با مدیران شایسته و توانمند است تا بتواند زمینه اشتغالزایی را برای جوانان تحصیلکرده مهیا بسازد. ناگفته نماند که افغانستان به تنهایی نمیتواند این آرزوها را برآورده سازد و نیاز به کمک جامعه جهانی و کشورهای توسعهیافته دارد. انتهای پیام/ح
94/08/27 - 11:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]