واضح آرشیو وب فارسی:میگنا: دلایل فردی نظیر بی هدفی، احساس تنهایی، افسردگی، نبود شادی در زندگی، کنجکاوی و لذت جویی. اما عوامل اجتماعی که گاه ریشه دلایل فردی نیز هستند می تواند از مواردی چون زندگی در یک خانواده آشفته (طلاق های عاطفی و جدایی های رسمی پدر و مادر)، وجود والدین (غالبا پدر) یا شوهر مصرف کننده مواد، بیکاری، بی ارزش شدن تحصیل، محدودیت سرگرمی های مناسب و نبود برنامه های شاد در جوار همسالان و... ناشی شود.یافته های پژوهشی و گفت وگو با صد ها زن مصرف کننده مواد و بهبود یافته، مددکاران اجتماعی، روان شناسان و روان پزشکان حاکی از آن است که افراد به دلایل فردی و اجتماعی به مصرف مواد روی می آورند. دلایل فردی نظیر بی هدفی، احساس تنهایی، افسردگی، نبود شادی در زندگی، کنجکاوی و لذت جویی. اما عوامل اجتماعی که گاه ریشه دلایل فردی نیز هستند می تواند از مواردی چون زندگی در یک خانواده آشفته (طلاق های عاطفی و جدایی های رسمی پدر و مادر)، وجود والدین (غالبا پدر) یا شوهر مصرف کننده مواد، بیکاری، بی ارزش شدن تحصیل، محدودیت سرگرمی های مناسب و نبود برنامه های شاد در جوار همسالان و... ناشی شود. ژاله شادی طلب - جامعه شناس در روزنامه شرق نوشت: در سال های اخیر جامعه با سه پرسش اساسی در حوزه مصرف مواد روبه رو بوده است: دلیل وجودی این پدیده، چگونگی پیشگیری از گسترش آن و چگونگی درمان آنهایی که مصرف کننده هستند. پرسش اول بسیار کلیدی است و با پاسخ به آن می توان به راهکارهایی برای پرسش دوم هم دست یافت. گرچه اختلاف نظر در مورد پاسخ های احتمالی و اقداماتی که باید انجام داد، بخشی از معمایی است که پژوهشگرانی که در این حوزه کار میدانی کرده اند با آن آشنا هستند. یافته های پژوهشی و گفت وگو با صد ها زن مصرف کننده مواد و بهبود یافته، مددکاران اجتماعی، روان شناسان و روان پزشکان حاکی از آن است که افراد به دلایل فردی و اجتماعی به مصرف مواد روی می آورند. دلایل فردی نظیر بی هدفی، احساس تنهایی، افسردگی، نبود شادی در زندگی، کنجکاوی و لذت جویی. اما عوامل اجتماعی که گاه ریشه دلایل فردی نیز هستند می تواند از مواردی چون زندگی در یک خانواده آشفته (طلاق های عاطفی و جدایی های رسمی پدر و مادر)، وجود والدین (غالبا پدر) یا شوهر مصرف کننده مواد، بیکاری، بی ارزش شدن تحصیل، محدودیت سرگرمی های مناسب و نبود برنامه های شاد در جوار همسالان و... ناشی شود. به طور یقین پژوهشگران براساس جنس و طبقه اجتماعی - اقتصادی مصرف کنندگانی که با آنان صحبت کرده اند، می توانند به این فهرست اضافه کنند یا این عوامل را اولویت بندی کنند. ولی آنچه باید مورد پرسش قرار بگیرد این است: اگر پژوهش ها پاسخ پرسش اول را (با پذیرش درصدی از خطای احتمالی) داده اند برای رفع دلایل وجودی این پدیده چه اقداماتی صورت گرفته است؟ در این میان نهاد های دولتی و سازمان غیردولتی مسئول هستند؛ نهاد خانواده، آموزش وپرورش، رسانه ها به ویژه صداوسیما، نهاد های اقتصادی و مسئول اشتغال، سازمان بهزیستی و... پرسش این است: آیا تاکنون هیچ یک از این نهاد ها اقدامی نکرده اند؟ قطعا جواب منفی است. پس چرا میزان موفقیت آنها در حدی نبوده تا مردم یک محله مجبور نباشند برای حل مسئله خود اقدام کنند؟ به عنوان پژوهشگری که چهار سال از وقت خود را صرف شناخت بیماران زن مصرف کننده و بهبود یافته کرده ام، باید بگویم که مشکل این نیست که دست اندرکاران از دلایل وجودی این پدیده بی اطلاع هستند... یا هیچ برنامه ای را عملیاتی نکرده اند بلکه بااندکی احتیاط می توان گفت که تداوم این پدیده ناشی از آن است که تعدادی از دست اندرکاران حاضر نیستند مسئولیت پیدایش دلایل وجودی این پدیده را بپذیرند. به طور نمونه مدیران اقتصادی که نتوانسته اند پاسخ گوی جوانان جویای کار باشند، چقدر مسئولیت خود در این حوزه را می پذیرند؟ تعداد دیگری از دست اندرکاران، حاضر به پذیرش اهمیت این دلایل نیستند چون با باورهای فرهنگی آنها همخوانی ندارد مانند نهاد های پرورشی و فرهنگی که نمی دانند شادی تا چه اندازه می تواند در زندگی جوانان مؤثر باشد. اما اخیرا دیدگاه های دیگری هم ابراز شده که تعجب برانگیز است. اینکه مصرف کنندگان مواد افرادی هستند که به دلیل انحراف از هنجارها «بهتر است به دریا ریخته شوند تا توسط کوسه ها خورده شوند». در میان این همه سردرگمی، از مردم یک محله چه انتظاری می توان داشت، جزء حل مسئله با خشونت؟ شاید دلیل رفتار اهالی محله هرندی در حمله به معتادان پارک مذکور را در میان پرسش های بالا بتوان یافت.
چهارشنبه ، ۲۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: میگنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]