واضح آرشیو وب فارسی:جمهوریت: جمهوریت : انفجارهای تروریستی اخیر جنوب بیروت در منطقه برج البراخبه یک بار دیگر تأثیرپذیری لبنان را از تحولات منطقه ای و در عین حال اختلافات داخلی روشن ساخت. این کشور که در برگیرنده ده ها طایفه، قوم و مذهب گوناگون است به رغم روحیه تساهل و تسامح که در لبنان ریشه دار بوده، همواره بستری برای شعله ور شدن درگیری های داخلی است. از همان آغازین روزهای خیزش های عربی 2011 و در پی آن شروع بحران و جنگ داخلی در سوریه طبیعتاً لبنان اولین کشوری بود که از دگرگونی های سوریه تأثیر پذیرفت. درگیری میان هواداران و مخالفان دولت سوریه در مناطقی مثل طرابلس، ورود سیل پناهندگان سوری به خاک لبنان که مشکلات مالی و اجتماعی فراوانی را موجب گشته ، تشدید اختلافات داخلی در میان سیاستمداران لبنانی بر سر هواداری از اسد یا دشمنی با وی و در نهایت لطمه به امنیت و ثبات شکننده لبنان همه و همه ناشی از اثرات بحران سوریه است. انفجارهای ضاحیه جنوبی البته اولین حمله از این دست نبود و شاید آخرین آن هم نباشد اما برای بررسی چرایی وقوع آن ها می توان به دو دسته از عوامل اشاره کرد. الف) عدم توافق گروه های لبنانی برای انتخاب رئیس جمهوری و بلاتکلیفی سیاسی بیش از یک سال است که لبنان بدون رئیس جمهور اداره می شود و اختیارات آن به هیأت دولت منتقل شده است. از خرداد ماه سال 1393 که دوره 6 ساله ریاست جمهوری میشل سلیمان به پایان رسید تا به امروز لبنانی ها برای انتخاب جانشین او به توافق نرسیدند. جریان 8 مارس به رهبری حزب الله و جریان 14 مارس به رهبری سعد حریری نتوانستند بر سر انتخاب یکی از نامزدها به تفاهم برسند. نبود رئیس جمهور به نوعی ثبات و انسجام لبنان را تحت الشعاع قرار داده و اختلافات کنشگران سیاسی، اعتماد و حسن ظن مردم را نسبت به دولت خدشه دار کرده است. مدیریت اوضاع امنیتی هم به تبع این وضع با چالش هایی روبروست. درگیری های منطقه عرسال، گروگان گرفتن سربازان ارتش لبنان توسط تروریست های داعش و ... همگی به نوعی به سردرگمی سیاسی دامن می زند. حتی بحران زباله ها هم که چندی پیش در بیروت به تجمعات مردمی و اعتراض به مدیریت شهری انجامید در ذیل بحران سیاسی لبنان قابل ارزیابی است. ب) حضور نیروهای حزب الله در سوریه و جنگ با تروریسم تکفیری در طی پنج سالی که بحران داخلی سوریه جریان دارد رزمندگان حزب الله دوشادوش ارتش و نیروهای مردمی سوری در نبرد علیه تکفیری ها شرکت دارند. بخشی از این نبرد در مرزهای لبنان و سوریه جاری است که می توان از کوه های قلمون نام برد که نیروهای حزب الله در آن مناطق با تکفیری ها می جنگند. این کمک ها از چشم مخالفان حزب الله در لبنان که در واقع هواداران جبهه غربی – عربی و از مخالفان سرسخت رژیم سوریه نیز هستند پنهان نمانده است. در حقیقت گروه 14 مارس که مستقیماً از سوی سعودی ها حمایت می شود درصدد ضربه زدن به منافع مقاومت در منطقه و لبنان است و آماج حملات آن نیز حزب الله است. آنان نیروهای حامی دولت قانونی سوریه را رقیب سرسختی می دانند که باید از تمامی امکانات علیه آن بهره برد و یکی از این امکانات نیز باز گذاشتن دست تکفیری ها در لبنان است. به موازات شکست های اخیر داعش در سوریه و عراق، قابل پیش بینی بود که اقدامات تروریستی آنان در دیگر کشورها به منظور جبران آن شکست ها و ایجاد روحیه و اعتماد به نفس در میان هوادارانشان شدت بگیرد و یکی از آنان مناطق لبنان است که تکفیری ها به دنبال گرفتن انتقام از نیروهای مقاومت با کشتار مردم بیگناه هستند. از آن جا که بخشی از نیروهای حزب الله در سوریه حضور دارند امکان رخنه تروریست ها هم بیشتر شده چرا که توان مقاومت در دو جبهه معطوف شده است. مادامی که جنگ در سوریه پایان نیافته تکرار چنین رخدادهایی چندان دور از ذهن نخواهد بود. نتیجه گیری: به جرأت می توان گفت سرنوشت و آینده سیاسی لبنان تا حد زیادی به سرنوشت سوریه گره خورده است. این که کفه ترازوی قدرت در سوریه به سوی معارضان سنگینی کند یا دولت قانونی سوریه، هواداران این دو را در لبنان متأثر خواهد ساخت و به توازن قوا در آن کشور شکل خواهد داد. اگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مؤثر در بحران سوریه راهکاری برای پایان جنگ و آینده شامات ترسیم و اجرا کنند تحولات لبنان نیز سمت و سوی خاص خود را خواهد داشت. لبنان میان این دو قطب واقع شده و تا مسأله بزرگ تر (سوریه) فیصله نیابد؛ بعید است لبنان هم به ثبات لازم برسد. در حقیقت سوریه به مدلی از کل خاورمیانه و کنشگران اصلی آن بدل شده که حل بسیاری از پرونده های منطقه ای به حل بحران آن کشور گره خورده و لبنان را نیز گریزی از آن نیست.
دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوریت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3]