تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه هاى عنكبوتى كه در اتاق هاى شماست، لانه شياطين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826541661




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روستایی که اهالی برای رسیدن به آب باید مهاجرت کنند


واضح آرشیو وب فارسی:بسیج نیوز: او نه یک معلم که باید از اول تا ششم ابتدایی را بدون هرگونه کاستی درس دهد که مربّی قرآن و اخلاق و زندگی و در نهایت « مادر بچه ها» می گردد تا آنجا که هر هفت دانش آموزش جزء 30 قرآن کریم را حفظ می شوند.به گزارش خبرگزاری بسیج ، آنچه در ادامه می آید روایتی است متفاوت از یک سفر جهادی: ساعت 4 صبح حرکت مان آغاز شد. احسان می گفت اولین باری است که برای تهیه گزارش از تهران خارج می شوم آن هم این موقع صبح و آن هم در حالی که هوا بارانی است و باز به ویژه آنکه می خواهیم به سمت کوه های چالوس برویم که حتما باران خیلی شدید است. امّا کامران وقتی سوژه ای را که شما گفته اید برایم تعریف کرد علاقمند شدم که بیایم و خب دعوت بسیج با سایر دستگاه ها متفاوت است و برای ما رسانه ای ها ارزش دیگری دارد اگر چه می دانیم سختی هایش بسیار شدید است چون بسیج را خوب می شناسیم و به هر حال اگر خدا قبول کند خودمان هم بسیجی هستیم. یک خودرو ما بودیم و خودروی دوم هم خبرنگارسرزده ی رسانه ملّی یعنی احسان معراجی فر با تصویر بردار و صدابردار خستگی ناپذیرش. دفعه ی قبل که این مسیر را رفته بودم 4 ساعتی طول کشید امّا خب لغزندگی جادّه و بارش باران از سویی و توقف های گروه خبر برای تصویربرداری و مصاحبه از سوی دیگر ما را ساعت 9 و نیم به مقصد رساند. این که مقصدمان کجا بود شاید در یکی دو پاراگراف بگنجد امّا این که قلل سر به فلک کشیده را با نیم راهی که فقط یک خودرو گذر می کرد از مسیری خاکی با پیچ های تند 360درجه با شیب های شدید که هر لحظه احساس سُرخوردن می کردی و شهادتین را می گفتی حدیث مفصلی است که در این توصیف نمی گنجد. و من که تجربه ی زیارت چنین کوه هایی را سالهای سال است که دارم علی رغم سکوتم در طول سفر وگوش دادن به صحبت های همسفران به ویژه احسان عزیز، لیک از بدو صعود تا فتح آن، حرّافی نمودم در حدّ لالیگا و هر آنچه خاطره در ذهن داشتم بر لب جاری نمودم...حتمّا می دانید چرا ؟! آری برای آنکه حواس همه به ویژه راننده خوب مان را پرت کنم و خلاصه او متوجه نشود که چه اشتباهی کرده است از سفربه این دیار مرتفع (!) مقصد روستای چمرکوه بود از بخش کُجور شهرستان نوشهر استان مازندران کشور جمهوری اسلامی ایران قاره آسیا کره زمین سیاره ای از سیاره های منظومه ی شمسی. 40 خانه ای درآن بود امّا به دلیل مشکلات جدّی آب و همانطور که توصیف شد نداشتن راه، متاسفانه به 10 خانوار ساکن ثابت رسیده بود و سایر اهالی به کجور و نوشهر هجرت کرده بودند تا به آب برسند و حیات خود و فرزندان شان را تضمین کنند خانواده هایی هم برای مدرسه ی متوسط اول و دوم که در روستا نبود و حتی ابتدایی هم که پس از 4سال به تعطیلی کشیده بود باید نیمی از خانواده می ماندند و الباقی نیز برای تحصیل نوگلان شان با تمام مشقات به ویژه هزینه اجاره ی خانه و... به بخش یا شهرستان می رفتند مانند فائزه ی 11ساله و یا برخی هم مانند فاطمه باید از مادر و پدر و پدربزرگ و بقیه دور می شده و برای تحصیل می رفت نوشهر و با عمه ی خود زندگی می کرد. و این جملات را فقط اهالی روستاهای محروم و گروه های جهادی می دانند که در عمل چقدر است پدر و برادر بزرگ در روستا بماند برای کار و مادر و دختر و پسر کوچکتر بروند در شهر و با پول نداشته خانه ای محقر اجاره کنند و یا دختری 10 ساله از تمام اعضای خانواده دور گردد تا بی سواد نماند. وارد روستا شدیم باز هم با استقبال شورا و دانش آموزان و نقش اول این سفرنامه مواجه شدیم. برادر کلوانی مسئول بسیج « کُجور » و برادر ذکاییان مسئول حوزه بسیج « پول » هم مانند دفعه ی قبل رسم میهمان نوازی را به نحواحسن به جای آوردند به ویژه آنکه صبحانه و ناهار هم میهمان آنان بودیم که حسابی برای آوردن غذا از کوه اذیت شدند. امّا سئوال اینجاست که نقش اول چه کسی است که هنوز سخنی واسمی از او به قلم جاری نشده است؟! این نقش ازآن دخترجوانی است که روزی در بیمارستان بستری بوده که هم اتاقی اش با او در مورد روستای چمرکوه سخن می گوید که این روستا با چند دانش آموز ابتدایی معلم ندارد و بچه های مان بی سوادند و بخاطرصعب العبور بودن وسرد سیر بودن و از همه مهمتر حیوانات وحشی، هرمعلم مردی هم که آمده فوری بازگشته و و و. این جملات کافی بود تا این خواهر بسیجی را به روستا بکشاند و آنگونه بچه ها دور او حلقه می زنند و التماس می کنند که فارغ التحصیل زبان و ادبیات انگلیسی که نه معلم رسمی است نه قراردادی، امّا روحش به دردآمده و 4سال ازحیات جوانی خود را شبانه روز درآن غربت سپری می کند. در برف و بوران و در حمله ی گرگ و خرس و در تنهایی ها و سختی ها و از همه مهمتر بی مهری آموزش وپرورش در پرداخت حقوق ماهی 140 هزارتومان که حتی پول رفت وآمد او را هم تامین نمی کند و در عدم بیمه و سایر کاستی های معمول دستگاه های بوروکراتیک ما که ارمغان عقب ماندگی های سیستم های اداری غرب است؛ بسیجی عزیزمان که دیگر برای خود خانم معلّمی مجرب و دنیا دیده گردیده است کم نمی آورد، مقاومت و ایستادگی اش از پولاد محکم تر و از هرقلّه ای مقاوم تر می گردد. او نه یک معلم که باید از اول تا ششم ابتدایی را بدون هرگونه کاستی درس دهد که مربّی قرآن و اخلاق و زندگی و در نهایت « مادر بچه ها» می گردد تا آنجا که هر هفت دانش آموزش جزء 30 قرآن کریم را حفظ می شوند، بهترین تحقیقات و پژوهش ها را در باب زیست شناسی و حیوانات و بیماری ها و زمین شناسی و ... با بلاغت و فصاحت کلام ارایه می دهند گویا سمیناری بین المللی است و ارایه دهنده اش یک استاد دانشگاه است و بنده که خود مدرس ارتباطات و مخاطب شناسی و رسانه هستم انگشت به دهان ماندم از این همه شیرین سخنی و نامحدود بودن دایره ی لغات این 7 برادر و خواهر کوچکم. حتی فاطمه و فائزه که به قول مادران شان تا دیروز دست چپ و راست خود را نمی دانستند امّا امروز علاوه برآنکه کدبانوی کم نظیری شده اند که این نتیجه ی حضور شبانه روزی آنها کنار خانم معلم بوده و حتی در ایام تابستان، هفته ها می رفتند چالوس و میهمانِ منزل پدری معلم شان بودند، آری آنان برای خود شاعری شده بودند که در جشنواره کشوری آموزش و پرورش در کشور، اول شده بودند و علاوه بر آن 2 هزار بیت شعر از حافظ و سعدی و مولوی حفظ بودند و در نقالی خوانی هم استاد شده بودند. اگرچه آنگاه که برای اهدای جایزه در محضرآقای وزیر گفته بودند «خانم معلم ما را استخدام کنید... او حتی بیمه هم ندارد و...» و « فانی » هم گفته بود «دراختیار من نیست»!!! و احتمالا استخدام یک معلم جهادگر با این روحیه و توان و عشق و علاقه و هزاران ویژگی ممتاز نظیر ایثار و فداکاری و... اگر برعهده ی وزیر آموزش و پرورش نباشد حتما در اختیارات من خبرنگار است! خانم معلم فقط معلم روستا نبود او دختری اهل درد بود او یک بسیجی به معنای واقعی بود که در برابر مشکلات اطرافش بی خیال نبود و همین دغدغه مندی او را به گذراندن دوره پرستاری و بهیاری کشانده بود تا ذره ای از دردهای اهالی را در وقت و بی وقت تسکین داده و امدادهای اولیه و تزریقات و ... را نیز انجام دهد، و او باز هم علاوه بر اینها تا مسئولی و وزیری و نماینده ای را می دید مشکلات آب و راه روستا را نیز پیگیری می کرد و در این مطالبه گری دستوراتی هم گرفته بود. حال که وصف نقش اول سفرنامه با این قلم قاصر بر لوح سپید جاری گشت باید بگویم خانم معلم ما که نامش « سیمین کوهستانی » است پس از این 4 سال گمنامی، به لطف خدای منان که « فانّالعزّةللّه جمیعا » را وعده داده است با گزارش احسان معراجی فر به مردم شریف ایران عزیز معرفی گردید گزارشی که در تدوین و حتی مدت زمان 7 دقیقه ای اش بی نظیر بود، گزارشی که از یک روز قبل، تیزرآن را بخش های مختلف خبری پخش نموده تا اطلاع دهند افکار عمومی را و آنگاه خبر 21 و22 این گزارش را که هرکس می دید شیفته ی ایثار و فداکاری خواهر بسیجی ما می نمود که عجب کاری کرده کارستان که بیا و ببین و مسئولین بیایند اگرتوفیق دارند. وآنگاه روابط عمومی بسیج هم بهترین مستندساز خود محمد علی مردانی را نه یک روز و دو روز که 8 شبانه روز راهی آن قلل نمود تا سیره و مرام کوهستانی را در قالب مستند ی تلویزیونی به تصویر کشد و در هفته ی بسیج این الگو را به جامعه معرفی نماید و حقیقتا اگر این مستند و آن گزارش نبود آحاد مردم شریف مان از شناخت چنین اسطوره ای محروم می ماندند و خوب و نیک واقفیم که اینگونه اسوه ها در ایران اسلامی غیر قابل شمارش اند که متاسفانه ما نمی دانیم و نمی شناسیم. اسطوره هایی چون جهادگران بسیج سازندگی که بیش از یک دهه از عمر جوانی خود را ازتابستان و نوروز و لحظه تحویل سال و تعطیلات آخر هفته خود را وقف محرومین در دورترین نقاط می نمایند و بیش ازآنکه به دنبال ازدیاد مال و منال خود باشند در فکر آب و برق و راه و خانه بهداشت و مسجد و مدرسه ی روستاییان هستند که نکند عدالت در جامعه مغفول واقع شود. ای کاش احسان معراجی فرها؛ اداره کل اخبار سیما که اعزه ای همچون کامران نجف زاده سکان تامین برنامه هایش را برعهده دارد و خبرنگاران خوش قریحه ای چون صابری و علمی و پناهیو عرفانی و سایر دوستان قدیمی و صمیمی ما را در خود به شایستگی جای داده است و همکاران گمنام معاونت خبر از معاون متعهدش جبلی تا دوستان پخش وثوقی و خان محمدی و مغاری و صفاییان و محمدی در جامعه ی خبری باشند و کماکان پایتخت را همچون غالب مسئولان، قبله ی آمال و تمام دنیا ندانسته و قدم در قطب های اقتصاد مقاومتی این سرزمین یعنی روستاها بنهند و گام های استوارشان را به مناطق دور افتاده روانه دارند. آن چنان که پیر خمین و روح جماران فرمودند: « چراهر وقت که کانال رادیو را باز می کنم باید مرا تیتر یک کنید بروید ببینید آن کشاورزی که محصول خوبی برداشت کرده آن پزشکی که عمل موفقی داشته ...» به امید تحقق چنین رسانه های اسلامی و صد البته به امید روزی که وزارت آموزش و پرورش، خواهر ایثارگرمان را که عاشق معلمی است استخدام نماید، به امید روزی که وزارت نیرو به روستای چمرکوه آبرسانی کند تا ساعت ها منتظر قطره قطره های آب برای پر کردن دبّه و به کول کشیدن آن در ارتفاعات توسط کودکان و زنان و سالخوردگان نباشند، به امید روزی که وزارت راه دل مبارکش بسوزد و آن 8 کیلومتر کوهستانی را زیر سازی و آسفالت نماید تا نشود که مادری سر زایمان بمیرد و فرزندش بدون مهر مادری بزرگ گردد... و هزاران هزار البته به امید ظهور عدالت گستر نهایی حضرت موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف قلمی فرسوده از اسماعیل احمدی


دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بسیج نیوز]
[مشاهده در: www.basijnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن