واضح آرشیو وب فارسی:فرارو: مرد جوانی که همسرش را قربانی خشم خود کرد، پس از گذشت ٥ سال از وقوع جنایت، با درخواست اولیای دم از اعدام نجات یافت. مادر مقتول اعلام کرد که قصد دارد پول دیه دخترش را صرف کمک به زنان بی سرپرست کند. روز دهم دی ماه سال ٨٩ آپارتمانی در خیابان افسریه به قتلگاه زن جوانی تبدیل شد که قربانی کینه و خشم شوهرش شده بود. آن روز به ماموران کلانتری افسریه خبر این جنایت رسید. دختر ١٤ساله ای با پلیس تماس گرفته و خبر از قتل مادرش داده بود. بلافاصله ماموران پلیس راهی محل حادثه شدند و تحقیقات خود را دراین باره آغاز کردند. با حضور ماموران در محل آنها با جسد زن ٣٤ساله ای روبه رو شدند که با ضربه به سرش کشته شده بود. جسد این زن به پزشکی قانونی منتقل شد و پس از آن به دستور بازپرس جنایی، تیمی از ماموران پلیس مسئول رسیدگی به این پرونده قتل شدند. کارآگاهان در نخستین اقدام خود به سراغ دختر این زن رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. دختر ١٤ساله این زن که به شدت شوکه بود، درتحقیقات به ماموران گفت: «امروز که از مدرسه به خانه برگشتم، متوجه شدم که کسی درخانه نیست. هرچه مادر و پدرم را صدا کردم، کسی جواب نداد. وارد سالن خانه شدم که دیدم مادرم روی زمین افتاده و نفس نمی کشد. برای همین با پلیس تماس گرفتم.» این دختر ادامه داد: «خیلی وقت بود که پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند. آنها هر روز با هم دعوا می کردند و مرتب خانه ما جنگ و درگیری بود. من هیچ وقت در خانه مان آسایش نداشتم و همیشه سعی می کردم برای خواندن درس هایم به خانه مادربزرگم بروم. روز قبل هم طبق معمول پدر و مادرم با هم درگیر شدند. من هم به خانه مادربزرگم رفتم و همانجا خوابیدم. اما وقتی امروز که از مدرسه برگشتم، متوجه شدم مادرم فوت کرده است.» با اظهارات این دختر نوجوان ماموران به سراغ همسایه ها رفتند و آنها نیز تأیید کردند که این زن و شوهر مرتب با هم درگیر بودند و روز حادثه نیز صدای درگیری آنها تا خیابان هم رسیده است. بنابراین کارآگاهان جنایی به شوهر این زن مشکوک شده و او را بازداشت کردند. وی تحت بازجویی های پلیسی و قضائی قرار گرفت و درنهایت به قتل همسرش اعتراف کرد. وی به ماموران گفت: «من و همسرم خیلی وقت بود که با هم اختلاف داشتیم. ما زندگی خوبی نداشتیم و مرتب درحال جنگ و دعوا بودیم. ما حتی یک روز هم نمی توانستیم درکنار هم زندگی کنیم. همسرم توهم داشت و مرتب مرا اذیت می کرد. او همیشه به من شک داشت و سر همه چیز مرا بازخواست می کرد. هرچه سعی می کردم او را آرام کنم و با صحبت سعی کنم دست از این رفتارهایش بردارد، فایده ای نداشت تا این که روز حادثه همسرم مثل همیشه با من دعوا کرد. او گفت که مبلغ هزارو٥٠٠تومان از کیفش برداشته ام. همسرم داد و فریاد می کرد و می گفت چرا از او دزدی کرده ام. هرچه می گفتم، من اینکار را نکرده ام، فایده ای نداشت. او از من می خواست که این پول را برگردانم. از او خواستم کمی آرام تر شود که او پنجره ها را باز کرد و با فریاد به همسایه می گفت، شوهرم دزد است. وقتی دیدم آبروی مان رفته است به شدت عصبانی شدم اما خودم را کنترل کردم تا این که همسرم پلیس را خبر کرد و ماموران به خانه ما آمدند. آنها بعد از رسیدگی به اختلافات ما رفتند و ادعای همسرم مبنی بر دزدبودن، حرف من را باور نکردند. بعد از رفتن ماموران، همسرم دست بردار نبود. او باز هم فحش می داد و اذیتم می کرد تا این که من هم کنترلم را از دست دادم و کتکش زدم. بعد از آن با کپسول تاف چند ضربه به پشت سرش زدم و با شیشه عطر هم ضرباتی به پهلویش زدم. از خانه بیرون رفتم وقتی بازگشتم متوجه شدم همسرم جان باخته است.» با اعترافات این مرد، وی صحنه قتل را بازسازی کرد و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این مرد در این شعبه محاکمه شد و قتل را پذیرفت. او همان اظهارات قبلی خود را تکرار کرد و درنهایت با درخواست خانواده اولیای دم و با حکم هیأت قضائی به قصاص محکوم شد. این حکم به تأیید هیأت قضائی شعبه نهم دیوان عالی کشور رسید و به مرحله اجرا درآمد. درحالی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، مادر مقتول با حضور در دادسرای جنایی تهران اعلام کرد که گذشت می کند. او گفت: «می خواهم پول دیه ای که از دامادم می گیرم را صرف کمک به زنان بی سرپرست کنم. برای همین اعلام گذشت می کنم.» بنابراین با بخشش اولیای دم، این مرد پس از گذشت ٥ سال از جنایت از چوبه دار نجات پیدا کرد و قرار است به زودی از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرارو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]