واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه اعتدال: قسمت اول: قرآن فصل الخطاب مشکلات و راه حل دشواری های حیات بشری در تمام اعصار و امصار است. با مراجعه به قرآن می توان پاسخ بسیاری از سردرگمی ها را یافت، به شرط دانستن علم آن؛ و بهترین راه حل علم آموزی قرآن، رجوع به تفاسیر است و یافتن تفسیر آیات و شأن نزول آنها. در این بین علامه طباطبایی به عنوان یکی از مهم ترین مفسران شیعی معاصر مورد توجه است؛ خصوصاً اینکه بیشترین مباحث در مورد زن را در تفسیر ایشان می توان دید. از این رو بر آن شدیم تا در سالگرد ارتحال ایشان به عنوان یکی از بزرگ ترین مفسران تاریخ معاصر، و به دنبال مبحث گذشته که به جایگاه انسانی و اجتماعی زن پرداخته شده بود، به بعد دیگری از حیات فردی و اجتماعی زن بپردازیم و جایگاه فقهی و حقوقی او را از منظر قرآن و تفسیر المیزان مورد بحث و مداقه قرار دهیم. * الف- امور فردی اسلام باعث شد تا دید جامعه و حتی ادیان گذشته نسبت به زن تغییر کند. جایگاهی که اسلام برای زن به عنوان فردی مستقل از مرد قائل بود، باعث شد تا وجود زن به رسمیت شناخته شده و ارزش و جایگاه او دیده شود. «اسلام بیان مى کند که زن نیز مانند مرد، انسان است و هر انسانى چه مرد و چه زن، فردى است از انسان که در ماده و عنصر پیدایش او دو نفر انسان نر و ماده شرکت و دخالت داشته اند، و هیچ یک از این دو نفر بر دیگرى برترى ندارد، مگر به تقوا، همچنان که کتاب آسمانى خود می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى ، وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ». ای مردم، ما شما را از دو جنس زن و مرد آفریدیم و شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم، به راستی که گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقواترین تان است. (سوره حجرات، آیه 13) » (تفسیر المیزان، ج2، ص406) در این دیدگاه زن نیز در انجام وظایف دینی و واجبات همان قدر مسئول است و نتیجه خواهد دید، که مرد؛ «أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى ، بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ.» من عمل هیچ عمل کننده ای را ضایع و بى نتیجه نمی گذارم؛ چه مرد و چه زن، بعضى از شما از بعضى دیگر هستید. (سوره آل عمران، آیه 195) یعنی خداوند متعال، نه تنها زن و مرد را از یک نوع و یک جنس آفریده است، که عمل هردو نزد خداوند مانند هم مورد محاسبه قرار می گیرد و هر دو مانند هم از نتیجه ای متناسب با عملشان برخوردار خواهند شد؛ مساوی و مانند هم (سوره نحل، آیه 97- سوره مومنون، آیه 40- سوره نساء، آیه 124)؛ چراکه در این دیدگاه «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ»، انسان، اعم از زن و مرد، در گرو عمل خویش است. (سوره مدثر، آیه 38) تمام این گونه برخوردها، سخنان، توقعات، توصیه ها و وعده ها برخلاف چیزی بود که قبل از ورود اسلام نسبت به زن اعمال می شد؛ چه در میان جامعه سنتی قبیله ای و چه در میان جامعه سلطنتی و چه میان مؤمنان سایر ادیان. «درباره زن دو طرز تفکر وجود داشت؛ یکى اینکه زن را انسانى در سطح حیوانات بى زبان می دانست، و دیگر اینکه او را انسانى پست و ضعیف در انسانیت می پنداشت؛ انسانى که مردان، یعنى انسان هاى کامل، در صورت آزادى او از شر و فسادش ایمن نیستند، و به همین جهت باید همیشه در قید تبعیت مردان بماند، و مردان اجازه ندهند که زنان آزادى و حریتى در زندگى خود کسب کنند. نظریه اول با سیره اقوام وحشى و نظریه دوم با روش اقوام متمدن آن روز مناسب تر است.» ظ (ج2، ص404) و این تفاوت دیدگاه ها، مسئله ای بود که علامه بر آن تکیه داشته و موجب فخر و برتری کامل اسلام نسبت به تمام تفکرات مادی و تحریف شده دینی می دانستند و به طور مفصل و طی چندین صفحه ذیل آیات 228 تا 242 سوره بقره به طور مشروح بدان پرداخته اند. (ج2، ص393) * ب- خانواده اولین مکانی که برای هر انسانی تعریف می شود و بدان تعلق دارد، خانواده است. اسلام در خانواده برای زن جایگاه ویژه ای قائل است؛ چه پیش از تولد، چه در هنگام کودکی، چه پس از ازدواج و چه در زمان مادری. نقش هایی که برای زن تعریف شده است، نقش هایی حساس و تأثیرگذار است. زن در موقعیت دختر بودن هم مورد سفارش اسلام و پیامبرصلی الله علیه و آله وسلّم است و در هنگام ازدواج نیز توصیه های فراوانی بر انتخاب دختر شایسته شده است که به طور غیرمستقیم الگوی یک زن نمونه را ارائه می دهد؛ زنی که کمالش در خوب همسرداری و تربیت فرزند است، زنی که زمامدار امور خانه و خانواده است و تربیت نسل آینده به عهده اوست. تمام این عزت و احترام به زن، در شرایطی است که «در هیچ تاریخ و نوشته قدیمی چیزى که حکایت از احترام و اعتنا به شأن زن کند، نخواهیم یافت، مگر مختصرى در تورات و در وصایاى عیسى بن مریمعلیه السّلام که باید به زنان مهربانى کرد و تسهیلاتى براى آنان فراهم نمود. اما اسلام، یعنى آن دینى که قرآن براى تأسیس آن نازل گردیده، در حق زن نظریه ای ابداع کرده که از روزى که جنس بشر پا به عرصه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکرى در مورد زن نداشت. اسلام در این نظریه خود، با تمام مردم جهان در افتاد و زن را آن طور که هست و بر آن اساسى که آفریده شده، به جهان معرفى کرد؛ اساسى که به دست بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود.» (ج2، ص405) و بر اساس همین نظریه اسلام است که «خداوند در قرآن صریحاً بى اعتنایى به امر زنان را نکوهش نموده، از آن جمله می فرماید:»وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ، یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ، أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ، أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ.» هرگاه یکى از آنان اطلاع حاصل می کند که خداوند دخترى به او داده، صورتش شروع به سیاه شدن می کند و این در حالى است که مالامال از خشم است و خود را از شرم سارى، از مردم پنهان نموده، فکر می کند آیا پیه و روغن این ذلت را بر خود بمالد و دخترش را نگهدارد و یا براى رهایى از این ننگ، او را زنده زنده در خاک کند؟، آگاه باشید که در این طرز تفکر سخت خطا کرده اند. (سوره نحل، آیه 59)» (ج2، ص408) و در جای دیگر می فرماید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ». روزی که از دخترکان زنده به گور شده خواهند پرسید که به کدامین گناه کشته شده اند؟! (سوره تکویر، آیه 9) و شاید باید ریشه این اقدامات سخت دلانه را براساس همان طرز تفکر غالبی که در میان تمام جوامع پیش از اسلام رواج داشت، این گونه تعبیر کرد که «مردان در چنین مواقعى تصور می کردند که این دختر به زودى بزرگ خواهد شد، و ملعبه و بازیچه جوانان قرار خواهد گرفت، و این خود نوعى غلبه مرد بر زن است، آن هم در یک امر جنسى که به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است، در نتیجه ننگ زبان زد شدنش به ریش پدر و خاندان او می چسبد. و همین طرز تفکر، عرب جاهلیت را واداشت تا دختران بى گناه خود را زنده زنده دفن کنند.» (ج2، ص408) البته این رفتار، رفته رفته با تکرار این آیات و الگو شدن نحوه برخورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم با دخترشان و آموزش اصحاب، کم رنگ تر شد. منبع: خبرنامه دانشجویان ایران ادامه دارد...
یکشنبه ، ۲۴آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه اعتدال]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]