واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: طنز/شیرینی بچهها رو بدین تا جنازه رو چال کنیم
رای گل زدن ماشین عروس شیرینی دادیم! به آرایشگر محل شیرینی دادیم! به فالفروشهای سر چهارراه شیرینی دادیم! به مسئول توالت عمومی پارک لاله برای اینکه اجازه بدهد دقایقی در تالار مجللشان آرامش داشته باشیم شیرینی دادیم! به نگهبان تالار عروسی شیرینی دادیم! به خانواده محترم رجبی شیرینی دادیم! فقط مانده بود به جنت مکان خلد آشیان مرحوم مغفور کریم آق منگل هم یک ۱۰تومانی بدهیم تا روحش شاد و کامش شیرین شود!
میلاد محمدی - نامه نیوز: کار محضری داشتیم. به همراه پدرم به یکی از دفاتر اسناد رسمی جنوب شرق تهران رفتیم تا راست و ریستش کنیم. خدا میداند که گیروگورهای اداری تمامی ندارد اما به هر جان کندنی بود، کارها را تمام کردیم و ماند مهر برجسته محضر پای برگهها!
محضردار دست به مهر شد و با یک مشت محکم آن را روی برگهها کوبید: مبارکه آقا. فلان تومن رو که هفته قبل دادید، باقی هزینه محضر هم میشه فلان تومن. شیرینی بچهها رو کارت میکشین یا دستی لطف میکنین؟
کمی نگاهش کردم. این جملهاش یعنی «پول زور را میدهی که کار تمام شود یا میخواهی یک مشکل قانونی برای پروندهات پیش بیاید؟» چارهای نبود! به خودم گفتم شیرینی است. دیگر به شادی میدهند. نوش جانشان! بچههای محضر را شمردم. با آبدارچی روی هم ۶ نفر بودند. این یعنی ۶ عدد اسکناس ۱۰ تومانی تا نخورده که باید لوله میکردم و به جای شیرینی ناپلئونی در دهانشان میگذاشتم که نکند خدایی ناکرده کام تلخشان را روی برگههای بیزبان من تف کنند.
از محضر که بیرون آمدم با خودم فکر میکردم انگار مد شده این زوری شیرینی گرفتنها! جالب اینجاست که شیرینیها کاغذی شدهاند و به جای قنادی باید سری به بانک بزنید! یاد روز عقدم افتادم. منشی جناب عاقد هم برای تنظیم سند ازدواجمان شیرینکامی خواسته بود و من ترسیدم اگر شیرینیاش را ندهم یک وقت لج کرده و صفحه سفید شناسنامه را به نام همسر دوم و سوم مزین کند و مجبور باشیم همانجا کارهای طلاقمان را به او محول کنیم!
یاد عروسی هم البته بخیر! برای گل زدن ماشین عروس شیرینی دادیم! به آرایشگر محل شیرینی دادیم! به فالفروشهای سر چهارراه شیرینی دادیم! به مسئول توالت عمومی پارک لاله برای اینکه اجازه بدهد دقایقی در تالار مجللشان آرامش داشته باشیم شیرینی دادیم! به نگهبان تالار عروسی شیرینی دادیم! به خانواده محترم رجبی شیرینی دادیم! فقط مانده بود به جنت مکان خلد آشیان مرحوم مغفور کریم آق منگل هم یک ۱۰تومانی بدهیم تا روحش شاد و کامش شیرین شود!
یک آشنای دوری داشتیم که برادرش به تازگی فوت شده و چشمانش هم خون بود. البته نه به خاطر گریه و شیون برای فوت برادرش بلکه از دست مامور کفن و دفن و متصدی سردخانه بیمارستان. راست و دروغش پای خودش اما قسم میخورد که هنگام تحویل جنازه از بیمارستان مسئول سردخانه از او چند هزار تومان پول خواسته تا روند تحویل جنازه را سرعت ببخشد. یا مثلا مامور کفن و دفن برای خاکسپاری در ظل گرما! زیر لفظی میخواست. معتقد بود انصاف نیست در این هوای گرم بدون اجر مادی برای اجر معنوی تلاش کند.
بعد از تمام این اتفاقات داشتم به این فکر میکردم که اقتصاد و سیاست و فرهنگ و خلاصه همهچیز ما شیرینی محور شده و چرخیدن چرخهای زندگی مردم به شیرینکامی یک عده آدم بیانصاف گره خورده است. امثال ما هم که باید «عمو قناد» باشیم برای این جماعت جایزه بگیر.
گلگیر این هفته را تقدیم میکنیم به تمام شیرینیبگیران در بیمارستان، زمان تولد یک نوزاد یا ترخیص یک جنازه! به تمام محضرداران عاشق اسکناسهای تا نخورده از عقد و طلاق خلقالله. و البته جمیع کارمندان بیحال و بدحال پشتمیزنشین که مثل این ماشین سکهایهای شهربازی، بایدبرای هر دورشان پول بریزی تا تکان تکان بخورند و یک کاری را انجام دهند. الهی گل بگیرند جیبتان را...
۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]