تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه الرحمن الرحيم، شيطان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830128578




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یادداشت/محمد‌رضا کائینی فاصله ذهنی دو سیاستمدار! حسین مکی و حسین فاطمی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/محمد‌رضا کائینی
فاصله ذهنی دو سیاستمدار! حسین مکی و حسین فاطمی
دکتر فاطمی هنگامی بیشتر و بهتر شناخته خواهد شد که در شرایطی نسبت یکسان و همزمان، با اقران خویش از جمله حسین مکی، مظفر بقایی و سید ابوالحسن حائری زاده مقایسه گردد.

خبرگزاری فارس: فاصله ذهنی دو سیاستمدار! حسین مکی و حسین فاطمی



به گزارش خبرگزاری فارس، محمد‌رضا کائینی: تاریخ چیزی جز احوالات سازندگان آن و چند و چون تعاملات ایشان با یکدیگر نیست، از این روی برای شناخت آن، راهی جز شناخت نقش آفرینان آن وجود ندارد.

دکتر حسین فاطمی در حال سخنرانی در کلوپ حزب زحمتکشان.در تصویر حسین مکی و شمس قنات آبادی دیده می شوند بی تردید شناخت بسیاری از وقایع تاریخ معاصر ایران از جمله نهضت ملی نیز ،نمی‌تواند از این قاعده مستثنی باشد و به همین دلیل شناخت پدیدآورندگان این نهضت و سرنوشت متفاوت هریک ، از ضرورت بازپژوهی درباره این رویداد تاریخی است. روزهایی که برما می‌گذزد، تداعی‌گر سالروز اعدام دکتر حسین فاطمی ، از تاسیس کنندگان جبهه ملی و یار وفادار دکتر مصدق است. دکتر فاطمی اگرچه با اعدام توسط شاه،حسن شهرت و وجاهتی دو چندان یافت، اما ضرورت خوانش دقیق تاریخ و عبور از قشر و شعار زدگی ایجاب می‌کند که کارنامه وی با دقتی بیش از حماسه سرایی‌های گروه‌هایی چون «جبهه ملی ایران» مورد تحلیل قرارگیرد. به باور نگارنده این سطور دکتر فاطمی هنگامی بیشتر و بهتر شناخته خواهد شد که در شرایطی نسبت یکسان و همزمان، با اقران خویش از جمله حسین مکی، مظفر بقایی و سید ابوالحسن حائری زاده مقایسه گردد و عیار واکنش های ذهنی و داوری های تاریخی وی در چنین فضایی مورد سنجش قرار گیرد. راقم این سطور در مقالی که پیش روی دارید، چنین روشی را در پیش گرفته و او را در زمانی تقریبا واحد، با یکی از دوستان صمیمی و قدیمی وی یعنی حسین مکی مقایسه کرده است. توضیح آنکه دکتر فاطمی پس از رویداد 28 مرداد و آغاز دوران اختفا، به نگارش سلسله یادداشت‌هایی درباره زمینه‌های اوج و فرود نهضت ملی دست زد و آن را برای آگاهی معاصران و آیندگان به تاریخ سپرد. وی دراین نوشتارها،  داوری خود را درباره بسیاری از همرزمان قدیمی خود از جمله حسین مکی بیان کرده و البته همانگونه که انتظار می رود، به مدد هر آنچه در دست و زبان داشته به تخطئه آنان پرداخته و دریک کلام ایشان را از عوامل فروپاشی جبهه و نهایتا نهضت ملی ایران قلمداد کرده است.ازنگارش این یادداشت ها زمان زیادی نمی گذرد و دکتر فاطمی پس از سپری شدن چند ماه، توسط عوامل امنیتی رژیم شاه دستگیر و در معرض مرگ قرار می گیرد. درچنین شرایطی حسین مکی- یعنی همان کسی که چندی قبل در یادداشت های فاطمی،آماج حملات وی قرار گرفته - بدون اطلاع از داوری های تخطئه آمیز دوست قدیمی خود، به تلاشی دامنه دار برای جلوگیری از اعدام وی دست می زند، هرچند که توفیق چندانی در این کار نمی یابد. از منظر نویسنده حالات این دو نفر در یک زمان نسبتا واحد،نشانگر سلوک فکری و عملی ایشان است و می‌تواند ترجمانی از کارکرد این دو چهره موثر دوران نهضت ملی ایران باشد. مطالبی که درپی می آید،مستندات این مقایسه است که امید می برم تاریخ پژوهان معاصر را به کارآید. *** اولین رنجش های «مکی»از«مصدق»دردوران صدارت وی دکتر فاطمی در یادداشت هایی که نگارش آن را از مهرماه 1332ودرمقطع اختفا آغاز کرده،درمقام تخطئه حسین مکی،داستان رنجش وی از دکتر مصدق به خاطر عدم همراهی وی بانخست وزیر درسفر به شورای امنیت را به شکلی مستوفا والبته از منظر خویش بیان کرده است.هرچند که روایت وی ،هیچگاه مورد قبول مکی واقع نشد،اما مروری برآن دراین مقام، خالی از لطف نیست: «مکی پیش از انتخابات تهران بر سر یک موضوع کوچک از مصدق رنجید. داستان این بود که وقتی قرار شد هیئتی برای دفاع از شکایت انگلیس به شورای امنیت بروند، مکی از آبادان به من تلفن کرد که او نیز مایل است با این هیئت بیاید. من هم با دکتر مصدق مذاکره کردم و او پذیرفت. با تلفن موافقت نخست‌وزیر را به او اعلام کردم. بعد معلوم نشد چرا دکتر مصدق تصمیم گرفت چند نفر هم از اعضای کمیسیون مختلط را با خود ببرد. ابتدا پیشنهاد کرد همه اعضا بیایند. چند نفرشان گفتند این کار صلاح نیست. بعد گفت نمایندگان کمیسیون مختلط از هر یک از دو مجلس جداگانه دو نفر را انتخاب کنند که با هیئت حرکت کنند و مکی هم عضو هیئت مختلط بود. پنج نفر مجلس شورا آقایان صالح و دکتر شایگان را برگزیدند و از سنا ـ اگر اشتباه نکنم ـ سهام‌السلطان بیات را که در اروپا بود و دکتر متین‌دفتری را انتخاب کردند. مکی که در آبادان خداحافظی به نام سفر امریکا کرده بود، وقتی به تهران رسید و از ماجرا باخبر شد که هیئت مختلط او را انتخاب نکرده است و مصدق هم می‌گوید اگر او را ببرم، سایر اعضا خواهد رنجید، طوفانی از دشنام و ناسزا به پا کرد. دکتر بقایی و یکی دو نفر دیگر را هم خود دکتر مصدق خواست که جزو مشاورینش بیایند. البته برای مکی این مطلب ناگوارتر شد. من و مکی خیلی با هم دوست بودیم و در جبهه ملی رفاقت ما ضرب‌المثل بود، ولی آن شبی که مکی از آبادان برگشت و آن انقلاب را در حال او دیدم که به کائنات برای چنین موضوع بی‌ارزشی فحش می‌دهد، برای اولین دفعه یکه خوردم و سخت متأسف شدم که جوانی از میان توده مردم برخیزد و با حوادث و اتفاقات بی‌شمار آن‌قدر جلو بیاید که موجب اعجاب و شگفتی همه باشد، اما به خاطر هیچ و پوچ مبارزه‌ای را که ملتی نگران آن است متزلزل کند که به امریکا نرفته است. با این وصف سعی کردم صورت ظاهر کار درست شود و حیثیت مکی محفوظ بماند. به همین منظور نامه‌ای تهیه کردم و به دکتر مصدق برای امضا دادم که در آن نامه از مکی خواهش شده بود به مناسبت حساس بودن وضعیت آبادان به آنجا برگردد. کاشانی هم چنین مراسله‌ای را به مکی نوشت، اما او با این حرف‌ها از جوش و خروش نمی‌افتاد و بدزبانی می‌کرد و پیش هر کس دشنام می‌گفت و به‌تدریج مخالفین بو می‌بردند که جبهه ضعیف و در آن شکاف عمیق‌تر شده است. حتی گویا در جلسه علنی هم بعد از رفتن هیئت به امریکا یا خود مکی یا به اشاره او در این باره صحبتی شد». رقابت «مکی» و «بقایی» در آئینه روایت فاطمی دکتر فاطمی در ادامه خاطره نگاری خود از وقایع جبهه ملی،اختلافات حسین مکی و مظفر بقایی را از دیگر سیئات آن دو تلقی و نتیجه گرفته است که تداوم این اختلافات،موجب تضعیف وسرانجام فروپاشی جبهه ملی شد. داوری فاطمی درباره اختلافات آن دو، قدری مبالغه آمیز به نظر می رسد چه آنکه گذر زمان نشان داد که مکی و بقایی به رغم برخی اختلاف سلیقه‌ها ،در بسیاری از وقایع بعدی از جمله مخالفت‌های خود با قوام در روزهای منتهی به 30تیر، مخالفت با لایحه اختیارات یکساله دکتر مصدق،مخالفت با دولت زاهدی پس از28 مرداد و همکاری در ایجاد سازمان نگهبانان آزادی در آستانه انتخابات بیستمین دوره مجلس،به یکدیگر بازگشتند و درکنار هم قرار گرفتند. دکتر فاطمی دراین باره آورده است: «ضمناً رقابتی هم میان مکی و دکتر بقایی بر سر مسائل جزئی پیدا شده بود که روز به روز شدت یافت. وقایع بعدی نیز نه‌تنها از رقابت آنها نکاست، بلکه آن را شدیدتر کرد، مخصوصاً اختلافات انتخابات دوره هفدهم که در چند حوزه کاندیداهای دو رقیب بر سر یکدیگر می‌کوبیدند، جدایی بقایی و مکی را زیادتر نمایان می‌ساخت که یکی از مهم‌ترین این مسائل موضوع انتخابات اهواز و کاندیدا شدن دکتر جزایری دوست مکی و نامزد کردن یکی از افسران حزب زحمتکشان از طرف دکتر بقایی بود. مکی پس از بازگشت از آبادان و خاتمه یافتن خلع ید خیلی مغرور بود، بد دهنی و به رفقا توهین و آنها را تحقیر می‌کرد، حرف‌های زمخت و زشت می‌زد و کم‌کم محبوبیتی را که میان همه داشت به سردی بدل کرد. کار را به جایی رسانید که یک شب در منزل دکتر شایگان که برای کار انتخابات و تعیین کاندیداهای جبهه ملی از تهران جمع شده بودیم، به‌قدری مکی پرخاش بی‌مورد کرد که بین او و دکتر سنجابی کار به کتک‌کاری، فحش و ناسزا کشید و سنجابی جلسه را ترک کرد. به هر صورت اختلافات بقایی و مکی سبب شد در تعیین کاندیداهای انتخابات تهران مکی با تقاضاهای بقایی موافقت نکند و بدتر از همه این بود که رقابتی هم بین حزب ایران و حزب زحمتکشان پیدا شده بود که تا آن وقت خبر نداشتیم. یعنی بقایی پا را در یک کفش کرده بود که هر چه به حزب ایران کاندید در تهران بدهید به حزب زحمتکشان هم باید داد و قبول این درخواست برای جبهه امکان‌پذیر نبود، زیرا زحمتکشان حزب جوانی بود و افراد سرشناسی که در تهران بتوانند غیر از رأی حزبی 60، 70 نفر رأی جمع‌آوری کنند نداشت، ولی حزب ایران سابقه ده دوازده ساله داشت و کسانی مثل صالح، دکتر سنجابی، حسیبی و زیرک‌زاده را نه‌تنها طبقه جوان می‌شناخت، بلکه اکثر مردم تهران در طول مبارزات اخیر با آنها و نامشان آشنا شده بودند. اگر این معنی را قبول می‌کردیم، آقای قنات‌آبادی هم برای مجمع مسلمانان خود همین درخواست را داشت. انتخابات دوره هفدهم واقعاً بحران، خطر و بالاخره متلاشی و تجزیه جبهه را به وجود آورد». *مکی و توصیه به شاه درباره خودداری از اعدام فاطمی همانگونه که اشارت رفت، دوران اختفای دکتر فاطمی با دستگیری و مجروحیت وی توسط شعبان جعفری و اطرافیانش پایان یافت و او در بیمارستان ارتش بستری گردید.دراین مقطع مکی بدون اطلاع از نوشته های فاطمی در باره خود، نزدشاه به وساطت او نشسته و وی را از اعدام دکتر فاطمی برحذر می دارد. اوبعدها در«خاطرات سیاسی»خودنوشت: «موقعی که دکتر فاطمی در بیمارستان بستری بود ،مصادف با ایام نوروز 1334 بود که شاه برای رفتن به کاخ بابل سر راه به منزل محل سکونتم در «متونه‌کلا» آمد و پس از صرف چای موقع سوار شدن از من خواست هر روز فرصت کردم ناهار نزد ایشان بروم. از متونه‌کلا به بابل رفتم... شاه اظهار کرد خوب است قدری پیاده‌روی کنیم... پس از پیاده روی و صرف چای صحبت‌های مختلف شروع شد. ضمن آنکه در باره دکتر فاطمی صحبت به میان آوردم و گفتم شهرت دارد کریم‌پور شیرازی مدیر روزنامه شورش را که در لشکر 2 زرهی زندانی بوده نخست به چوبه‌ای بسته و با تلمبه امشی بنزین به رویش پاشیده و آتشش زده‌ و سپس با شلیگ گلوله‌ای به مغزش او را کشته‌اند و با آنکه مردم دل خوشی از او نداشتند مع‌هذا طرز قتل و چگونگی چندش‌آور آن تولید تنفر کرده است و می‌گویند اعلیحضرت خواسته است از او انتقام بگیرد! در باره دکتر فاطمی هم می‌گویند دربار می‌خواهد با او حساب خصوصی‌اش را تسویه کند و در بیمارستان ارتش می‌خواهند او را از بین ببرند و اگر چنین اتفاقی بیفتد بسیار سوء اثر خواهد داشت، مخصوصاً در طبقه نویسندگان و روزنامه‌نگاران که تعصب صنفی در آنها به وجود خواهد آمد. همان‌طور که راجع به محاکمه دکتر مصدق به عرض رساندم و استدلال کردم که این محاکمه برخلاف اصول قانون است، چون او را فورس‌ماژور محاکمه و محکوم کردند، لذا در جامعه عکس‌العمل نامطلوبی ایجاد کرد. اعلیحضرت پس از محکومیت وی متوجه شدند و به من فرمودند در باره محاکمه دکتر مصدق حق به جانب تو بود، نمی‌بایست محاکمه شود.  اکنون هم عرض می‌کنم کشتن دکتر فاطمی تولید عکس‌العمل خواهد کرد و او را در زمره شهدا محسوب می‌کنند و به قول سعدی: «تیر از کمان چو رفت نیاید به شست باز/ پس لازم است در همه کاری تأملی» نمی‌دانم اعلیحضرت حکایت آن اسیر را که سعدی در باب اول گلستان در سیرت پادشاهان آورده است ملاحظه فرموده‌اند؟ سعدی حکایت می‌کند پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد. آن بیچاره ناسزا گفت و سقط گفتن آغاز کرد. شاه پرسید چه می‌گوید؟ یکی از وزرای نیک‌محضر گفت می‌گوید: «الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس.» شاه از خونش درگذشت و او را آزاد کرد. وزیر دیگری گفت ابنای ملوک را نباید نزد سلطان جز راستگویی مطلبی به زبان آید. شاه روی در هم کشید و گفت دروغ مصلحت‌آمیز به که راست فتنه‌انگیز، زیرا در این دروغ مصلحتی در کار بود و راست تو فتنه‌انگیز. شاه پس از این بیان سربازی را که در آن حوالی می‌گذشت فرا خواند و به وی گفت به سرتیپ نصیری بگویید اینجا بیاید. طولی نکشید سرتیپ نصیری دست‌بالا به حال احترام در مقابل شاه ایستاد. شاه به او گفت با بی‌سیم به دکتر ایادی بگویید به بابل نیاید. بماند و دکتر فاطمی را معالجه کند. پس از این دستور از شاه درخواست کردم به خانواده دکتر فاطمی هم اجازه دهد با طفل شیرخوارش در بیمارستان با او ملاقات کنند». علل بی نتیجه ماندن وساطت مکی درباره فاطمی مکی درخاطرات خویش براین باور است که با وساطت وی نزد شاه، از خشم او نسبت به دکتر فاطمی کاسته و زمینه را برای رهایی فاطمی از خطر اعدام فراهم نموده است،با این همه وی در خاطره نگاری خود براین باور است که عواملی چند موجب گشت تا سخنان وی برای جلوگیری از اعدام فاطمی بی اثر شود: «به محض آنکه از شمال مراجعت کردم به سرتیپ سطوتی خبر دادم می‌تواند با دکتر فاطمی ملاقات کند. بدین‌سان از شدت خشم شاه نسبت به دکتر فاطمی کاسته شد تا آنکه شبکه افسران حزب توده کشف و معلوم شد دکتر فاطمی در خانه‌ای مخفی شده بود که متعلق به افسر شهربانی و عضو حزب توده بوده و آن افسر به محض دستگیری افسران توده‌ای از ایران به شوروی فرار کرده است و این ماجرا موجب حدس و گمان شد که دکتر فاطمی با حزب توده همکاری و روابط نزدیکی داشته و چون امریکایی‌ها هم قبلاً از مذاکرات کمیسیون مسائل ارزی و مرزی ایران و شوروی به ریاست دکتر فاطمی مسبوق بودند، برای محاکمه او فشار آوردند و در مرحله بدوی و تجدید نظر او را به اعدام محکوم کردند. وقتی دکتر فاطمی محکوم به اعدام شد خواهرش با تلفن با من صحبت کرد که برای جلوگیری از اعدام او اقدام کنم. اتفاقاً آیت‌الله کاشانی هم طبق نامه‌ای که در دست است در این باره اقدام کرده است و نیز سید ضیاءالدین طباطبایی هم با شاه صحبت کرده و خواسته بود از اعدام وی صرف‌نظر شد. به‌طوری که گفته می‌شد برادر دکتر فاطمی دکتر سیف‌پور فاطمی که در امریکا در یکی از دانشگاه‌ها تدریس می‌کرد تلگرافی از شاه تقاضا کرده بود برادرش مورد عفو قرار گیرد. درصدد یافتن وسیله اقدام بودم که یک روز صبح میراشرافی با لباس رسمی به منزلم آمد. پرسیدم: «کجا می‌خواهید بروید که لباس رسمی پوشیده‌اید؟» پاسخ داد: «ساعت ده و نیم باید شرفیاب شوم.» گفتم: «اگر پیغامی بدهم می‌توانید به شاه برسانید؟» گفت: «آری.» گفتم: «از طرف من به شاه بگویید همان‌طور که در کاخ بابل عرض کردم اعدام دکتر فاطمی خلاف مصلحت است. فعلاً او زندانی است و هر وقت بخواهید می‌توانید اعدامش کنید، ولی اطمینان دارم اعدام او به ضرر و زیان کلی دربار تمام خواهد شد.» میراشرافی گفت: «من هم با اعدام او مخالف هستم و اصولاً ریختن خون سید شوم است و حتماً پیغام شما را خواهم رسانید.» روز بعد میراشرافی تلفن کرد که وقتی پیغام شما را به عرض رساندم، فرمودند: «فعلاً قصد اعدام او را نداریم، بماند در زندان.» ولی پس از کشف شبکه حزب توده که معلوم شد دکتر فاطمی با توده‌ای‌ها همکاری می‌کرد، امریکایی‌ها فشار آوردند حکم اجرا شود. به‌علاوه سپهبد آزموده هم وقتی حکم اعدام به تعویق افتاد نزد شاه رفت و اظهار کرد 55 افسر محکوم و اعدام شده‌اند. حال اگر حکم دکتر فاطمی اجرا نشود، من پاگون خود را می‌کنم و از کار کنار خواهم رفت. سرانجام پس از مدت‌ها تصمیم به اعدام دکتر فاطمی گرفته شد و وی را در حالی که بیمار و در زندان بستری بود با برانکارد به میدان تیر بردند و تیرباران کردند و جنازه‌اش را تحویل خانواده وی دادند و در ابن‌بابویه دفن شد». ‌انتهای پیام/



94/08/23 - 13:39





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن