واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در قالب یک نامه مطرح شد؛
اعتراض نویسنده «اینک شوکران» به فیلم اقتباس شده از کتابش
شناسهٔ خبر: 2966112 - شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۴
فرهنگ > شعر و ادب
مریم برادران در نامهای خطاب به کارگردان فیلم «دلتنگیهای عاشقانه» که براساس کتابش ساخته شده، نوشت: کاش آنقدر صداقت داشتید که از ناتوانی اقتباس نامنسجم خودتان هم چیزی نقل میکردید. به گزارش خبرنگار مهر، مریم برادران نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس با ارسال یادداشتی به خبرگزاری مهر درباره برخی از اظهارنظرهای رضا اعظمیان کارگردان فیلم «دلتنگیهای عاشقانه» که بر اساس کتاب «اینک شوکران» به قلم برادران ساخته شده است، واکنش نشان داد. متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار مهر قرار گرفته به شرح زیر است: آقای اعظمیان عزیز
سلام و ادب مریم برادران هستم، نویسنده کتاب «اینک شوکران یک؛ راوی زندگی شهید منوچهر مدق و همسرش فرشته ملکی.» نمیخواهم از روزی که در رمضان ۹۱ باهم ملاقات کردیم و درباره فیلمنامه اولیه دلتنگیهای عاشقانه حرف زدیم چیزی بنگارم؛ فقط و فقط به حرمت آنکه نام سرباز جنگ دارید. اما ای کاش آن روز کمی به حرف های یک مخاطب و نه متخصص فیلم و فیلمنامه فکر میکردید. این وجه قصه بماند بین خودمان به یادگاری... این یادداشت کوتاه فقط برای آنست که یادآوری کنم همانطور که بهتر از من میدانید فرآیند تولید یک اثر هنری بر نتیجه آن بی تاثیر نیست، روح هنرمند و نیت او در اثر تجلی می کند و از اینجاست که هنرمند رسالت سنگینی دارد.
مهم نیست که کار اقتباس از کتابی است که حق امتیازش را نپرداختهاید (که فارغ از حق، احترامی است به اثر و نویسنده که گویا نادیده گرفتنش از ابتدا بی دلیل نبوده است)، اما مهم است که جانب انصاف را رعایت کنید و به جای کوبیدن کتاب و شخصیتهایش که از نظر شما ضعیف اند و گاه عرفانی (که نفهمیدم عرفانی بودن ضعف بود یا شما آن سبک دوست داشتن را عرفانی میدانید و آدمهای عاشق به سبکی غیر از سبک خودتان را ضعیف ) کمی میاندیشیدید چرا این کتاب کوچک ۸۸ صفحهای (نه رمانی حجیم!) بعد از بیش از ده سال هنوز خواننده دارد و چاپ بیستم با تیراژ ۵۵۰۰ نسخه به شمارگان ۱۱۰۰۰۰ نسخه رسیده و هنوز جزء پرفروش های نمایشگاه است. کاش شب اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر، به جای کوچک کردن حاتمیکیا که مانند کتاب اینک شوکران هیچ ربطی به قصه شما نداشت، نقاط قوت و ضعف و محدودیت های کار خودتان را برمیشمردید. کاش قصه رضایت گرفتن از خانواده و نجابتشان در این همراهی از سر مظلومیت را برای مردم تعریف میکردید و به بازیگرتان میگفتید نیازی نیست برای وجهه خریدن، به تفسیر به رأی خواب شهید مدق استناد کنند.
کاش آنقدر صداقت داشتید که به جای شکوه از ظرفیتهای سینمای انقلاب و کیفیت پردههای سینماهای ایران (!) از ناتوانی اقتباس نامنسجم خودتان هم چیزی نقل میکردید و اینکه دلتان میخواست در جاهایی که امکان دارد خودتان را در شخصیت قهرمان داستان بگنجانید؛ اینکه شخصیتهای این داستان فقط بهانه بودند برای ذکر آنچه دلتان میخواست بگویید... بماند... که حرف گاهی بهتر است از سوی شُمای اول شخص گفته شود نه من غایب. غرض، یادآوری انصافی بود که این روزها کمرنگ شده و حیف است که عرصه هنر متعهد از آن بی نصیب باشد. و الا بنده کوچکتر از آن هستم که با قلم ناتوانم یادداشتی بنویسم برای شما کارگردان اعظم. خداوند توفیقتان دهد تا در حد و بضاعت سینمای انقلاب ایران و پردههایش کارهای فاخر انجام دهید؛ اما شرطش آنست که بیاموزیم عشق جزء لاینفک نگاه هنرمند است و خودخواهی و غرور، آفت آن. و در آخر یادمان نرود که جامعه نقاد خوبی است و همچنان میزان رأی مردم... سلامم را به عوامل گرامی فیلم برسانید که شما را در رسیدن به اهدافتان یاور بودند؛ حتی در هنگام سخت گیری بر خانواده نجیب شهید مدق. والعاقبه للمتقین.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]