واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: به اطراف اگر نگاهی بیندازید، می بینید که معمولا در معرض اتهام و قضاوت دیگران هستید تا نقد و داوری. حتی گاهی ممکن است که خودتان را هم آدمی ببینید که بیشتر از نقد، مشغول پیش داوری و قضاوت دیگران هستید. از جامعه کوچک ایرانی که بیرون بیاییم و به بحث های کلان تر، دعواهای سیاستمداران، چهره های فرهنگی و... برسیم، می بینیم که دوطرف میدان بیشتر از آنکه درگیر نقد درست و صحیح یکدیگر باشند، مشغول اتهام زنی، پیش داوری و جبهه گیری هستند؛ خصلت ناخوشایندی که در جامعه ایرانی شکل گرفته و روزبه روز هم بیشتر می شود. برای همین سراغ سه کارشناس رفتیم و از آنها درباره این عادت ناخوشایند پرسیدیم. کج رفتاری به جای صداقت و اعتماد غلامعباس توسلی کج رفتاری ها و ناهنجاری های اخلاقی، مختص جامعه ما نیست. تمام جوامع دچار ناهنجاری های اینچنینی هستند. اما آن چیزی که باعث می شود در جامعه ایرانی، اتهام زنی، پیش داوری و قضاوت به جای نقد بسیار بیشتر دیده شود و حساسیت ایجاد کند، شدت این رفتار است. جامعه ایرانی دچار افتراق و بی اعتمادی شده است. شهروندان نه به یکدیگر اعتماد کامل دارند و نه به مدیران. این بی اعتمادی از دروغ و مشکلاتی که در سال های اخیر ایجاد شده نشات می گیرد. دیگر کسی اصل را بر برائت و شفافیت آدم های مقابلش نمی گذارد و همیشه این احتمال را می دهد که پشت پرده هر اتفاقی، دروغ و ناشایستی، وجود داشته باشد. وقتی این نگاه در جامعه ایجاد می شود و شدت می گیرد، دیگر دیدن این ناهنجاری ها، طبیعی و بدیهی است. آدم ها در شرایط غیرقابل اعتماد و اطمینان هستند و در چنین شرایطی ترجیح می دهند که با پیشینه های ذهنی و آنچه تجربه می نامند، با اتفاق ها، وقایع و حتی آدم ها روبه رو شوند. همین است که اتهام زنی بیشتر می شود و اختلال رفتاری و کج رفتاری در جامعه جایگزین. صداقت و اعتماد، واژه هایی هستند که از جامعه ایرانی دور شده و به جای آنها پیش داوری و اتهام زنی جایگزین شده. برای تصحیح این کج رفتاری ها، باید مدیران آستین بالا بزنند. آنها باید تلاش کنند تا تمام وقایع و آنچه را که رخ می دهد در نهایت صداقت و شفافیت با مردم در میان بگذارند. این رفتار به مرور زمان در ذهنیت جامعه تاثیر می گذارد و اعتماد از دست رفته را بازمی گرداند. به جز این، این روند بی اعتمادی و اتهام زنی، روزبه روز بیشتر می شود و درمانش هم سخت تر. جای خالی شایسته سالاری مصطفی اقلیما قضاوت کردن، پیش داوری و اتهام زنی، عادت غلطی است که در جامعه ایرانی رایج شده؛ عادتی که در محیط های کاری و دانشگاهی بیش از محیط های دیگر است. افراد در دفاتر کاری دور هم می نشینند و خیلی راحت درباره دیگران حرف می زنند، عیب و ایراد های نفر غایب را می گویند و با این کار عیب خود را پنهان می کنند. مثلا اگر در زندگی کاری یکی از همکاران شان مشکلی ایجاد شود، می گویند: چون آدم بدی بود، خدا جوابش را داد. این نوع قضاوت ها در اداره ها و سازمان ها رایج تر است. افراد در این محیط ها مدام در معرض قضاوت هستند و این رفتار به یک عادت تبدیل شده، مثلا وقتی فردی حس می کند در محیط کار از طرف یکی از همکارانش مورد قضاوت قرار گرفته، پیش دستی می کند و او هم شروع به اتهام زنی می کند. اگر جایگاه و رتبه های کاری افراد براساس لیاقت و توانمندی های آنها تعیین شود، هرگز از قضاوت و اتهام های دیگران نمی ترسند و اهمیتی به این حرف ها نمی دهند. فرد زمانی به این رفتارها اهمیت می دهد که احساس کند جایگاهش متزلزل می شود. مثلا اگر کارمند کوچک ترین اختلاف نظری با مدیر خود داشته باشد، به راحتی او را قضاوت کرده و می گوید: مدیر ضعیفی است، یا توان کاری پایینی دارد. مدیر هم از ترس تاثیر حرف های کارمند او را متهم به کم کاری می کند. این جریان ادامه پیدا می کند تاجایی که افراد به شناخت نسبی از هم می رسند، آن زمان دست از قضاوت برمی دارند و راه ارتباط با هم را پیدا می کنند. شایسته سالاری در محیط های اداری از این قضاوت ها می کاهد. افرادی که موقعیت کاری شان براساس لیاقت و توانمندی باشد، توجهی به انتقاد دیگران نمی کنند و کار خود را می کنند، به این ترتیب هم کارها براساس شایستگی، بهتر به سرانجام می رسد و هم این عادت های ناخوشایند به مرور زمان از بین می رود. از قضاوت می ترسیم افسر افشارنادری قضاوت کردن یا نیت خوانی و اتهام به جای نقد درست، در جامعه ایرانی به یک معضل تبدیل شده و ما همواره در حال رصد و ارزیابی رفتار دیگران هستیم تا اینکه بیشتر رفتارهای خود را ارزیابی یا اصلاح کنیم. افراد مدام در دنیای خارج از دنیای درونی شان زندگی می کنند و از ترس قضاوت نشدن به نوعی دفاع شخصی دست می زنند و با جست وجو، کنکاش، عیب جویی و اتهام زنی به دیگران، خود را از معرض عیب جویی و انتقاد دور نگه می دارند. همین است که از ترس اینکه قضاوت نشویم، دیگری را قضاوت می کنیم و این چرخه ای است که در همه گروه های اجتماعی جریان دارد. جامعه ای موفق خواهد بود که از این رفتارهای نادرست فاصله بگیرد. ما افراد جمع گرایی هستیم، به نظر دیگران اهمیت زیادی می دهیم و تحت تاثیر این نظرات قرار می گیریم. همین است که درگیر حرف ها و نقدهای مردم می شویم و با آنها همراهی می کنیم. در حالی که بلوغ روانی هر فرد زمانی محقق می شود که با شناخت از خود، به تصمیم ها و رفتارهایی که انجام می دهد اطمینان داشته. ما عادت می کنیم که اجازه دهیم نظرات دیگران وارد زندگی ما شود و از طرفی دیگر خود را ناظر به زندگی و رفتارهای دیگران می دانیم. اینچنین است که اتهام زدن، نقد و پیش داوری درباره همه افراد جامعه از خانواده و آدم های نزدیک تا سیاستمداران و چهره ها را حق خود می دانیم و این رفتارها را در حاشیه بحث ها و جنجال ها، از اتفاق های کوچک اجتماعی تا اتفاق های بزرگ مثل ماجراها و بحث های سیاسی، فرهنگی و... در میان آدم ها می بینیم. باید یاد بگیریم که هرکسی حق دارد براساس آنچه که به آن باور دارد، زندگی کند و نه به خودمان اجازه اتهام و پیش داوری و قضاوت بدهیم و نه به دیگران.
شنبه ، ۲۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]