واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: مهدی مطهر نیا آینده پژوه و استاد دانشگاه که این روزها سخت مشغول تحقیق برای رمزگشایی سناریوهای بین المللی و روندهای حاکم بر نظم جهانی و توازن قدرت جهانی و منطقه است . مهدی مطهرنیا با حضور درغرفه روزنامه مردم سالاری در بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات گفت وگویی نیز با مردم سالاری داشت که در ادامه متن آن را می خوانیم: مطهرنیا در پاسخ به این سوال که با توجه به اجرایی شدن برجام، آینده روابط استراتژیک ایران و آمریکا را چگونه می بینید گفت: کد ژئوپولیتیک و استراتژیک ایران بیانگر تاثیر گذاری این کشور به عنوان یک کشور خاص در منطقه است. به گونه ای که هیچ قدرت بزرگی نمی تواند به آسانی از کنار آن رد شود. جاذبه های این روش ژئوپلیتیک زمینه ساز ساخت پل پیروزی در نظم نوین جهانی است. تقدیر تاریخ اینگونه است که ایران بار دیگر پل پیروزی باشد. منتهی نه از شمال به جنوب، بلکه از شرق به غرب. چراکه این بار هدف برای متفقین روسیه نیست، بلکه چین است. و همانگونه که قبل تر گفته ام هارتلند اولیا مطرح است که این هارتلند تبت است. و اوج سیاست های آمریکا متوجه این منطقه برای شکل دهی به آینده نظم نوین جهانی است. نظم نوین جهانی یک نظم تک چند قطبی است و این نظم تک چند قطبی به دنبال ایجاد یک فضای مثبت در ارتباط با مدیریت آینده جهان است. زمانی آمریکا تلاش داشت در یک قطب چند جانبه ای به ریاست امنیت جهانی و با مجری گری انفرادی خودش در زمان بوش اول دست یابد. از طرف دیگر اوباما در دوره اول ریاست خود میل به رهبری امنیتی جهان یعنی حیطه پردازی در ارتباط با امنیت بین المللی داشت. اما در دور دوم گرایش به مدیریت بین المللی به عنوان یک فضایی بینابین میان رهبری و مدیریت فضای امنیتی در حوزه امنیتی گزینش آمریکا شد. لذا دنیای تک قطبی بوش دوم و آرزوی نئوکان ها عملیاتی نشد. ورود آمریکا به صحنه اجرای امنیت بین المللی هزینه آور بود و لذا اوباما دریافت که باید حضور امریکا در منطقه را نهادینه کند اما تا آنجایی که امکان دارد ظهور امریکا در منطقه را کاهش دهد و سپس به مشروعیت سازی برای حضور خود در منطقه روی بیاورد. اینگونه بود که آمریکا در سه گام اساسی وارد عمل شد. وی همچنین افزود: در دوران بوش دوم وی به مدیریت نا امنی روی آورد که تا نیمه نخست دور اول اوباما ادامه داشت. بعد از این دوران بود که اوباما وارد توازن ضعف در منطقه شد و تلاش کرد که مشکلات موجود در منطقه که فراروی امریکا قرار داشت را بومی سازی کند. فلذا گروه های تروریستی مثل داعش، النصره و القاعده را در سوریه به عنوان ابزاری برای فراهم کردن زمینه های انتقال رودررویی با آمریکا به رودررویی درونی در منطقه انتقال دهند. هم اکنون در منطقه به جای شعار مرگ بر آمریکا درگیری جناح های افراطی فرقه ای و مذهبی را شاهد هستیم که عواید حاصل از فروش نفت را به سمت خود می کشند و اجازه توسعه منطقه را نمی دهند. بلکه ایجاد ضعف در ساختار درونی منطقه بر اساس ایجاد اصطکاک میان دولت های قدر موجود در منطقه می شود. به گونه ای که زمینه ساز اصطکاک بیشتر بین ایران و عربستان و ایجاد اجماع جهانی بر ضد ایران و پرونده هسته ای شد. اما با پذیرش برجام توسط ایران توازن ضعف هم پایان یافت. امروز امریکا گام سوم خود در خاورمیانه را برمی دارد. و این گام سوم مدیریت امنیت نسبی است و در آن جایگاه ایران تقویت می شود. چراکه ایران قطب اصلی هارتلند جدید است. و نگاه آمریکا به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک در دهه های آینده است. به گونه ای که کانادا، ژاپن، کره جنوبی، ایران و استرالیا به عنوان شرکای استراتژیک آمریکا در دهه های آینده شناخته می شوند.البته ایران ادعا دارد که 180 درجه برخلاف آمریکاست و رهبری هم بر این زمینه همیشه تاکید داشته اند. ولی آمریکا به دنبال ایجاد فضای مناسب در جهت تغییر فضای منطقه در زمینه پیوستن ایران به نظام نوین جهانی است. وی در مورد نظم نوین آینده جهانی گفت: نظم آینده جهانی که دکترین بوش نخست بود که در 11 سپتامبر 1990 در روبروی کنگره ایالات متحده بیان کرد دارای پنج گذاره بود که یکی از آنها این بود: دنیایی پر از آزادی و رفاه و آکنده از عدالت با رهبری آمریکا. این اقدامات زمینه فضای مناسب در تغییر و تحول استراتژی آمریکا را فراهم کرد. بار دیگر در سال 2001 با واقعه 11 سپتامبر و جهت گیری یک جانبه بوش دوم تلاش شد که این اتفاق احیا شود. اما در فاصله سال 2003 تا 2006 آمریکا در عراق با مشکلات جدی روبرو شد و چهره آمریکا به قدری مخدوش شد که انزجار از این سیاست های یک جانبه بوش را به همراه داشت. لذا آمریکایی ها تئوری نظارت هوشمندانه در منطقه را برنامه ریزی کردند. و این برنامه زمینه روی کار آمدن اوباما را فرهم کرد. اوباما کسی بود که مدیریت هوشمند آمریکا را اجرایی کرد. این نکته مهم است که زمینه های پرورش یک فضای مثبت به جهت گسترش دکترین دموکراسی ارشادی آمریکا مبتنی بر عملکرد هوشمند آمریکا در خاورمیانه اجرا شد. به این شکل آمریکا تلاش کرد خودش را از سیاست های افراطی اسراییل در منطقه دور کند. و این فاصله اندکی که بین آمریکا و اسراییل ایجاد شد زمینه نزدیکی ایران به آمریکا را به عنوان هارتلند نوین ایجاد کرد. ازین جهت است که عربستان از اتفاقات منطقه نگران است و از این باب است که به خاطر از دست ندادن جایگاهش به دنبال به دست آوردن دل آمریکایی هاست. و از این باب است که ریاض و تل آویو به دنبال ایجاد اصطکاک بیشتر با تهران هستند تا مسایل را بر طریق پسند خود رقم بزنند. وی در پاسخ به این سوال که آیا هدف آمریکا از به راه انداختن بهار عربی سقوط نظام عربستان بوده است یا نه گفت: بنده یقین دارم که امریکا در نهایت باید قدرت ایران را در معادلات بین المللی پذیرا باشد. البته که این مسئله وابستگی بسیاری دارد به ایجاد فضای تعادل و همکاری در درون ساختار دولت ایران و حاکم شدن تدبیر بر عملکرد مسئولان که می شود گفت با توجه به دیپلماسی دولت روحانی این کار اجرایی شده است.
جمعه ، ۲۲آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]