واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه:حسین حسنیبالاخره پس از کش و قوسهایی طرح زیباسازی و احیای محوطه تاریخی – فرهنگی شهرداری اجرا شد و اکنون باید منتظر بود تا اهداف مورد نظر محقق شود و نتایج آن اشکار شود. باید از شهردار و شورای شهر تشکر کرد که این طرح بزرگ را با جدیت پی گرفتند. البته معلوم است که این طرح تاثیر بزرگی در شبکه روابط عناصر شهری خصوصا آنچه مربوط به حمل و نقل است خواهد داشت و جدا از زیباسازی مسائل جدیتری را در پی خواهد آورد. امید است که محوطه میدان شهرداری که تشخص تاریخی و فرهنگی دارد از این پس تاثیر بیشتری در بروز و ظهور شخصیت و هویت شهری رشت داشته باشد.هر چند این میدان به قدمت آثار تاریخی مشهور کشور نیست اما وجه فرهنگی آن بسیار شاخص است. سینماهای مختلفی در این محوطه وجود داشته و دارد. هتل ایران و ساختمان شهرداری و ساختمان پست و حتی مدرسه و کلسیای همشهریان ارمنی در خیابان سعدی که خود بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی شهر است جنبه فرهنگی این محوطه را آشکارتر میسازد. بازسازی و احیای ساختمانهای قدیمی این محوطه و تعریف کارکردهای فرهنگی جدید برای آنها در کنار مراکز جدیدی مانند مجتمع خاتم الانبیا میتواند به رشد فرهنگی شهر رشت و نقش آفرینی موثرتر این محوطه در آینده کمک کند. بازگشایی و احیای سینماهای تعطیل شده نیز همینطور است.اما این همه ماجرا نیست. نمیتوان از یک بخش بزرگ شهر مانند شهرداری تنها انتظار کارکرد فرهنگی داشت. اجرای این طرح باید اقتضائات متعددی را در نظر میگرفت. میدان شهرداری همانقدر که نقش فرهنگی داشته و دارد نقش اقتصادی نیز دارد. این میدان محل برخورد مردم به بهانههای اقتصادی بوده است. داد و ستد اقتصادی، تعاملات فرهنگی را نیز به دنبال دارد و رفتارهای شهری را شکل میدهد. روابط اقتصادی و تجاری ساخت اجتماعی و مردمشناختی خاصی را برای منطقه به وجود آورده است. متقابلا نوع سلوک اجتماعی و فرهنگی، در روابط اقتصادی نیز تاثیر مینهد. اکنون نمیتوان به بهانه زیباسازی محوطه تاریخی شهرداری از کارکرد بسیار مهم اقتصادی آن چشم پوشید و آن را دچار ضعف کرد و یا کارکرد اداری آن را نادیده گرفت.از سوی دیگر، دیدگاهی که منجر به اجرای طرح شده، برای حفظ بافت سنتی شهرداری، بار ترافیکی شهر را به دوش سایر محلههای شهر انداخته است. محلههای قدیمی رشت که قدمتی کمتر از شهرداری ندارند به همان اندازه در تشخص هویت تاریخی و فرهنگی شهر نقش بازی میکنند. اکنون بار حمل و نقل از خیابانهای مرکزی شهر به دوش کوچه پس کوچههای قدیمی افتاده که ظرفیت محدود سده گذشته را دارند.وانگهی نمود فرهنگی آن محلهها نه به عبور خودروها بلکه به رفت و آمد گاریها و چرخ دستیهاست. با ورود بیش از پیش خودروها به محلههای قدیمی آسایش و امنیت روانی خانوادهها و مردم در این مناطق به مخاطره افتاده است. انتظار میرفت پیش از بسته شدن محوطه میدان شهرداری ابتدا مسیرهای اصلی دیگری که بتوانند از شبکه ارتباطی رشت حمایت کنند، گشوده شوند نه اینکه با اتکا به کوچههای فرعی سعدی و امام خمینی و شریعتی این اقدام صورت گیرد.خیابان تختی یا محله استادسرا و یا خیابان انقلاب (حاجی آباد) و خیابان مطهری و ساغریسازان و چلهخانه و… تا چه حد میتوانند این نقص را جبران کنند و این وظیفه تحمیلی را به عهده گیرند؟ آیا طرح زوج و فرد پلاکها پس از این اجرا خواهد شد؟ آیا با بسته شدن شهرداری مرکزیت این منطقه نیز به جای دیگر انتقال پیدا خواهد کرد تا حجم ارتباطات در این منطقه کاهش یابد؟ چنین گمانی نمیرود. رانندگی پیش از این در رشت با جنگ اعصاب همراه بوده و اکنون کافی است تا یکبار ترافیک این منطقه تجربه شود تا مشخص شود که رانندگان چگونه مسیر دهانه تختی تا صیقلان را در ده دقیقه یا بیشتر با فشار روانی بسیار طی میکنند و چرا تاکسیها از وضعیت خود ناراضیاند و چرا ساکنان خیابانهای منتهی به شهرداری از عدم مجوز برای ورود آژانسها شکایت دارند.اینجاست که به نظر میرسد با همه مزایایی که ممکن است طرح شهرداری داشته باشد بایسته و شایسته بود پیش از اجرای آن، مسائل مردمشناختی و جامعهشناختی در کنار امور زیباییشناختی و آسیب-های اقتصادی و موارد مربوط به حمل و نقل و سایر مسائل شهری در نظر گرفته شود. آیا برای اینکه به فواید بلند مدت طرح برسیم نباید برای عوارض کوتاه مدت آن هم برنامهای داشته باشیم. سوال این است که آیا با اجرای طرح، برای مثال گردش مالی عادلانهتری در چهار طرف شهرداری خواهیم داشت. خیابان سعدی که مرده بود آیا اکنون زنده میشود؟ فعلا که با اعتراضات واحدهای صنفی آن خیابان مواجهیم. گاراژها و مکانیکیهای آن خیابان باید تبدیل به کتابفروشی و فروشگاههای تولیدات سمعی و بصری و یا بوتیک بشوند؟ یعنی کارکرد فرهنگیتری پیدا بکنند؟ نمای ساختمانهای قدیمی خیابان امام خمینی که در پس تابلوهای بزرگ پنهان شده دوباره ظاهر خواهد شد؟ اگر آری، آیا رونق اقتصادی آن خیابان فدا نخواهد شد؟ بازار با آن کاروانسراهای قاجاری که فرهنگ و اقتصاد و زیبایی را با هم جمع کرده بود رو به تعطیلی ناخواسته نخواهد رفت؟ به هرحال برخی چیزها به خاطره تبدیل خواهد شد.سوال دیگر این است که آیا خیابان علم الهدی که مرحله اول اجرای طرح بود، مجریان را به اهداف مورد نظر رسانده است؟ به لحاظ فرهنگی چه چیزی به آنجا اضافه شده است؟ مکعبهای سرد سیمانی با رنگهای تیره و آن حجمهای توخالی چه چیزی بیشتر از حجم سبز درختان داشتند که جای آنها را گرفتند. ایدههای زیباییشناختی طراح محترم چه چیزی در خود داشت که بتواند آن خیابان را تبدیل به نمادی از شهرسازی نوین به عنوان شناسه شهر رشت سازد.نحوه اجرای طرح نیز سوالات دیگری را پیش میکشد که ظاهرا جواب آن را باید در عبارتی مانند «راه بینداز و جا بینداز» جست. جایی که روح از دیدن پایان کار کوچکترین طرحها ناامید میشود اجرای ضربتی این طرح بیننده را به فکر فرو میبرد. نیمه دوم سال، فصل بارندگی، هنگام مدرسه، پیادهروهای خیسِ گلآلود، و فریاد انفعال مردم که در پس غرولندها خفه شده است. به هر حال آینده آبستن حوادث است.
۲۰ آبان ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]