واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۸ آبان ۱۳۹۴ (۱۲:۵ب.ظ)
چرا دولت ها نقد را نمي پذيرند؟ عملکرد دولت ها گاهي با شعارهاي انتخاباتي آنها تطبيق ندارد، از اين رو انتقادها همواره متوجه آنها مي شود.
-دکتر محمود رضا اميني
اگرچه قبول اين نکته که همه رسانه هاي داخلي و آنچه که در آن ها منتشر مي شود قابل تاييد نيست، اما واقعيت اين است که رسالت رسانه ها، شفاف سازي اطلاعات و آگاه کردن مردم نسبت به واقعيت هاست. همچنين ضرورت دارد به عنوان امانت دارِ مردم از طريق آگاهي سازي هايي که از مجراي رسانه اي انجام مي شود، همواره مانع کج روي هايي شود که منافع کشور را به خطر خواهد انداخت.
در عين حال گاهي رسانه هاي وابسته به جناح هاي سياسي و ارگان ها و سازمان ها، لاجرم تفکرات و منافع موسسين و حاميان خود را بنا بر مشي جناحي خود در اولويت قرار مي دهند، اما همواره دولت ها با در دست گرفتن قدرت و به هنگام آغاز کار خود، چنين جلوه مي کنند که مدعي آزادي مطبوعات هستند و مهم تر اين که خود را از نقد مبرا ندانسته و داراي روحيات نقد پذيريِ حداکثري هستند، اما پس از گذشتِ چندي، به شدت شکوه کننده رسانه ها مي شوند و به موازات اين شکايات به اين نتيجه مي رسند که رسانه هاي دولتي و سازماني را گسترش داده تا عملاَ رسانه هاي در اختيار و گوش به فرمانِ خود را ايجاد کرده و نوعي تريبون شخصي را در اختيار داشته باشند.
اما چرا دولت ها نقد مي شوند؟
دلايل زير پاسخ را براي مخاطب روشن خواهد کرد:
اوّلاَ:دولت ها همواره از متن مردم و جامعه و از طرفي در يک انتخابات رقابتي پيروز ميدان شمرده مي شوند و همواره جناح ها و گروه هاي مخالف را در بستر سياسي و اجتماعي جامعه در مقابل خود دارند، وبالطبع پذيرش نقادي از گروه هاي مخالف يک انتظار به جاست.
ثانياَ:عملکرد دولت ها گاهي با شعارهاي انتخاباتي آنها تطبيق ندارد، از اين رو انتقادها همواره متوجه آنها مي شود.
ثالثاَ:دولت ها مايل به اقتدار و ثبات بيشتر هستند، اما گاهي بعد از گذشت اوايل به قدرت رسيدن، به فکر زيرساخت هاي نيمه باقيمانده قدرت مي افتند و يا خيز برداشتن براي دوره بعدي رياست جمهوري را در دستور کار قرار مي دهند که اين عمل آنها چاره اي جز اينکه آنها را در بوته نقد قرار دهد وجود ندارد.
رابعاَ:گاهي گام را فراتر نهاده و به نتيجه مي رسند که بايد در باورهاي مردم، راهبردهاي ملي و حتي قانون اساسي، تغييراتي ماهوي را ايجاد کنند و خلاصه قدرت مطلقه تلقي شوند، جايگاهي که فقط در قانون اساسي جمهوري اسلامي، منحصر به امر ولايت فقيه و به اعتبار و اتکاي حدود شرعي است. از اين رو انتقادات به آنها روز به روز فزوني گرفته و تحمل آنها نيز روز به روز کمتر مي شود.
اما چرا دولت ها نقد را بر نمي تابند؟
واقعيت اين است که گاهي نقدها غير منصفانه است و رسانه ها عرصه را به دولت ها تنگ مي کنند و فرصت را براي اداره امور باز نمي گذارند، ولي به هر حال موارد ديگر را در ذيل اين سر فصل مي توان بر شمرد:
اولاً:دولت ها به هنگام آغاز کار خود و يا حتي زماني که شعارهاي تبليغاتي خود را نشر مي دهند،اطلاعات مهم و کافي از واقعيت هاي پيش رو ندارند و صرفاَ شعار را وسيله اي براي رسيدن به قدرت مي بينند، فلذا عمل آنها با شعارهايشان تطبيق نمي کند و زاويه گرفته شده با مراحل پيش از به قدرت رسيدن آنها، فضاي نقادي را از جانب منتقدين براي آنها شکل مي دهد.
ثانياَ: متاسفانه گاهي،حمايت هاي غير بومي و خارجي و يا سازماندهي سياسي، دولت ها را تبديل به اليگارشي آهنين مي کند که به سادگي فضاي نقد را بر نخواهند تابيد.
ثالثاَ:بي توجهي رسانه ها و مطبوعات نسبت به اهداف و منافع ملي و سياست هاي عمومي،نيز نقطه قابل توجهي است که نوعي رخوت و سستي سياسي را به وجود خواهد آورد.
رابعاَ:همچنين تاثير تلاش هاي امنيتي و اطلاعاتي بيگانه در رسانه ها نيز قابل ذکر است.
با اين همه به نظر مي رسد اگر هر نقدي با مباني علمي و منطقي، هم راستا با سياست هاي ملي، و حدود اسلامي و البته منصفانه صورت بگيرد،لاجرم نه تنها بايد ادامه پيدا کند، بلکه سرعت بيشتري هم به خود بگيرد و در عين حال نيز صرفا يک طرفه نبوده و بايد پاسخ داده شود، از اين رو همکاران خود را خصوصاً در اين ايام برگزاري مطبوعات به تعمق بيشتر در مطالبات ملي (نه حزبي و گروهي) دعوت مي کنم و توجه به توسعه همه جانبه کشور و نفوذ بيگانگان را به عنوان سرفصلِ رسالت رسانه اي متذکر مي شوم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]