واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: عصر یک روز بهاری در پارک، کنار پیرمردی نشسته بودم و داشت از وضعیت بد اقتصادی و رفاه نامناسبش گله می کرد و جملاتی را نثار روزگار می نمود.گروه فرهنگی -عصر یک روز بهاری در پارک، کنار پیرمردی نشسته بودم و داشت از وضعیت بد اقتصادی و رفاه نامناسبش گله می کرد و جملاتی را نثار روزگار می نمود. کمی با او خو گرفتم و همزبانش شدم. گفتم: پدر جان، مشکلت چیه و چرا انقدر عصبانی هستی؟ با همان عصبانیتش شروع کرد و با لحن تند حرف هایش را تکرار کرد. از قیمت گوشت گفت و قیمت برنج و قیمت خانه و قیمت میوه و ... شکوه می کرد و می گفت قدیم ترها از این خبرها نبود! با خود گفتم آیا واقعا وضعیت رفاه قبل از انقلاب بهتر بوده است یا دوره کنونی؟ آیا با انقلاب وضع معیشت بهتر شده است یا خیر! قبل از انقلاب وضع اقتصادی مردم بهتر بود! آیا مردم آن زمان در رفاه عمومی بیشتری به سر می بردند!؟ نسبت وضع کنونی ما با آن زمان از لحاظ توسعه و رفاه چگونه است و چه تغییری کرده است؟! به گزارش بولتن نیوز، برای بررسی این موضوع به دنبال آن رفتم که شاخص های توسعه و رفاه را پیدا کنم که بدانم سنگ محک و معیار چگونه باید باشد و متناسب با آن، دو وضعیت حال و قبل از انقلاب را ارزیابی کردم. زیرا بدون معیار و جهت هیچ چیزی را نمی توان ارزیابی کرد. در بررسی هایم فهمیدم که تا مدتی قبل اگر می خواستند شاخص توسعه و رفاه را در جامعه ای بررسی کنند به متغیرهای کمّی ای همچون درآمد سرانه، رشد اقتصادی و ... رجوع می کردند. اما پس از مدتی مشخص شد که درآمد سرانه و رشد اقتصادی هر چند مهم و ضروری هستند، ولی نمی توانند آن ها را به منزله توسعه و رفاه اقتصادی در نظر گرفت. در دهه های اخیر و با به وجود آمدن نگرش جدید به توسعه، معیارهای اصلی توسعه، انسان و شاخص های مرتبط با آن مطرح هستند و نه صرفا آمارهای اقتصادی توسعه. این رویکرد بر رفاه و کیفیت زندگی بهتر، تمرکز دارد نه بر سنجش ضریب سرمایه گذاری و ... . می خواهیم با استناد به آمارها و تحلیل شاخص های اقتصادی و غیراقتصادی ایران که به توسعه و رفاه مربوط می شود، بپردازیم و ملاحظه کنیم وضعیت رفاه کشور در وضعیت کنونی بالاتر است یا قبل از انقلاب! می توان بهتر شدن نسبی معیشت مردم را با توسل به مشاهده مستقیم زندگی و ضعیت مردم و هم چنین آمار و رقم ها نشان داد. باید گفت که پایین بودن قیمت ها ملاک بالا بودن رفاه نیست، بلکه آنچه در اقتصاد مهم است و معیار رفاه تلقی می شود قدرت خرید مردم است. آنچه که در زمان قبل از انقلاب مشاهده می شود، علی رغم پایین بودن قیمت ها، قدرت خرید مردم بسیار پایین بوده است و در این دو سه دهه اکثریت جامعه وضعیت مناسب تری از لحاظ قدرت خرید پیدا کرده اند. اما چرا برخی جاها این افزایش قدرت خرید مشاهده نمی شود؟ دلیلش را باید در تغییر الگوی زندگی پیدا کرد. از آنجا که سطح توقعات و انتظارات مردم افزایش پیدا کرده است، احساس محرومیت نیز در بین افراد افزایش پیدا می کند. وقتی انتظارات بالا می آید حتی اگر سطح انتظارات قبلی به صورت کامل برطرف شود، همچنان فرد احساس نارضایتی می کند. اگر بخواهیم مثالی را در این عرصه بیان کنیم، نوع مسکنی است که اقوام و خانواده ها بر می گزیده اند. در زمان قبل از انقلاب معمولا چند خانواده در یک خانه زندگی می کنند و بنا به شرایط و محدودیت هایی که داشته اند، مجبور بودند که با آن کنار بیایند. اما امروزه به جایی رسیده است که دیگر هیچ خانواده ای چنین چیزی را بر نمی تابد و حتی الان پسرهای یک خانواده نیز می خواهند خانه مستقلی داشته باشند. پس این یک تفاوت در الگو و سطح انتظاراتی بوده است که خانواده ها و افراد در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب داشته اند. مثال دیگر در الگوی خوراک خانواده ها است که تغییر بسیار بالایی داشته است. کوچکترین مصداقی که می توان برای آن در نظر گرفت مصرف گوشت می باشد. در زمان های قبل از انقلاب نوع خوراک افراد به گونه ای بوده است که گوشت به عنوان یک غذای اعیانی به شمار می رفته است و در تنها در مجالس خاص شاید آن را مصرف می کرده اند. ولی الگوی خوراک در عصر امروز به گونه ای است که در هفته فقط چند بار این ماده غذایی در منوی هفتگی خانواده ها قرار دارد. مثال ها و مسائلی دیگر از این دست نشان دهنده ی رشد سطح زندگی ها است که اگر انتظارات و الگوهای رفتاری مردم که رشد پیدا می کند، سطح رفاه نیز متناسب با آن بالا می رود و اندازه گیری آن تغییر می کند. اما باید گفت غیر از مسائلی که از نزدیک می توان در روند زندگی مردم مشاهده کرد، آمارها و ارقام نیز گویای این مساله است که رفاه در سال های پس از انقلاب رشد بالایی داشته است و رتبه بالاتری را حائز شده است. همان طور که در بالا ذکر شد، از محورهای توسعه، رشد اقتصادی است. درآمد ملی و درآمد سرانه به عنوان مهمترین شاخص های رشد اقتصادی در حوزه توسعه اقتصادی محسوب می شود. با نگاهی به آمارهای بانک مرکزی مشاهده می شود که در آمد ناخالص داخلی ایران بین سال های 1344 تا 1391 از 18.987 به 218.92میلیارد دلار رسیده است یعنی 11 برابر. از موضوعات و معیارهای دیگر در ارزیابی توسعه یافتگی که جنبه اجتماعی نیز دارد، چگونگی توزیع درآمد است که از دو شاخص ضریب جینی(ضریب جینی ضریبی بین 0تا1 است که هرچه کوچکتر باشد و به 0 نزدیک تر باشد نشان دهنده عدم شکاف طبقاتی در جامعه است) و سهم 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین استفاده می شود. با نگاهی به آمارها مشاهده می شود که از زمان انقلاب تاکنون ضریب جینی از 0.436 به 0.381 رسیده است که نشان می دهد فاصله فقیر تا غنی در جامعه بسیار کاهش پیدا کرده است. همچنین سهم 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین از سال 57 تاکنون از 19.6 به 13.1 رسیده است که این شاخص هم نشان دهنده کاهش شکاف طبقاتی است. پس از انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، تاریخ ایران شاهد نابودی کشاورزی سنتی بود. محصولات اصلی ایران مانند مرغ از فرانسه، گوشت از استرالیا، تخم مرغ از رژیم صهیونیستی، سیب از لبنان، مواد لبنی از دانمارک و ... وارد می شد. بررسی های آماری نشان می دهد که پیش از انقلاب حکومت حد اکثر می توانست 33 روز غذای داخل را تامین کند. در حالی که پس از انقلاب این تعداد روز به نه برابر افزایش یافته است. با توجه به افزایش دو برابری جمعیت، در حال حاضر می توانیم 300 روز غذای داخل را تولید نماییم که نشان دهنده رشد بالای تولید مواد غذایی در کشور است. اما مهم تر از شاخص های فوق، شاخص های مرتبط با توسعه انسانی هستند که در ادامه به آن ها می پردازیم. یکی از شاخص های توسعه انسانی، میزان و نرخ سواد در جامعه است. با نگاهی به آمارها، مشاهده می شود که کل میزان سواد بزرگسالان ( از سن 15 سال به بالا) از 36.5 در سال 55 به بیش از 85 درصد در دوره کنونی رسیده است که آمار فوق العاده بالایی است و نشان دهنده گام های بسیار جدی در حوزه آموزش است. یکی از شاخص های مهم غیراقتصادی توسعه، حوزه بهداشت و سلامت است. یکی از معیارهای اصلی در محاسبه بهبود یا تنزل این شاخص، تعداد مرگ و میر نوزدان است. تعداد مرگ و میر نوزادان پیش از انقلاب 230 هزار نفر بود که هم اکنون به 23 هزار نفر رسیده است و این یعنی کاهش 90 درصدی. از دیگر شاخص های توسعه، امید به زندگی است. بررسی ها نشان دهنده رشد 15 ساله امید به زندگی پس از انقلاب است. به نحوی که امید به زندگی در ایران به 74 سال رسیده است. دسترسی 97 درصد جامعه روستایی و تقریبا تمام جامعه شهری ایران به مراقبت های بهداشتی نشان دهنده بهبود چشمگیر شاخص سلامت است. همه اینها نشان می دهد با نگاهی واقع بینانه می توان نتیجه گرفت که رفاه واقعی مردم افزایش یافته است. دلیل این که بخشی از مردم از اوضاع خود می نالند را باید در جای دیگری گشت. بررسی های کارشناسی اقتصادی نمی تواند دلیل این نارضایتی را توجیه کند شاید کارشناسان علوم اجتماعی برای پاسخگویی جواب هایی داشته باشند. *نسیم قباشی /کارشناس ارشد علوم اقتصادی منبع: هفته نامه اندیشه اردبیل
شنبه ، ۱۶آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]