-عصر یک روز بهاری در پارک، کنار پیرمردی نشسته بودم و داشت از وضعیت بد اقتصادی و رفاه نامناسبش گله می کرد و جملاتی را نثار روزگار می نمود.گروه فرهنگی -عصر یک روز بهاری در پارک، کنار پیرمردی نشسته بودم و داشت از وضعیت بد اقتصادی و رفاه نامناسبش گله می کرد و جملاتی را نثار روزگار می نمود. کمی با او خو گرفتم و همزبانش شدم. گفتم: پدر جان، مشکلت چیه و چرا انقدر عصبانی هستی؟ با همان عصبانیتش شروع کرد و با لحن تند حرف هایش را تکرار کرد. از قیمت گوشت گفت و قیمت برنج و قیمت خانه و قیمت میوه و ... شکوه می کرد و می گفت قدیم ترها از این خبرها نبود! با خود گفتم آیا واقعا وضعیت رفاه قبل از انقلاب بهتر بوده اس
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان