واضح آرشیو وب فارسی:صاحب نیوز: دنبال سوژه می گشتم که خانم دیگری جلو آمد و پرسید: «چرا عکس می گیری؟» یعنی فقط مانده بود که دو تا شاخ از مقنعه ام بیرون بزند… گفتم من چندین سال است در مراسمهای شهر شرکت می کنم و عکس می گیرم اما دفعه اول است که کسی این سوال را می پرسد. با تعجبم گفتم شما که هستید؟ گفت «از اداره ام»به گزارش صاحب نیوز به نقل از ندای اصفهان- مریم کاظم زاده/ دوربینم را برداشتم و خودم را به خیابان کمال اسماعیل رساندم، فکر می کردم امروز که راهپمایی است می توانم حسابی عکس بگیرم و همه درس های استاد را تمرین کنم، آنوقت با دست پر به کلاس می روم و پشت سر هم تشویق می شوم که آفرین چقدر عکس و چه عکس های خوبی. حس خوبی داشتم و خیلی خوشحال بودم: غرق افکار غرورانگیز که می شوم بهترین «دانش آموز» نه «دانشجو» نه «مهارت آموز»، اصلا هر چی. هنوز چندتایی عکس نگرفته بودم که خانمی چرتم را پاره کرد: «خانم شما از طرف کجا عکس می گیرید؟!» حاج و واج نگاهش کردم و گفتم از طرف دلم. هم خنده ام گرفت هم ترسیدم که بی ادبی نکرده باشم. اما تا آمدم دست و پایم را جمع کنم گفت: «عکس شخصی از کسی نگیر». انگار از خواب پریده باشم صفحه دوربین را جلوی صورتش گرفتم و تند تند عکس هایم را رد کردم و گفتم: من عکس شخصی نگرفته ام. حرفش را با تاکید تکرار کرد و رفت. عرض خیابان را طی کردم و دنبال سوژه می گشتم که خانم دیگری جلو آمد و پرسید: «چرا عکس می گیری؟» یعنی فقط مانده بود که دو تا شاخ از مقنعه ام بیرون بزند اما زودتر دود از مخم بلد شد و… گفتم من چندین سال است در همه مراسم های اجتماعی شهر شرکت می کنم و عکس می گیرم برای خودم می گیرم و تمرین روش های عکاسی اما دفعه اول است که کسی این سوال را می پرسد چرا؟ گفت: «خوب امسال فرق می کند». تعجبم که توانی بالا می رفت باعث شد بپرسم شما که هستید؟ گفت «از اداره ام» و نگفت که کدام اداره و میان جمعیت گم شد. پرس وجو و کی بودنش را فراموش کردم اما «امسال فرق می کندش» در ذهنم چراغی روشن کرد که راست می گوید امسال فرق می کند؛ بعضی چیزها که لنز دوربینم دنبالش بود امسال نمی دید و بعضی چیزها که فکرش را نمی کرد می دید. بگذریم… *** مهد کودکی ها آمده بودند راهپیمایی، پیرمردها و پیرزن ها هم بودند شاید می خواستند به دانشگاهی که مسئولانش حضور دانشجویان را در راهپیمایی سیزده آبان لازم نمی دانستند که روز دانش آموز است نه روز دانشجو یادآوری کنند که نه خیر روز مبارزه با استکبار است. دخترها اما عده ایشان لباس رزم پوشیده بودند و فریاد می کشیدند: «آمریکا آمریکا فکر نکنی ما زنیم/ با مشت های آهنی تو دهنت می زنیم» یادگاران جنگ با عصا آمده بودند تا بگویند پا نداریم اما غیرت داریم: هیهات من الذله. بعضی ها چشم نداشتند و دست بر دوش دانش آموزان نهاده بودن و فریاد می زدند آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو خون جوانان ما می چکد از چنگ تو. در سیاه چادر آن همه زن، سفیدی چیزی توجه ام را جلب کرد. راهی بازکردم و کنجکاوانه جلو رفتم: میز اوباما بود و گزینه های روی میزش. الحق که ایرانی بیدار خیلی خلاقی. و اصفهانی زیرک که چه خوب معنی حرف هایش (گزینه هاییش) را فهمیده ای و یقین داری پشیزی نمی ارزد. خیلی لازم نبود پاهایت را خسته کنی، فقط از ابتدای کمال اسماعیل تا آخر کمال اسماعیل اما خیلی ها نیامده بودند؛ یعنی نیاورده بودنشان چون اگر خودشان می آمدند که غیبت می خوردند. می دانی چکار کردند؟ نمایندگانش را گفته بودند تا از نرده های روی دیوار حیاط بالا بیایند و همراه دوستانشان در خیابان فریاد مرگ بر آمریکا بکشند. دوربین ها که به سمتشان آمد مسئولین سوژه را به سرعت از لنزها پایین کشیدند. البته بی انصافی نکنم بعضی مدارس هم دم راهی چیده بودند و اسفند آتش کردند که اسمشان در لیست حاضرین ثبت شود. بعضی ها هم طبق معمول بچه هایشان را آورده بودند، به قول آن خانم امسال فرق می کرد بعضی ها بچه هایشان را آگاهانه آورده بودند یعنی بچه های آگاهشان را آورده بودند که از کودکی همدلی را یاد بگیرند که فردا اگر بر صندلی برق انداخته ای تکیه زدند به همزبانی اکتفا نکنند. و باز مردم مسایل گوناگون را یادشان بود یعنی یادشان بود که همه مسایل زنجیروار به هم پیوسته و وابسته است برای همین طومار امضاء کردند که دست پلید آمریکا و صهیونسیم جهان اسلام به گرفتن عالمی مبارز نیالاید. و باز مثل همیشه و همه جا عده ای گفتند از ما عکس یادگاری بگیر، عکس را که گرفتم گفتند کجا آن را ببینیم لحظه ای فکر کردم و گفتم سایت ندای اصفهان. ان شاءالله که مدیر سایت مطلب و عکس های مرا در سایت درج کند که من بدقولی نکرده باشم.
جمعه ، ۱۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صاحب نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]