تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده‏اش در هر روز نصيحتى عرضه مى‏كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813085725




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قدرت نرم، سخت‎تر از قدرت سخت


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: قدرت نرم، سخت‎تر از قدرت سخت
قدرت نرم، توانایی شکل دادن به ترجیجات و اولیت‌های دیگران است، اما نه با استفاده از تحمیل و تطمیع، بلکه با جذب، اقناع و اغوا.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا اسفندیاری کارشناس ارشد علوم سیاسی طی یادداشتی به بررسی ماهیت جنگ نرم و موقعیت کنونی آن پیرامون منویات مقام معظم رهبری می‌پردازد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره در سخنان خود بر اهمیت جنگ نرم و لزوم هوشیاری در مقابل آن و لزوم مبارزه با آن تأکید دارند. از جمله بیستم مهرماه امسال در دیدار مسئولان و مدیران رسانه‌ی ملی و اعضای شورای نظارت بر صداوسیما، مجدداً  ضمن تبیین اهداف جنگ نرم، بر اهمیت آن و اهمیت نقش رسانه ملی در مبارزه با آن تأکید کردند. ایشان با تبیین اهداف «جنگ نرمِ برنامه‌ریزی شده، گسترده و همه‌جانبه نظامِ سلطه با جمهوری اسلامی»، تغییر باورهای مردم را مهم‌ترین هدف این جنگ پیچیده خواندند و با تأکید بر نقش منحصربه‌فرد رسانه‌ی ملی در این کارزار جدی، برنامه‌ریزی دقیق و عالمانه را برای تحقق وظایف رسانه‌ی ملی مورد تأکید قرار دادند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حرکت عظیم رسانه‌ای که با کمک رسانه‌های نوپدید، به‌وجود آمده است، افراد صاحب‌نظر، دلسوز و دارای انگیزه را به مطالعه و بررسی دقیق ابعاد جنگ نرم فراخواندند. از این رو با توجه به اهمّیت فوق العاده جنگ نرم در این برهه زمانی، و در راستای عمل به فرمایش های رهبری، بر آن شدیم تا این موضوع را مورد واکاوی قرار داده و ابعاد مختلف این پدیده نسبتاً نوظهور را بررسی کنیم. در این مقاله به تعریف ماهیت و چیستی جنگ نرم می‌پردازیم و در قسمت‌های بعدی به ابعاد عملی آن در این برهه زمانی خواهیم پرداخت:






 کنفسیوس فیلسوف چینی، از لائوتسه بنیانگذار مذهب «تائو» پرسید: تائو چیست؟ لائوتسه دهانش را گشود، ولی چیزی نگفت. كنفسیوس لبخند زد ولی شاگردانش گیج شدند. كنفسیوس توضیح داد: لائوتسه در طریقت از ما پیشی گرفت. در دهان او، دندانی وجود ندارد، بلكه تنها یك زبان است! سخت­ترینشان (دندان‌ها) نابود شدند، ولی نرم‌ترینشان (زبان) زنده مانده است. قدرت نرمی بیشتر از قدرت سختی است، ...  . بعد از این مقدمه، با در نظر داشتن اینکه لازمه شروع جنگ، بهره‌مندی از قدرت است، تبیین «جنگ نرم» را با تعریف قدرت شروع می‌کنیم : قدرت در تعریف قدرت می‌توان گفت، قدرت آن چیزی است که به موجب آن یک واحدِ حقیقی می‌تواند خواسته‌اش را جامه حقیقت بپوشاند. با توجه به قانون کمیابی منابعِ روی کره زمین و با توجه به اینکه زندگی انسان‌ها همواره جز در کنار یکدیگر و در ارتباط با یکدیگر غیر ممکن است، همواره واحدهای انسانی در تحقق بخشیدن به اراده خود با اراده و خواست دیگر انسان‌ها دچار تعارض می‌شوند. از این رو سعی می‌کنند قدرت خود را بر دیگر انسان‌ها اعمال کنند تا به خواسته‌ی خود برسند. در این راستا، در تعریف قدرتِ واحد انسانی «آ» بر واحد انسانی «ب» گفته می‌شود، این قدرت چیزی است که به موجب آن واحد «آ» می‌تواند باعث شود واحد «ب» به فعل یا ترک فعلی مطابق خواسته واحد «آ» اقدام کند. یعنی چنانچه واحد «آ» بتواند واحد «ب» را به طریقی به اجرای اراده‌اش وادارد، می‌گوییم واحد«آ» بر واحد «ب» دارای قدرت است. به بیان ساده اگر انسانی بتواند انسان دیگر را به انجام یا ترک عملی مجبور یا ترغیب کند، بر آن انسان اعمال قدرت کرده است.  قدرت سخت، قدرت نرم مسئله‌ای که در دنیای امروز آگاهی از آن بسیار اهمیت پیدا کرده، همین نحوه اعمال قدرت است. اگر استفاده کننده از قدرت، دیگری را به تحقق بخشیدن به خواسته خود مجبور کند، بنا به اصطلاح رایج، از قدرت سخت استفاده کرده است و اگر وی را ترغیب و راضی کند از قدرت نرم استفاده کرده است. اگرچه واکاوی تاریخ نشان می‌دهد بشر همواره از این دو قدرت به طرز قابل تفکیکی بهره برده است، اما به کار بردن لفظ «قدرت نرم» در مقابل «قدرت سخت» نخستین بار از سوی «جوزف نای»، نظریه‌پرداز آمریکایی در سال 1990، در نشریه فارین پالسی مطرح شد. این در حالی است که آمریکا تا پیش از آن به مدت دو دهه، سیاست بهره‌گیری از قدرت نرم را به صورت غیر اعلام شده دنبال می‌کرد. مطابق نظر نای «قدرت نرم، توانایی شکل دادن به ترجیحات و اولویت‌های دیگران است اما نه با استفاده از تحمیل و تطمیع، بلکه از طریق جذب، همکاری و اغوا». در واقع بشر تا سال 1945 غالباً با استفاده از قدرت سخت، به پیگیری خواسته‌های تعارض‌آمیز خود  می‌پرداخت و آن چه به صورت بهره‌گیری از قدرت سخت به وقوع می‌پیوست، همان است که ما معمولاً به نام «جنگ» می‌شناسیم. پدیده‌ای آکنده از خشونت بین دو واحد سیاسی روی کره‌ی زمین، با تخریب و خون‌ریزی بسیار. از این تاریخ به بعد این ایده مطرح شد که جنگ‌های قدیمی، کاربست بارزی از قدرت سخت هستند و لذا «جنگ سخت» به  حساب می‌آیند در مقابل کاربست قدرت نرم در «جنگ نرم». جنگ سخت در جنگ سخت - همان جنگ­های سنتی روی کره زمین - هدف مجبور کردن طرف مقابل است به تسلیم در مقابل خواسته‌های شروع‌کننده جنگ. لذا راهبردش تهدید به نابودی، انهدام فیزیکی و مرگ است. بنابراین آنچه به عنوان قدرت سخت، کاربست این راهبرد را محقق می‌کند، تسلیحات نظامی و جنگ‌افزار است. محققان منابعی برای قدرت سخت در نظر می‌گیرند. منابعی که فراهم‌کننده قدرت سخت است عبارتند از : توان اقتصادی، توان نظامی (که خود به میزان زیادی تابعی است از توان اقتصادی)، توان فناورانه (تکنولوژیک) یا بهره‌مندی از فناوری‌های نو (که زیربنای قدرت اقتصادی و نظامی است)، اندازه جمعیت، موقعیت ژئوپلتیک (نحوه قرار گرفتن سرزمین روی کره زمین در ارتباط با عوارض طبیعی و جغرافیایی به نحوی که میزان آسیب‌پذیری یا آسیب‌رسانی سرزمینی را تحت تأثیر قرار دهد). در جنگ سخت انسان‌ها کشته می‌شوند و خانه‌ها و تأسیسات نابود می‌گردند. در جنگ سخت، غالباً قربانی به دشمنیِ دشمن خود آگاه و از او بیزار است. لازم به یادآوری است استفاده از حربه اقتصادی (تحریم اقتصادی) و حربه تکنولوژیک (مثل سرقت اطلاعات محرمانه) علیه کشورها نیز در زمره کاربست قدرت سخت به شمار می‌روند.




نرم، سخت ­تر از سخت (1)






 
جنگ نرم
در جنگ نرم، هدف قانع کردن فرد مورد تهاجم است به طوری که خودش با اراده و میلِ خودش، مهاجم را به خواسته‌اش می‌رساند. لذا راهبرد این شیوه تهاجم تحت تأثیر قرار دادن نحوه تفکر افراد مورد تهاجم است. در این راستا قدرت نرم، توان تصرف قلب‌ها و تسلط بر ذهن‌ها، معنی می‌شود و منابع فراهم کننده قدرت نرم هر آن چیزی خواهد بود که این توان را - چه به شکل تهاجمی و چه به شکل تدافعی- برای یک واحد سیاسی ایجاد کند.برای مثال غنای دستگاه اندیشه‌ای که یک مکتب ارائه می‌دهد برای آن مکتب و برای واحد سیاسی (کشور) به کار گیرنده آن مکتب، نوعی قدرت نرم ایجاد می‌کند. قدرتی که در توان تهاجمی یا تدافعی افرادِ جمیعت در رویارویی با دشمن، نقش بی‌مثالی دارد. گاهی نیز یک واحد سیاسی با بهره جستن از «دروغ»، جریاناتی ذهنی و اندیشه‌ای را در جامعه ایجاد می‌کند که اندیشه افراد جامعه را متأثر ساخته و روند تصمیم‌گیری آن‌ها درباره خیر و صلاح خود را در مسیر سودرسانی به دشمن، جهت می‌دهد. از این رو به طور کلی می‌توان گفت، نظام اندیشیدن مردم یک جمیعت و میزان پایبندی آن‌ها به آن نظام اندیشه، برای سرزمین آن‌ها، منبع قدرت نرم به حساب می‌آید. لازم به ذکر است قدرت نرم و قدرت سخت از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند و یکی به عنوان منبعی برای دیگری مطرح است. یعنی قدرت نرم می‌تواند باعث ایجاد قدرت سخت شود و قدرت سخت، باعث ایجاد قدرت نرم. هنگامی که جنگ نرم در دستور کار کشورهای قدرتمند قرار می‌گیرد، بدین مفهوم است که آنها بخشی از رفتار استراتژیک خود را در فضای غیر نظامی طراحی کرده‌اند.  قدرت نرم، سخت‌تر از قدرت سخت! تجلّی‌گاه نظام اندیشه مردم یک جامعه، «فرهنگ» آن جامعه است. اساساً فرهنگ یعنی تجلّی بُعد ناپیدای فرد و جامعه (ذهن و اندیشه) در بُعد پیدای فرد و جامعه (مناسبات فردی و اجتماعی، اخلاق، آداب و رسوم و ... ). از این رو فرهنگ مهم‌ترین منبع قدرت نرم و مهمترین هدف جنگ نرم است. از آنجا که دو قدرت نرم و سخت یک واحد سیاسی به میزان زیادی از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند، فرهنگ یک جامعه نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در قدرت سخت بالقوه و بالفعل یک جامعه دارد. برای مثال وجود فرهنگِ «کار و سخت‌کوشی» موجب ایجاد توسعه اقتصادی در یک جامعه خواهد شد. مثل ژاپن، علی‌رغم اینکه این کشور به لحاظ موقعیت جغرافیایی و میزان بهره‌مندی از منابع طبیعی بسیار ضعیف است. برعکس، فرهنگِ «تنبلی و حاضربخوری» موجب عقب‌ماندگی اقتصادی و سیاسی یک کشور می‌شود. همچنین بر اساس نظر متخصّصان حوزه علوم سیاسی، وجود فرهنگِ «شجاعت و مقاومت» آن‌چنان نقش مهمی در تعیین توان تهاجمی و تدافعی یک ملّت دارد که به میزان حیرت‌انگیزی می‌تواند برتری حریف در قدرت سخت را بشکند. برای مثال می‌توان از مقاومت بی‌بدیل مردم ایران در هشت دفاع مقدّس یاد کرد، در حالی که ارتش عراق به طور همه جانبه از سوی قدرت‌های غربی حمایت می‌شد. همین طور به عنوان مثال گفته می‌شود، روس‌ها سربازان خوبی هستند. چرا که در جنگ جهانی دوم در رویارویی با ارتش هیتلر که توانایی‌های نظامی برتری داشت و در موقعیت جنگ دست بالا را داشت، پیروز شدند. همچنین گفته می‌شود فرانسوی‌ها سربازان خوبی نیستند. زیرا در همین جنگ دوم جهانی به راحتی در مقابل ارتش آلمان تسلیم شدند و این مسئله در ارتباط است با مؤلفه فرهنگی روحیه مقاومت. جالب آنکه خداوند نیز در قرآن کریم به مسئله­ی برتری اندیشه در مقابل قدرت سخت، اشاره کرده است و می‌فرماید : «اى پيامبر(ص)، مؤمنان را به جهاد برانگيز. اگر از شما بيست تن، شكيبا باشند بر دويست تن چيره مى‌شوند، و اگر از شما يكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پيروز مى‌گردند، چرا كه آنان قومى هستند كه نمى‌فهمند» ! سوره مبارکه انفال، آیه 65 می‌بینیم که خداوند نیز در این آیه مبارکه بر عامل ذهنی تأکید دارد و چون کافران را قومی معرفی می‌کند که «نمی‌فهمند»، یعنی از حیث اندیشه و ذهن ضعیف هستند، قدرت هر فرد مؤمن را در مقابل هر فرد کافر، ده به یک معرفی می‌کند! یعنی غلبه حیرت‌انگیز قدرت نرم بر قدرت سخت!






فرهنگ؛ منبع قدرت نرم، هدف جنگ نرم همان طور که گفته شد، وجود غنای فرهنگی یا مؤلفه‌های فرهنگی خاص مثل روحیه مقاومت و یا روحیه وطن‌دوستی، حتی می­تواند باعث شود که دشمن با وجود برتری در حوزه قدرت سخت نتواند بر حریف غلبه کند. بنابراین هوشمندانه‌تر خواهد بود که دشمن برای تضمین پیروزی خود در جنگ، فرهنگ جامعه را هدف بگیرد و با تخریب مؤلفه‌های فرهنگی که حریف را نفوذناپذیر و شکت‌ناپذیر کرده است، مسیر تهاجم خود را هموار سازد. همان‌طور که گفتیم فرهنگ، بخش نهادینه شده باورهای ذهنی است. گاهی نیز دشمن با ایجاد تغییر در ایستارهای ذهنیِ غیرنهادینه شده در جامعه، اذهان عمومی را به سمتی که به مصلحتش باشد منحرف می‌کند. مثل دروغ پراکنی و یا ایجاد جنگ روانی. رسیدن به هدف اول، یعنی ایجاد تغیرات فرهنگی معمولاً با گذر از مسیر دوم یعنی ایجاد ایستارهای ذهنیِ سطحی، عملی می‌شود.در هر دو حالت، مهاجم با اذهان سر و کار دارد. همان‌طور که در جنگ سخت، دشمن برای نابود کردن حیات مادی حریف، به ابزار مادی (تسلیحات نظامی) نیاز دارد، در جنگ نرم، دشمن برای تخریب حیات ذهنیِ آن، به ابزار ذهنی نیاز دارد. این ابزار ذهنی، تبادل اطّلاعات (صحیح یا غلط)، ایجاد ارتباطات بین‌الاذهانی و انتقال داده‌های اندیشه‌ای متفاوت و متعارض است. یعنی برای اثر گذاشتن بر اندیشه، اطلاع‌رسانی و برقراری ارتباط لازم است و برای تغییر مؤلفه­ های فرهنگی، استمرار اطلاع‌رسانی و گسترده‌سازی ارتباطات. از طریق برقراری ارتباط ذهنی، مؤلفه­های اندیشه‌ای به نحوی دگرگون‌کننده عرضه می‌شوند و جایگزین مؤلفه‌های اندیشه‌ایِ جامعه مورد تهاجم می‌شوند.
جنگ نرم می‌تواند با به کار گرفتن ابزارهای مختلف و به شیوه‌های مختلف و با اهداف واسطه‌ای مختلف اعمال شود. بر این اساس می‌توان تهاجمات نرمی را تا کنون به طور قابل تشخیصی رخ داده است به چند نوع تقسیم کرد : «دیپلماسی عمومی»، «جنگ روانی»، «تهاجم فرهنگی و اندیشه‌ای». «رسانه» و «نفوذ» دو ابزار جنگ نرم از آنجا که در دنیای امروز مهمترین ابزار برقراری ارتباط به منظور ارسال اطلاعات و داده‌های فرهنگی و ذهنی، «رسانه» است، لذا مهمترین ابزار جنگ نرم به حساب می‌آید. جوزف نای نیز برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده است و تنها از رسانه به عنوان قدرت نرم نام می­برد.
نرم، سخت ­تر از سخت (1)
اما ابزار دیگری نیز در جنگ نرم قابل شناسایی است و آن ایجاد تحرّکات نفوذی به داخل واحدهای سیاسیِ هدف است. گاهی یک کشور یا یک موجودیت مهاجم در راستای تحت تأثیر قرار دادن اندیشه بدون استفاده از رسانه، و در واقع بدون بهره‌گیری از تحرّکات علنی و آشکار به سامان‌دهی برنامه‌های نفوذی می‌پردازد و با نفوذ به عرصه‌های مختلف حیات یک واحد یا موجودیت سیاسی دیگر با اعمال تحرّکات پنهانی به تغییر مواضع ذهنی آن می‌پردازد. «نفوذ» ابزار دیگری برای جنگ نرم است. منظور آن است که افرادی از واحد سیاسی «آ» خود را وارد واحد سیاسی «ب» کنند و تظاهر کنند که جزءِ مجموعه «ب» هستند. اما اقداماتی در حوزه اندیشه و فرهنگ مجموعه «ب» انجام دهند که به نفع واحد سیاسی «آ» است! چنین تحرّکاتی در حوزه جنگ سخت نیز وجود دارد و همه با آن آشناییم. در جنگ سخت عامل نفوذی موجب ایجاد تغییرات سخت‌افزاری در مجموعه «ب» به نفع مجموعه «آ» می‌شود. مثلاً به این ترتیب که یک عضو ارتش دشمن که خود را خودی نشان می‌دهد یا یک عضو ارتش خودی که برای ارتش دشمن کار می‌کند، با دستکاری تجهیزات نظامی علیه نظام خودی و به نفع دشمن عمل می‌کند و موجب نقص عملکرد تجهیزات خودی و شکست یا تضعیف در جنگ می‌شود. در جنگ نرم نیز چنین اتفاقی به وقوع می‌پیوندد. گاه دشمن با نفوذ در سطوح مختلفی مثل دولتمردان و مسؤولان، نخبگان، نظریه‌پردازان، روحانیان دینی، روزنامه‌نگاران، نویسندگان و پژوهش‌گرانِ خودی با اعمال تغییراتِ اندیشه‌ای، اعتقادی و فرهنگی موجب ایجاد تغییرات مورد نظر خود می­شود.
نرم، سخت ­تر از سخت (1)
 جنگ نرم؛ ارزان‌تر از جنگ سخت همان‌‌طور که گفته شد، قدرت سخت و قدرت نرم از یکدیگر اثر می‌پذیرند. از این رو لازم به ذکر است که توان کاربست قدرت نرم در دنیای امروز به میزان زیادی به میزان بهره‌مندی از منابع قدرت سخت وابسته است. برای مثال ایجاد رسانه و استفاده از آن، نیازمند بهرمندی از توان اقتصادی و توان فناورانه (تکنولوژیک) است و بدون آن دو، راه‌اندازی رسانه برای جهت‌دهی به افکار عمومی ممکن نیست. در عصر رسانه‌های نوین، به مدد تکنولوژی‌های پیشرفته در حوزه ارتباطات و اطلاعات، راه‌اندازی جنگ نرم به مراتب راحت‌تر از به راه انداختن جنگ سخت و هزینه آن کمتر است. هزینه کردن برای تجهیز شدن به رسانه و نفوذ، میزان کمتری از منابع قدرت سخت را در مقایسه با جنگ سخت مستهلک می‌کند. بنابراین دولت‌ها اگر بتوانند به کسب قدرت نرم از این طریق نایل آیند، در آن صورت مجبور نیستند لشکرهای عظیم نظامی خود را تقویت نمایند.
نرم، سخت ­تر از سخت (1)
به طور خلاصه می‌توان گفت، اگر در جنگ سخت هدف محوری، «جسم» انسان است، در جنگ نرم، هدف «ذهن» اوست. اگر در جنگ سخت راهبرد محقق ساختن اراده، «اجبار» است، در جنگ نرم این راهبرد، «اقناع» است. در حالی که جنگ سخت کاملاً «آشکارا» به وقوع می‌پیوندد، جنگ نرم غالباً «پنهانی» اتفاق می‌افتد. در حالی که منابع قدرت سخت، عمدتاً «دیدنی» هستند، منبع قدرت نرم «نادیدنی» است. اگرچه «اندازه جمعیت» منبعی برای قدرت سخت یک سرزمین است، اما کیفیت «فرهنگ جمعیت» منبع قدرت نرم یک سرزمین به حساب می‌آید. در جنگ سخت دشمن، دشمنی­اش را معمولاً عیان می‌کند، اما در جنگ نرم، معمولاً با نقاب دوستی و خیرخواهی وارد می‌شود. جنگ سخت همراه با خون‌ریزی و صرفِ هزینه زیادی است اما جنگ نرم معمولاً بدون خون‌ریزی است و به مراتب کم‌تر از جنگ سخت، هزینه‌بر است. البته گاهی از جنگ نرم به عنوان مقدمه‌ای برای جنگ سخت و به منظور شکستن توان دفاعی حریف استفاده می‌شود. یعنی گاه دشمن به منظور تضمین پیروزی خود در جنگ سخت، ابتدا با حمله نرم، اقدام به شکستن قدرت نرم حریف می‌کند تا قدرت سخت وی را ناکارآمد کند، سپس به حمله سخت روی می‌آورد. در این رابطه رهبری به تمایز مهمی بین دو جنگ نرم و سخت اشاره می‌کنند : جنگ نرم برخلاف جنگ سخت، آشکار، قابل‌فهم و ملموس نیست و حتی در برخی موارد طرف مقابل ضربه خود را می‌زند اما جامعه هدف، دچار خواب‌آلودگی و عدم احساس حمله است.  ناگفته نماند، اگرچه در جنگ نرم هدف ذهن و اندیشه انسان است، اما خود، واسطه‌ای برای دستیابی به منافع مادی است. یعنی همان هدفی که در جنگ سخت به طور مستقیم پیگیری می‌شود، در جنگ نرم به طور غیرمستقیم پیگیری می‌شود. البته گاهی نیز اهداف جنگ‌ها – چه سخت و چه نرم- نه لزوماً و صرفاً دستیابی به منافع مادی است. بلکه گاهی علّت جنگ‌ها اعتقادی (ایدئولوژیک) است؛ مثل جنگ‌های صلیبی. در واقع همان‌طور که جنگ سخت یا برای دستیابی به منافع مادی رخ می‌دهد یا برای تحقق اهداف اعتقادی، جنگ نرم نیز چنین است. در این رابطه مقام معظم رهبری می‌فرمایند: در جنگ نرم، همان اهداف جنگ سخت دنبال می‌شود اما به صورتی فراگیرتر و عمیق‌تر. پایان بخش اولبرای دریافت پیامک‎ها و اخبار باشگاه خبرنگاران جوان به کانال تلگرامی ما بپیوندید.



اشتراک گذاری




مطالب مرتبط

جاهلیت مدرن امروز با زعامت آمریکا و نمایندگی عربستان مدیریت می‌شود
غفلت روشنفکران جوان از حضور در رسانه‌های نوین، آسیبی جبران ناپذیر
تلاش هالیوود برای ترویج شیعه ستیزی/ اسکار برای آموزش مسلمان کشی!/ تک تیرانداز آمریکایی از کشتار انسان‌های بی دفاع پشیمان نیست





۱۴ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن