تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حيا زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827778595




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روزی روزگاری


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: روزی بود و روزگاری بود. در سالهایی نه چندان خیلی دور کلمات و واژه ها معنی و مفهومی به کلی متفاوت از امروز داشتند. مثلاً کلمه ی بازار و بازاری معانی ای را به ذهن می آوردند که با معانی امروزین آن خیلی فرق داشت. خوب و بدش ـ که آیا آن روز احساس بهتری می آورد و یا امروز ـ با شما. آن قدر می دانم که تفاوت زیاد بود. بازار و بازاری ابتدا یک مکان مجتمع و مسقّف و سپس افرادی را با تیپ و شمایل و مهم تر از آن با سلسله ای از عقاید و افکار و ارزش های خاص را به ذهن می آورد که در کنار دیگر طبقات و تیپ های اجتماعی دارای هویتی تشخص زا و البته واجد وحدتی در مرام و مسلک و سلوک کسب و کار بود. آن چه در این میان مهم تر می نمود، تیپ بندی شخصیتی و مرامنامه ی شغلی ـ یعنی بازاری منشی ـ بود که البته این نکته برجسته تر و مهم تر از آن بود که آیا زیر همان سقف مشخص و مثلاً در محدوده ی سبزه میدان و خیام و عباس آباد و سیدنصرالدین و یا پیش و پس تر حجره گشوده باشد و یا اصولاً در گوشه ای دیگر از شهر. نقطه ی برجسته، هویت و شناسنامه ای بود که یک تیپ و طبقه ی مشخص و با تعهداتی آشکار و پذیرفته شده بر خود گرفته بودند و خود را بازاری نامور کرده بودند. محل و مکانش چندان محل کلام نبود. این تیپ در عقاید و افکار و نیز مرام و رفتار، اصولی داشت که به اصول کسب و تجارت و دقت و صرافت در سود و ضرر بازمی گشت. آن بازار، آن قدر تشخص و هویت داشت که مساجد درون آن، بعضاً محل نماز و جلوس روحانیانی در بالاترین تراز بود. مرجع بزرگ ساکن تهران، مرحوم آیت الله سیداحمد خوانساری نماز ظهر و عصر را در یکی از مساجد همین بازار به جای می آورد و لابد مراجعات و سئوالات و فقه و شریعتی با بازاریان داشت که مسجد بازار را برای نماز میان روز اختیار کرده بود! القصه، این ظاهر امر بود. بواطن امر که به قواعد کسب و کار و رعایت ها و صرافت ها برمی گشت نیز به اندازه همان ظواهر، چشمگیر و آشکار بود. مثلاً فرهنگ انصاف و حفظ حدود و ثغور اضافات درآمدها و شیب متعادل و قابل قبول سودها و نتیجتاً ندرت و کمیابی ورشکستگی ها و اموری از این قبیل. این ها توصیفاتی بود که لااقل در ظاهر کلام، فارغ از جهت گیری و ارزش گذاری و یا تعصب انگاری بیان شد ـ هر چند باطن کلام را نمی توان به زور پنهان کرد! ـ اما روزگار که دیگر شد، خیلی چیزها نیز دگرگون گشت. نام ها ماند اما مسلک و سلوک و مرام ها تغییراتی را به خود پذیرفت و بازار، هم مکانش دیگر شد و به دیگر جاها توسعه یافت و هم بازاری به آن تیپ و شمایل و راه و رسم، چندان وفادار نماند و در تحولاتی که مناسب و ملازم زمانه می نمود، تشخص دیگر و چه بسا هویتی مدرن تر یافت... و آرام آرام شد آنچه شد ... هویت نوین، ادبیات نوینی را به همراه خود آورد و ادبیات نو، حرکات و سکنات جدیدی را اقتضا می کرد. اگر مثلاً بازاری آن روزهای پیشین، به مفاد حدیثی پای بندی می کرد که: استر ذهبک و ذهابک و مذهبک؛ مال و مرام و مرکبت را به رخ مکش، و یا فی ا لمثل قناعت را در عین دارایی یک ارزش می شمرد و اموری از این دست را وجهه ی دقت قرار می داد، تو گویی بازاری امروز ـ در معنای اعم ـ اصلاً به بازار آمده است تا هر چه زودتر مفاد همان احادیث و یا سفارشات اخلاقی را نادیده بگیرد ـ چه بسا خود نیز نمی داند که در حال نادیده گرفتن و تفاضل است! ـ و این شد که در تغییر دو سناریو در یک صحنه، بازاری دیروز عاقلانه و مصلحت اندیشانه لب به سخن می گشود و اگر یک تومانش را دو ریال عرضه نمی کرد، لااقل دو ریال خود را به یک تومان نمی فروخت. ادبیاتش هم موقر و سنگین بود. اگر به کار بزرگی در تجارت دست می زد، اصرار داشت یا خود را پشت شریکانش پنهان کند و یا اصولاً آن کار را به جای بزرگ نمایی و به رخ کشیدن، در خفا به کاریزهای کار خیر و از این قبیل سرازیر کند. آنچه نگاشتم دورنمایی سطحی نگار و زودگذار از یک استحاله ی فرهنگی و تغییر بافت هویتی بود و به هیچ روی و به هیچ وجه مطلق نگاری و به یک چوب راندن نبود. نه قصد تطهیر مطلق گذشته را داشتم و نه چشم فروبستن بر ارزش های بر جای مانده ی دیروز در امروز. نه؛ یک گزاره ی گرافیکی بود از یک فرایند استحاله و تغییر. همان استحاله ای که نمادی از بازار معیوب را در قامت «نو به بازار رسیده ای» تصویر می کند که در پیشگاه قاضی، بخشی از اموال نجومی به تصاحب درآمده را پول خرد می نامد. این پول خردها به قیمت خردشدن و فروریختن چه بنیان هایی فراهم آمده است؟


چهارشنبه ، ۱۳آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن